sara ( تحصیلات : لیسانس ، 29 ساله )

سلام
خواستگاری داشتم که بعد از 16 جلسه صحبت و تحقیقات به آزمایش رفته و نتیجه آزمایش قبل ازدواج هم خوب بود. سالم و صادق است. تنها مسئله ای که آقا دارد این است که درون گراست و تا سوالی از او پرسیده نشود حرف نمی زند.
در محیط کارش هم تنهاست و خانواده کم جمعیتی دارند.اما وقتی با من است خوب صحبت می کنه و کمرو نیست. اما در کل درون گراست. سوالی که دارم این است که بعدها مشکلی پیش نمی آید؟
خواستگاران قبلی ام هر کدام یک مسئله ای ( سیگار- بیماری- ....) داشتند اما تنها مسئله این آقا اینه که درون گراست و با بقیه به راحتی صحبت نمیکنه و ارتباط کلامی اش با بقیه زیاد خوب نیست. البته گفتم با من و خانواده من خوبه. با هر کسی که بهش عادت کنه خوب میشه. در ضمن حدودا یک سال است که آنها منتظر جواب هستند .
خواهشا کمک کنید . چکار کنم. قبل ماه رمضان عقد کنیم؟


مشاور (salamat salamat)

به طور کلی در مشاوره های قبل از ازدواج به دختران و پسران گفته می شود که اگر می خواهید زندگی شاد، موفق و سعادتمندی داشته باشید باید در زمینه های مختلفی با طرف مقابل خود همخوانی و توافق داشته باشید. درست است که هیچ دو نفری نمی توانند 100% با یکدیگر توافق داشته باشند اما برای داشتن یک زندگی موفق لازم است همسران حداقل در 70% موارد به یکدیگر شباهت داشته باشند و در مورد اختلافات جزئی با همفکری به یک توافق کلی برسند. از حوزه های تفاهمات همسران می توان به موارد زیر اشاره کرد: الف) حوزه ی اهداف: یعنی دختر و پسر باید بدانند چه می خواهند و به دنبال چه چیزی می گردند. گاهی زن به دنبال آرامش بوده و می خواهد محبوب همسر خویش باشد، تمایل دارد همیشه مورد توجه شوهرش بوده و مرد زندگی او منحصراً به خود او تعلق داشته باشد. اما اگر مرد به دنبال عیاشی و خوش گذرانی باشد هیچ وقت نمی تواند با این زن خوشبخت شود. ب) باورها و اعتقادات زن و مرد باید از لحاظ سیاسی، اجتماعی و مذهبی به یکدیگر نزدیک باشند وگرنه دائماً بگو مگو دارند. ج) دختر و پسر باید از لحاظ ویژگی های شخصیتی به یکدیگر شباهت داشته باشند. زن وسواسی نمی تواند با مرد سالم زندگی کند و یا زن سخاوتمند نمی تواند در کنار مرد خسیس به آرامش برسد. درون گرائی و برون گرائی، هیجان طلبی و هیجان خواهی و ... هم صفاتی است که زن و مرد باید در آن شبیه به یکدیگر باشند. د) الگوهای رفتاری هـ) علائق و سلایق زن و مرد باید در این 5 حوزه حداقل 70% تفاهم داشته باشند.پس با فکر و بررسی تفاهمات خویش را ارزیابی کنید ممکن است شما با ايشان در اموری مشترک باشید اما اگر نمی توانید او را به عنوان همسر بپذیرید نباید تن به این ازدواج بدهید. به هرحال شما باید احساس خوشایندی نسبت به ایشان داشته باشید. در جایی که تفاوت زیاده طرفین باید اثار و پیامدهای عملی این تفاوت رو بررسی کنند و ببینند اگه قرار باشه با کسی زندگی کنند که این افکار یا رفتارها رو داره ایا می تونند او رو همین طوری که هست قبولش کنند و زندگی راحتی در کنارش داشته باشند یا نه و به عبارت دیگه ایا هرکدوم زندگی رو با طرف مقابل در این شرایط قابل تحمل می بینند یا نه پس در این مورد خاص هر کدام از شما و طرفتون باید اثار درون گرایی و برون گرایی تون رو برای طرف مقابل بگید و طرفتون بررسی کنه ببینه که می تواند با رفتارهای دیگری کنار بیاد یا نه ، مثلا شما ببینید ایا انزوا گرایی او و توی خود بودنش برای شما قابل قبوله که از این کارش ناراحت نشید و اون را به حال خودش بگذارید تا هر طور که راحته رفتار کنه و به همین خاطر از بعض درخواست هایتان مثل گردش و تفریح و حضور در جمع بخاطر او صرف نظر کنید یا نه؟ یا اینکه او ببینه که ایا با تمایل شما به مهمانی رفتن و مهمان دعوت کردن یا به گردش رفتن و حضور در جمع دوستان می تواند کنار بیاید به طوری که علی رغم میلش در بعض مجالس شرکت کنه یا بخاطر خواست شما دوستان و فامیل رو به مهمانی دعوت کنه یا بعضا در کنار شما به گردش بیاد یا نه؟ خلاصه اینکه: اگه هر کدام شما قبول کنید که علی رغم میلتان بخاطر طرف مقابل یک مقدار محدودیت رو قبول کنید، یعنی شما بپذیرید که کمی از کارهای اجتماعی کم کنید و اونم قبول کنه که یه مقدار گوشه گیری و توی خود بودنش رو کاهش بده در این صورت ازدواج شما اشکالی نداره شاید بگید چه تضمینی هست که طرفین بتونن سر قولشون بایستن و زیر قولشون نزنن؟ جوابش اینه که اونی که بیشتر اوقات سبب می شه تفاوتها طرفین رو بر اشفته کنه و تحملشون رو از بین ببره و در نهایت زندگیشون رو دچار مشکل کنه، اینه که اونا اطلاع از عمق و پیامدهای تفاوت ندارن و بعد ازدواج یک دفعه رفتاری رو از طرف می بینن که خلاف توقعشونه و به همین خاطر نمی تونن تحمل کنند در صورتی که اگه از قبل بدونن و قبولش کنند - هرچند سختشون هم بشه- معمولا کم طاقتی نمی کنند پس در مواردی که تفاوت زیاده و طرفین همو می پذیرند هرچند معمولا کم طاقتی نمی کنند اما احتمال اینکه تحمل طرف براشون سخت بشه هست در نتیجه کسی که طالب ازدواج بدون سختی است باید این مورد رو رد کنه ولی اینو باید توجه کنه اگه قرار باشه که به خاطر فرار از سختی های احتمالی مورد خوب رو رد کنه ، به سختی خواهد تونست ازدواج کنه بخاطر اینکه در معمول ازدواجها احتمال این هست که بعدا با رفتاری از همسر روبرو بشه که برای تحمل کردنش به سختی بیفته پس عاقلانه اینه که انسان مورد خوب رو بخاطر احتمال به سختی افتادن رد نکنه خصوصا که بعد ازدواج کشش زن و شوهر - بخاطر رابطه شیرینی که با هم دارن- به همدیگه بسیار بیشتر می شه و این به بالا بردن استانه تحملشون کمک می کنه و در نتیجه - بخاطر عشق شدید- خیلی راحت تر از عیوب طرف مقابل صرف نظر می کنند یا حتی سعی می کنند که خودشون رو در عمل با او و خواستهاش وفق بدن نتیجه اینکه: شما می تونید با صحبت طرفینی در مورد اثار درون گرایی و برون گرایی طرفین و اینکه می تونید با رفتارهای هم کنار بیایید یا نه ، در مورد ازدواج تصمیم بگیرید