ناشناس ( تحصیلات : فوق دیپلم ، 21 ساله )

سلام من دانشجو هستم این ترم درس تاریخ امامان شیعه رو پاس میکنم ...یه سوال خیلی ذهنمو درگیر کرده...اونم اینه( فلسفه این همه ازدواج های متعدد امامان و پیامبر چه دلیلی داشته؟اینکه هم عمر و هم ابوبکر پدرزن پیامبر بودند؟چرا ؟
چ نیازی به این همه ازدواج بوده؟؟؟؟؟ممنون میشم کمکم کنین


مشاور (حجةالاسلام منتظمی)

مقدمه جواب: 1- این تصور در اروپای قرون وسطا که تعدد زوجات از نوآوریهای اسلام و پیامبر اکرم است نادرست است. ویل دورانت در جلد اول تاریخ تمدن صفحه ۱۶ می گوید: علمای دینی در قرون وسطی چنین تصور می کردند که تعدد زوجات از ابتکارات پیغمبر اسلام است، در صورتی که چنین نیست در اجتماعات ابتدائی جریان چند همسری بیشتر بوده است عللی که سبب پیدایش عادت تعدد زوجات در اجتماعات ابتدائی گشته. * به واسطه اشتغال مردان به جنگ و شکار، * زندگی مرد بیشتر در معرض خطر بود و به همین جهت مردان بیشتر از زنان تلف می شدند * فزونی عده زنان بر مردان سبب می شد که یا تعدد زوجات رواج پیدا کند 2-رسم تعدد زوجات در اعصار پیش از اسلام، هم در میان ملتها و هم در ادیان مختلف وجود داشته است.. در تمدنهای بزرگ از جمله در ایران و مصر و چین و هند هم تعدد زوجات رواج داشته (رجوع کنید به: المرأه فی الفکرالاسلامی باجوری ج۱ ص۳۴۱ ۴۴۱) 3-در میان عرب پیش از اسلام نیز چند زنی رایج بوده است (رجوع کنید حقوق المرأه بین الاسلام و الدیانات الاخری، محمود عبدالحمید محمد ص ۷۴۱ ۹۴۱) 4-تعدد زوجات در ادیان آسمانی پیشین نیز امری معهود و مقبول بوده است. * در دین یهود تعدد زوجات تا حد توانایی زوج مباح شمرده می شده، هرچند نصوص تلمود برای عامه مردم تنها چهار همسر را جایز دانسته است. (حقوق المرآه بین الاسلام والدیالات الاخری، محمود عبدالحمید محمد. ص ۰۵۱ ۱۵۱) * در انجیل های کنونی نیز درباره منع تعدد زوجات نصی دیده نمی شود و حتی تعبیر برخی نامه های پولس به جواز آن اشعار دارد (رجوع کنید به :المرأه فی الفکر الاسلامی، باجوری ج ۱ ص ۲۴۱ ۴۴۱، الاسره المسلمه و الاسره المعاصره ، عبدالغنی عبود ص ۱۴۴ ۵۱۴؛ حقوق المرأه بین الاسلام و الدیانات الاخری، ص ۱۵۱ ۷۵۱) * در جهان مسیحیت نیز تعدد زوجات دست کم تا قرن هفدهم رسما وجود داشت و پادشاهان بسیاری در اروپا همسران متعدد داشتند. بعدها نظام جدید کلیسا تعدد زوجات را ممنوع کرد 5- تعدد زوجات در سیره برخی انبیای پیشین از جمله حضرت ابراهیم و حضرت موسی و حضرت داود و حضرت سلیمان علیهم السلام هم گزارش شده است. ؛رجوع کنید: نظره الی المرآه والرجل فی الاسلام، بالیسانی ص ۰۴؛ المرأه فی الفکر الاسلامی، باجوری ج ۱ ص ۲۴۱) انگیزه های ازدواج های پیامبر سه تقسیم بندی: ۱- انگیزه های دینی: چنانکه اشاره شد، بعضی از ازدواج های پیامبر(ص) به امر الهی و به منظور اثبات یک حکم دینی یا برداشتن سنت جاهلی بود که خود حضرت پیش قدم می شدند؛ اینجا می توان به ازدواج با زینب بنت جحش اشاره کرد. در اسلام «پسر خوانده» حکم پسر واقعی را ندارد و زن پسرخوانده بر مرد محرم نیست؛ درحالی که در جاهلیت احکام پسر واقعی را بر پسر خوانده سرایت می دادند، از آن جمله زن پسرخوانده محرم بود. اسلام این حکم را باطل کرد. پیامبر(ص) به دستور خدا با زینب بنت جحش همسر مطلقه زیدبن حارثه، یعنی همسر پسرخوانده خود، ازدواج کرد تا حکم جاهلی را در عمل باطل کند و مردم پذیرای نقض حکم جاهلی باشند. خداوند در این باره می فرماید: و آنگاه که به کسی که خدا بر او نعمت ارزانی داشته بود و تو نیز به او نعمت داده بودی، می گفتی: «همسرت را پیش خود نگاه دار و از خدا پروا بدار» و آنچه را که خدا آشکارکننده آن بود، در دل خود نهان می کردی و از