ناشناس ( تحصیلات : فوق دیپلم ، 21 ساله )

سلام همه میگن من اشتباهاتمو نمیپذیرم... میگن وقتی بهت اعتراض میکنیم اونقد طفره میری ه ادم بیخیالش میشه...اره خب همیشه به نظرم کاری که انجام دادم درسته...با اینکه در مقابل همسرم اصلا مغرور نیستم اما این نپذیرفتن اشتباهاتم باعث شده احساس کنه من مغرورم و باعث ایجاد مشکل شده کمکم کنید ممنونم


مشاور (خانم سعیده صفری)

باسلام. اولین گام برای پذیرفتن اشتباهاتتان را برداشتید ، افراد معدودی یافت می شوند که به دنبال رشد شخصی خود باشند و برای اصلاح نقاط ضعف شخصیتی خود از کمک تخصصی استفاده می کنند ، پس لازم است به شما تبریک بگویم. اگر این انتقاد از سوی چند نفر به رفتار شما وارد است و اطمینان دارید که این افراد کسانی نیستند که به خاطر غرایز شخصی از شما خرده بگیرند، پس بررسی آن و احتمالا تجدید نظر در رفتارتان خالی از لطف نمی باشد. اما برای ایجاد انگیزه بیشتر جهت تغییر و شناخت دقیق ماهیت رفتارتان بهتر است به ضررهایی که این ویژگی تاکنون برای شما داشته است توجه کنید، به یکی از آنها اشاره کرده اید، این رفتار در روابط بین فردی شما که یکی از اساسی ترین اصول جهت سلامت روح و روان است مشکل ایجاد کرده است شاید احساس کرده باشید نمی توانید روابط بسیار صمیمی با دیگران داشته باشد و از اینکه در برخی موارد متوجه شده باشید دیگران حرف دلشان را نمی گویند و در رفتار با شما معذب هستند و با احتیاط برخورد می کنند حس خوبی نداشته باشید. قبل از شروع بحثم می خواهم افرادی را در ذهنتان بیاورید که از گفتن و پذیرفتن اشتباهاتشان ابایی ندارند، اگر کسی با این خصوصیات را می شناسید، به رفتار دیگران با او توجه کنید ،احتمالا متوجه خواهید شد که اگر چه در وهله ی اول ممکن است نسبت به اشتباه او حس خوبی نداشته باشید ولی خیلی از اشتباهات می تواند با خنده ی خود و دیگران رفع و رجوع شود و حتی از دیدگاه دیگران نیز در این زمینه می توان آگاه شد و به دلیل خودافشایی این افراد با وجود اشتباهاتشان معمولا روبط صمیمانه ی عمیقی دارند . همچنین از خود بپرسید آیا در اطرافیانم کسی را می شناسم که تابه حال هیچ اشتباهی مرتکب نشده باشد؟ پس بیان و پذیرفتن اشتباهات چیزی از شخصیت ما کم نخواهد کرد. به نظر می رسد فرضيه ای كه می تواند در مورد حالات شما مطرح شود زودرنجي است که پشت نقابی از غرور خود را مخفی کرده است. در واقع اگر این مشکل حل شود، زمینه برای حل مشکلات دیگر مثلا راحت بودن در روابط بين فردي با همسرتان نیز تا حد زيادي حل خواهد شد. پس بهتر است ابتدا روی حل این مسئله تمرکز کنید . زودرنجی، می تواند علل و ریشه های بسیار مختلفی داشته باشد. من با اطلاعات محدودی که ارائه کردید، نمی توانم به طور قطع بگویم که ریشه و علت اصلی زودرنجی شما چیست، ولی یکسری نکات کلی را در این زمینه مطرح می کنم و امیدوارم که مؤثر واقع شود. معمولاً‌ در پشت این زودرنجی های شدید، نگرش ها، باورها و افکار عمیقی نسبت به خودمان یا دیگران وجود دارد که باعث می شود کوچکترین اشتباهات و حتی مسائل و رفتارهای دیگران را تهدیدی جدی علیه ارزشمندی شخصیتی خودمان تلقی