نیاز ( تحصیلات : لیسانس ، 25 ساله )

با سلام. به مدت 7 سال با پسری دوست بودم. البته شاید بیشتر از 10 بار همدیگر را از نزدیک ندیده باشیم. چون از دو شهر مختلفیم. 1 سال است خانواده ها با هم صحبت کرده اند. من معیارهایی برای ازدواج دارم. شغل و درآمد مناسب همسر یکی از مهم ترین آنهاست. اما ایشان هنوز شغل مناسبی ندارند. گفتم صبر کنیم تا هر دو از لحاظ شغلی به موقعیت ثابتی برسیم. اما او میگوید اگر وقتی که صاحب شغل و خانه و ماشین شد و بعد من به او بله بگویم دیگر برایش ارزشی ندارد. بین ما همه چیز خوب پیش میرفت و با هم تفاهم زیادی داشتیم. بهترین دوست هم محسوب میشدیم. اما در طی این یکسال که او به عنوان خواستگار پا پیش گذاشته و من میگویم بمانیم به ثبات برسیم، روابطمان خوب پیش نمیرود و خیلی از ارزش ها برایمان بی ارزش شدند تا جایی که این رابطه دارد تمام میشود. من حتی نمیخواهم تا وقتی قدری از آینده شغلی مطمئن شدم عقد کنیم. آیا من اشتباه میکنم؟ از طرفی خانواده من هم به هیچ عنوان راضی نیستند که وقتی کار مناسب ندارد رابطه ما جدی شود. میخواستم بدانم حال که کار به اینجا رسیده بهترین راه جدایی است؟ ضمن اینکه الان ان پسر به من میگوید احساس راحتی با من نمیکند و اگر این رابطه تمام شود احساس بهتری دارد و اینکه من حمایتش نکردم و روی من دیگر حسابی باز نمیکند . میگوید کر میکرد من را شناخته اما اشتباه میکرد و ... وقتی اینها را میگوید بهتر است من اصرار نکنم و همه چیز تمام شود. نه؟


مشاور (hassan najafi)

خواهر گرامی به هر حال شما نباید این همه سال این ارتباط را برقرار میکردید و به اینجا میکشاندید . البته اشکال اگر معیارها و کلیه شرایط را دارا هستند اشکالی نداشت که قبول میکردید چرا که به هر حال او با امید ازوداج این ارتباط را ادامه داده است و گرنه در دین ما این ارتباطها آسیب زا هستند . شما سعی کنید از خانواده بخواهید که درباره او تحقیق کنند و اگر به نتیجه مطلوبی رسیدند و تنها مانع شغل او بود به هر حال قبول کنند و تا زمانی که شغل مناسبی پیدا نکرد مثلا در عقد بمانید . ادامه این ارتباط به تصمیم و فکر معقول شما دارد اگر او مورد مناسبی به عنوان همسر شما نیست حتما از این ارتباط دوری کنید و ادامه ندهید و تکلیف خود و ایشان را مشخص کنید . شرائط و ویژگی هایی برای مرد و زن الزامی است که با داشتن آن شرایط می توانند برای ازدواج اقدام کنند. بعضی از این شرایط عبارتند از: 1. رشد جسمانی: یعنی زن و مرد آمادگی های فیزیولوژیکی برای ازدواج را داشته باشند. 2. رشد اخلاقی: زن و مرد اصول اخلاقی، از قبیل احترام به یکدیگر، ملایمت در سخن گفتن، گذشت و عفو و اغماض را حتی الامکان رعایت کنند. 3. رشد اجتماعی: زن و مرد باید قادر به ایجاد رابطه اجتماعی بوده و به دیگران احترام بگذارند و نقش و وظایف و مسئولیت های خود را در برابر مناسبات اجتماعی به نحو مطلوب انجام دهند. 4. رشد عقلی: به توانایی و قابلیت اندیشیدن و قدرت تمیز صحیح از غلط اشاره دارد. 5. رشد عاطفی: به توانایی در مورد احساسات منفی و مثبت و بروز نفرت، خشم، عشق و شادی در محدوده مورد قبول اشاره دارد. زن و مرد باید توانایی داد و ستد عاطفی و تبادل مهر و محبت را داشته باشند. در ارتباط با آقایان از جمله شرایط دیگر با توجه به شرایط فعلی اجتماعی و اقتصادی می توان به وجود شغل مناسب، گذراندن خدمت سربازی، قدرت اداره زندگی از نظر اقتصادی، توانایی فراهم کردن مسکن اشاره داشت.