مردم می ترسیدی، با آنکه خدا سزاوارتر بود که از او بترسی. پس چون زید از آن زن کام برگرفت و او را ترک گفت وی را به نکاح تو درآوردیم تا در آینده در مورد ازدواج مؤمنان با زنان پسرخواندگانشان چون آنان را طلاق گفتند گناهی نباشد، و فرمان خدا صورت اجرا پذیرد. (احزاب، آیه۷۳). نکته مهم و اساسی دیگر در مسأله این است که اگر این ازدواج صورت نمی گرفت، ممکن بود زیدبن حارثه، یا پسرش اسامه بن زید، بعد از رحلت پیامبر به عنوان پسر و وارث پیامبر مطرح می شد و مسیر امامت و وراثت خاندان پیامبر(ص) دگرگون می شد. ۲- مصالح اجتماعی و سیاسی: قرائن زیادی در دست داریم که نشان می دهد ازدواج های پیامبر لااقل در بسیاری از موارد، جنبه سیاسی داشته و مصالح اجتماعی امت اسلام مدنظر گرفته است. در راستای این اهداف، پیامبر(ص) با عایشه دختر ابوبکر از قبیله بزرگ «تیم»، حفصه دختر عمر از قبیله بزرگ «عدی»، ام حبیبه دختر ابوسفیان از قبیله نامدار بنی امیه، ام سلمه از بنی مخزوم، سوده از بنی اسد، میمونه از بنی خلال و سفیه از بنی اسرائیل پیوند زناشویی برقرار کرد؛ چراکه ازدواج مهمترین پیوند و میثاق اجتماعی در آن فرهنگ بوده و این ارتباط خانوادگی و خویشی موجب تقویت پایگاه اسلام در حجاز و نجد شد و تأثیر بسیاری از خود به جای گذاشت. در آن محیط که جنگ، خونریزی و غارتگری رواج داشت، بلکه به تعبیر ابن خلدون، جنگ و خونریزی جزو خصلت ثانوی آنان شده بود، بهترین عامل بازدارنده از جنگ ها و عامل وحدت و الفت، پیوند زناشویی بود. با دقت در ازدواج های حضرت، به این نکته پی می بریم که همسران حضرت تنها از میان مهاجران و نه انصار بود، برای اینکه اتحاد و همدلی بین حضرت و انصار وجود داشته و به واسطه ای نیاز نبود؛ اما بین حضرت و قبایل مهاجر، کدورت و دشمنی هایی اتفاق افتاده بود که عقد ازدواج، آنها را به عقد دوستی و وحدت تبدیل می کرد، به همین جهت پیامبر(ص) با قبایل بزرگ قریش، به ویژه با قبایلی که بیش از دیگران با پیامبر(ص) دشمن بودند، مانند بنی امیه و بنی اسرائیل، ازدواج کرد؛ اما با قبایل انصار که از سوی آنان هیچ خطری احساس نمی شد و آنان نسبت به پیامبر(ص) دشمنی نداشتند، ازدواج نکرد. «گیورگیو» نویسنده مسیحی می نویسد: «محمد(ص) ام حبیبه را به ازدواج خود درآورد تا بدین ترتیب داماد ابوسفیان شود و از دشمنی قریش نسبت به خود بکاهد، در نتیجه پیامبر با خاندان بنی امیه و هند زن ابوسفیان و سایر دشمنان خونین خود خویشاوند شد و ام حبیبه عامل بسیار مؤثری برای تبلیغ اسلام در خانواده های مکه شد». درباره خصوصیات حفصه دختر عمربن خطاب باید گفت که وی پیش از پیغمبر همسر خنیس بن حذافه سهمی بود و خنیس از اصحاب بدر بود و در سال سوم هجرت در مدینه وفات یافت و پس از انقضای عده وفات، حفصه با پیغمبر ازدواج کرد. در ازدواج پیامبر با حفصه دختر عمر آمده است که چون ابوبکر و عثمان از ازدواج با حفصه خودداری نمودند، عمر شکوه به نزد پیامبر برد و پیامبر با پیشنهاد ازدواج با حفصه عمر را آرام کرد. گویند وی زنی زشت صورت بوده و پدرش او را به ابوبکر عرضه کرد و او سکوت اختیار نمود؛ و زمانی که رقیه دختر پیامبر، همسر عثمان از دنیا رفته بود، حفصه را به عثمان عرضه داشت. عثمان گفت: فعلا قصد ازدواج ندارم. عمر این مطلب را به رسول خدا(ص) گفت. پس پیامبر(ص) حفصه را از عمر خواستگاری کرده و به ازدواج خویش درآورد. علت ازدواج ایشان با ام حبیبه (رمله) دختر ابوسفیان این بود که شوهرش در حبشه نصرانی شد، ولی او مسلمان باقی ماند؛ پس رسول خدا(ص) برای حمایت از او به صورت غیابی با ایشان ازدواج کرد و نجاشی حاکم حبشه از طرف پیامبر عقد را جاری ساخت. هدف پیامبر(ص) از این ازدواج خشنود کردن این زن مؤمنه و اکرام و احترام او نسبت به پایداری و استقامت و پایبندی به دین اسلام بود، چرا که او در اوایل بعثت برغم مخالفت هایی که از جانب پدر داشت مسلمان شده بود و این عمل می توانست سبب خشنودی ابوسفیان و علاقه مندی او به اسلام باشد و از شدت دشمنی اش بکاهد. (برای اطلاعات بیشتر ر.