ناشناس ( تحصیلات : دیپلم ، 20 ساله )

سلام دختری 20ساله هستم پدرم جانبازن وهرروز بیماریشون رو ب پیشرفت.از پچگی اخلاق بدی داشتم الانم پرخاشگریم خ بیشتر شده ب همین خاطرم دلم نمیخوادازدواج کنم.لطفا راهنماییم کنید.


مشاور (سید حبیب الله احمدی)

باسلام. اين كاملاً طبيعي است كه شرايط زندگي دشوار و سخت، تأثيرات منفي روي خلق ما داشته باشد. اما به اين معني نيست كه ما مجبور و محكوم هستيم كه تا ابد، تأثير شرايط گذشته ي زندگيمان را تحمل كنيم و نتوانيم تغييراتي در خلق و رفتار خودمان ايجاد نماييم. كنترل خشم و پرخاشگري، يك مهارت است كه با كمي تمرين و يادگيري و ممارست در پيگيري آموخته ها قابل اكتساب بوده و مي تواند تأثيرات بسيار مثبت و سازنده اي در سبك زندگي داشته باشد. اين تصميم عاقلانه اي است كه قبل از اينكه به فكر ازدواج باشيد، بعضي از نقايص و نقاط ضعف رفتاري خود را برطرف كنيد اما همواره در نظر داشته باشيد كه اين نقايص جزء تفكيك ناپذيري از شخصيت شما محسوب نمي شوند و قابل تغيير هستند. در مورد كنترل پرخاشگري و پيشگيري از رفتارهاي پرخاشگرانه، نياز هست به اينكه هم به تغييراتي در الگوي افكار خود بپردازيد و هم تغييراتي در رفتار و پاسخدهي هيجاني خود نسبت به ديگران ايجاد كنيد. در اين پاسخ كوتاه، مجال توصيف مفصل تمامي اين مهارت ها وگامهاي لازم براي اين تغييرات، وجود ندارد، اما به اختصار، توضيحي كلي در اينباره ارائه مي دهم و شما را به مطالعه ي دو كتاب بسيار مفيد و كاربردي ارجاع مي دهم. در سطح افكار، آنچه كه معمولاً منجر به خشم و عصبانيت ما از ديگران مي شود، اين است چه خودمان توجه داشته باشيم و چه توجه نداشته باشيم، توقعات خيلي قطعي و مطلق گرايانه اي از ديگران داريم، به طوريكه اگر آن ها مطابق اين توقعات قطعي و مطلق گرايانه ي ما عمل نكنند، به شدت احساس ناكامي كرده و از آن ها خشمگين مي شويم. اين افكار معمولاً به شكل «بايدها» و «نبايدها» در ذهن ما جريان مي يابند. مثلاً بعد از خواندن اين متن، در اولين موقعيتي كه عصباني مي شويد، بلافاصله به ذهنتان رجوع كنيد و ببينيد كه قبل از اينكه خشمگين شويد چه چيزي به خودتان گفته ايد. منظورم حديث نفسي است كه هرانساني در هرلحظه در ذهن خود دارد. معمولاً ما هنگامي به شدت از ديگران عصباني مي شويم كه در ذهن خود، جملاتي نظير اين را مي گوييم: «او نبايد با من اينطور رفتار مي كرد ...؛ او نبايد اين حرف را مي زد ... ؛ او بايد اينطور پاسخ مي داد و ...». وقتي كه چنين بايدها و نبايدهايي را در مورد رفتار ديگران در ذهن خود ايجاد مي كنيم، هرگاه كه ديگران مطابق بايدها و نبايدهاي ما عمل نكنند، به شدت خشمگين خواهيم شد. اما هنگامي كه با تكنيك هاي مختلف شناختي، اين گونه تفكر مطلق انديشانه را به چالش بكشيم و بايدهاي خود را به «ترجيحات» تبديل كنيم، رفتار نامناسب ديگران، اگرچه براي ما ناراحت كننده خواهد بود ولي ديگر به خشم و پرخاشگري شديد، منجر نخواهد شد. در سطح رفتاري و هيجاني نيز يكي از عواملي كه منجر به بروز انفجارهاي خشم مي شود، اين است كه احساسات منفي خودمان را به ديگران بروز ندهيم. قانون ابراز احساسات منفي، مثل قانون انرژي در فيزيك مي ماند. همانطور كه در علم فيزيك، مطرح مي شود كه « انرژي از بين نمي رود بلكه از صورتي به صورت ديگر تبديل مي شود»، در مورد احساسات منفي هم پديده ي مشابهي وجود دارد. يعني هراحساس منفي كه ما از ديگران پيدا مي كنيم – هرچقدر هم كه جزئي- باشد، اگر آن را بروز ندهيم و در خودمان بريزيم، از بين نمي رود بلكه به تدريج در ذهن و روان ما انباشته مي شود و سرانجام خود را به اشكال ناسالمي همچون پرخاشگري كنترل نشده، انواع دردها و بيماري هاي روان تني، تنش و ... نشان مي دهد. اما اگر بتوانيم اين احساسات را همان موقع كه ايجاد مي شوند، به شكلي صحيح، مودبانه و جامعه پسند، به طرف مقابلمان بروز دهيم، ديگر از انباشته شدن آن در درونمان جلوگيري كرده و به احتمال بسيار كمتري دچار پرخاشگري و خشم شديد خواهيم شد. مطالبي كه در بالا به آن ها اشاره كردم مطالبي بسيار كلي بود و مطمئناً انتظار نمي رود كه با مطالعه ي اين چندنكته ي كلي بتوانيد تغييرات شگرفي در رفتار خودتان ايجاد نماييد، اما توصيه مي كنم كه اين نكات را در ذهنتان داشته باشيد و دو كتاب «زندگي عاقلانه» و «هيچ چيز نمي تواند ناراحتم كند» از دكتر آلبرت اليس را با دقت مطالعه كنيد و سعي كنيد اصول آن را به طور گام به گام در رفتار و افكار و احساسات خود، پياده نماييد. البته قسمت هايي از اين كتاب ها ممكن است در مورد مسائل تخصصي صحبت كرده باشد كه مطالعه ي آن بخش هاي اندك هم خالي از لطف نيست، اما تأكيد اصلي من بيشتر به رهنمودهاي كاربردي كتاب است.