مهسا ( تحصیلات : لیسانس ، 31 ساله )

با سلام. دختر 6 ساله اي دارم كه شديدا به من وابسته است .براي مثال منزل عمه اش دعوت بوديم .من در اتاق بغل دختر 4ماهه ام را خواب مي كردم .سفره پهن شد بدون من سر سفره نرفت تا وقتي من امدم.ضمنا از وقتي دختر دومم دنيا امده پدرش زياد او را تحويل نمي گيرد.اين وابستگي خيلي مرا عذاب مي دهد چكار كنم؟


مشاور (خانم صفری)

باسلام . بهتر بود درمورد اينكه آيا دخترتان در پيش دبستاني و ساير مكان ها نيز رفتار مشابهي نشان مي دهد و اينكه آيا فرزندتان مدتي است اين رفتار را از خود نشان مي دهد يا از ابتدا همين گونه بوده است و نهايتا در مورد واكنشي كه در موقع جدايي از شما نشان مي دهد توضيحات بيشتري مي داديد . اما به هر حال با توجه به اطلاعات مختصري كه داديد رفتار دخترتان مي تواند ناشي از چندين مسئله ي مهم باشد اولين مورد ضعف در اعتماد به نفس است كه به صورت هاي مختلف در رفتار كودكان پديدار مي گردد ؛ بي رغبتي نسبت به مشاركت در فعاليت هاي گروهي ، احساس خجالت و كمرويي در تعاملات بيبن فردي ، وابستگي شديد ، ترس از شكست و مورد تمسخر ديگران قرار گرفتن . عوامل زیادی هم مي تواند زمينه ساز عدم اعتماد به نفس باشد من جمله ، فشارهاي ذهني و رواني ، انتظارات نابجا و توقعات نابه حق ، كمال جويي هاي خانواده ، رفتارهاي آمرانه ، تهديدهاي مستمر ، تحقيرها و تنبيه هاي مكرر و اينكه به كودك تلقين شود دوست داشتني نيست. مسئله ي دوم نيز كه حائز اهميت مي باشد اين است كه شايد كودك شما نمي داند در هر موقعيتي چگونه برخورد كند تا بتواند نظر مثبت ديگران را جلب كند و با مهارت هاي اجتماعي ويژه ي سن خود آشنايي لازم را ندارد تا بتواند انتظاراتش را به تنهايي برآورده كند و در جمع و در حضور دیگران بدون آنکه شما در کنارش باشید احساس آرامش کند. در علم روانشناسی، عدم اعتماد به نفس و مهارت هاي اجتماعي ارثي و ژنتيكي نيست و اساسا رفتارهاي آموخته شده هستند مي توانيد با برنامه ريزي مناسب در محيط خانه ، پيش دبستاني ، استفاده از كتاب هاي مهارت آموزي به كودكان و استفاده از نظرات روانشناسان حيطه كودك نسبت به تقويت اين دو موضوع مهم در فرزند دلبندتان توفيقات چشمگيري داشته باشيد . در اين فضاي اينترنتي مجال اينكه اين شيوه ها را كامل برايتان توضيح دهم نيست اما توجه داشته باشيد كه اگر اين موارد مؤثر واقع نشد بررسي هاي باليني جامع تر لازم است . اما در مورد موضوع دومي كه مطرح كرديد بايد آگاه باشيد كه رفتار كودكان مخصوصا تا سن 10 سالگي بسيار زياد تحت تاثير رفتاري است كه والدين با آنها در محيط خانواده دارند . گاه وجود فرزند خردسال در منزل (همانند دختر 4 ماهه ي شما) و توجه بيشتر والدین به رفع نيازهاي او ممكن است باعث شود كه فرزند بزرگتز دچار حسادت و بدبيني شده و به عنوان يك واكنش منفي برخي رفتارهاي سازش نايافته نظير وابستگي به شما ، گوشه گيري و... را از خود نشان دهد . بنابراين شايسته است رفتار شما با فرزند كوچكتر به گونه اي باشد كه زمينه ي نگراني دخترتان و از دست دادن علاقه به او را فراهم نكند . يكي از ساده ترين شيوه ها اين است كه تا آنجا كه ممكن است امور مربوط فرزند كوچكتان را با نظر دختر بزرگتر و به اتفاق او انجام دهيد. يقين داشته باشيد كه همسر شما هر دو فرزند را دوست مي دارد گرچه شاید جاذبه های یکی از آنها نسبت به دیگری در موقعیت فعلی برتری داشته باشد . پس براي بازگرداندن توجه سابق پدر به فرزندانش سعي كنيد با همه ي جاذبه هاي فطري ، طبيعي و هنر همسري و قدرت آرامشگري خود به دور از هر منت و و تكلف ، موهبت آرامش را در دل همسرتان بارورتر سازيد. بديهي است كه همسر شما نيز در مقابل رفتار محبت آميز و جاذبه هاي كلامي و رفتاري شما كه مستمر و پايدار است، همه ي محبت و دل گرمي خود را نثار شما و فرزندان خويش خواهد نمود. شما زبان قدرداني ، تشكر و محبت نسبت به پدر را به فرزندانتان بياموزيد و اجازه ندهيد با عدم توجه به فرزند بزرگتر كه تا قبل از تولد فرزند دوم كانون توجه بوده است زمينه ي رشد احساس حسادت فراهم شود و هرگز دختر بزرگترتان را در مقابل ديگران و فرزند كوچك تحقير ، تنبيه و تهديد نكنيد. موفق باشید.