( تحصیلات : دیپلم ، 21 ساله )

سلام
خسته نباشید.
من دانشجوی کامپیوتر هستم . مدتی هست که متاسفانه به طرف دیدن کلیپ ها و فیلم های مستهجن کشیده شدم. چندین بار هم توبه کردم اما متاسفانه باز هم توبه شکسته ام . لطفا منو راهنمایی کنید.


مشاور (sayed mojtaba navab)

با عرض سلام و آرزوی بهرمندی از نیروی بیکران مهر و محبت الهی ، خدمت کاربر گرامی! با ایمان و امید و نشاط توبه کن ان هم : توبه حقیقی :توبه در زبان عربی به معنی بازگشت است و در اصطلاحات اسلامی به معنی بازگشت به سوی خدا. فرد گناهکار با هر گناهی که مرتکب می‌شود، خود را از خداوند دورتر می‌کند و تنها به وسیله‌ی توبه است که می‌تواند به سوی خداوند بازگردد. خداوند متعال که نسبت به تمام بندگانش مهربان است، در ِ توبه را به روی هیچ کس نبسته است و همواره پذیرای انسان‌هایی است که قصد بازگشت به سویش را دارند. بنابراین، انسان‌ها کافی است تصمیم بگیرند و همت کنند تا خود را از گرداب هلاکت‌بخش گناه و نافرمانی پروردگار برهانند. توبه صرفا بیان کلماتی که بیانگر پشیمانی و اظهار ندامت باشند نیست. این کلمات، مرحله ابتدایی و نمادی از حقیقت توبه هستند. روح توبه و حقیقت آن، عمل و اقدام جدی برای بازگشت به سوی خداست. اگر کسی بخواهد به طور جدی توبه کند، باید شرایط ضروری و لازم آن را مراعات کند، و الا راه به جایی نخواهد برد. آیات و روایات زیادی در زمینه توبه حقیقی و راستین وجود دارد که به عنوان نمونه، به یک مورد اشاره می‌شود: شخصی در پیشگاه امیرالمؤمنین علی علیه السلام گفت:«استغفرالله.» (از خداوند طلب آمرزش می کنم) امام با شنیدن این جمله خشمگین شد و به او فرمود:« مادرت به سوگت بنشیند. آیا می‌فهمی که استغفار چیست؟ استغفار، مقام بلندمرتبگان است. این جمله‌ای که گفتی چند کلمه است، اما استغفار حقیقی شش معنی و مرحله دارد: نخست پشیمانی از گذشته؛ دوم تصمیم بر ترک همیشگی گناه در آینده؛ سوم اینکه حقوقی را که از مردم ضایع کرده ای به آنها باز گردانی، به طوری که هنگام ملاقات پرورگار، حقی بر تو نباشد؛ چهارم این که هر واجبی را که ترک کرده‌ای به جای آوری (قضا کنی)؛ پنجم آنکه گوشت‌هایی که بر اثر اعمال حرام بر بدنت رشد کرده، با اندوه بر گناه، آب کنی تا چیزی از آن باقی نماند و گوشت تازه به جای آن بروید؛ و ششم آنکه به همان اندازه که شیرینی معصیت و گناه را چشیدی، سختی و زحمت طاعت را نیز بچشی. پس از انجام همه این مراحل است که باید بگویی استغفرالله » منابع: نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره 417. ------------------------------------------ حقیقت توبه چیست و چگونه توبه کنیم ؟ هنگامی که انسان به این حقیقت آگاه شد که در گذشته عمر از شناخت خدای متعال غفلت داشته ، و معلومش شد که جایگاه با عظمت نعمتها را درزندگی در راه خلاف و بیجا مصرف نموده و درنتیجه مبتلای به انواع گناهان با عظمت نعمتها را در زندگی در راه خلاف و بیجا مصرف نموده و درنتیجه مبتلای به انواع گناهان کبیره و صغیره شده و دچار خسارت گردیده و داغ ننگ بندگی هوا و هوس و شیطان درون و برون را برپیشانی حیات خود زده ، برای جبران آن واجب است وارد عرصه گاه ملکوتی توبه وفضای عرشی انابه و بازگشت به خدا گردد و راه بازگشت را با قدم دل و چراغ پر فروغ عقل و عزمی محکم و استوار و جهادی عاشقانه طی کند تا ظاهر و باطنش از فحشا و منکرات و از فسق و فجور و رذایل اخلاقی به طور کامل شستشو یابد این توجه و بیداری و این شستوی ظاهر و باطن از آلود گیها کلید آشتی با خدا است . اولا : باید بداند که گناه بیماری است ، و انسان پاک بدنیا آمده است و بیماری ظاهر و باطن بر اثر یک سلسله عوامل خانوادگی ، اجتماعی و رفاقتهای ناسالم گریبانگیر انسان می شود وقتی بر انسان ثابت شد که گناه بیماری است و انسان بیمار باید معالجه شود به دنبال طیب می گردد چون برای بیماریهای معنوی هم طبیبان معالجی هست که با عمل به دستورات آنها بیماری ریشه کن می شود نسخه درمان گناه گنهکار عبادت از قرآن و نسخه انبیاء و امامان و علمای ربانی است. رسول خدا (ص) در کلامی خطاب به اهل گناه می فرماید: شما ای اهل گناه ، همچون بیماران هستید و پروردگارعالمیان چون طبیب است،صلاح مریض در عمل و تدبیر طبیب است، نه در اشتهای بیمار و خواسته های او. برخی از دستورات الهی برای معالجه چنین است : 1ـ ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله و یغفر لکم ذنوبکم ...؟ ( اگر خدا را دوست دارید از من پیروی کنید که خدا شما را دوست بدارد گناهان شما را بیامرزد ...) . 2ـ یا ایها الذین آمنوا ان تتقوالله یجعل لکم فرقانا و یکفر عنکم سئیاتکم و یغفرلکم ( آیه 8 سوره انفال ) 3ـ فان تابوا و اقاموا الصلاه و آتوا الزکاه فخلوسبیلهم ان الله غفور رحیم . بنا براین اگر گنهکار بخواهد توبه کند باید این امور را رعایت نماید . 1ـ اقتدار به روش و منش پیامبران (ص) 2 ـ رعایت تقوا و خود نگهداری از گناه 3ـ گفتن به حق و صواب 4ـ اطاعت از رسولخدا (ص) 5ـ ایمان به خدا 6ـ قطع رابطه با گناه 7ـ برپا داشتن نماز 8ـ اعتراف و اقرار به گناه در پیشگاه حضرت حق . ثانیا : اگر انسان از ماهیت شوم و ویرانگر گناه و معصیت با خبر گردد هرگز به گرد گناه نمی چرخد . گناه موجب زوال و مرگ زود رس می گردد ، چنانکه امام صادق (ع) فرمود: کسانی که بر اثر گناه می میرند تعدادشان بیشتر است نسبت به کسانی که جهت پایان یافتن عمر می میرند . اگر به گذشته تاریخ دقت شود می ببینم عمده ترین دلیل تباهی و درماندگی بشر بر اثر گناه طغیان بوده است . امام باقر(ع) : در این زمینه می فرماید : هر نکبت و رسوایی که برسر انسان می آید از رهگذر گناه است . آیا انسان توانسته است شکر یکی از نعمتهای بی شمار الهی را به جا آورد تا نوبت به گناه برسد ، آیا پاسخ مهرورزیها ی خدای سراسر رحمت و مهربانی این است که انسان کمان معصیت به دست گیرد و تیر گناه شلیک نماید . ابلیس ملعون به پنج برنامه بدبخت شد : به گناه اقرار نکرد ، از گناه پشیمان نشد ، خود را سرزنش نکرد ، عزم توبه ننمود و از رحمت خدا مایوس شد . بنابراین انسان گنهکار وقتی از چاه غفلت بیرون آمد و متوجه شد که چگونه حریم الهی را شکسته است وعمر خود را درشبانه روز به سبب گناه تیره و تار ساخته است، واجب است با تمام گناهان درونی ، ترک رابطه کند و از پیروی شیطان و هوای نفس دست بردارد و توبه یک واجب فوری است نباید امروز و فردا کند که هر لحظه تعلل ، راه نجات را سخت تر می کند چون شیطان با تسویلات خود چنان او را سرگرم می کند که شاید هیچگاه توفیق توبه نیابد براستی چه ضمانتی برای اهل گناه وجود دارد که به آینده ای که به آن چشم دوخته اند برسند چه کسی به شخص جوان تعهد داده که جوانی را پشت سر گذاشته به پیری برسد ؟ از کجا که به هنگام غفلت از حق ، و آلوده بودن به گناه و غرق بودن در شهوات ناگهان مرگ درنرسد . چه بسیار جوانان آلوده دامنی که به خود گفتند : فعلا تا جوانیم از شهوات و لذایذ بهره مند شویم و به پیری توبه کنیم ، ولی مرگ در همان زمان جوانی گریبان آنان را گرفت . گناه جذام وار ایمان و عقیده ، اخلاق و شخصیت ، کرامت و انسانیت فرد گنهکار را می خورد لذا واجب است برای شستشوی برون و درون از گناه فورا توبه کند ، زیرا با توجه به آیات قرآن مجید واگذاردن توبه (تاخیر انداختن آن ) به هر علتی که باشد ستم و ظلم است . خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید : ومن لم یتب فاولئک هم الظا لمون. (کسی که توبه نکند از ستمکاران است ) ثالثا : توبه حقیقی چنانکه امیر مومنان (ع) فرموده است این چنین است که شش برنامه را اجرا کند : 1ـ پشیمانی برآنچه که گذشت . 2ـ تصمیم جدی بربازنگشتن به گناه 3ـ ادا کردن حقوق مردم به مردم 4ـ ادای واجبات ضایع شده 5ـ آب کردن گوشتی که برگناه به بدن روییده تا جایی که اثری از آن گوشت نباشد 6ـ چشاندن رنج طاعت به بدن ، چنانکه لذت معصیت به آن چشانده شد . پس از اینکه با عزم جدی بر ترک گناه و نیت خالص توبه کند و شرائط را رعایت نماید و به رحمت الهی امید وار باشد ،خداوند نیز توبه پذیر است . آنگاه خواهد دید که زندگی در سایه بندگی و طاعت حق و بدور از گناه و معصیت چه لذت بخش و آرامش آفرین است . ----------------- وَ هُوَ الَّذِى يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَ يَعْفُواْ عَنِ السَّيَِّاتِ وَ يَعْلَمُ مَا تَفْعَلُون } سوره شوری آیه 25 ‏ } و اوست كسى كه از بندگانش توبه می ‏پذيرد و از گناهان در می ‏گذرد و آنچه را كه می ‏كنيد، می ‏داند. امیدوار بودن به خدا و مایوس نگشتن از درگاه او 1- سوره انعام آیه 133: و پروردگار بی نیاز شما صاحب رحمتی بسیار عام گستر است. 2- سوره انعام آیه 147: و پروردگار شما صاحب رحمتی وسیع است و عجله در عقوبت گناهکاران نمی کند. 3- سوره اعراف آیه 156 : همانا رحمت و بخشش من تمامی اشیاء و موجودات را فرا گرفته است. 4- سوره حجر آیه 56 : و گفت ابراهیم(ع) به قومش کیست که مایوس شود از درگاه خدا و رحمت پروردگار به جز گمراهان. 5- سوره زمر آیه 53 : بگو به بندگانم ای آن کسانی که اسراف نمودید، در ارتکاب گناهان، مایوس و ناامید نشوید از رحمت من البته خدا گناهان شما را تماماً می آمرزد. 6- یوسف آیه 87 : ناامید نباشید از رحمت خدا که همانا ناامید نمی شود کسی از رحمت خدا مگر مردمانی که کافرند به خدا. 7- شخصی از امام علی(ع) پرسید: بزرگترین گناه کبیره کدام است؟ آن حضرت در پاسخ فرمودند: مایوس و ناامید شدن از رحمت الهی. میزان الحکمه جلد 3صفحه 462 8- رسول خدا(ص): اگر آنقدر خطا کنید که خطاهایتان به آسمان رسد و سپس توبه کنید، خداوند توبه شما را می پذیرد؛ از درگاه او ناامید نباشید. نهج الفصاحه صفحه 231 9- رسول خدا(ص): گناهکاری که به رحمت خدا امیدوار است از عابد مایوس به درگاه خدا نزدیکتر است. نهج الفصاحه صفحه 477 10- رسول خدا(ص): خداوند به داود نبی وحی فرمود: ای داود همانطور که کسی نمی تواند جلوی نورافشانی خورشید را بگیرد، همانطور هم کسی نمی تواند جلوی رحمت وسیع من را به بندگانم بگیرد. کلیات حدیث قدسی صفحه 189 11- حدیث قدسی: ای داود قسم به عزت و جلالم که اگر همه اهل آسمان و زمین به من امیدوار باشند، و از من درخواست نمایند و من خواسته و حاجات هر یک از آنها را برآورده می کنم اگر چه خواسته های هر یک از آنان به اندازه هفتاد برابر دنیای شما باشد و انجام این امور برای من مانند این است که هرکدام از شما سوزنی را به دریا فروببرد و آن را بیرون آورد آیا این کار چیزی را از آب دریا کم می کند؟ کلیات حدیث قدسی صفحه 195 12- امام حسن عسگری(ع): خداوند متعال خطاب به بندگانش می فرماید: ای بندگان من همه شما گناهکار هستید مگر کسانی را که من از گناه باز دارم. پس هر کس معتقد باشد که من می توانم او را ببخشم و با این حُسن ظَن به من، از من طلب مغفرت نماید هر آینه او را می بخشم و برایم گناهان او هر چند زیاد باشد مهم نیست چه اگر همه مخلوقاتم از اول و آخر زنده و مرده و تر و خشک همه جمع شوند و از رحمت من مسئلت نمایند تمام حاجات ایشان را می دهم و از رحمت وسیع من چیزی کم نمی شود. کلیات حدیث قدسی صفحه 341 -------------------------------------------------------------------------------- خداوند بندگان توبه کار را دوست دارد 13- سوره بقره آیه 222 : همانا خداوند متعال توبه کنندگان و پاکیزگان را دوست می دارد. 14- سوره طه آیه 82 : بگو به بندگانم همانا من البته آمرزنده کسی هستم که توبه کند و سپس کار نیک نماید و او را به راه راست هدایت کنم. 15- حدیث قدسی: اگر آنهائی که به من پشت کرده اند می دانستند که من چه اندازه انتظار دیدن آنها را می کِشم و چه مقدار مشتاق توبه و بازگشت آنها هستم هر آینه از شدت شور و شوق نسبت به من جان می دادند و تمام بند بند اعضایشان به خاطر عشق به من از هم جدا می شد. اصرار صلوة صفحه 19 صیاد پی صید دویدن عجبی نیست صید از پی صیاد دویدن مزه دارد 16- حضرت باقر(ع):خداوند به توبه بنده اش خوشحال تر است از مردی که عقیم است و سپس دارای فرزند می شود و از شخصی که گمشده اش را پیدا می کند و از تشنه ای که درحال جان دادن به آب می رسد. میزان الحکمه جلد 1 صفحه 547 17- حضرت باقر(ع): هرگاه مردی در شب تاریک شتر و توشه و اهل و عیالش را در بیابانی گم کند و سپس در حین تلاش برای یافتن ایشان یک مرتبه ایشان را بیابدچقدر خوشحال می شود پس خداوند متعال بیشتر از این شخص نسبت به بنده اش که توبه می کند و به سوی او باز می گردد، خوشحال می شود. اصول کافی ج 4 صفحه 167 روایت شده که خداوند شادمانتر است به توبه بنده مومنش از مردی که در بیابان قافله ای است ، در هنگام حرکت قافله شتر او گم می شود ، شبی بسیار تاریک است در آن تاریکی میان بیابان از شتر خود جستجو می نماید ، کاروان حرکت میکند آن مرد به همراه خود نه خوراک و نه آبی دارد آنقدر در پی شتر تفحص میکند تا مایوس میشود با یک دنیا یاس و نا امیدی به جای اول ( فرودگاه قافله ) برمیگردد ، در آن تاریکی سر به زانو میگذارد ، تنها است وسیله دفاع ندارد هر آن منتظر است حیوانات درنده به او حمله کنند و پاره پاره اش نمایند در چنین موقعیت حساسی اگر شخصی پیدا شود شترش را به او بدهد و سوارش کند بگوید حرکت کن تا تو را به کاروان برسانم ، با این خصوصیات آنمرد از پیدا شدن چنین شخصی چقدر شاد و مسرور میشود خداوند از توبه بنده اش بیش از مرد عقب مانده از کاروان ، سرور و خوشحالی دارد. انوارنعمانیه صفحه 88 ، پند تاریخ جلد 4 صفحه 231 -------------------------------------------------------------------------------- توبه و پشیمانی از کارزشت 18- سوره نساء آیه 110: هر کس بدی کند یا ظلم کند به نفس خود با ارتکاب گناهان و سپس آمرزش بخواهد از خدا و توبه نماید خدا را آمرزنده مهربان می یابد. 19- سوره شوری آیه 25: اوست خداوندی که قبول می کند توبه را از بندگان خود و در می گذرد از بدیهای ایشان هر قدر که بد کرده باشند و می داند آنچه را که می کنید در پنهان و آشکار. 