ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 25 ساله )

سلام پرسشی رو مطرح کرده بودم که خواسته بودید کاملتر بگم من دختری 25ساله که مشکل قلبی خاصی ندارم اما وقتی دچار استرس می شم تپش قلب پیدا می کنم دکتر گفته مشکلی نیست اما یک شب درمیان قرص پروپرانول مصرف می کنم اینکه فکر می کنم ممکنه اتفاقی برام بیفته یا سکته کنم خودم احساس می کنم به خاطر افکار منفی که به ذهنم می یاد هست جایی کار می کنم که مال خودمونه راحتم مشکلی ندارم ولی بعضی اوقات غرغرکردن های مداوم خواهرم اعصابم رو به هم می ریزه در ضمن اینم بگم کسی هستم که به داشتن صبر وحوصله معروفم تحملم زیاده اما خوب گاهی اوقات دیگه کلافه می شم همش هم سعی میکنم با فکر های مثبت افکار منفی رو دور کنم اما با زهم فکرش به سراغم میاد امیدوارم کامل گفته باشم خیلی ممنون از اینکه سوالم رو خوندین منتظر پاسختون هستم


مشاور (سید حبیب الله احمدی)

باسلام. تقریباً مسئله ی شما را متوجه شدم، ولی در میان صحبت هایتان به نکته ای اشاره کردید که قبل از ارائه ی پاسخ به سوال اصلیتان باید به آن بپردازم. شما در جایی اشاره کردید که ترس دارید از اینکه دچار سکته شوید یا اتفاقی برایتان بیفتد. این ترس، بسته به شدت آن می تواند به عنوان یک حالت اضطرابی بسیار مهم تلقی شود که اگر در مورد شما مصداق داشته باشد، لازم است که تحت نظر یک روانشناس بالینی به درمان آن بپردازید. البته از صحبت های شما من به درک واضحی از شدت این حالت،‌ نرسیدم ولی نشانه های آن را ذکر می کنم،‌ اگر به این نتیجه رسیدید که این نشانه ها در مورد شما مصداق دارد، حتماً به یک روانشناس بالینی هم مراجعه کنید. این نشانه ها عبارتند از اینکه به یکباره تحت تأثیر حالاتی مثل تنگی نفس، تپش قلب،‌ حالت تهوع، تعریق و ... ناگهان ترس شدیدی پیدا می کنید از اینکه هرآن، ممکن است دچار حمله ی قلبی، سکته یا هرعاملی دیگری شوید که به مرگ ناگهانی شما منجر خواهد شد. این حالت، معمولاً چند دقیقه ای طول می کشد و مخصوصاً با این ترس همراه است که نکند شما در این حالت بمانید و کسی هم به شما کمک نکند. اگر نشانه های بالا در مورد شما صدق می کند، لازم است که در اسرع وقت، برای درمان این حالت اضطرابی، به یک روانشناس بالینی مراجعه کنید، اما اگر شدت این نشانه ها به میزانی که در بالا اشاره شد، نیست احتمالاً می توانید بدون مراجعه به روانشناس هم با تمرین و کار کردن روی افکارتان، اضطراب ها و هیجان منفی خودتان را کاهش دهید. البته این کاملاً طبیعی بوده که تلاش های شما برای کنترل افکار منفیتان با شکست مواجه شود، زیرا پاسخگویی به افکار منفی و کاهش دادن تأثیرات منفی آنها بر هیجانات، کاری سخت و پیچیده است که ظرایف بسیاری دارد. برای آشنایی بیشتر با تکنیک ها و اصول لازم جهت پاسخگویی و کنترل این افکار، من یک کتاب علمی و کاملاً عملی و قابل کاربست را به شما معرفی می کنم که با مطالعه ی دقیق و تمرین گام به گام اصول آن، می توانید به یک تسلط نسبی در پاسخگویی به افکار منفی و کنترل هیجانات منفیتان دست یابید. منتها پیش از آن، لازم می بینم که یک نکته ی کلی مهم را در مورد افکار منفی، گوشزد کنم. حتماً به این نکته توجه داشته باشید که «شما هیچگاه نمی توانید از ورود افکار منفی به ذهنتان جلوگیری کنید». در واقع انسان ها معمولاً کنترلی بر «ورود» افکار منفی به ذهن خود ندارند، بلکه آنچه که تحت کنترل انسان است، «تداوم» افکار منفی در ذهن است. در واقع، تمام تکنیک های مطرح شده برای کنترل افکار منفی، بر این موضوع متمرکز است که هنگامی که افکار منفی به ذهن ما می آیند، چگونه می توانیم از تداوم آنها بر ذهنمان جلوگیری کنیم. بنابراین به صرف مشاهده ی این افکار، در ذهنتان خودتان را آشفته نسازید، چون این حالت، کاملاً طبیعی است که این افکار در ذهن شما وجود داشته باشد، اما انشاءالله با یادگیری بیشتر در این زمینه و تمرین مستمر، خواهید توانست جلوی تداوم این افکار را در ذهنتان بگیرید و به آرامش هیجانی بیشتری دست یابید. کتاب پیشنهادی: «احساس بهتر، بهتر بودن، بهتر ماندن» تألیف دکتر آلبرت الیس.