کنیم. اینکه این نگرش ها و باورها از کجا شکل گرفته و چگونه در ذهن وشخصیت ما نهادینه شده اند، بحث مفصلی دارد. اما چیزی که در حال حاضر به شما کمک می کند، شناسایی این افکار و باورهای زیربنایی است که منجر به احساس زودرنجی شما می شوند. در بسیاری از موارد، ممکن است این افکار و باورها مربوط به میزان پایین عزت نفس باشند. عزت نفس به بیانی ساده یعنی میزان ارزشی که شما برای شخصیت خودتان قائل هستید. فردی که عزت نفس خود را بالا می داند، معمولاً حتی با برخوردهای منفی و رفتارهای نامناسب دیگران، خیلی راحت کنار می آید. زیرا رفتار آن ها را تهدیدی علیه ارزشمندی خودش قلمداد نمی کند. چنین فردی خود را ارزشمند می داند صرف نظر از اینکه دیگران با او چه برخورد و رفتاری داشته باشند . بنابراین نیازی نمی بیند که برای اثبات ارزشمندی خودش سعی کند تأیید کامل دیگران را جلب کند یا با تمام وجود، تلاش کند که هیچ برخورد نامناسبی را از دیگران دریافت نکند و هیچ اشتباهی مرتکب نشود. به این نگرش که منجر به عزت نفس بالا می شود، در اصطلاح، خودپذیری نامشروط گفته می شود. خودپذیری نامشروط، یعنی اینکه ما ارزشمندی شخصیت خودمان را مشروط به هیچ عامل بیرونی نمی دانیم. یعنی چه اطرافیانمان تأییدمان بکنند و چه تأییدمان نکنند، چه عملکرد کاملاً موفقی داشته باشیم و چه عملکرد توأم با شکست و اشتباه، داشته باشیم، تحت هرشرایطی «شخصیت خودمان» را می پذیریم و آن را ارزشمند می دانیم. کسی که نگرش خودپذیری نامشروط دارد، ارزشمندی خود را وابسته به واکنش های دیگران یا موفقیت های عملکری خودش نمی داند، بنابراین برای چنین شخصی اگرچه یک رفتار منفی یا یک شکست در عملکرد، ناکام کننده است ولی به هیچ وجه، معادل با کم شدن ارزشمندی شخصیتی نیست. البته خودپذیری نامشروط به معنای خودشیفتگی هم نیست. فرق این دو مفهوم این است که در خودپذیری نامشروط، ما انتقادات دیگران را می پذیریم و اشتباهات عملکردی خودمان را قبول می کنیم اما ارزشمندی شخصیت خودمان را در گروی این مقوله ها نمی دانیم. اما خودشیفتگی یعنی اینکه ما اصلاً انتقادات دیگران یا اشتباهات خودمان را هم نپذیریم. مادامیکه نگرش خودپذیری نامشروط، بر شخصیت ما حاکم نشده باشد، دائماً با کوچکترین عوامل بیرونی، ارزشمندی شخصیت ما بالا و پایین می رود. یعنی اگر اطرافیان، کاملاً با ما خوب برخورد کنند، احساس ارزشمندی می کنیم اما اگر لحظه ای ما را تأیید نکنند یا آنطور که مورد انتظار ما است با ما محترمانه یا مناسب برخورد نکنند، ارزشمندی شخصیت خودمان را در خطر می بینیم و همین عامل باعث می شود که خیلی ناراحت و عصبانی شویم و به هم بریزیم. این همان مکانیزم پنهانی است که معمولاً در پشت زودرنجی های مفرط ما قرار دارد. جالب است که ما معمولاً خودمان به این مکانیزم، هشیار نیستیم ولی وقتی که دقت کنیم می توانیم به تدریج به وجود آن پی ببریم. به طورکلی به نظر می رسد آنچه که به طور اساسی و ریشه ای، مشکل شما را حل می کند،‌ افزایش عزت نفس و خودپذیری نامشروط است. بدین منظور توصيه مي كنم كتاب :‌ »هیچ چیز نمی تواند ناراحتم کند» نوشته ی دکتر آلبرت الیس را مطالعه كنيد.