20- سوره اعراف آیه 153 : و آن کسانی که عملهای بد کردند و توبه نمودند بعد از اعمال زشت خود البته پروردگار تو آمرزنده مهربان است و توبه ایشان را قبول نماید. 21- سوره رعد آیه 27 : و خدای تعالی هر که را به سویش تضرع و ناله و توبه کند، توبه اش را می پذیرد. 22- سوره اسراء آیه 25 : خدا هر که را که با نیت پاک به درگاه او تضرع و توبه کند البته خواهد بخشید. 23- حضرت صادق(ع): نیست بنده ای که گناهی کند سپس پشیمان گردد جز اینکه خداوند قبل از آنکه آن شخص به زبان از او طلب آمرزش و استغفار کند او را می آمرزد. اصول کافی جلد 2 صفحه 427 24- رسول خدا(ص): توبه دری دارد که پهنای آن به اندازه وسعت مشرق تا مغرب است و تا خورشید از مغرب طلوع نکند، این در بسته نمی شود. نهج الفصاحه صفحه 177 25- حضرت صادق(ع): روز قیامت در موقف سنجش اعمال، هرگاه شخص گناهکار در مقام عذرخواهی بگوید: پروردگارا نادان و بی خبر بودم اسیر شهوت و غضب بودم گرفتار هوی و هوس بودم و در مقاومت شیطان عاجز بودم. در جواب تمام عذرهایش به او گفته شود مگرنه این است که باب توبه را بر تو گشود بودیم؟آیا سختگیری شده بود؟ آیا برای توبه شرائط سخت و بیرون از قدرت قرار داده بودیم؟ 26- حضرت کاظم(ع): دوست ترین بندگان در پیشگاه خدا آنهائی هستند که وقتی در فتنه گناه واقع می شوند بسیار توبه کنند. اصول کافی ج 2 صفحه 432 27- امیرالمومنین(ع): عجب دارم از کسی که از رحمت خدا ناامید می شود و حال آنکه محو کننده گناهان را در اختیار دارد. از حضرت پرسیده شد : محوکننده گناهان چیست؟ فرمودند: توبه و استغفار و نیز فرمود: خود را با استغفار معطر و خوشبو سازید تا بوهای بَدِ گناهان شما را رسوا نکند. عین الحیوة صفحه 187 28- رسول خدا(ص): هیچ کس نزد خدا محبوبتر از جوانِ توبه کار نیست. نهج الفصاحه صفحه 554 29- رسول خدا(ص): گاهی بنده ای گناهی می کند و به واسطه آن به بهشت می رود. زیرا گناهانش پیوسته در خاطرش است و او بخاطر همین دائم در حال پوزش و استغفار از خدا می باشد. نهج الفصاحه صفحه 231 -------------------------------------------------------------------------------- توبه حقیقی و نشانه های آن 30- سوره تحریم آیه 8 : ای کسانی که ایمان آوردید، به سوی خدا توبه کنید توبه ای نصوح امید است که او بپوشاند گناهان شما را و شما را وارد باغهائی در بهشت کند که در زیر آن نهرهای زیبا جاری است. 31- حضرت صادق(ع): ابوالصباح کنانی گوید از حضرت صادق(ع) درباره قول خدای تعالی سوره تحریم آیه 8 پرسیدم فرمودند: منظور از توبه نصوح این است که بنده از گناه توبه کند و تصمیم بگیرد که دیگر به آن گناه باز نگردد. اصول کافی جلد 4 صفحه 168 32- حضرت رضا(ع): کسی که از گناهی توبه کند در حالی که از آن دست برنداشته و آن را بجای می آورد همچون مسخره کننده پروردگار خویش است. اصول کافی جلد 4 صفحه 172 * توبه بر لب سبحه بر کف دل پر از شوق گناه معصیت را خنده می آید ز استغفار ما * 33- حضرت صادق(ع): توبه از گناهان شرایطی دارد که از جمله آنها عبارتند از: 1- همواره انسان در برابر خدا اعتراف کند به گناهانی که انجام داده که این یادآوری او را از غرور و ارتکاب دوباره گناهان باز می دارد. 2- پشیمانی واقعی از گناهانی که قبلاً انجام داده است. 3- از اینکه در مابقی عمر مجدداً مرتکب گناه شود، ترسان باشد. 4- از اینکه خلاف امر خدا را انجام داده و نتوانسته اطاعت خدا را بکند، گریان و متاسّف باشد. 5- همواره نفس خود را از میل به شهوات باز دارد. 6- آنچه از واجبات به گردن او مانده قضایش را بجای آورد و حقوقی را که بر عهده دارد به جای آورد. 7- از هم نشینان و دوستان بد دوری کند. ترجمه مصباح الشریعه 34- حضرت صادق(ع): ابوبصیر گوید: به امام(ع) گفتم: معنی توبه نصوح چیست؟ فرمود: یعنی توبه از گناهی که هرگز دیگر به آن بازنگردد گفتم: پس کدامیک از ماست که بتواند این کار بکند فرمود: ای ابوبصیر به راستی که خداوند آن بندگانش را که زیاد فریب بخورند و زیاد توبه کنند را دوست می دارد. اصول کافی جلد 2 صفحه 432 35- امیرالمومنین(ع): شخصی در حضور مولا علی(ع) گفت: استغفرالله. حضرت فرمودند: ساکت باش مادرت به عَزایت گریه کند. آیا می دانی استغفار چیست؟ استغفار کار مردان عالی مقام است که شش شرط دارد: 1- پشیمانی و حسرت از اعمال گذشته 2- عزم بر ترک گناه برای همیشه 3- اداء کردن حقوق مردم که بر عهده اش است 4- اداء کردن حقوقی که از جانب خدا بر او واجب بوده و قضاء شده 5- آنچه از گوشت بدنش از حرام روئیده با گرسنگی و غم و اندوه و گریه بر گناهان آبش کند تا پوست به استخوان رسیده و از نو گوشت بروید 6- زحمت عبادت را به خود بچشاند چنانچه خوشی و شیرینی گناه را به خود چشانده است. وسائل الشیعه ج 11 صفحه 361 36- امام باقر(ع): هر گناه نشانه های توبه از توبه کنندگان آشکار نگردد، او توبه کننده حقیقی نیست و آن نشانه اینهاست: 1- آن کسانی که ادعای حقی بر او دارند، را راضی کند. 2- نماز و سایر اعمال دینی اش که قضاء شده اعاده نماید 3- در برابر مومنان و بندگان متواضع باشد 4- خود را از هواهای نفسانی و شهوانی حفظ کند. میزان الحکمه ج 1 ص548 -------------------------------------------------------------------------------- توبه واقعی گناهان را از بین می برد و به نیکیها تبدیل می کند 37- سوره فرقان آیه 70 : و آن کسانی که از گناهان توبه کنند و با ایمان به خدا عمل صالح به جای آورند، پس خداوند گناهان آنها را می آمرزد و گناهانشان رابه نیکیها تبدیل می کند.زیرا که خداوند در حق بندگانش بسیار آمرزنده و مهربان است. 38- حضرت صادق(ع): هنگامی که بنده ای توبه حقیقی کرد خداوند او را دوست می دارد و در دنیا و آخرت گناهان او را می پوشاند و هر چه از گناهان که دو فرشته موکل بر او برایش نوشته اند از یادشان ببرد و به اعضای بدنش وحی می کند که گناهان او را پنهان کنید و به نقاطی از زمین که او در آنجا گناه کرده است فرمان می دهد که گناهان او را پنهان کنید. اصول کافی جلد 4 صفحه 173 39- سوره انفال آیه 38 : بگو ای پیغمبر به کسانی که کافر شدند اگر پایان دهند بر گناهان و کردار زشت خویش که در گذشته کردند و توبه کنند، پس می آمرزدخداوند گناهان پیشین ایشان را. 40- پیامبر اکرم (ص): گروهی نزد رسول خدا(ص) آمدند و عرض کردند: ای رسول خدا(ص) ما در زمان جاهلیت اعمال زشتی انجام داده ایم و اکنون که ایمان آورده ایم از آن اعمال خویش پشیمان هستیم حال خدا با ما بعد از مرگ چگونه برخورد می کند؟ حضرت در پاسخ فرمودند: خداوند از قلوب شما آگاه است اگرشما واقعاً از گناهان گذشته خویش ناراحت باشید و از هم اکنون که ایمان آورده اید تصمیم داشته باشید که به آن گناهان باز نگردید خداوند طبق همین نیت با شمابرخورد می کند و گناهانی را که شما در گذشته انجام دادید را هم می آمرزد. اصول کافی جلد 3 42- سوره اسری آیه 25 : و پروردگار شما به آنچه در نفسهای شماست داناتر است اگر نیکوکار شدید، پس او برای گروندگان آمرزنده می باشد. -------------------------------------------------------------------------------- توبه و انجام اعمال نیک و جبران گناه 43- سوره توبه آیه 5 : پس اگر توبه کردند و نماز را برپا داشتند و مال خود را پاک کردند همانا خدا را آمرزنده و مهربان می یابند. 44- قصص آیه 67 : و اما هر که توبه کرد از گناهان و ایمان آورد و اعمال صالح انجام داد پس امید است که از رستگاران باشد. 45- انعام آیه 54 : نوشته است پروردگار شما بر ذات مقدس خود رحمت را برای آن کسانی که از روی جهالت گناه نمودند و پس از آن توبه کردند از عمل بد خود و اصلاح کردن امور خویش را پس خدا آمرزنده مهربانست. 46- رسول خدا(ص): مردی نزد پیامبر اکرم(ص) آمد و عرض کرد گناهانم بسیار شده اند و اعمال نیکم اندک است. پیامبر(ص) فرمودند: سجده های بسیار به جای آور چرا که سجده گناهان را آنچنان می ریزد که باد برگهای درختان را می ریزد. بحارالانوار جلد 85 صفحه 162 47- پیامبر اکرم(ص): بعضی از گناهان هستند که نماز و صدقه و سایر اعمال نیک آنها راجبران نمی کند شخصی پرسید: پس جبران آن با کدام عمل است؟ آن حضرت فرمودند: تحمل سختی هایی که از جانب کسب و کار به انسان می رسد. بحارالانوار جلد 73 صفحه 157 48- رسول خدا(ص): شخصی از رسول خدا(ص) پرسید: چه چیزی گناهان مرا پس از استغفار نابود می کند؟ پیامبر (ص) در پاسخ فرمودند : 1- اشک ریختن بر گناهان 2- خصوع و فروتنی در مقابل خدا و بندگانش 3- بیماریها میزان الحکمه ج 3 صفحه 462 49- حضرت رضا(ع): هر که قادر نباشد بر چیزی که کفاره گناهان خود را بدهد صلوات بر محمد و آل محمد بسیار بفرستد که گناهانش را در هم می شکند. عین الحیوة صفحه 415 50- حضرت صادق(ع): هر کس کار بدی بکند تا هفت ساعت از روز مهلت دارد پس اگر در این مدت سه مرتبه بگوید : « استغفرو اللهَ الَّذی لا اِله الّا هُوَ الحَیُّ القَیوم ذُوالجَلالِ وَالاِکرامِ و اَتوبُ اِلَیه » خدا گناهانش را بیامرزد. اصول کافی جلد 4 صفحه 171 ( البته استغفار شرط هایی دارد که مولا علی (ع) آنرا در حدیثی بیان نموده اند : امیرالمومنین(ع): شخصی در حضور مولا علی(ع) گفت: استغفرالله. حضرت فرمودند: ساکت باش مادرت به عَزایت گریه کند. آیا می دانی استغفار چیست؟ استغفار کار مردان عالی مقام است که شش شرط دارد: 1- پشیمانی و حسرت از اعمال گذشته 2- عزم بر ترک گناه برای همیشه 3- اداء کردن حقوق مردم که بر عهده اش است 4- اداء کردن حقوقی که از جانب خدا بر او واجب بوده و قضاء شده 5- آنچه از گوشت بدنش از حرام روئیده با گرسنگی و غم و اندوه و گریه بر گناهان آبش کند تا پوست به استخوان رسیده و از نو گوشت بروید 6- زحمت عبادت را به خود بچشاند چنانچه خوشی و شیرینی گناه را به خود چشانده است. وسائل الشیعه جلد 11 صفحه 361 51- حضرت صادق(ع): هر بنده ای که گناه کرد، پس برخیزد و وضو بگیرد و دو رکعت نماز به جای آورد و از خداوند طلب آمرزش نماید. برخداست که توبه اش را بپذیرد. وسائل الشیعه جلد 11 صفحه 363 -------------------------------------------------------------------------------- توبه به هنگام مرگ قبول نیست 52- سوره یونس آیه های 90 و 91 : هنگامی که فرعون دریافت حقیقت غرق شدن در دریا را گفت: پروردگارا هم اینک ایمان آوردم. گفته شد به فرعون آیا اکنون ایمان آوردی و حال اینکه پیش از این از نافرمانها بودی. 53- سوره نساء آیه 18 : کسانی که به اعمال زشت تمام عمر اشتغال ورزند تا آنگاه که مشاهده مرگ نمایند و در آن ساعت پشیمان شوند و گویند اکنون توبه کردیم توبه چنین کسی پذیرفته نخواهد شد. 54- حضرت رضا(ع): مردی از امام(ع) سوال کرد: چرا خداوند فرعون را غرق کرد با اینکه ایمان آورد و به توحید اعتراف کرد. فرمود: زیرا فرعون هنگام دیدن عذاب ایمان آورد و توبه و ایمان در آن لحظات مقبول خدا نیست. بحارالانوار جلد6 صفحه 23 55- رسول خدا(ص): هر کس یکسال پیش از مرگش توبه کند، خداوند توبه اش را می پذیرد. سپس فرمود: یکسال زیاد است. هر کس یک ماه پیش از مرگش توبه کند خداوند توبه اش را می پذیرد. سپس فرمود: یک ماه بسیار است. هر کس یک هفته قبل از مرگش توبه کند، خدا توبه اش را می پذیرد. سپس فرمود: یک هفته زیاد است. هر کس یک روز قبل از مرگش توبه کند، خداوند توبه اش را می پذیرد. سپس فرمود: یک روز زیاد است. هر کس پیش از دیدن ملک الموت و جایگاهش در آخرت توبه کند، خدا توبه اش را می پذیرد. اصول کافی جلد 2 صفحه 440 56- حضرت صادق(ع): درباره قول خدای عزوجل سوره نساء آیه 22 « اعمال نیک انجام دهید پیش از آنکه مرگتان فرا برسد و بگوئید: پروردگارا مرگ مرا کمی به تاخیر بینداز تا تدارک گذشته نمایم ». فرموند: منظور این آیه زمانی است که شخص محتضر ملک الموت را ملاقات می کند. پس رو به او کرده می گوید: یک روز مرا مهلت بده تا از گناهان خود توبه کنم و برای سفر آخرتم توشه ای تهیه کنم. پس ملک الموت گوید: روزهای عمرت به سر آمد. آن شخص گوید: یک ساعت مرا مهلت بده تا توبه کنم. می گوید: ساعتهای عمرت به سر آمد. پس باب توبه بر او بسته می شود و روح از بدنش خارج می شود با هزاران حسرت و ندامت بر عمر گذشته اش. 57- حضرت علی(ع): ای مردم شما همچون مسافرانی هستید که در این دنیا فرمان کوچ داده شدید. پس به سوی قیامت بشتابید و پیش از آنکه مرگتان فرا رسد،آماده باشید زیرا ناگهان آرزوها قطع می شود و ساعت مرگ فرا می رسد و درِ توبه بسته می شود. نهج البلاغه خطبه 183 58 حضرت علی(ع): شیطان انسان گناهکار را در آرزوی توبه نگاه می دارد تا آن را به تاخیر اندازد تا زمانی که مرگ او در حال غفلت فرا برسد. نهج البلاغه خطبه 66 -------------------------------------------------------------------------------- چند حدیث دیگر درباره توبه 59- امام صادق(ع): همانا مومن گناهی می کند و پس از بیست سال به یادش می آید. پس، از خدا راجع به آن گناه آمرزش می خواهد و خداوند بیامرزدش و هر آینه این امر توفیقی از جانب خدا برای اوست که او را مورد لطف و بخشش خویش قرار دهد. و همانا کافر گناهی می کند و همان ساعت آنرا فراموش می کند. اصول کافی جلد 4 صفحه 172 60- امام باقر(ع): به محمدبن مسلم فرمودند: ای محمّد گناهان مومن که از آن توبه کرده، آمرزیده شده است و باید برای آینده اش پس از توبه کار نیک کند. من گفتم اگر پس از توبه و استغفار از گناهان باز گناه کرد و باز توبه نمود؟ در پاسخ فرمودند: ای محمدبن مسلم تو پنداری که بنده مومن از گناه خویش پشیمان گردد و از آن آمرزش خواهد و توبه کند. سپس خدا توبه اش را نپذیرد گفتم: چند بار این کار را کرده و از خدا آمرزش خواسته. فرمود: هر قدر مومن از آمرزش خواهی به خدا رو کند ، و توبه کند خدا هم همان مقدار به آمرزش او باز می گردد هر چند دفعاتش فراوان باشد به راستی که خداوند زیاد آمرزنده و مهربان است و توبه را می پذیرد و از بد کرداریها می گذرد. مبادا تو مومنین را از رحمت خدا نا امید سازی. اصول کافی جلد 2 صفحه 432 61- امام باقر (ع) : به خدا سوگند ! خداوند از مردم جز دو خصلت نخواسته است : 1. اعتراف به نعمتهای خدا ( شکر گذاری ) تا نعمت را برایشان بیشتر کند. 2. اعتراف کردن به گناهان ( به پیشگاه خدا ) تا خدا گناهان را بیامرزد. اصول کافی جلد 4 صفحه 158 62- امام صادق (ع) : همانا مرد ( گاهی ) گناه کند و خدا به وسیله آن او را به بهشت ببرد ، عرض کردم : خداوند به سبب گناه او را به بهشت ببرد ؟ فرمود : آری ، هر آینه او گناه کند و پیوسته از گناهی که کرده ترسان است و بر خود خشمناک است ( یا توبه می کند ) پس خدا به او ترحم می کند و او را به بهشت می برد. توضيح : مجلسى (ره ) گويد: اين حديث دلالت كند بر اينكه گناهى كه باعث خضوع گردد بهتر از طاعتى است كه موجب باشد. 63- امام صادق (ع) : همانا خداوند دوست دارد بنده ای را که در گناه بزرگ به او توجه کند ( و از او آمرزش بخواهد ) و دشمن دارد بنده ای را که گناه اندک را کم و خوار شمارد و به آن بی اعتنا باشد ( و به فکر توبه و تدارک آن نباشد ) اصول کافی جلد 4 صفحه 159 64- امام صادق (ع) : امیر المومنین علی (ع) فرموده است : همانا پشیمانی از گناه ، انسان را به دست کشیدن از آن وا میدارد. اصول کافی جلد 4 صفحه 159 65- امام رضا (ع) : پنهان کننده کار خوب و نیک ( کردارش ) برابر هفتاد حسنه است ( هرچه کار نیک مخفیانه تر انجام شود حسنات و ثوابش بیشتر است ) ، و آشکار کننده کار بد مخذول است ( زیرا بر گناهی که می کند پافشاری و بی باکی می کند و در مقابل خدا غیوری می کند و برای دیگران تعریف می کند )، و پنهان کننده کار بد آمرزیده است ( این سخن دلالت بر این دارد که اگر کسی هم گناهی انجام داد برای کسی تعریف نکند و توبه واقعی کند ). اصول کافی جلد 4 صفحه 160 شرح : مجلسى (ره ) گويد: فاش كننده گناه از نظر بى باكى نسبت بشرع مقدس و بى شرمى مخذول است و توفيق از او گرفته شود، و پنهان كننده آن از نظر شرمى كه دارد آمرزيده شود نه از جهت نفاق و دو روئى ، و اين خبر دلالت دارد كه پنهان داشتن طاعات بهتر از آشكار نمودن آن است چون از رياء و سمعه دور است. 66- امام صادق (ع) : همانا مومن قصد و نیت انجام کار نیک کند ولی انجام ندهد و برایش یک حسنه نوشته شود ، و اگر کار نیک را انجام دهد ده حسنه برای او نوشته شود ، و همانا مومن قصد و نیت کار ناپسند و بد کند و آنرا انجام ندهد ، پس گناهی برای او نوشته نمیشود. اصول کافی جلد 4 صفحه 162 67- از حضرت صادق (ع) درباره آیه 8 سوره تحریم ( ( ای آنانکه ایمان آوردید توبه کنید به سوی خدا توبه نصوح ) ) حضرت در جواب فرمود : یعنی بنده از گناه توبه کند و دیگر به آن باز نگردد. اصول کافی جلد 4 صفحه 164 68- ابو بصیر راجع آیه 8 سوره تحریم ( ( ای آنانکه ایمان آوردید توبه کنید به سوی خدا توبه نصوح ) ) از حضرت امام صادق (ع) پرسیدم ؟ ( که معنای آن چیست؟ ) فرمود : آن گناهی است که هرگز به آن بازنگردد ، عرض کردم : کدام یک از ما هست که به سوی گناهی که توبه کرده باز نگردد ؟ ! فرمود : ای ابا محمد همانا خداوند دوست دارد آنکس را که در فتنه ( گناه ) واقع شود و بسیار توبه کند. ( خدا دوست دارد بنده ای که در گناه ، افتاده بسیار توبه کند ) اصول کافی جلد 4 صفحه 165 69- امام صادق عليه السلام فرمود: هرگاه بنده استغفار كند (و از خداوند آمرزش خواهد) نامه عملش بالا رود در حاليكه مى درخشد. اصول كافى جلد 4 صفحه 266 70- ائمه اطهار (ع) : خدای عزوجل به توبه کنندگان سه خصلت داده است که اگر یکی از آنها را به تمامی اهل آسمانها و زمین بدهد به سبب آن همگی نجات یابند : 1. خداوند توبه کنندگان را دوست دارد 2. فرشتگان برای توبه کنندگان آمرزش خواهند 3. خداوند به توبه کنندگان نوید امن و رحمت داده است. اصول کافی جلد 4 صفحه 166 71- امام باقر (ع) : به یکی از اصحاب به نام محمد بن مسلم فرمود : گناهان مومن که از آن توبه می کند برای او آمرزیده است ، و باید برای آینده پس از توبه و آمرزش کار نیک کند ، هر آینه به خدا سوگند این فضیلت نیست مگر برای اهل ایمان ، عرض کردم : پس اگر بعد از توبه و استغفار از گناهان باز گناه کند و دوباره توبه کند ( چگونه است ؟ ) فرمود : ای محمد بن مسلم آیا باور داری که بنده مومن از گناه خود پشیمان شود و از آن آمرزش خواهد و توبه کند و خداوند توبه اش را نپذیرد ؟ عرض کردم : ( اگر ) چندین بار این کار را کرده ( یعنی توبه میکند ولی باز گناه می کند ) و باز گناه میکند و بعد توبه می کند و از خدا آمرزش میخواهد ( این چگونه است ؟ ( آیا توبه شان قبول میشود ؟ ) امام (ع) فرمود : هر وقتی که مومن با استغفار و توبه بازگردد ( توبه کند ) خداوند نیز با آمرزش او بر میگردد ( گناهش را بیامرزد ) و بدرستیکه خداوند آمرزنده مهربان است ، توبه را میپذیرد ، و از کردارهای بد می گذرد ، پس مبادا تو مومنان را از رحمت خدا ناامید کنی. اصول کافی جلد 4 صفحه 167 72- ابو بصیر گوید : از امام صادق (ع) از تفسیر خدای عزوجل پرسیدم ( که فرماید : همانا آنانکه پرهیزگاری کردند ) (( هرگاه شیطان رهگذری خود را بدانها ساید یادآور شوند و بناگاه بینا شوند )) ( سوره اعراف آیه 201 ) امام (ع) فرمود : او بنده ای است که نیت گناه کند سپس یاد آور خدا شود ( به یاد خدا بیفتد ) و از انجام دادن گناه خودداری کند ، پس این است گفتار خدا ( میفرماید ) : (( یاد آور شوند و بناگاه بینا شوند )) اصول کافی جلد 4 صفحه 167 73- حضرت باقر (ع) : کسی که از گناه کردن توبه می کند همانند کسی است که گناه ندارد. و کسی که در گناه کردن اسرار ورزد و در گناه بماند ولی آمرزش و بخشش از خدا خواهد مانند مسخره چی است. اصول کافی جلد 4 صفحه 168 ( یعنی کسی که در گناه بماند و بر ادامه گناه اسرار ورزد ولی از خدا بخشش و آمرزش خواهد مانند مسخره چی است که خود را یا احکام دین را یا پروردگار را مسخره کند). 74- امام صادق (ع) : همانا خدای عزوجل وقتی بنده مومنش توبه کند شاد می شود مانند کسی که چیزی گم کرده و بعد گمشده اش را پیدا کند و خوشحال شود. اصول کافی جلد 4 صفحه 169 75- ائمه اطهار (ع) : برای هر چیز داروئی است و داروی گناهان آمرزشخواهی و استغفار است. اصول کافی جلد 4 صفحه 172 76- معاوية بن وهب گويد: (سالى ما) بطرف مكه حركت كرديم و با ما پيرى بود خداپرست و اهل عبادت (ولى ) معترف بمذهب شيعه نبود (و اطلاعى از آن نداشت ) و (بمذهب سنيها كه تمام خواندن نماز را براى مسافر جايز دانند) نمازش را در راه تمام ميخواند و برادر زاده اى داشت مسلمان (و شيعه مذهب ) كه همراهش بود، پس آن پير بيمار شد من ببرادر زاده اش گفتم : كاش مذهب شيعه را بعمويت پيشنهاد ميكردى شايد خدا او را نجات دهد؟ همه همراهان ما گفتند: بگذاريد پير مرد بحال خو بميرد زيرا همين حال كه دارد خوب است ، ولى برادرزاده اش تاب نياورد تا بالاخره بدو گفت : اى عموجان همانا مردم پس از رسولخدا (ص ) مرتد شدند جز عده كمى ، و على بن ابيطالب مانند رسولخدا (ص ) بود كه پيروى و اطاعتش لازم بود، و پس از رسول خدا حق و طاعت از آن او بود: گويد: آن پير مرد نفسى كشيد و فرياد زد و گفت : من هم بر همين عقيده هستم ، و جانش از تن بيرون آمد (و مرد) و پس ما شرفياب خدمت حضرت صادق (ع ) شديم ، على بن سرى (يكى از همراهان ما) سخن پير مرد را (يا جريان را) بآنحضرت عرض كرد: حضرت فرمود: او مرديست از اهل بهشت ، على بن سرى عرض كرد: آنمرد جز در آن ساعت از مذهب شيعه هيچ اطلاعى نداشت ؟ فرمود چه چيز ديگر از او مى خواهيد؟ بخدا سوگند وارد بهشت شد. اصول كافى جلد 4 صفحه 175 77- عبدالرحن بن حماد در حديثى مرفوع از برخى از اصحابش نقل كند كه اميرالمؤ منين عليه السلام در كوفه بر منبر بر آمد، خدا را سپاس گفت و ستايش كرد سپس فرمود: اى مردم همانا گناهان سه گونه اند (اينرا فرمود و خاموش نشست ) و از سخن گفتن خود دارى كرد، حبه عرنى (كه يكى از اصحاب آنحضرت بود) به وى عرض كرد: اى اميرالمؤ منان فردى گناهان سه گونه اند و دم فروبستى ؟ فرمود: من آنها را ياد نكردم جز اينكه مى خواستم شرح دهم ولى تنگى نفسى بر من عارض شد كه ميان من و سخنم حائل شد، آرى گناهان سه گونه اند: گناهى كه آمرزيده است ، و گناهى كه آمرزيده نشود، و گناهى كه بر صاحبش هم اميدوار و هم بيمناكم ، عرض كرد: اى اميرالمؤ منان آنها را براى ما بيان فرما. فرمود: آرى اما گناه آمرزيده : گناه آن بنده ايست كه خداوند او را در دنيا بر گناهش عقوبت كند پس خدا بردبارتر و كريمتر از آن است كه بنده خود را دوباره عقوبت كند، و اما گناهى كه آمرزيده نشود ستمكاريهائى است كه بندگان برخى به برخى كنند، زيرا چون خداوند تبارك و تعالى (بوسيله پيمبران و احكام ) بر خلقتش عيان شد بخودش سوگند ياد كرده و فرموده است : بعزت و جلالم سوگند كه ستم هيچ ستمكارى (بدون كيفر) از من نگذرد گرچه زدن مشتى بمشتى باشد يا ماليدن (دستى ) بدستى باشد (از روى لذت و هوسرانى ) و گرچه شاخ زدن شاخدارى به بيشاخى باشد پس براى بندگان از يكديگر قصاص گيرد تا ستمى از كسى بر كسى (بدون كيفر) نماند، سپس آنها را (خداوند) براى حساب بر انگيزد، و اما گناه سوم گناهى است كه خداوند بر خلقش پنهان داشته ، و توبه از آنرا بر گنهكار روزى كرده ، و بوضعى در آمده كه از گناهش بيمناك و بپروردگارش اميدوار است ، پس ما براى او (يعنى اين شخص گنهكار) همان حال را داريم كه خودش آن حال را براى خود دارد اميد رحمت براى او داريم ، و از عذاب نيز بر او بيمناكيم . اصول كافى جلد 4 صفحه 178 78- حمران گويد: از حضرت باقر عليه السلام پرسيدم از مرديكه (زناى با زن شوهر دار كرده است ) و حد بر او جارى شده و سنگسار شده آيا در آخرت هم عقاب شود؟ فرمود: خدا كريم تر از آن است (كه با اينكه در دنيا كيفر شده در آخرت نيز او را كيفر كند). اصول كافى جلد 4 صفحه 179 79- حضرت باقر عليه السلام فرمود: چون خداى عزوجل خواهد كه بنده اى را كه داراى گناهيست اكرام كند او را به بيمارى گرفتارى كند، و اگر اينكار را نكند به نيازمندى مبتلايش سازد، و اگر اينكار را با او نكرد مرگ را بر او سخت كند تا بدان واسطه گناهش را جبران كند (و بگناهش مكافات كند) فرمود و چون بخواهد بنده اى را كه حسنه اى در نزدش ‍ دارد خوار كند تنش را سالم كند و اگر اينكار را درباره اش نكند روزيش را فراخ گرداند، و اگر آنرا هم درباره اش انجام ندهد مرگ را بر او آسان كند تا بدان سبب در عوض آن حسنه او را پاداش دهد. اصول كافى جلد 4 صفحه 179 80- و نيز حضرت صادق عليه السلام فرمود: كه رسولخدا (ص ) فرمود: خداى عزوجل فرمايد بعزت و جلالم سوگند من بنده اى كه بخواهم رحمتش كنم از دنيا بيرون نبرم تا اينكه هر گناهى كرده است (عوضش را) يا بوسيله بيمارى در تنش ، يا بتنگى در روزيش ، يا با ترس و هراس در دنيايش ، و اگر باز هم چيزى بماند مرگ را بر او سخت كنم ، و بعزت و جلالم سوگند بندهاى را كه بخواهم عذاب كنم از دنيا بيرون نبرم تا هر كارى نيكى انجام داده (عوض كاملش ) را باو بدهم : يا بفراخى در روزيش ، و يا بسلامت در تنش ، و يا بآسودگى خاطر در دنيايش ، و اگر باز هم چيزى باقى ماند مرگ را بر او آسان كنم . اصول كافى جلد 4 صفحه 180 81- حضرت صادق (ع ) فرمود: همانا مؤ من خواب هولناك ببيند و (بواسطه همان ترسى كه كرده ) گناهش آمرزيده شود، و تنش رنج كار ببيند پس گناهش آمرزيده شود. اصول كافى جلد 4 صفحه 180 82- و نيز فرمود اميرالمؤ منين عليه السلام در تفسير گفتار خداى عزوجل : ((و هر چه به شما رسد از پيش آمدها پس به سبب چيزى است كه فراهم كرده اند دستهاى شما و خداوند در گذرد از بسيارى گناهان )) (سوره شورى آيه 30) فرمود: هيچ پيچ خوردن رگى نيست ، و نه برخورد به سنگى ، و نه لغزش گامى ، و نه