ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 22 ساله )

سلام من 22 سالمه سال سوم دانشگاه به این امر مطمئنم نیاز به ازدواج دارم و الانم سعی در ساخته شدن خودم دارم و کتاب های مختلفی در مورد ازدواج می خونم اما پدر مادرم شدید مخالفند در حالی که من زیاد تو فکر می رم غمگین شدم حوصله هیچی رو ندارم فقط از خدا می خوام راضیشون کنه همش میگن درستو نمیتونی بخونی یا هم سن و سالات ازدواج نکردند البته چون مذهبی نیستند همچین فکرایی دارن یا میگن سربازیت مونده من بهشون میگم من برام همش حل شدست بیایید منطقی باهم حرف بزنیم اما کو گوش شنوا


مشاور (حسن نجفی)

دوست گرامی من شما را درک میکنم اجازه بدهید برادرانه با هم صحبت کنیم . ایا خیال میکنید مثلا خانواده شما از نیاز شما آگاه نیستند و یا خدا نکرده دشمن شما هستند . نه اینطور نیست والدین شما پر از تجربه هستند . سردی و گرمی روزگار را چشیده اند تجربه بدست آورده اند می دانند زندگی چونه شکل میگیرد و چه نیازهایی دارد . بله شما به مرحله بلوغ رسیده اید و میتوانید ازوداج کنید اما فکر میکنید همین نیاز به ازدواج برای شما کافی است و شما می توانید از پس زندگی به راحتی بر آیید. آیا فکر میکنید شرایط دیگر نباید مهیا شود . بله ما هم سخت نمیگیریم و نمیگوییم تا زمانی که خانه و ماشین و .... آماده نشده ازوداج نکن . اما به هر حال دوست عزیزم یک ازوداج موفق نیازمند فراهم شدن شرایط است . به نظر بنده شما تمام تلاش و همت خود را بکنید که هر چه زودتر به موفقیت تحصیلی و شغلی برسید تا بتوانید با خیال راحت و آسوده تر به زندگی و ازدواج فکر کنید و اقدام نمایید . خیلی عجله نکنید صبور باشید و از خدا بخواهید که شرایط را مهیا کند که ان شا’ الله بتوانید به زودی ازوداج کنید. به مطالعات خود ادامه دهید تا بتوانید با آگاهی بیشتر انتخاب کنید و هدف ازدواج و زندگی زناشویی را درک کنید . موفق باشید.