با سلام و عرض ادب و تشکر بابت امکانی که فراهم کردید....
مینا ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 30 ساله )
با سلام و عرض ادب و تشکر بابت امکانی که فراهم کردید.
میشه در مورد مصادیق کفر برام توضیح بدین. گاهی وقتی قران رو باز میکنم، جهت درد و دل و حرفای خدا، برام از کفر و ستمگران آیه میاد. آیا اگه از خدا به خدا گاهی گله کنم، یعنی به خدا کافرم؟؟؟؟ آیا نمیشه در این حد با خدا راحت بود و ممکنه باعث طغیان باشه یا حواسم نباشه و چیزی بگم که به معنی کفر باشه؟
مشاور (حجت الاسلام منتظمی)
کاربر محترم: اگر منظور شما از حرف زدن و گله با خدا همان راز و نیاز شاکیان ، مثل این دو فراز در (مناجاة الشاكين) باشد این نه تنها کفر نبوده بلکه درمتون دینی هم بسیار تاکید شده ، که یا تمام خواستهای ما از خداوند باشد . { (إِلَهِي إِلَيْكَ أَشْكُو نَفْسا بِالسُّوءِ أَمَّارَةً ) خدايا از نفسى كه فراوان به بدى فرمان ميدهد به تو شكايت مىكنم(إِلَهِي إِلَيْكَ أَشْكُو قَلْبا قَاسِيا مَعَ الْوَسْوَاسِ مُتَقَلِّبا وَ بِالرَّيْنِ وَ الطَّبْعِ مُتَلَبِّسا ) خدايا از دل همچون سنگى كه با وسوسه زيرورو مىشود و به آلودگى گناه و سياسى نافرمانى آلوده شده به تو شكايت مىكنم) } توضیحات مختصر در مورد مصادیق کفر «كفر» به معناى «پوشاندن و پنهان كردن چيزى » مى باشد .• و كافر به كسى گفته مى شود كه خدا يا پيامبر(صلى الله عليه وآله)يا شريعت يا هر سه را منكر شود .• «شرك » به معناى «شريك شدن دو فرد يا افرادى در يك عمل يا در يك امرى » گفته است .• و مشرك به كسى گفته مى شود كه براى خدا (در عبادت ، خالقيت ، افعال و.. .) شريكى قايل شود ; مانند : بت پرستان در قرآن به دو نوع شرك اشاره كرده است : كفر ، اعم از شرك است و شرك يكى از مصاديق كفر است .«کافر» عنوان عام و گسترده اى است که هم شامل مشرکان و هم شامل اهل کتاب مى شود همان گونه که در آيه اول سوره مبارکه بينه خداوند «اهل کتاب » و «مشرکين » را با «مِن بيانيه » دو قسم از اقسام «الذين کفروا» ذکر فرموده است ; پس مشرکان و اهل کتاب هر دو «کافر» محسوب مى شوند توجه به آيه 105 سوره بقره هم در اين زمينه مناسب است البته اهل کتاب با مشرکان در برخى احکام فقهى تفاوت دارند كفر نقطه مقابل اسلام بوده و به معناى نفى و انكار اسلام يا يكى از ضروريات دين مبين اسلام است .بنا به آنچه از آيات و روايات بدست مىآيد مادامى كه فردى نظراً يا عملاً دين اسلام يا يكى از ضروريات آن را انكار ننمايد، كافر خوانده نمىشود، از اين رو لعن و تكفير چنين فرد يا افرادى جايز نمىباشد. قرآن و روايات روى مسئله فوق (لعن و تكفير افراد) بسيار حساس مىباشد، حتى برخى از بزرگان گفتهاند كه چنانچه عمل كفر آميزى از فرد مومن يا مسلمان مشاهده نموديد سعى كنيد آنرا تأويل نموده و از بدگمانى بپرهيزيد. (مجموعه رسائل - ج 1 ص 339) كافر فقهى و كافر واقعى الف) كافر فقهى(ظاهرى): اينگونه از كفر مقابل اسلام و مسلمان ظاهرى مىباشد، يعنى كسى كه اقرار به مسلمانى و شهادتين نمىنمايد يا ضروريات دين را بر زبان نياورد و شايد اين فرمايش حضرتامام صادق(ع) را بتوان مبين همين قسم دانست: اگر مردم(بندگان) در مواردى كه نمىدانستند سكوت مىكردند وبه انكار نمىپرداختند بهكفر كشيده نمىشدند.