خراش دادن چوبى ، جز بخاطر گناهى ، و هر آينه آنچه را كه خداوند در گذرد بيشتر است ، پس هر كه را خداوند در دنيا به كيفر گناهش شتاب كرد پس ‍ آن خداى عزوجل و والاتر و كريمتر و بزرگوارتر از آنست كه دوباره در آخرت او را كيفر كند. اصول كافى جلد 4 صفحه 181 83- حضرت باقر عليه السلام فرمود: رسول خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود: پيوسته غم و اندوه گريبانگير مؤ من باشند تا براى او گناهى بجا نگذارند. اصول كافى جلد 4 صفحه 181 84- حضرت صادق عليه السلام فرمود: رسول خدا صلى اللّه عليه و آله فرموده است : خداى عزوجل فرمايد: هيچ بنده اى نباشد كه من بخواهم او را به بهشت ببرم جز آنكه او را ببلائى در تنش دچار كنم ، پس اگر آن كفاره گناهانش شد (كه پاك ) و گرنه هنگام مرگش بر او سخت گيرم تا نزد من آيد و گناهى بر او نباشد سپس او را به بهشت برم ، و هيچ بنده اى نباشد كه بخواهم او را به دوزخ برم جز آنكه تنش را سالم كنم ، پس اگر بدان سبب آنچه از من خواهد به پايان رسد (حسابش پاك شود) و گرنه از ترس آنكه بر او تسلط دارد آسوده خاطرش كنم ، پس اگر طلبى كه نزد من دارد بدان پايان يابد (كه رها شود) و گرنه روزيش را بر او فراخ كنم ، پس اگر طلبش از اين تمام شود (كه او را بس باشد) و گرنه (در آخر كار) مرگ را بر او آسان كنم تا نزد من آيد و هيچ كردار نيكى نزد من نداشته باشد سپس او را بدوزخ برم . اصول كافى جلد 4 صفحه 182 85- حضرت صادق (ع ) فرمود: گناهانيكه نعمت ها را دگرگون سازند تجاوز (بديگران ) است ، و گناهانيكه پشيمانى ببار آورند كشتن (و آدمكشى ) است ، و آن گناهانى كه بلاها نازل كند ستم است ، و آنها كه پرده را بدرند شرابخواريست ، و آنها كه روزى را نگهدارند (و در نتيجه كم شود) زنا است ، و آنها كه در نابودى شتاب كنند قطع رحم است ؛ و آنها كه دعا را برگردانند و فضا را تيره و تار كنند نافرمانى و آزردن پدر و مادر است . اصول كافى جلد 4 صفحه 184 86- ابن بكير گويد: از حضرت صادق (ع ) از گفتار خداى عزوجل پرسيدم (كه فرمايد) ((و هر چه مصيبت بشما رسد بواسطه آن چيزى است كه خودتان كرده ايد)) حضرت (دنباله آيه را خواند و) فرمود: ((و از بسيارى از گناهان بگذرد)) (سوره شورى آيه 30) گويد: من عرض كردم : مقصودم دنباله آيه نبود (بلكه ) بفرمائيد آنچه به على عليه السلام و آنانكه مانند او بودند از خاندانش رسيد از همين باب بود؟ (يعنى آنها چه كرده بودند كه آنهمه مصيبت و بلا بدانها رسيد؟) فرمود: همانا رسولخدا (ص ) در هر روز بدون اينكه گناهى داشته باشد هفتاد بار استغفار مى كرد. اصول كافى جلد 4 صفحه 186 مجلسى (ره ) گويد: پاسخ حضرت به اينكه : ((رسول خدا روزى هفتاد بار....)) دو احتمال دارد: اول اينكه چنانچه استعفار پيغمبر (ص ) براى ريختن گناهى نبود بلكه براى بالا بردن درجه اش بوده است ، همچنين گرفتارى و مصيبتهائى كه به على (عليه السلام ) و خاندانش رسيده كفاره گناهان نبوده بلكه براى بالا رفتن درجات آنها و بسيارى ثوابشان بوده . دوم : اينكه مقصود اين است كه استغفار پيغمبر (ص ) براى ترك اولى يا عدول از عبادت افضل بادنى و امثال اينها بوده است و ابتلاء آنها هم بهمين خاطر بوده ، ولى معناى اول روشن تر است چنانچه خبر بعدى بآن دلالت كند. 87- حضرت صادق (ع ) فرمود: اميرالمؤ منين عليه السلام فرموده : دست برداشتن از گناه آسانتر از طلب توبه است ، و بسا شهوترانى يكساعت كه اندوه درازى بجا گذارد. و مرگ دنيا را رسوا كرده و براى هيچ صاحب خردى شادى نگذاشته . اصول كافى جلد 4 صفحه 188 88- حضرت موسى بن جعفر عليهما السلام فرمود: از ما نيست كسى كه هر روز حساب خود را نكند، پس اگر كار نيكى كرده است از خدا زيادى آن را خواهد، و اگر گناه و كار بدى كرده در آن گناه از خدا آمرزش خواهد و بسوى او بازگشت كند (و توبه نمايد). اصول كافى جلد 4 صفحه 190 89- محمد بن مسلم گويد: از امام باقر عليه السلام شنيدم كه ميفرمود: چه بسيار خوب است حسنات (كارهاى نيك و شايسته ) بدنبال سيئات (كارهاى بد و گناهان ) و چه بسيار بد است سيئات در دنبال حسنات . اصول كافى جلد 4 صفحه 196 90- ائمه اطهار (ع) : هر دردی دوا دارد و دوای درد گناهان استغفار و توبه است. عین الحیوة صفحه 187 91- حضرت رسول (ص) فرمود : هیچکس نزد خدا محبوب تر نیست از مرد و زنیکه توبه کرده باشند. عین الحیوة صفحه 187 92- مولا علی (ع) : عجب دارم از کسی که نا امید میشود از رحمت خدا و محو کنندگان گناهان با او است ، پرسیدند چه چیزی است محوکنندگان گناه ؟ فرمود : استغفار . عین الحیوة صفحه 187 93- حضرت محمد (ص) : یک نفر نیست که تا مرگ فرا نرسیده از گناه توبه کند ؟ نصایح صفحه 2 حدیث 6 ( پس هرچه زودتر از گناه توبه کنیم ) 94- حضرت محمد (ص) : توبه کننده با بی گناه یکسان است. نصایح صفحه 6 حدیث 96 95- حضرت محمد (ص) : هرکه به گناهی همت گمارد ( فکر و قصد گناه کند ) سپس صرف نظر کند ثوابی برای او نوشته شود. نصایح صفحه 13 حدیث 267 96- حضرت محمد (ص) : هرکه از گناهی که کرده باشد ناراحت باشد خدا او را بیامرزد گرچه استغفار نکند. نصایح صفحه 14 حدیث 299 97- حضرت محمد (ص) : هرکه در دنیا کیفر و مجازات گناه را ببیند ( در آخرت نبیند ) خدا عادلتر از آن است که بنده ای را دو بار کیفر دهد. نصایح صفحه 17 حدیث 337 98- حضرت محمد (ص) : هرکه در دنیا خدا گناهش را عفو کرد و وی را رسوا نکرد ( در آخرت هم مورد عفو است ) خدا کریم تر آن است که از عفو خود باز گردد. نصایح صفحه 17 حدیث 338 99- حضرت محمد (ص) : بهترین استغفارها ، نزد خدا ، دست کشیدن از گناه ، و پشیمانی از آن است. نصایح صفحه 23 حدیث 419 100- حضرت محمد (ص) : هیچ پرهیزگاری چون ، خود داری از گناه نیست. نصایح صفحه 26 حدیث 482 101 - امام صادق (ع ) فرمود: مؤ من ميان دو ترس قرار دارد: 1 گناهيكه انجام داده و نمى داند خدا درباره او چه مى كند 2 عمرى كه باقى مانده و نمى داند چه مهالكى (گناهانى كه مايه هلاك او است ) مرتكب مى شود، پس هر صبح (و هر دم ) ترسانست و جز ترس اصلاحش نكند. (زيرا ترس موجب مى شود كه از گناهان گذشته توبه كند و در آينده بيشتر بطاعت و عبادت پردازد). اصول كافى جلد 3 صفحه 114 102 - امام جواد (ع) فرمودند : تأخير در توبه، خود را فريب دادن است و امروز و فردا كردن زياد، باعث سرگردانى است و پيامد عذرتراشى براى خدا، هلاكت است و پافشارى بر گناه در اثر آسوده خاطر بودن از مكر خداست «و از مكر خدا آسوده خاطر نباشد مگر كسانى كه زيانكارند». [سوره اعراف (7)، آيه 99] تحف العقول-ترجمه حسن زاده، صفحه 828 103 - حضرت باقر (ع) : خداوند از مردم خواستار دو فضيلت است: 1- به نعمت‌ها اقرار كنند تا بر آن بيفزايد، 2- به گناهان اعتراف نمايند تا آنها را ببخشد. الحديث جلد 2 صفحه 182 104 - حضرت محمد (ص) : درِ توبه برای کسی که آنرا بخواهد باز است پس توبه کنید به سوی خداوند توبه نصوح ( خالصا و قلبا ) . بحارالانوار جلد 77 صفحه 169 105 - حضرت محمد (ص) : ( قلبا از گناه ) پشیمان شدن ؛ توبه است. تحف العقول مواعظ النبی (ص) 106 - حضرت محمد (ص) : توبه کننده از گناه مانند کسی است که برایش گناهی نیست و استغفار کننده از گناه در حالی که به گناه کردن اصرار دارد ، مانند کسی است که پروردگارش را استهزاء کند. مجموعه ورام جلد 1 صفحه 6 107 - حضرت محمد (ص) : بهترین استغفار در نزد خداوند دست کشیدن از گناه و پشیمانی است. اثنی عشریه صفحه 14 108 - حضرت محمد (ص) : چیزی در نزد خداوند محبوب تر از جوان توبه کننده نیست. روضة الواعظین صفحه 481 109 - حضرت محمد (ص) : چیزی در نزد خدای تعالی محبوب تر از مومن و مومنه توبه کننده نیست. سفینة البحار جلد 1 صفحه 126 110 - حضرت محمد (ص) : خوشا به حال کسی که در روز قیامت در نامه اعمالش زیر هر گناهی استغفرالله را پیدا کند. جامع الاخبار صفحه 66 111 - حضرت محمد (ص) : بهترین دعا آمرزشخواهی است. اصول کافی جلد 4 باب الاستغفار حدیث 1 112 - حضرت محمد (ص) : هرکه زیاد استغفار کند خداوند برای او از هر غم و اندوهی گشایش دهد و از هر تنگنائی راه خروجی پدید آورد و او را از جائی که گمان ندارد روزی دهد. بحارالانوار جلد 77 صفحه 172 113 - حضرت محمد (ص) : بد بنده ایست بنده ای که آمرزش میخواهد و در حالیکه مرتکب گناه میشود ، امیدوار است که ( از آتش ) نجات یابد ولی موجبات آنرا انجام نمی دهد و از عذاب الهی میترسد و از ( عوامل ) آن بر حذر نمی باشد و به گناه شتاب کرده و توبه را به تاخیر می اندازد و از خداوند تمناهای بیجا میکند پس وای بر او و باز وای بر او از روزی که در معرض بازخواست خداوند قرار می گیرد. ارشاد القلوب دیلمی صفحه 105 114 - حضرت محمد (ص) : استغفار و آمرزش خواهی موجب خرابی ( بنیان ) گناهان است. مجازات النبویه صفحه 232 115 - حضرت محمد (ص) : زیاد طلب آمرزش کنید زیرا که خداوند عزوجل شما را استغفار یاد نداد جز اینکه او میخواهد شما را بیامرزد. مجموعه ورام جلد 1 صفحه 5 116 - حضرت محمد (ص) : خداوند از بنده اش خوشش می آید زمانی که گوید ( پروردگارا مرا ببخش زیرا که گناهان را کسی جز تو نمی بخشد ) میفرماید ای ملائکه من این بنده من دانسته است که گناهان را کسی جز من نمی بخشد شاهد باشید که من او را آمرزیدم. بحارالانوار جلد 77 صفحه 67 117 - رسول خدا (ص) : خدای تعالی صد رحمت دارد که نازل ترین همه آنها رحمتی است که آنرا میان جن و انس و پرندگان و چهارپایان و حشرات بخش کرده و آنرا وسیله مهربانی و رحمت خود قرار داده و نود و نه رحمت دیگر را برای عالم آخرت ذخیره فرموده. حقایق { ملا محسن فیض کاشانی } جلد 2 صفحه 911 118 - امام امیرالمومنین علی (ع) به کسی که در حُضور آن حضرت گفت : أَستَغفِرُاللهَ ( در شرائط استغفار و طلب آمرزش ) فرمود : مادرت به مرگ تو بنشیند آیا می دانی چیست ( معنی حقیقی ) اِستِغفار ( که بی اندیشه به زبان می گذرانی ) ؟ اِستِغفار مقام و منزلت گروهی بلند مرتبه ( مومنین ) است و آن نامی است که شش معنی ( شرط) دارد ( اگر هر شش شرط جمع باشد استغفار تمام و گرنه ناقص است ) اول پشیمانی از گناه گذشته ، دوم تصمیم به ترک بازگشت به آن همیشه ، سوم آنکه حقوق مردم را بپردازی تا خدا را ملاقات کنی ( به پاداش برسی ) با پاکی که بر تو زیان و گناهی نباشد ، چهارم آنکه قصد کنی هرچه بر تو واجب بوده ( مانند نماز و روزه و حج ) و آنرا از دست داده ای ( به جا نیاورده ای ) حق آن ( قضائش ) را به جا آوری ، پنجم آنکه همت بگماری گوشتی را که ( بر تن تو ) از حرام روئیده به اندوهها بگُدازی تا پوست به استخوان بچسبد و بین آنها گوشت تازه ای بروید ، ششم آنکه رنج عبادت و بندگی را به تن بچشانی چنانکه شیرینی معصیت را به آن چشانده ای ، پس آنگاه (که این شرائط گرد آمد ) می گوئی : أَستَغفِرُاللهَ ( از خدا آمرزش می طلبم ) { نهج البلاغه با ترجمه و شرح مرحوم فیض الاسلام صفحه 1282 حکمت 409 } 119 - حکمت 417 { شرائط توبه و استغفار} (اعتقادى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: (شخصى در حضور امام علی عليه السّلام بدون توجه لازم گفت: استغفر اللَّه، امام فرمود) مادرت بر تو بگريد، می ‏دانى معناى استغفار چيست ؟ استغفار درجه والا مقامان است، و داراى شش معنا است، اوّل- پشيمانى از آنچه گذشت، دوّم- تصميم به عدم بازگشت، سوم- پرداختن حقوق مردم‏ چنانکه خدا را پاک ديدار کنى که چيزى بر عهده تو نباشد، چهارم- تمام واجب ‏هاى ضايع ساخته را به جا آورى، پنجم- گوشتى که از حرام بر اندامت روييده، با اندوه فراوان آب کنى، چنانکه پوست به استخوان چسبيده گوشت تازه برويد، ششم- رنج طاعت را به تن بچشانى چنانکه شيرينى گناه را به او چشانده بودى، پس آنگاه بگويى، استغفر اللَّه . نهج البلاغه ترجمه مرحوم دشتی (ره) حکمت 417 120 - شش شرط برای توبه ی واقعی : در نهج البلاغه آمده است که مردی خدمت امام امیرالمومنین علی (ع) صیغه ی استغفار را بر زبان جاری کرد و گفت : (( استغفرالله ربّی و اتوب الیه )) به گمان اینکه همین توبه است و استغفار از گناهان است.امام (ع) فرمود : ( ثَکِلَتکَ اُمُّکَ اَتَدرِی مَا الاِستِغفار . . . ) ؛ { نهج البلاغه با ترجمه و شرح مرحوم فیض الاسلام صفحه 1282 حکمت 409 } مادرت در عزایت بگرید ، آیا می دانی استغفار چیست ؟ تو گمان کردی با گفتن همین جمله ، استغفار کردی و توبه کار شدی ؟ استغفار شش شرط دارد. آنگاه امام (ع) آن شش شرط را بیان فرمود و توبه ی واقعی را تعلیمش کرد. ابتدا باید آیینه ی قلب از آلودگی ها و قذارت گناهان پاک گردد تا آماده برای انعکاس نور جمال الله جلّ جلاله شود ؛ در این موقع است که جمله (( استغفرالله ربّی و اتوب الیه ))نشان دهنده ی توبه ی قلب می باشد.(( دیو چو بیرون رود فرشته در آید )) . وگرنه جان فرو رفته ی در گنداب گناهان ، روزی صدبار و هزار بار بگوید (( استغفرالله ربّی و اتوب الیه )) کمترین اثری در تطهیر و تنویر جان نخواهد داشت و به استهزا شبیه تر خواهد بود تا به استغفار. احساسات زودگذر فریبمان ندهد ! در مجالس ما گاهی سخن از عذاب های برزخی و محشری به میان می آید و یا ذکری از مصائب امام سیّد الشّهدا (ع) می شود و احساسات مستمعین تحریک می گردد و سیلاب اشک از چشم ها سرازیر می شود . در شب قدر ماه مبارک رمضان چراغ ها را خاموش می کنند و قرآن ها را روی سر می گذارند و صدای آه و ناله و افغان از همه جا به گوش می رسد و نشان می دهد که کاروان توّابین از زمین رو به آسمان حرکت کرده است.