ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 22 ساله )

​سلام

خدا قوت

حدود ده ماه هست که عقد کردم به لطف خدا راضی هم هستم موانع زیاده اما تقریبا خوب از پسش بر اومدم و با توکل و یاری خدا جلو میرم.شکر خدا راضی هم هستم خانم هم کنار خودم دانشگاه قول شد این مدت عقد دور بودیم کمی سخت بود کمی خیالم راحت شد خودم هم شاغل شدم انشالله از این ماه حقوق بگیر میشم خیلی خوبه درکل خدا خیلی لطف داره به من و من کمی تو برخی زمان ها یک حالت سینوسی داره شاید بد میشم.یک دفعه به خودم میام ولی باز بعد از مدتی ... درگیر گناه میشم بداخلاق(نه زیاد) ولی خودم به همون هم راضی نیستم عذابم میده اراده ام هم ضعیف شدهتصمیم ممیگیرم برای ارشد بخونم کتاب هاش رو هم خریدم علاقه هم دارم استعداد خیلی خوبه ولی اصلا یادم میره یک قدم جلو بزارم یا اتفاقی کتاب ها رو می بینم یادش می افتم میام که شروع کنم کتاب باز میکنم از حس مطالعه می افتم خودم درگیر کار های بیهوده میکنم که خودم هم ته دلم عذاب میکشم اهل نمازم مسجد میرم تصمیم میگیرم مثل رمضان نماز صبح هم برم مسجد بیدار میشم می گم ولش کن فردا و.. خیلی عذابم میده سردرگمی اعصابم خورد کرده من خودم رو تا وقتی دانشجو بودم مسئول تشکل بودم نقش آفرین میدونستم در این نظام و برا رهبرم اما الان با تمام استعداد ها تجربه ها توانایی ها برنامه ها کمی نه زیاد احساس میکنم به خودم و مانم و استعدادم دارم ظلم میکنم بگید فشای لازم رو برای نقش آفرینی و مبارزه با این تنبلی چطور برای خودم فراهم کنم که خدا امام زمان آقای عزیزم از من راضی باشه؟
خواهش میکنم نگید سوال دینی نیست چون از روانشناسی زیاد خوشم نمیاد و دستورالعمل هاشون رو دوست ندارم ممنون.


مشاور (حسن نجفی)

دوست عزیز سلام خداروشکر که به احوال خود را راضی نیستید . در روایتی آمده که مومن هیچگاه از دست خود را راضی نیست . و همواره کمال را می بیند . این احساس شما قابل تحسین است و البته به شما کمک میکند تا از این بندها نجات یابید . ببین دوست عزیز انسان موجودی است که جهت کمال خود دستورالعمل دارد یعنی خالق ما برای ما دستور العمل داده است و مانند حیوان نیست که نیازی به دستورالعمل نداشته باشد . دستورالعمل یعنی برنامه رسیدن به کمال . این برنامه توسط رسول گرامی ما بصورت قرآن برای ما باقی مانده است . قرآن یک کتاب انسان ساز است . گاهی ما وقتی مریض میشویم میرویم دکتر و با یک قرص خوب میشویم و دیگر نیازی نیست دارو بخوریم . اما قضیه بندگی ما اینگونه نیست یعنی اینطور نیست که ما یک بار بندگی کنیم و دیگر نیازی نداشته باشیم . باید بدانیم کمال ما در بندگی است و بندگی ما رشد پذیر هست اما تمام شدنی نیست . ذکر و یاد خدا مایه حیات ماست و البته شما می دانید که موقعی ما دچار کسالت و ناامیدی و خمودی میشویم که از یاد خدا غافل شویم و سرگرم دنیا شویم . بهترین برنامه برای شما اینست که از سستی فاصله بگیرید و بدانید که نیروی جوانی یک اکسیر است . سعی کنید یاد و ذکر قلب با خدا را ترک نکنید . یک برنامه ریزی داشته باشید و با اهل فن مشورت کنید . از کسانی که به موفقیت رسیده اند مشورت بگیرید و با انها رفت و آمد کنید تا انگیزه شما تقویت شود. سعی کنید همه تلاش شما در این باشد که به انسان شناسی برسید و خودتان را بشناسید و بدانید که هدف وجودی شما چیست اگر در این مسیر گام نهادید خدا شناس خواهید شد . توکل و همت شما بر خدا باشد و با همسرتان حرکت کنید و او را نیز در راهی که می پیمایید همراه سازید تا لذت ببرید . خلق کدر و تنگ به خاطر دنیاست آن را نیز با یاد خدا کمرنگ کنید . خدایی که تا کنون به شما اینهمه لطف کرده بعد از این هم کمک میکند به شرطی که با خدا باشید و ثابت قدم بمانید . ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم . موفق و سربلند باشید.