ک: دایره المعارف تشیع) در برخی از ازدواج ها، انگیزه پیامبر، رهایی اسرا و آزادسازی آنها بود؛ چنانکه با صفیه دختر حیی بن اخطب یهودی ازدواج کرد که دختر بزرگ یهودیان بود و او را از اسارت آزاد کرد. (ر.ک: المغازی، ج ۲ ص ۴۷۶ و ۵۷۶؛ بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۱۲۲) حضرت (ص) با ازدواج با جویره دختر حارث بن ابی ضرار رئیس طایفه بنی المصطلق که به اسارت درآمده بود، موجبات آزادی همه اسرای این قبیله را فراهم آورد؛ چون مسلمانان وقتی دیدند این طایفه با پیامبر(ص) خویشاوند شدند، همگی اسرای این قوم را که در دست داشتند، آزاد کردند و مردمان بنی المصطلق وقتی این رفتار را دیدند، همگی به اسلام گرویدند. (بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۶۹۱؛ طبقات ابن سعد، ج ۸، ص ۸۳؛ و الاصابه، ج ۱، ص ۶۵۲) ۳- مصالح اخلاقی: ازدواج گاهی برای حفظ جان برخی از زنان مسلمان صورت می گرفت. درباره سوده بنت زمعه این جهت را بیان کردند؛ چون همسر خود را از دست داده بود و اقوام او همه کافر بودند که درباره او خطر کشته شدن یا اسارت و شکنجه وجود داشت، رسول خدا(ص) با ازدواج، او را نجات داده و در پناه خود قرار داد. (بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۱۹۱) رسول خدا(ص) برای کمک به تأمین زندگی برخی از زنان که بیوه شده بودند، با آنها ازدواج کرد؛ مانند ازدواج با زینب بنت خزیمه که در جاهلیت به خاطر انفاق به فقرا و مساکین به ام مساکین شهرت داشت، اما بعدها وی خود فقیر و تهیدست شده بود، پیامبر با ازدواج با او در پی حفظ آبروی وی برآمد. انگیزه ایشان در ازدواج با ام سلمه این بود که او دارای کودکان یتیمی بود که قادر به اداره آنها نبود. زینب مدت کمی در خانه پیامبر بود و در سال چهارم وفات کرد. (بحارالانوار، ج ۰۲، صص ۲۱ و ۵۸۱) خلاصه اینکه: :حضرت به خاطر دست یابى بر موقعیتهاى بهتر اجتماعى و سیاسى ، در تبلیغ دین خدا و استحکام آن و پیوند با قبایل بزرگ عرب و جلوگیرى از کارشکنی هاى آنان و حفظ سیاست داخلی و ایجاد زمینه مساعد براى مسلمان شدن قبایل عرب ، به برخى ازدواج ها رو آورد . در راستاى این اهداف پیامبر (صلی الله علیه وآله) با زنان ذیل ازدواج کردند : عایشه دختر ابوبکر از قبیله «تیم». حفصه دختر عمر از قبیله بزرگ «عدى». ام حبیبه دختر ابوسفیان از قبیله نامدار بنى امیه. ام سلمه از قبیله بنى مخزوم . سوده از قبیله بنى اسد. میمونه از قبیله بنى هلال. صفیه از بنى اسرائیل . از این روی، پیامبر(صلی الله علیه وآله) با قبایل بزرگ قریش ، به ویژه با قبایلى که بیش از دیگران با پیامبر (صلی الله علیه وآله) دشمن بودند ، مانند بنى امیه و بنى اسرائیل ، ازدواج نمود .. آنها به همینقدر خوشحال بودند و مباهات مى کردند که زنى از قبیله آنان به نام همسر پیامبر(ص) نامیده شده ، و این افتخار براى آنها حاصل گشته است ، و به این ترتیب رابطه و پیوند اجتماعى آنها با پیامبر (ص) محکمتر، و در دفاع از او مصممتر مى شدند. بنابراین ، ازدواج پیامبر با عایشه و حفصه هم ، نه به خاطر نبودن زنی بهتر در آن جامعه و نه به خاطر داماد ابوبکر و عمر شدن، بلکه به خاطر مصالح مهمی بوده است که جز با ازدواج پیامبر با آن دو تحقق نمی ‌یافته است، و آن ایمن شدن پیامبر از فتنه های ابوبکر و عمر و نیز با خبر بودن از اقدامات خرابکارانه آنان و کنترل اعمال و رفتار آنان بوده است.