هرکسی آن صحنه را ببیند ، اطمینان پیدا می کند که همه توبه کار شده ، از گناهان پاک گشته اند و دیگر ممکن نیست این مردم مجدّداً خود را به گناه آلوده سازند. ولی یاللاسف که فردا می بیند ای عجب ! همان مردم توبه کار دیشبی اند که خود را به گناه و دروغ و تدلیس و ربا و ... آلوده ساخته اند ؛ آن جاست که می فهمد آن حالت دیشب ، یک تحرّک زودگذر احساسات و عواطف بوده و ارتباطی به توبه ی قلب و استغفار جان نداشته است. توبه و استغفار به معنای واقعی اش ، انقلاب عقل علیه هوای نفس است. کودتایی است که در کشور جان از جانب عقل به وجود می آید و حاکمیّت رژیم هوای نفس را از بیخ و بُن بر می کَند و حاکمیّت الله حضرت ربّ العالمین را در سراسر کشور جان مستقرّ می سازد ؛ آن گونه که تمام افکار و اخلاق و اعمالش مظهر احکام خدا و اوامر و نواهی خدا می گردد.کاری انجام نمی دهد مگر اینکه خدا جایز بداند سخنی نمی گوید ، مگر اینکه خدا بپسندد ! در وجودش ، اخلاق رذیله مبدّل به اخلاق فاضله می گردد.این چنین آدم است که توبه کار و مُستَغفر به معنای واقع شده است ، وگرنه آنچه در میان ما به نام توبه و استغفار فراوان دیده می شود ، الفاظی بی اثر و اعمالی است بی ثمر که در مقابل خواسته های نفس امّاره ی بالسّوء - که در وجود اکثریّت ما حاکم است - اثری نمی بخشد. شکایت از نفس امّاره از زبان امام سجّاد (ع) این جمله را از امام سیّد السّاجدین (ع) در مناجات الشّاکین از مناجات خَمسَ عَشَرة که برای آموزش دادن به ما به پیشگاه خدایش عرضه داشته است بشنویم : خدایا ، شکایت می کنم به تو از نفسی که پیوسته مرا به بدی امر می کند و به ارتکاب گناه مبادرت می ورزد ! به نافرمانی تو حریص است و خود را در معرض خشم تو قرار می دهد ! مرا به راه های هلاکت بار می برد.بیماری هایش فراوان و آرزوهایش دراز است . . . گرایش شدید به لهو و لعب دارد و سرشار از سهو و غفلت است ! با شتاب تمام مرا به سوی گناه می کشد و به تاخیرِ توبه وادارم می کند .... دنیا دوستی را در نظرم آرایش می دهد و بین من و عبادت و تقرّب به خدا حائل می شود. { بحارالانوار جلد 91 صفحه ی 143 } ملاحظه می فرمایید امام (ع) از دست سلطانِ ظلاّمِ جبّارِ زمانش - عبدالملک مروان - شکایت به خدا نمی برد ، بلکه از دست نفس امّاره ی بالسّوء که در درون هر کسی حکومت می کند به خدا شکایت می برد که فرموده اند : ( اَعدوا عَدُوِّکَ نَفسُکَ الِّتِی بَینَ جَنبَیکَ ) دشمن ترین دشمنانت ؛ نفس خود توست که در داخل وجود تو است. تاخیر در توبه ، وسوسه ای شیطانی از جمله وسوسه های هلاکت بار نفس آدمی ، همین (( تاخیر در توبه )) است که می گوید تو هنوز جوانی و وقت توبه زیاد داری ، این پیران پا در لب گورند که باید تعجیل در توبه کنند ... آری آن دشمن مکّارِ حیله گر ، هیچ گاه به خاطر نمی آورد که از تو جوان تر و کم سنّ و سال تر هم مرده اند و موفّق به توبه نشده اند. همین مگو فردا که فرداها گذشت تا به کلّی مگذرد ایّام کَشت آن صفات زشت و رذایل اخلاقی که آتش افروز جهنّمند ، به مرور زمان در سرزمین جان استوارتر و ریشه دارتر می شوند و کندنشان از زمین جان ، دشوارتر می گردد. تو که می گویی که فردا این بدان که به هر روزی که می آید زمان آن درخت بد ، جوان تر می شود وین کننده پیر و مضطر می شود او جوان تر می شود تو پیرتر زود باش و روزگار خود مبر مرحوم علاّمه نراقی (ره) صاحب کتاب جامع السّعادات در مقام وعظ و نصیحت می فرماید : حال ای گروه برادرانم ! بشتابید تا دیر نشده است بشتابید به سوی توبه ، پیش از اینکه سموم گناهان جوهر ایمانتان را چنان زهر آگین کند که دیگر پرهیز از سمّ اثری در آن نداشته باشد و کار از دست اطبّاء دل ها نیز خارج شده باشد . در این موقع است که دیگر وعظ واعظان ، نصیحت ناصحان نفعی نمی بخشد و فرمان عذاب از جانب خدا در مورد شما محقّق می گردد و مشمول این آیه ی کریمه می شوید که می فرماید : ما از پیش رو و از پشت سرشان سدّی قرار دادیم و چشم هایشان را پوشاندیم ، دیگر چیزی نمی بینند و آیه ی دیگر که می فرماید : خدا مهر بر دل ها و گوش هایشان نهاده و پرده مقابل چشمشان افکنده است. دیگر نه چیزی می فهمند و نه چیزی ( از حقایق ) می شنوند و نه چیزی می بینند.خدا ما را خلق کرده که او را بشناسیم و با او اُنس بگیریم و خود را به او نزدیک کنیم. ولی یاللاسف که ما او را رها کرده و جمادات را از پول و مسکن و ... معشوق و محبوب خود قرار داده ایم ! از جمع کردن آنها خوشحال می شویم و برای از دست دادن آنها غمگین می گردیم و حال آنکه محبوب حقیقی یعنی خدای ما فرموده است : { لِّكَيْلَا تَأْسَوْاْ عَلىَ‏ مَا فَاتَكُمْ وَ لَا تَفْرَحُواْ بِمَا ءَاتَئكُم‏ ... } سوره ی حدید آیه 23 آنچه که از شما خواسته ایم این است که برای از دست دادن چیزی غمگین نشوید و برای به دست آوردن چیزی ، خوشحال نگردید ... ! فانی را با باقی معاوضه نکنید که نشان جهل و نادانی و بی خردی است.این حدیث را از امام ابوالحسن الرّضا (ع) بشنویم : از آن حضرت سئوال شد چگونه صبح کردی ؟ فرمود : صبح کرده ام در حالی که مدّت عمرم رو به نقصان است و عملم ضبط می شود و مرگ در گردن ما و همراه با ما و آتش پشت سرِ ماست و نمی دانیم با ما چگونه رفتار خواهد شد ! بحارالانوار جلد 75 صفحه ی 90 بنای بندگی ، صفای زندگی { از تالیفات حضرت آیت الله سید محمد ضیاء آبادی } صفحه 424 الی 428 121 - امام جواد (ع) فرمود : توبه را به تاخیر انداختن ، فریب شیطان خوردن است و کارها را با تاخیر انجام دادن مایه ی حیرت و سرگردانی و عذر تراشی در برابر خداوند مایه ی هلاکت و اصرار بر گناه { در واقع } احساس آسودگی از مکر و انتقام الهی است و حال آنکه فقط زیانکاران خود را از مکر و عقوبت خدا ایمن می دانند. تحف العقول صفحه 340 122 - امام صادق (ع) فرمود : هرگاه انسان مرتکب گناهی شود ، به او از صبح تا شب مهلت داده می شود که شاید توبه کند ، پس اگر پشیمان شد و استغفار کرد آن گناه در نامه ی عملش نوشته نخواهد شد. اصول کافی جلد 4 صفحه 182 -------------------------------------------------------------------------------- شرایط توبه - امام صادق (ع) : از شرایط توبه این است که واجباتی را که ترک نموده ای قضایش را بجا آوری. بحارالانوار جلد 6 صفحه 31 - امام علی (ع) : شخصی که توبه میکند باید جسم او سختی طاعت را بچشد همانگونه که این جسم شیرینی معصیت را چشیده بود. نهج البلاغه حکمت 409 - مولا علی (ع) : یکی از شروط توبه و استغفار این است که شخص توبه کننده تصمیم بگیرد هرگز آن گناه را دیگر انجام ندهد. نهج البلاغه حکمت 409 - پیامبر اکرم (ص) : هرکس توبه کند اما دوستان بد خود را تغییر ندهد توبه نکرده است. بحارالانوار جلد 6 صفحه 21 - پیامبر اکرم (ص) : هرکس توبه کند اما اخلاق خود را تغییر ندهد توبه نکرده است. بحارالانوار جلد 6 صفحه 21 - پیامبر اکرم (ص) : کسی که توبه میکند باید زبانش را از گناه حفظ کند و اگر زبانش را کنترل نکرد توبه واقعی نکرده است. بحارالانوار جلد 6 صفحه 21 - پیامبر اکرم (ص) : کسی که توبه کند ولی صفت بخشش و محسن بودن در او نباشد توبه کننده واقعی نیست. مستدرک الوسائل جلد 12 صفحه 131 -------------------------------------------------------------------------------- توبه عنایتی از جانب خدا - حضرت آدم (ع) به خدا عرض کرد : خداوندا ، شیطان را به من مسلط ساختی و مثل جریان خون در رگها ( در من جریان دارد ) ، او را هم قادر کردی که به بدن من داخل شود. خداوند فرمود : ای آدم ، در قبال این کار این امتیاز را به تو و فرزندانت دادم که هرکس فکر عمل بد کند به حساب او نوشته نشود ، ولی اگر آن عمل بد را انجام داد فقط یک جرم حساب شود ( یک گناه به حسابش نوشته میشود ) لکن اگر کسی نیت به انجام عمل خوب کرد ، ولی انجام نداد ، یک ثواب برای آن نیت نوشته و اگر آن نیت خوب را عمل کرد ، ده ثواب به وی داده میشود. آدم عرض کرد : خداوندا ، این عنایت را درباره من و فرزندانم زیادتر کن. خداوند فرمود : اگر کسی از فرزندانت گناهی را مرتکب شد و بعد از آن توبه کرد ، من آن گناه را می بخشم. باز هم آدم گفت : خداوندا ، بیشتر از این عنایت فرما ، خداوند فرمود : من مهلت توبه را تا دم مرگ به آنها دادم.آدم عرض کرد : خداوندا ، لطفت بسیار است و کافی میباشد. کلیات حدیث قدسی صفحه 23 -------------------------------------------------------------------------------- حکایتهای بیدار کننده درباره توبه توبه بُشر حافی به دست حضرت موسی بن جعفر (ع) : در منهاج الکرامه می نویسد که بُشر حافی به دست موسی بن جعفر (ع) توبه نمود ، روزی آنحضرت در بغداد از کنار منزل بُشر عبور میکرد صدای ساز و نواز از داخل منزل به گوش می رسید ، در این موقع کنیز بُشر برای ریختن خاکروبه از خانه خارج شد ، آنجناب فرمود : کنیز ، صاحب این خانه بنده است یا آزاد جواب داد حر و آزاد است موسی بن جعفر (ع) فرمود : راست می گوئی اگر بنده می بود از مولای خود ترس داشت ، کنیز وارد منزل شد بُشر بر سر سفره شراب نشسته بود علت تاخیر کردن او را پرسید ؟ جواب داد شخصی رد میشد از من سوال کرد ، صاحب این خانه عبد است یا آزاد ، پاسخ دادم آزاد است ، گفت آری اگر بنده بود از آقای خود می ترسید ، این سخن چنان در قلب بُشر تاثیر کرد که سر از پا نشناخت با پای برهنه از منزل خارج شده خود را به موسی ابن جعفر (ع) رسانید ، به دست آنحضرت توبه کرد و از گذشته خود پوزش خواسته با چشم گریان بازگشت ، از آنروز اعمال زشت خود را ترک کرد و از جمله زُهاد به شمار رفت ، گویند چون با پای برهنه از پی موسی ابن جعفر (ع) دوید با این حال توبه کرد او را حافی ( پابرهنه ) لقب دادند. روضات الجنات صفحه 232 ، پند تاریخ جلد 4 صفحه 232 فُضیل بن عیاض راهزن معروف توبه میکند : فضیل بن عیاض در ابتدای زندگی خود یکی از راهزنان مشهور در نواحی سرخس و ابیورد بود ، مدتی از عمر خود را به اینکار گذرانیده و در سرقت شهرتی یافت ، کم کم در قلبش عشق و محبت دختری پیدا شد ، شبی خیال داشت خود را به آن دختر برساند ، از دیواریکه فاصله بین او و معشوقه اش بود بالا می رفت در این هنگام صدای شخصی را شنید که آیه ای از قرآن را تلاوت میکرد : {( الم یان للذین آمنوا ان تخشع قلوبهم لذکرالله )} ( آیا آن هنگام نرسیده است که مومنین خشوع پیدا نمایند و در مقابل ذکر خدا قلبهایشان خاضع شود ) ، فُضیل از نیمه راه دیوار فرود آمد این آیه چنان در قلب او اثر گذاشت که زندگیش را دگرگون کرد ، با کمال اخلاص و صفای دل گفت ( یا رب ان ) پروردگارا چرا نزدیک شده و هنگام خشوع رسیده. فُضیل از صمیم قلب به سوی خدا بازگشت ، آن شب را پناه به خرابه ای برد در همان خرابه عده ای نشسته با هم صحبت میکردند آنها مسافرینی بودند که در آن خرابه بار انداخته و اکنون در فکر کوچ و حرکت بودند با یکدیگر می گفتند از شر فُضیل چگونه خلاص شویم قطعا در این موقع شب بر سر راه ما کمین کرده تا دستبردی بزند ، از شنیدن گفتگوی کاروانیان فضیل بیشتر متاثر شد که چقدر من بدبختم پیوسته خاطر آسوده خانواده هایی را به تشویش انداخته آنها را از طرف خود نگران میکنم ، از جای حرکت کرد خود را به کاروانیان معرفی نمود گفت آسوده باشید دیگر کاروانی از دست من ناراحت نخواهد شد. روضات الجنات لفظ فضیل ، پند تاریخ جلد 4 صفحه 233 توبه انسان از نظر شیطان : از وهب نقل شده که روزی شیطان برای حضرت یحیی (ع) آشکار شد ، اظهار داشت میخواهم تو را نصیحت کنم یحیی گفت من به نصیحت تو تمایل ندارم ، ولی از وضع و طبقات مردم مرا اطلاعی بده ، شیطان گفت بنی آدم از نظر ما به سه دسته تقسیم میشوند : 1. عده ایکه مانند شما معصومند ، چون از آنها مایوسیم از دستشان راحتیم میدانیم نیرنگ و حیله های ما در آنها تاثیر نمی کند 2. دسته ای هم برعکس در پیش ما شبیه توپی هستند که در دست بچه های شما است ، به هر طرف بخواهیم آنها را می بریم کاملا در اختیار ما هستند 3.طایفه سوم رنج و ناراحتی برای ما از هر دو دسته قبل بیشتر دارند یکی از ایشان را در نظر می گیریم جدیت زیاد می کنیم تا او را فریب دهیم ، همین که فریب خورد و قدمی به میل ما برداشت یک مرتبه متذکر میشود و از کرده خود پشیمان میگردد ، روی به توبه و استغفار می آورد ، هرچه رنج برای او کشیده ایم از بین می برد باز برای مرتبه دوم در صدد اغواء و گمراهیش بر میآییم این بار نیز پس از موفقیت که به گناه او را میکشیم فورا متوجه شده توبه میکند نه از او مایوسیم و نه می توانیم مراد خود را از چنین شخصی بگیریم پیوسته برای اغواء این دسته در رنجیم. خزائن نراقی صفحه 368 ، پند تاریخ جلد 4 صفحه 230 نمونه ای از توبه واقعی : ابوبصیر گفت مرا همسایه ای بود از معاونین و همکاران سلطان جور ، ثروت زیادی به دست آورده بود.