(كافى،ج2ص386) ب) كافر واقعى (كفر واقعى): عبارت است از اينكه فردى، حقيقتى دينى را دانسته و آنرا انكار نمايد و پاى بندىنظرى يا عملى به ضروريات دين نداشته باشد، حقيقت كفر، همان انكار و جحود است كه در آيات و روايات آمده است. بنابراين اگر كسى بخشى از ضروريات دين را، حتى يكى از ضروريات را انكار نمايد كافر واقعى شمرده مىشود. امام صادق(ع) مىفرمايد: اِنّ الله عزّوجلّ فرض فرائض موجبات علىالعباد، فمن ترك فريضةً من الموجبات فلم يعمل بها جَحَدَهاكان كافراً. به درستى كه خداوند عزّوجلّ فرايض را بر بندگان واجب ساخته است پس هر كسى امر واجبى را فروگذارد و به آن عمل نكند و منكرش شود كافر است. (همان/ج2 /ص 383) گونههاى كفر در كتاب خدا در روايتى از امام جعفر صادق(ع) هنگامى كه از او پرسيده شد، كفر در قرآن بر چند قسم است، آمده است كه كفر در كتاب خدا بر پنج نوع مىباشد : 1- انكار خداوند متعال (انكار بر دو قسم است) و كفر ناشى از ترك آنچه خداوند به انجام آن فرمان داده است و كفر برائت و كفر نعمتها. امّا كفر انكار، عبارت است از انكار ربوبّيت و آن گفتار كسى است كه مىگويد: لا ربّ و لاجنّة و لا نارو ... و يقال لهم الدهرية و هم الذين يقولون: «و مايهلكنا الاّ الدهر.» نه پروردگارى است و نه بهشت و نه دوزخى. 2- گونه ديگر كفر، انكار (حق) با وجود شناخت اوست، يعنى حقانيت مطلب براى او ثابت مىشود باز هم انكار مى 3- سومين قسم كفر، كفر و ناسپاسى نعمتهاست، اين سخن حضرت سليمان(ع) بنا به سفارش قرآن از مصاديق اين قسم مىباشد: هذا من فضل ربّى لِيَبلُوَنى أ أشكُرُ أم أكفُر و مَن شَكَر فانّما يشكُرُلنفسه وَ من كَفَرَ فانَّ ربّى غنيُّ كريمٌ .(النمل/40) 4- چهارمين نوع كفر در قرآن، ترك اوامر و نواهى خداوند است از آيه چهار سوره بقره اين نمونه از كفر استفاده مىشود، 5- پنجمين قسم كفر، كفربه معناى برائت و بيزارى جستن است، خداوند در قرآن كريم از زبان حضرتابراهيم(ع) مىفرمايد: «ما به شما كفر ورزيديم (از شما بيزارى جستيم) و ميان ما و شما براى هميشه كينه و دشمنى باشد مگر اينكه به خداىيگانه ايمان آوريد (الممتحنه /4) اركان كفر مطابق روايات (حضرت على (ع) مىفرمايد: بُنى الكفر على اربع دعائم: على الفسق و الغُلوّ و الشكّ و الشَبهه.«كفر بر چهار ستون استوار است: بيرون شدن از فرمان خدا، غلوّ (در دين) شكّ و شبهه» (الكافى ج2ص391حديث 1) برخى ويژگيهايى كفّار (كافر) مطابق روايات 1- دنيا بهشت اوست (درحاليكه براى مو من زندان است) (مسند ابن حنبل 8296/210/3 بهنقل ميزان الحكمه) 2- مرگ پايان حيات و لذتهاى اوست (غررالحكم / 1946) 3- مكّار و نيرنگ باز و خيانت پيشه و بازنده است (همان 1455) 4- همّ و غم كافر براى دنياى اوست و هدفش شهوت است (همان 10060) 5- كافر نابكار و نادان است (همان715)
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}