چند کنیز آوازه خوان و مطرب داشت و پیوسته مجلسی از هواپرستان تشکیل میداد به لهو و لعب و عیش و طرب می گذرانید کنیزان آواز می خواندند و آنها شراب میخوردند ، چون مجاور با من بود همیشه به واسطه شنیدن آن منکرات از دست او ناراحتی داشتم چند مرتبه گوشزدش کردم ولی نپذیرفت ، آن قدر اصرار و مبالغه نمودم تا روزی گفت : من مردی مبتلا و اسیر شیطانم اما تو گرفتار شیطان و هوای نفس نیستی ، اگر وضع مرا به صاحب خود حضرت صادق (ع) بگویی شاید خداوند مرا از پیروی نفس به واسطه تو نجات دهد ، ابوبصیر گفت سخن آنمرد بر دلم نشست ، صبر کردم تا زمانی که خدمت حضرت صادق (ع) رسیدم داستان همسایه ام را به آن جناب عرض کردم فرمود : وقتی به کوفه برگشتی او به دیدن تو می آید بگو جعفربن محمد (ع) می گوید آنچه از کارهای زشت می کنی ترک کن برایت بهشت را ضمانت میکنم به کوفه برگشتم مردم به دیدنم آمدند او نیز با آنها بود همینکه خواست حرکت کند نگاهش داشتم وقتی اطاق خلوت شد ، گفتم وضع تو را برای حضرت صادق (ع) شرح دادم ، فرمود او را سلام برسان و بگو آن حال را ترک کند تا برایش بهشت را ضمانت کنم گریه اش گرفت ، گفت تو را به خدا قسم جعفربن محمد (ع) این حرف را به تو فرمود ؟ سوگند یاد کردم آری ، گفت همین مرا بس است از منزل خارج شد ، پس از چند روز که گذشت از پی من فرستاد ، وقتی پیش او رفتم دیدم پشت درب ایستاده برهنه است گفت هرچه در خانه مال داشتم در محلش صرف کردم و چیزی باقی نگذاشتم اینک می بینی از برهنگی پشت درب ایستاده ام ، من به دوستان خود مراجعه کردم مقداریکه تامین لباسش را بکند تهیه نموده برایش آوردم ، باز پس از چند روز دیگر پیغام داد مریض شده ام بیا تو را ببینم در مدت مریضیش مرتب از او خبر می گرفتم و با داروهایی به معالجه او مشغول بودم ، بالاخره به حال احتضار رسید در کنار بسترش نشسته بودم و او در حال مرگ بود در این موقع بیهوش شد وقتی به هوش آمد ( در حالی که لبخندی بر لبانش آشکار بود ) گفت ابابصیر : صاحبت حضرت صادق (ع) به وعده خود وفا کرد ، این به گفت و دیده از جهان بربست ، در همان سال وقتی به حج رفتم در مدینه خدمت حضرت صادق (ع) رسیدم درب منزل اجازه ورود خواستم ، همینکه وارد شدم هنوز یک پایم در خارج و یکی داخل منزل بود که حضرت فرمود ابابصیر ! ما به وعده خود نسبت به همسایه ات وفا کردیم. بحارالانوار جلد 11 صفحه 146 ، پند تاریخ جلد 4 صفحه 238 شرایط توبه و کیفیت آن : شخصی در حضور امیرالمومنین (ع) گفت استغفرالله آن جناب فرمود : ثکلتک اُمُک ( مادرت به سوگواریت بنشیند ) میدانی استغفار چیست ؟ استغفار درجه علیین است ، اسمی است که بر شش معنی گفته میشود : ( اولها الندم علی ما مضی ) 1- پشیمانی از کردار ناپسندیده گذشته ( الثانی العزم علی ترک العود الیه ابدا ) 2- تصمیم بر اینکه معاصی گذشته را هیچوقت تکرار نکنی ( الثالث ان تودی الی المخلوقین حقوقهم حتی تلقی الله املس لیس علیک تبعة ) 3- حقوقیکه مردم بر تو دارند به آنها رد کنی تا خدایرا ملاقات نمائی پاک و بر تو گناهی نباشد ( الرابع ان تعمد الی کل فریضة علیک ضیعتها فتودی حقها ) 4- هر واجبی که ترک کرده ای انجام بدهی و آنرا جبران کنی ( الخامس ان تعمد الی اللحم الذی نبت علی السحت فتذیبه بالاحزان حتی تلصق الجلد بالعظم و ینشاء بینهما لحم جدید ) 5 - با حزن و اندوه گوشتی که از حرام روئیده ذوب نمایی بطوریکه پوست بدنت به استخوان بچسبد و بین آنها گوشت تازه بروید ( السادس ان تدیق النفس الم الطاعة کما اذقتها حلاوة المعصیة 6- رنج عبادت و بندگی را به تن بچشانی چنانکه شیرینی معصیت را به آن چشانده ای ( فعند ذلک تقول استغفرالله ) پس آنگاه که این شرایط جمع گشت میگوئی استغفرالله یعنی از خدا آمرزش می طلبم. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید جلد 4 صفحه 640 ، پند تاریخ جلد 4 صفحه 241 تاخیر در توبه نکنید : پیغمبر اکرم (ص) فرمود : مرد مومن تصمیم می گیرد عمل نیکی انجام دهد ، اگر انجام نداد به همین تصمیم و نیت که داشت خدا او را یک حسنه پاداش می دهد اگر انجام داد ده برابر در نامه عملش نوشته میشود و اما شخصی تصمیم گناهی را می گیرد ، چنانچه آن عمل از او سر نزد به واسطه تصمیم و نیت درباره اش گناهی ثبت نمیشود ، اگر نیت را به مرحله عمل رساند و آن گناه را انجام داد ، باز هفت ساعت او را مهلت می دهند ، ملکی که در طرف راست و متصدی کارهای نیک است به آن ملکی که در طرف چپ و مامور نوشتن اعمال زشت است می گوید ثبت نکن شاید کار نیکی انجام دهد که این عمل زشت را بر طرف نماید ، زیرا خداوند میفرماید ( ان الحسنات یذهبن السیئات ) کارهای نیک گناهان را میزداید و یا ممکن است استغفار کند ، اگر در مدت این هفت ساعت گفت ( استغفرالله الذی لا اله الا هو عالم الغیب و الشهادة العزیز الحکیم الغفور الرحیم ذاالجلال و الاکرم ) آن گناهیکه انجام داده بود در نامه عملش ثبت نمیشود هرگاه هفت ساعت گذشت نه کار نیکی انجام داد و نه استغفار نمود همان ملک دست راست به ملک نویسنده گناه می گوید ( اکتب علی الشقی المحروم ) بنویس این گناه را در نامه عمل این بدبخت محروم. وسائل الشیعه کتاب جهاد با نفس صفحه 524 ، پند تاریخ جلد 4 صفحه 245 در چه دقیقه حساسی برگشت و توبه کرد : حضرت باقر (ع) فرمود : پسر بچه ای از یهودیها خدمت حضرت پیغمبر (ص) زیاد می آمد ، کم کم اُنسی به آن حضرت گرفته بود آن جناب نیز او را در رفت و آمدهایش می پذیرفت گاهی او را پِی کاری میفرستاد و یا نامه ای به دستش می سپرد که به یکی از خویشاوندان خود بدهد روزی حضرت رسول (ص) متوجه شد که چند روز است آن پسر بچه دیده نمیشود ، جویای حالش گردید ، گفتند مریض شده و نزدیک مردن است ، پیغمبر اکرم (ص) با چند نفر از اصحاب به عیادت آن پسر بچه یهودی رفت آن جناب را برکتی بود که با هرکس سخن می گفت جوابش را میداد ( اگرچه در آخرین لحظات زندگی بود ). به بالین بیمار محتضر نشست صدا زد فلانی ! پسرک چشم گشوده عرض کرد ( لبیک یا ابا القاسم ) فرمود بگو ( اشهد ان لا اله الا الله و انی رسول الله ) گواهی به یگانگی خدا و رسالت من بده ، آن جوان تا این سخن را شنید نگاهی به صورت پدر خود کرده چیزی نگفت ( این نگاه حاکی بود که پسرک از پدر خود شرم دارد یا می ترسد ) برای مرتبه دوم ، حضرت او را صدا زده به گفتن شهادتین امرش کرد ، باز نگاهی به صورت پدر کرده چیزی نگفت ، در مرتبه سوم که پیغمبر (ص) صدایش زد همینکه جوان چشم باز کرد حضرت رسول گفتار قبل را تکرار نمود ، این بار نیز چشم بصورت پدر انداخت ؛ در آن هنگام پیغمبر (ص) فرمود میل خودت میخواهی گواهی بده و در صورتی که مایل نیستی لب فروبند. (( جوان تصمیم خود را گرفت در آن لحظات آخر که چشم از جهان فرو بست سعادت خود را با دو جمله خرید مثل اینکه متوجه شد در مسئله ایمان شرم و حیاء ، یا رعایت خواسته پدر شرط نیست )) بدون تامل گفت (( اشهد ان لااله الاالله و انک رسول الله )) گویی از زندگی او گفتن همین دو جمله باقیمانده بود چه بلافاصله دیده از جهان فروبست. ( فقال رسول الله (ص) لابیه اخرج عنا ) پیغمبر اکرم (ص) به پدرش فرمود ما را با این جوان واگذار و از پی کار خود برو و اکنون به ما تعلق گرفت ، اصحاب را دستور داد او را غسل دهند و کفن کنند وقتی آماده گردید بیاورند تا آن جناب بر جنازه اش نماز بخواند ، از منزل یهودی بیرون شد خدایرا ستایش میکرد که امروز یک نفر را به وسیله من از آتش جهنم نجات داد. جلد 6 بحارالانوار صفحه 27 ، پند تاریخ جلد 4 صفحه 246 هر گناهی توبه مخصوصی دارد : حضرت صادق (ع) فرمود : مردی در زمانهای گذشته زندگی میکرد ، در جستجو بود دنیا را از راه حلال بدست آورد و ثروتی فراهم نماید ولی نتوانست ، از راه حرام جدیت کرد باز نتوانست ؛ شیطان برایش مجسم و آشکار شده گفت از راه حلال خواستی ثروتی فراهم کنی نشد و از راه حرام هم نتوانستی اینک مایلی من راهی به تو بیاموزم که به خواسته خود موفق شوی ، ثروت سرشاری بدست آوری و عده ای هم پیرو و تابع پیدا کنی ؟ گفت آری مایلم ، شیطان گفت از خود کیش و دینی اختراع کن مردم را به سوی دین اختراعی دعوت نما ، به دستور شیطان رفتار کرد ، مردم گردش را گرفته و پیرویش کردند و به آنچه مایل بود از ثروت دنیا رسید ، روزی ناگاه متوجه شد که چه کار ناشایستی کردم مردم را گمراه نمودم خیال نمی کنم توبه ای داشته باشم مگر اشخاصیکه به واسطه من گمراه شده اند متوجه کنم که آنچه از من شنیده اند باطل و ساخته شده خودم بود آنها را برگردانم شاید توبه ام پذیرفته شود ؛ به پیروان خود یک یک مراجعه کرد آنها را گوشزد نمود که آنچه من می گفتم باطل بود ، اساس و پایه ای نداشت آنها جواب می دادند دروغ می گویی گفتار سابق تو درست و حق بود ، اکنون در کیش و دین خود شک کرده و گمراه گشته ای ، این جواب را که از آنها شنید غل و زنجیری تهیه نمود به گردن خود آویخته گفت باز نمی کنم تا خدای توبه ام را بپذیرد ؛ خداوند به پیغمبر آن زمان وحی نمود که به فلانی بگو قسم به عزتم اگر آنقدر مرا بخوانی و ناله نمایی که بند بندت از هم جدا شود دعایت را مستجاب نمی کنم مگر کسانیکه به دین ( اختراعی ) تو مرده اند و آنها را گمراه کرده بودی به حقیقت کار خود اطلاع دهی و از دین تو برگردند ؛ { این کار هم که برایش امکان نداشت } جلد 2 بحارالانوار صفحه 277 ، پند تاریخ جلد 4 صفحه 251 -------------------------------------------------------------------------------- از آنجائیکه در نقل داستانهای اهل ایمان و تقوی در بیداری و آگاهی دل تاثیر خاصی است بطوریکه شنونده را بعمل وامیدارد در این مقام چند داستان از اهل توبه و سپس داستانهایی که موید و شاهد است بر بعضی مطالب مندرجه در این کتاب نقل میگردد امید است خوانندگان عزیز از خواندن آنها بهره مند شوند. - در کتاب مصابیح القلوب سبزواریست که چون آیه تحریم و منع خوردن شراب بر پیغمبر (ص) نازل شد ، منادی رسولخدا (ص) ندا داد کسی نباید شراب خورد ، روزی اتفاق افتاد که رسول خدا (ص) در کوچه ای عبور می کرد و مرد مسلمانی شیشه شراب به دست داشت وارد آن کوچه شد ، چون رسولخدا (ص) را دید که می آید سخت ترسید و گفت خدایا توبه کردم که دیگر شراب ننوشم ، من را رسوا نکن ، چون نزدیک به آنحضرت شد فرمود : در این شیشه چیست ؟ گفت سرکه است ، آنحضرت دست را جلو برد و فرمود مقداری در دست من بریز ، و وقتی که ریخت دید که سرکه است ، آنمرد گریه کرد و گفت یا رسول الله قسم به خدا که سرکه نبود بلکه شراب بود ولی توبه کردم و از خدا خواستم که مرا رسوا نکند ، چنین شد و رسوا نشدم . حضرت محمد (ص) فرمود : چنین است هرکه توبه کند خداوند سیئات او را به حسنات تبدیل میکند (( اولئک یبدل الله سیئاتهم حسنات )). على بن الحسين صلوات الله عليهما فرمود: مردى با خانواده اش مسافرت دريا كرد، كشتى آنها شكست و از كسانيكه در كشتى بودند، جز زن آن مرد نجات نيافت ، او بر تخته پاره ئى از الواح كشتى نشست و از كسانيكه در كشتى بودند، جز آن زن آنمرد نجات نيافت ، او بر تخته پاره ئى از الواح كشتى نشست تا بيكى از جزيره هاى آن دريا پناهنده شد، در آن جزيره مردى راهزن بود كه همه پرده هاى حرمت خدا را دريده بود، ناگاه ديد آن زن بالاى سرش ايستاده است ، سر بسوى او بلند كرد و گفت : تو انسانى يا جنى ؟ گفت : انسانم ، بى آنكه با او سخنى گويد، با او چنان نشست كه مرد با همسرش مى نشيند، چون آماده نزديكى با او شد، زن لرزان و پريشان گشت ، باو گفت : چرا پريشان گشتى ؟ زن گفت : از اين مى ترسم و با دست اشاره بآسمان كرد مرد گفت : مگر چنين كارى كرده ئى ؟ (زنا داده ئى ؟) زن گفت : نه ، بعزت خدا سوگند. مرد گفت : تو از خدا چنين مى ترسى ، در صورتيكه چنين كارى نكرده اى و من ترا مجبور مى كنم ، بخدا كه من بپريشانى و ترس از تو سزاوارترم ، سپس كارى نكرده برخاست و بسوى خانواده اش رفت و همواره بفكر توبه و بازگشت بود. روزى در اثناء راه به راهبى برخورد و آفتاب داغ بر سر آنها مى تابيد، راهب بجوان گفت : دعا كن تا خدا ابرى بر سر ما آرد كه آفتاب ما را مى سوزاند. جوان گفت : من براى خود نزد خدا كار نيكى نميبينم تا جراءت كنم . چيزى از او بخواهم . راهب گفت : پس من دعا ميكنم و تو آمين بگو. گفت : آرى خوبست ، راهب دعا ميكرد و جوان آمين مى گفت بزودى ابرى بر سر راه آنها سايه انداخت . هر دو پاره ئى از روز را زيرش راه رفتند تا سر دو راهى رسيدند جوان از يك راه و راهب از راه ديگر رفت ، و ابر همراه جوان شد. راهب گفت : تو بهتر از منى . دعا بخاطر تو مستجاب شد نه به خاطر من ، گزارش خود را بمن بگو، جوان داستان آن را كرد. راهب گفت چون ترس از خدا ترا گرفت ، گناهان گذشته ات آمرزيده شد، اكنون مواظب باش كه در آينده چگونه باشى . اصول كافى جلد 3 صفحه 111 - در جلد 15 بحارالانوار باب الخوف و الرجاء صفحه 117 از حضرت سجاد (ع) روایت شده است که فرمود : در بنی اسرائیل مرد کفن دزدی بود ، همسایه اش مریض شد و ترسید بمیرد ، مرد کفن دزد را صدا کرد و به او گفت چگونه همسایه ای بودم : مرد کفن دزد گفت خوب همسایه ای بودی مرد همسایه به کفن دزد گفت من کاری دارم که میخواهم تو انجام دهی ، مرد کفن دزد گفت : انجام می دهم ، مرد همسایه دو کفن آورد و به مرد کفن دزد گفت هرکدام که بهتر است بردار برای خودت تا مرا در کفن دیگر بپوشانند و چون مرا دفن کردند قبر مرا نشکاف و مرا برهنه مساز و کفن مرا نبر ، کفن دزد نپذیرفت تا اینکه به سبب اصرار همسایه کفن نیکوتر را برداشت و رفت و چون همسایه مرد و دفنش کردند ، کفن دزد گفت مرده که شعوری ندارد تا بفهمد من خلف وعده با او کرده ام ، میروم و کفن او را می دزدم ، پس قبرش را شکاف و چون خواست کفن را بردارد و او را برهنه سازد ، صیحه و صدای سختی شنید که می گوید این کار را نکن ، پس ترسید و کفن را ندزدید و قبرش را پوشانید ، تا هنگام مردنش به فرزندانش گفت چگونه پدری بودم برای شما ، گفتند نیکو پدری بودی گفت مرا به شما حاجتی است ، گفتند انجام خواهیم داد گفت هرگاه مردم بدنم را آتش بزنید و وقتی خاکستر شدم خاکسترم را به باد بفرستید نصفی به سمت دریا و نصفی به سمت صحرا قبول کردند و چون مرد چنین کردند ، پس خدای تعالی خاکسترهای متفرقه بدن او را جمع نمود و زنده اش کرد و فرمود چه سبب شد که چنین وصیتی کردی عرض کرد به عزتت قسم ترس از عذاب تو مرا بر این وصیت داشت ، پس فرمود : من هم تو را بخشیدم و ترس تو را به آرامش مبدل کردم و طلبکارانت را راضی خواهم کرد. از این حکایت دانسته میشود که هرگاه گنهکار از گناهش پشیمان شود و از عذاب خداوند ترسناک باشد ، خداوند هم او را خواهد آمرزید و خصماء او را راضی خواهد فرمود. آرش آبايي 1379 توبه و اعتراف به گناه، يكي از 613 فرمان تورا است: «مرد يا زني كه مرتكب هرگونه خطاهاي انساني شود ... به خطايي كه انجام داده‌‌اند، اعتراف كنند». اين آيه تورا درباره «اعتراف به گناه» است كه نحوه معمول آن در برابر خداوند چنين است: «خواهش به درگاه خالق: خطا كرده ام، گناه كرده ا‌م، و به درگاه تو تقصير ورزيده ام و چنين و چنان (اشتباهات شخصي) را انجام داده ام و اينك نسبت به اعمال ياد شده پشيمان و شرمنده‌ ام و تا ابد به چنين مواردي بازگشت نخواهم كرد». دراين متن به سه درجه از اشتباهات شخصي اشاره شده است: 1- (حِط)- خطا: موردي است كه انسان از قانون و حكم شرعي آگاه نيست و به طور ناخواسته و نادانسته، فرمان خداوند را زير پا مي گذارد. 2- (عاوُن) - گناه : موردي است كه انسان از فرمان خداوند نسبت به امر يا نهي در يك موضوع آگاهي دارد، اما سستي اراده يا وسوسه هاي دروني و تحريك و تشويق ديگران، او را به امري خلاف شرع يا عُرف مي‌ راند. 3- (پِشَعْ)- تقصير: در اين حالت، فرد از فرمان شرع آگاه است و هيچ گونه اجبار و فشاري براي گناه كردن احساس نمي كند، اما به جهت مخالفت و تمرد با دين به كاري خلاف مي پردازد. هرچندكه براي بخشش كامل برخي گناهان، تحمل سختي يا مجازاتهاي الهي لازم است، توبه موجب بخشودن يا كاهش همه موارد فوق شده و كامل كننده روند پاك شدن گناهان خواهد بود. حتي كساني كه برابر دستور خداوند به سبب جرايم سنگين، بِت دين يا دادگاه شرع آنها را محكوم به مجازات كرده بود، در صورتي گناهانشان كفاره و پاك مي شد كه پيشتر از اعمال خود پشيمان شده و توبه كرده باشند. «توبه»، تنها ويژه گناهاني نيست كه به طور عملي انجام مي‌ شوند (مانند دزدي، ضرب و شتم، خوردن خوراكيهاي حرام و....) بلكه افكار، احساسات و عادتهاي ناشايست، همه نياز به توبه و كفاره دارند. اين موضوع از آن جهت اهميت دارد كه گناهاني كه به‌‌طور عملي انجام مي شوند، معمولاً به شرايط و امكانات خاص نياز دارند و فرو رفتن در چنين معاصي و خطاهايي، بيشتر با هشدارها و توبيخهاي مسوؤلان اجتماعي و مذهبي همراه است. همين امر موجب محدود شدن دامنه ارتكاب گناه يا كمك به توبه شخص و ترك خطا مي شود. اما خطاهايي را كه مربوط به افكار و احساسات انسان هستند (مانند كينه، حسد، نظر داشتن به دارايي همنوعان، نگاه و افكار منافي عفت و...) كمتر اطرافيان انسان درك مي كنند، لذا فرد بدون هيچ‌‌گونه مانع خارجي در چنين گناهاني غرق مي شود و تنها خود اوست كه بايد بيدار شده و با توبه، زندگي روحي خود را از تباهي نجات دهد. مراحل توبه : توبه داراي سه مرحله اساسي زير است: 1 - پشيماني از گناه. 2 - اعتراف به گناه در برابر خداوند. 3 - ترك گناه. 1- پشيماني از گناه :‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎ در اين مرحله انسان بايد نسبت به نادرست بودن اعمال خود آگاهي يابد. اين آگاهي از راه مطالعه و فراگيري اصول ديني به دست مي آيد. همان‌‌گونه كه پايه و ملاك جرايم اجتماعي را قانون آن جامعه تعيين مي كند و همه افراد يك جامعه براي سنجش درست يا نادرست بودن اعمال خود بايد به متن قانون مراجعه كنند؛ درباره اعتبار اعمال انسان در نظر خداوند نيز بايد به قوانين شرع مراجعه كرد. طبق قوانين يهود، دختر از 12 سالگي و پسر از 13 سالگي در برابر احكام ديني مسوؤل و موظف شناخته مي ‌شود. بنابر‌‌اين فراگيري اصول ديني از سنين پايين و به‌‌تدريج آغاز مي شود و همان طور كه از يك فرد بالغ و جوان در جامعه انتظار مي ‌رود كه از قوانين معمول اجتماع و تمدن خود آگاهي داشته باشد، از اين فرد هم خواسته مي شود كه مسوؤليتها و وظايف شرعي خود را در حد متعارف و رفع نيازهاي شخصي بشناسد. نيز پس از آگاهي به ارزش اعمال و رفتار از ديدگاه مذهب، ايمان و التزام به آن واجب است. چه بسيارند افرادي كه كاملاً از آسيبهاي سيگار يا غيبت و سخن‌‌چيني نسبت به ديگران آگاهند، اما همچنان به كارهايي كه خودْ خطا بودن آن را مي دانند، ادامه مي دهند. بنابراين آگاهي از اشتباه بودن يك عمل، از ديدگاه ديني به تنهايي كافي نيست و شخص بايد به آن ايمان و وفاداريِ عملي نشان ‌دهد. در اين مرحله است كه او نسبت به خلاف شرع بودن عمل يا رفتار خود پشيمان شده و آماده توبه و ترك گناه مي‌ شود. 2-اعتراف به گناه در برابر خداوند: اعتراف به گناه در زبان عبري، «ويدوي»ناميده مي شود. همان گونه كه ذكر شد، يكي از مهمترين بخشهاي توبه، اعتراف لفظي يا شفاهي به گناهان و اظهار آمادگي براي ترك كامل آنها و توبه است. متن «اعترافنامه» يا «ويدوي» در تفيلا‌‌هاي معمول روزانه (غير از شبات، موعديم و ايام خاص) و در مجموعه دعاهاي ايام عادي كه در شب و پيش از رفتن به بستر خوانده مي‌ شود، گنجانده شده است. اين متن به طور كلي در‌‌برگيرنده همه خطاهاي متداول انساني است كه به ترتيب حروف الفباي عبري و با فعل جمع تدوين شده است. «ويدوي» را همگان مي خوانند، هر چند كه حتي هيچ يك از آن اعمال را انجام نداده باشند. از آنجا كه لفظ اين كلمات «جمع» است، در تفيلا براي ديگر كساني كه احتمالاً مرتكب آن اعمال شده باشند، طلب آمرزش و بخشايش مي‌ شود. اين نوع ويدوي، ‌اعترافنامه عمومي‌ ‌است كه شاليح صيبور (پيش نماز) با صداي بلند مي خواند. اما اقرار به گناهان شخصي، هرگز با صداي بلند و در حضور مردم انجام نمي شود، زيرا عقيده معمول بر اين است كه ذكر يك عمل فساد و گناه، هر چند كه به قصد اعتراف و پشيماني صورت بگيرد، شايد به‌‌تدريج موجب شكسته شدن قُبح و زشتي و ترويج آن در افراد مستعد گناه شود. لذا انسان به گناهان شخصي خود تنها در حضور خداوند اعتراف مي كند. بنابراين در ميان تفيلاي معمول روزانه، بخشي براي راز و نياز شخصي با صداي آهسته در نظر گرفته شده است. همچنين در برخي جوامع رسم است كه ويدوي را با صداي آهسته مي خوانند تا هر فردي بتواند به گناهان شخصي خود اعتراف كند. ذكر يك گناه در ميان مردم يا نوشتن آن در كتابها به منظور عبرت ديگران، تنها در موارد خاص و با نظر افراد صاحب صلاحيت مذهبي انجام مي شود. شكل كلي متن اعترافنامه شخصي در بخش پيشين ذكر شد. اين متن يا هر گفتاري شبيه به آن مي‌ تواند به هر زبان و در هر زمان به حضور خداوند ادا شود. ترك گناه: توبه و پشيماني از گناه بدون ترك آن گناه، بي‌ ‌معني خواهد بود. حتي كسي كه براي مدتي موقت، خطايي را ترك مي كند و دوباره آن را انجام مي دهد، گرچه به سبب همان ايام موقت، امتياز و پاداش الهي را كسب مي كند‌، اما دوباره كل گناهان اوليه به پاي او نوشته مي‌ شود، گويي از آغاز تاكنون در حال اين گناه بوده است. كسي كه با زبان خود در حضور خداوند به گناهش اعتراف كرده، اظهار توبه و پشيماني مي‌ نمايد، اما در قلب و فكر خود همچنان به انجام دادن آن تمايل دارد و راغب است؛ به كسي مي ماند كه براي رفع آلودگي از بدن خود به غسل و استحمام مي پردازد، ولي در حين شستشو آن منبع آلوده كننده را همچنان در دست خود نگاه مي دارد. مسلماً تا زماني كه جسم آلوده را از تن خود جدا نسازد، هر گونه غسل و استحمامي‌ ‌براي او بي فايده خواهد بود. انسان پس از ترك گناه نيز بايد همواره زشتي آن را در ذهن داشته باشد و به جستجو و تحقيق در اعمال خود بپردازد، تا مبادا پس از چندي به شكل ديگري از همان خطا آلوده شود؛ مانند دشمني كه از خانه بيرون رانده شده، اما هر لحظه ممكن است كه از در ديگري دوباره وارد شود. از نكته‌‌هاي ديگر ترك گناه، آن است كه بايد ريشه و عواملي كه منجر به فعل حرام شده‌ اند، شناسايي و كنترل شوند؛ مانند علف هرزي كه ريشه در خاك دارد و اگر براي از بين بردن آن فقط ساقه را قطع كنيم، مطمئناً پس از چندي دوباره همان گياه جوانه خواهد زد كه تنها راه مقابله اساسي با آن، از جا كندن ريشه گياه هرز است. براي ترك گناه بايد به ريشه هاي آن نيز توجه كرد. عواملي همچون ضعف فرهنگي و ديني، محيط خانوادگي يا اجتماعي ناسالم، معاشرت با افراد فاسد وغيره مي توانند زمينه را براي خطا فراهم كنند. هر چند كه همه افراد يك جامعه از هر جنس، سن و رده اجتماعي در معرض آلودگي به فساد و گناه هستند، عواملي را مي توان بر شمرد كه احتمال اين آلودگي را كاهش مي دهند: 1- ايمان و اعتقاد مذهبي و انجام دادن مرتب فرايض و احكام شرع . اين وضعيت چنانچه به دور از تظاهر و رياكاري در انسان ايجاد شود، او را همواره در ارتباط با خداوند نگاه داشته و امكان گناه را كاهش مي دهد. 2- مطالعه و كسب آگاهي در زمينه هاي گوناگون فرهنگي، اجتماعي و تاريخي كه سرگذشت انسانها و جوامع را درباره اعمال و رفتار آنها به نمايش مي گذارد. الگو پذيري از شخصيتهاي برجسته ديني و اجتماعي و بررسي زندگي آنها، اراده انسان را در برابر وسوسه هاي شيطاني مقاوم مي كند. 3- پر كردن اوقات فراغت و انتخاب سرگرمي ‌هاي سالم و متنوع. تجربه نشان داده است كه بيكاري و بطالت از عوامل مهم روي آوردن به جرايم و گناهان بوده‌ است. 4- انتخاب اهداف مشخص، برنامه ريزي عالي براي زندگي آينده و تلاش و حركت براي دست يافتن به آنها. كساني كه براي آينده و فرداي خود هدف و برنامه معيني ندارند، در پي لذت جوييهاي موقت و زودگذر رفته و خود را در بسياري از خطاها غرق مي كنند. تصميم و اميد براي رسيدن به هدف، توجه انسان را از وسوسه هاي زودگذر زمانه سلب كرده، به سوي آينده روشن هدايت مي‌ كند. 5- معاشرت مناسب و صحيح اجتماعي. به همان اندازه كه رفت و آمد با دوستان فاسد، انسان را در خطر تباهي قرار مي دهد، تنهايي و انزوا او را به سوي گناه مي راند. هيچ انساني به تنهايي كامل نيست و براي دست يافتن به سعادت و كمال ناگزير است كه به همنوعان خود كمك كند و از آنها نيز ياري بگيرد. بنابراين انتخاب دوستان و ياران صالح و صديق و همفكري و معاشرت صحيح با آنها مي تواند انسان را در راهي مناسب قرار دهد. 6- گرايش به حقيقت و صداقت. كسي كه در برابر خداوند و آفريده هاي او راه راستگويي و صداقت را پيشه كند، به سختي در معرض خطا و تقصير قرار خواهد گرفت. مي گويند فردي كه در انواع خطاها و گناهان غرق شده بود، روزي تصميم به توبه گرفت، اما نمي دانست كه براي ترك آن اعمال چه بايد بكند. وي نزد فردي روحاني رفت و از او براي توبه و جبران گذشته خود راهنمايي خواسته، اظهار داشت كه آنچنان در اين راه مصمم است كه اگر لازم باشد خود را در كوره آتش نيز خواهد انداخت! آن روحاني اعلام داشت كه من راهي را به تو نشان مي دهم كه از اين وضع، سخت‌‌تر است. فرد خاطي همچنان اظهار آمادگي كرد. روحاني صديق گفت: راه، اين است. از امروز برو و هر عملي كه مايل بودي انجام بده. تنها قول بده كه اگر كسي از تو بپرسد چه كرده اي، با كمال راستي و صداقت به او حقيقت امر را جواب دهي! آن فرد با تعجب رفت و هرگاه كه ميل به گناهي را در خود احساس مي‌ كرد، تعهد خود را به مرد روحاني به ياد مي‌ آورد و با خود چنين مي‌ انديشيد: اكنون كه من قصد گناه (مثلاً دزدي) را دارم، اگر كسي از من بپرسد، به او چه خواهم گفت؟ بگويم كه من در حال دزدي هستم؟ و سپس از انجام دادن آن گناه منصرف مي شد. او پس از آن براي هر خطايي كه قصد داشت انجام دهد، همين گونه مي انديشيد و بي درنگ آن را ترك مي كرد. سرانجام، همين روش، او را به توبه كامل و ترك گناه هدايت كرد. همانند اين موضوع در تلمود آمده است: هنگامي كه «ربان يُوحانان بن‌‌زَكاي» رحلت مي نمود، شاگردانش به او گفتند: «اي‌‌استاد! ما را دعا و بركت نما». ربي به آنها گفت: «اميدوارم كه ترس از خدا به اندازه ترس از انسانها بر شما قرار گيرد». شاگردان گفتند: «همين؟» ربان ‌يوحانان گفت: «اي كاش كه حتي همين مقدار ترس نيز در انسان وجود داشته باشد. زيرا او هنگامي كه مي خواهد گناهي را انجام دهد، ابتدا با خود مي انديشد كه «اي كاش هيچ انساني مرا در اين حال نبيند!» پس اگر همين احساس را نسبت به خداوند كه در هر جا و هر زمان حاضر است داشته باشد، از هر گناهي پرهيز خواهد كرد. چگونگي كفاره گناهان از ديدگاه يهود در گذشته و در زمان آبادي بت هميقداش، تقديم قربانيهاي گوناگون، يكي از روشهاي طلب كفاره و بخشش خطاها به شمار مي آمد. البته در همان هنگام نيز «ويدوي» - اعتراف لفظي به گناهان - كه مرحله تكميلي اين روند بود، انجام مي شد، ولي امروزه تفيلا و ويدوي تقريباً جايگزين آن قربانيها شده است و روند كفاره گناهان بني اسرائيل به عقيده هارامبام، طبق درجه بندي خاصي صورت مي پذيرد. يكي از اصطلاحاتي كه در اين بحث مطرح است، لفظ «كارِت» به معناي مُنقطع شدن است. برخي از دستورهاي ديني چنانچه به طور عمد يا به قصد ضديت با فرمان خداوند زير پا نهاده شوند، سزاوار مجازات سخت الهي مي شود كه «كارِت» نام دارد. اجراي مجازاتهاي ذكر شده در تورا بر عهده مجمع مذهبي «سَنْهِدْرين» نهاده شده است و امروزه توبه به ترتيبي كه ذكر خواهد شد، موجب كفاره تمام گناهان مي شود. دسته‌‌بندي «كفاره گناهان» به شرح زير است‌: 1- چنانچه فردي يكي از فرمانهاي امر تورا را اجرا نكند، پس از آنكه با قلب و زبان خود به طور كامل توبه كرد و از گذشته خود پشيمان شد، توبه او بلافاصله مورد قبول قرار مي گيرد و گناهش بخشيده مي شود. اين فرمانها براي مثال عبارتند از : استفاده از صيصيت و تفيلين- خواندن شمع ييسرائل و تفيلاي روزانه- نصب مزوزا- مراسم قيدوش شبات - گفتن بيركت هَمازوُن يا شكرانه پس از غذا- ساختن سوكا- بازخريد پسر اولزاد از كهن- بازگرداندن مال گم شده به صاحب آن - به جاي آوردن نذر. دو فرمان امر ميلا‌ كردن و تقديم قرباني پسح از موارد سنگين تري هستند كه در اين دسته جاي نمي گيرند. 2-كسي كه يكي از فرمانهاي نهي را (كه مستوجب «كارِت» يا مجازات سنگين از نظر تورا نباشد) زير پا بگذارد، اگر به طور كامل از عمل خود پشيمان شود و واقعاً توبه نمايد، بخشش او به حالت تعليق باقي مي ماند تا روز «كيپور» فرا رسد و با تعنيت (روزه) و اجراي صحيح مراسم آن روز، توبه او پذيرفته شده و گناه وي عفو شود. چند نمونه از اين فرمانهاي نهي عبارتند از: استفاده از خوراكيهاي حرام - كاربرد فراورده هاي شيري با مواد گوشتي- تراشيدن ريش با تيغ - باقي گذاردن مواد حامص در ايام پسح - نفرين كردن قاضي شرع يا رئيس دارالشرع و... . 3-كسي كه يكي از فرمانهاي نهي را زير پا نهد كه مجازات سنگين تري را از نظر تورا در پي دارد، چنانچه از عمل خود كاملاً پشيمان شود و توبه نمايد، بخشودن او به حالت تعليق خواهد ماند و مراسم روز كيپور را بايد به طور صحيح انجام دهد، اما آن نيز بخشش را به حالت معلق نگاه مي دارد تا سختيها و مشكلات زندگي بر او وارد شوند و بر خود بپذيرد كه آنها نتيجه گناهانش هستند. با جمع شدن اين سه عامل ( توبه، مراسم روز كيپور و سختيهاي زندگي)، وي مورد عفو و بخشش قرار خواهد گرفت. شماري از گناهاني كه مشمول حالت اخير مي شوند، عبارتند از: بت‌‌پرستي- كار در شبات- كتك‌‌زدن والدين- زير پا گذاردن مراسم كيپور- خوردن خون يا پيه- خوردن حامص در اام پسح - انجام ندادن ميلا و... . 4- بخشودگي همه موارد فوق تنها در صورتي طبق مراحل ذكر شده امكان‌‌پذير است كه عمل خطا به طور شخصي انجام شده باشد و موجب بي حرمتي به نام و قداست خداوند نشود. اما كسي كه هر يك از سه دسته اعمال فوق را در انظار عمومي‌ ‌و به گونه اي مرتكب شود كه قصد خوار نمودن خداوند و شريعت او يا تشويق ديگران را به سرپيچي از كلام او به همراه داشته باشد، سنگين ترين نوع گناه را مرتكب شده است. در صورتي كه از اعمال خود كاملاً پشيمان گردد و توبه نمايد، سه عامل توبه، كيپور و سختيهاي زندگي، مجازات وي را به حال تعليق در مي آورند و كفاره كامل گناهانش (چنانچه تا آخر عمر در حال توبه باشد) در زمان مرگ انجام مي شود. يعني اگر به حالت توبه جهان را ترك نمايد، گناهان او مورد عفو و بخشش كامل قرار خواهند گرفت. توبه واقعي: توبه واقعي كدام است؟ حالتي است كه تمام شرايط براي خطا كردن آماده باشد و خود فرد نيز امكان انجام دادن آن را داشته باشد، اما از آن دست بكشد. اگر اين خودداري از گناه كردن، نه در اثر ترس باشد و نه در پي ناتواني جسمي، بلكه كاملاً به سبب رعايت فرمان خداوند و قبول توبه و ترك گناه باشد، چنين توبه اي بالاترين نوع آن خواهد بود. البته هيچ انساني مجاز نيست كه براي آزمودن خود، خويشتن را در معرض فساد و گناه قرار دهد. اگر فردي پس از گذشت دوران جواني و فرا رسيدن ايام پيري و ضعف در حالي كه ديگر توانايي و تمايل انجام دادن گناه را نداشته باشد، توبه كند؛ گرچه بهترين حالت توبه را از دست داده است، توبه او طبق شرايط ذكر شده مورد قبول قرار مي گيرد. كساني كه سهمي‌ از مواهب جهان آخرت ندارند : دسته اي از يهوديان به سبب گناهان و عقايد ويژه اي كه دارند، اگر توبه نكنند، سهم خود را از حضور در جهان آخرت از دست مي‌ دهند. شماري از آنها نام برده مي شوند: 1- كافران : به طور كلي مي توان عقايد زير را كفر دانست. 1-1- انكار خالق جهان. 1-2- اعتقاد به وجود چند خدا ( نفي توحيد و يگانگي خداوند). 1-3- مادي دانستن وجود خدا . 1-4- اعتقاد به وجود آفريننده ديگري پيش از وجود خداوند. 1-5- پرستش اَجرام‌ آسماني يا هر پديده اي با عنوان واسطه اي بين انسان و خدا . 1-6- انكار وحي و نبوت از جانب خدا . 1-7- انكار علم وآگاهي خداوند نسبت به افكار و اعمال انسان. 2- منكران نزول تورا به حضرت موسي از جانب خداوند 3- منكران زنده شدن مردگان 4- منكران ظهور منجي نهايي جهان 5- مُرَوجان فساد و گناه در جامعه 6- كساني كه خون بي گناهان را به زمين مي ريزند عوامل بازدارنده توبه: شرايطي ويژه موجب عقب افتادن توبه و سخت شدن پذيرش آن از سوي خداوند مي شوند كه برخي از آنها عبارتند از: 1- كسي كه يك فرد يا جامعه اي را به خطا انداخته، يا مانع آن شود كه ديگران فرمانهاي خداوند را انجام دهند. 2- كسي كه شاهد اشتباه و گناه ديگران است و امكان و قدرت آن را دارد كه آنها را هدايت و ارشاد كند، اما از اين امر خودداري مي كند؛ مانند پدري است كه به فساد و تبهكاري فرزند خود توجهي نكرده و او را تأديب نمي نمايد. 3- كسي كه با خود مي گويد: خطا مي كنم و پس از آن توبه مي نمايم، يا كسي كه به اميد بخشايش گناهش در روز كيپور، عملي خلاف شرع را انجام دهد. درجه و ارزش توبه: در ميشنا يكي از زيباترين گفتارها درباره ارزش توبه و نيكوكاري ذكر شده است: « ربي يعقوب مي فرمود: 1- يك ساعت توبه و نيكوكاري در اين جهان، از كل زندگي در جهان آينده بهتر است. 2- (و اين در حالي است كه) يك ساعت آرامش روح در جهان آينده از تمام زندگي در اين دنيا بهتر است.» عبارت دوم، ارزش جهان آينده را نسبت به اين دنيا نشان مي دهد كه تنها يك ساعت آرامش روح (و نه حتي زندگي حقيقي) در آن به كل حيات اين جهان برتري دارد. اما توبه و كارهاي نيك چنان ارزشي دارند كه يك ساعت مشغول شدن به آنها از همه زندگي حقيقي در جهان آخرت با ارزشتر است. همچنين در وصف انساني كه گناه را ترك مي كند، چنين گفته شده است: «در مكاني كه توبه كنندگان (در حضور خداوند) قرار مي گيرند، حتي انسانهاي صادق و كامل (كه هرگز گرد گناه نگشته اند) نيز نمي‌ توانند قرار گيرند.» اين عبارت به معناي آن است كه فرد گناهكار با اينكه طعم و لذت گناه را حس كرده است، از خود اراده اي محكم و قوي نشان داده و دست از خلاف و خطا برداشته است. اين غلبه بر نفس و غرايز شيطاني، چنان ارزشمند است كه فرد «تَوّاب» يا توبه كننده را حتي از صادقاني كه هرگز طعم گناه را نچشيده‌ اند، بالاتر مي برد. زيرا چه بسا كه آن افراد صادق اگر به گناه آلوده مي شدند، هرگز چنان قدرت و اراده‌‌اي را نمي يافتند كه خود را از منجلاب تباهي و فساد رهايي دهند. در اين مورد گفته شده است: «چه كسي قهرمان و قدرتمند شمرده مي شود؟ آن كه بر نفس و وسوسه ‌شيطاني خود چيره شود. همان طور كه گفته شده است: دير خشم بودن (و كنترل احساسات) از پهلواني بهتر است و كسي كه بر روح و روان خود تسلط دارد، از كسي كه شهري را به تصرف در مي آورد، بالاتر است». زمان توبه در ميشنا چنين آمده است: «يك روز پيش از مرگت توبه كن» از آنجا كه هيچ انساني از روز مرگ خود آگاه نيست و هر روز احتمال پايان عمر او وجود دارد، پس لازم است كه هر روز توبه كند و نسبت به خطاها و گناهان يا حتي به سبب كوتاهي هايي كه در برآوردن خواست خداوند از او سرزده ‌است، طلب بخشش و مغفرت كند. بنابراين هر روز و هر لحظه درهاي توبه براي انسان گشوده‌‌اند و خداوند پذيراي درخواستهاي انسان است؛ ولي در ايام و روزهاي خاصي از سال، شرايط بهتري براي پذيرش توبه انسان فراهم است. اين ايام ده روز، از روش هشانا تا كيپور هستند. زيرا بنا بر عقيده يهود، روش هشانا روز تشكيل محكمه الهي براي رسيدگي به اعمال گذشته انسان است و در روز كيپور، كليه احكام صادره در اصطلاح مُهر مي خورند و قطعي مي شوند. همانند انساني كه پرونده اش در دادگاه گشوده است و سعي دارد تا در مدت زمان تشكيل دادگاه، مراقب اعمال خود باشد كه خطايي از او سر نزند و رضايت شاكي ها و مخالفان خود را جلب كند؛ در اين ايام ده روزه نيز انسان در پاك كردن گناهان احتمالي و اصلاح اعمال خود تلاش بيشتري مي كند. براي آمادگي بيشتر در ورود به اين ايام بسيار مهم و سرنوشت ساز، 40 شبانه روز پيش از كيپور، يعني از اول ماه الول مراسمي با عنوان «سِليحُوت» آغاز مي شود كه به معناي مراسم بخشايش است. اين مراسم شامل مناجات شبانه به درگاه خداوند، اعتراف به گناهان و طلب بخشايش از اوست. اين دوره چهل روزه از نظر تاريخ مذهبي يهود به نام «ايام رضايت الهي» شناخته مي شود. پس از واقعه شاووعوت كه خداوند در پاي كوه سيناي ده فرمان تورا را شفاهي به بني‌ اسرائيل اعلام فرمود، مشه رَبِنو (حضرت موسي) به بالاي كوه رفت و مدت چهل شبانه روز در آنجا باقي ماند و در «هفدهم ماه تموز» با همراه داشتن دو لوحه ده فرمان از كوه پايين آمد، اما با مشاهده آلودگي پاره اي از بني اسرائيل به گناه ساختن گوساله طلايي، آن دو لوحه را به نشانه اعتراض و توبيخ آنها از سوي خداوند، بر زمين زد و شكست. پس از اين، او به مجازات عاملان واقعه پرداخت و جامعه بني اسرائيل از اعمال خود پشيمان شدند و توبه كردند. مشه‌ براي دومين بار بر فراز كوه رفت و مدت 40 شبانه روز ديگر به دعا و استغاثه پرداخت و براي قوم، طلب بخشش خطاها را كرد. در نهايت، خداوند دعاي او را پذيرفت و به وي دستور داد: كه «براي خودت دو لوحه سنگي مانند لوحه هاي اوليه بتراش». مشه از كوه پايين آمد و پس از تراشيدن دو لوحه جديد، براي سومين مرتبه در اول ماه الول به بالاي كوه رفت و چهل شبانه روز در آنجا ماند تا خداوند متن ده فرمان تورا را دوباره روي آن دو لوحه مرقوم نمود و مشه‌ در يوم كيپور (دهم‌ تيشري) از كوه پايين آمد. لذا عقيده بر آن قرار گرفت كه اين ايام براي طلب بخشايش و توبه مناس هستند و مراسم سليحوت و آمادگي براي روز محاكمه الهي در اين چهل شبانه روز مقرر شد. * مراسم سليحوت، هر روزه (به غير از شباتها و اول ماه عبري) معمولاً پس از نيمه شب شرعي و پيش از تفيلاي شحريت (نماز صبح) به طور دسته جمعي برگزار مي شود. چنانچه شركت در اين مراسم در زمان ياد شده ميسّر نباشد، مي توان آن را تا پيش از غروب آفتاب همان روز برگزار كرد. به جا آوردن سليحوت به تنهايي هم امكان پذير است، اما قسمتهاي ويژه اي از آن مانند بخشهايي كه به زبان آرامي ‌تدوين شده اند، در اين حالت خوانده نمي شوند. نذر «نذر»، قول و تعهد انسان نسبت به خداوند است. گاه انسان براي نزديك شدن به خداوند يا مُقيّد كردن خود براي انجام دادن امري خير، نذري را بر زبان مي آورد. اين موضوع براي دوري از گناهان احتمالي و كنترل وسوسه هاي درون مؤثر است. گاه در اوضاع سخت و بروز مشكلات، انسان با ذكر نذر متعهد مي شود كه در صورت رهايي از مشكل، خدمت و امري نيك را براي رضاي خالق خود به جاي آورد. اما نكته بسيار مهم آن است كه تورا مي فرمايد: « آن (كلامي) را كه از دهانت خارج مي شود، رعايت نما». اين عبارت، يك دستور شرعي است و سرپيچي از آن؛ يعني عمل نكردن به قول و نذر، گناهي بزرگ به شمار مي آيد. به همين دليل، علماي ديني به انسان سفارش كرده‌ اند كه تا حد امكان از ذكر قول و نذر خودداري كند. معمولا براي آنكه قول يا گفته اي نذر محسوب نشود، عبارت «بِلي نِدِر» - به معناي بدون نذر- را بر زبان جاري مي سازند. تعهد براي انجام عملي برخلاف شرع، نذر نيست و باطل است. باطل كردن نذرْ شرايط بسيار سختي دارد، مگر آنكه هيچ امكاني براي اجراي آن وجود نداشته باشد. اِبطال نذرْ تنها در شرايط ويژه و در حضور افراد صاحب نظر شرعي و آگاه به آن احكام انجام مي شود. به غير از موارد فوق، ممكن است حالاتي باشد كه انسان كل نذر خود يا جزئيات آن را فراموش كرده باشد. براي اينكه جماعت پيش از وارد شدن به ايام خاص توبه ازگناهِ انجام ندادن نذرهايي كه فراموش كرده اند پاك شوند، مراسمي با عنوان «اِبطال نذرها» و هر گونه سوگند يا نفرين اجرا مي شود. اين مراسم به طور معمول در دو روزِ آدينه روش هشانا و آدينه كيپور برگزار مي شوند. با اين حال، انجام دادن آن در ايام ديگر سال در صورت لزوم امكان پذير است. همچنين در شب كيپور متني با نام «تمام نذرها» خوانده مي شود كه منظور فوق را پي مي‌ گيرد. برای مولایمان حضرت حجه ع دعا کنیم تا ایشان هم د رحقمان دعای خاص بفرمایندو یاریمان نمایند......... ان شاء الله خوشبخت و سعادتمند باشید!