ن ( تحصیلات : دکترا ، 24 ساله )

با سلام
من 24 سالمه و نزدیک به یک ساله که عروسی کردم. من و همسرم همکلاسی بودیم و از دو تا شهر مختلف (خودم اصفهانی ام، همسرم شیرازی) و هر دو تهران مشغول به تحصیل بودیم. همسزم دوبار از من خواستگاری کرد و بالاخره با هم ازدواج کردیم. دوران عقدمون خوب بود. به دلیل اینکه هر دو درگیر پایان نامه بودیم، چند ماه اول عروسیمون اصلا خوب نبود و تقریبا همش با هم قهر بودیم. مشکل این بود که همسذ من فرد ساکتیه و در عین حال گاهی روحیه ی خانما رو خوب نمی شناسه و با چند کلمه خرف کل شخصیت و اعتماد به نفس همسزش رو تخریب می کنه و بعد هم انتظار داره همه چی عادی باشه و جواب ناراحتی و عصبانیت من فقط سکوته وکم محلی. من آدمی هستم که سریع اجساساتمو بروز می دم و انتظار دارم طرف مقابل حرفامو بشنوه. اما اون به من می گه تو خیلی زود عصبانی می شی و من تا تو این طوری هستی حرف نمی زنم. درحالی که من نیاز درام اون همون موقع سر همون مشکل صحبت کنه. اصلا بگه که من دارم اشتباه می کنم. ولی حرف بزنه. منو قضاوت نکنه.
ما بعد از این سه ماه پرفشار، به شهر دیگه ای در جنوب کشور به دلیل کار همسرم منتقل شدیم و من هم دکترا تهران قبول شدم. این باعث شد که ما اول زندگی بازم از هم دور بشیم. من به دلیل تراکم درس ها و مسافت دور، گاهی می شد سه یا چهار هفته یک بار می رفتم خونه. اما همسرم درک نمی کنه که من علاوه بر مشکلات روحی و جسمی که از دوریمون می کشم، فشار درس و رفت و آمد هم روم هست و ناز دازم حداقل زمانی که تهران هستم، شبی چند دقیقه با من تلفنی صحبت کنه. اما می گه من به نشانه ی اعتراض زنگ نمی زنم تا دلتنگیمو ابراز کنم.
این حرف منطقیه؟ اگه کسی همسرشو دوست داشته باشه، این طور بهش بی توجهی می کنه؟؟!! یعنی دلش برای صدای من نتگ نمی شه؟ یعنی من همش باید بهش زنگ بزنم؟...
واقعا خسته ام . شبا با گریه می خوابم. این کاراش با یادآوری اون رفتارایی که اول ازدواج داشته، باعث می شه نسبت بهش سرد بشم. احساس کنم تو خونه هم نو به خاطر سرویس هایی که بهش می دم می خاد.
می دونم که دوستم داره، و البته دوسش دارم ولی اصلا جنس زنو نمی شناسه و با وجود اصرار من و خرید کتابای مختلف در این زمینه اصلا مظالعه نمی کنه. کمتر واژه"دوستت دارم" رو به زبون میاره.
پر حرفی منو ببخشید.
منتظر پاسختون هستم
با سپاسا قبلی


مشاور (خانم سعیده صفری)

باسلام. خواهر عزيزم همه ي ما به اين مهم واقفيم كه توجه مرد براي زن بسيار مهم است. وقتي زن بي توجهي عاطفي مرد را مي بيند كلافه مي شود و ممكن است رفتارهايي را از خود بروز دهد كه تحملش براي مرد سخت باشد. خلاصه زن حاضر است با بسياري از مشكلات بسازد؛ اما احساس كند كه مردش دوستش دارد.بسیاری از مواردی که شما مطرح گردید تنها به تفاوت های میان شما بر می گردد و نه چیز دیگر؛ و هر گونه رفتار ناپخته ممکن است آنها را به مشکل بغرنجی میان زن و شوهر تبدیل کند. شما به برخي از تفاوت هاي ميان زنان و مردان به خوبي اشاره كرده ايد، و مایلم آنها را جهت درک بیشتر رفتار خود و همسرتان مطرح کنم.تاحدودي عدم ابراز علاقه ي همسر شما به اين موضوع بر مي گردد كه زنان، عشق ورز و و مردان عشق بازند. زنان عشق ورزند ، يعني به محبت نياز دارندو چون خود بيش از حد محبت پذيرند، به شوهر خود نيز زياد محبت مي كنند، اما مرد عشق باز است، يعني نيازهاي غريزي برايش اهميت بيشتري داردو نياز عاطفي اش به محبت مثل زن نيست، به همين دليل او هم قياس به نفس کرده و كمتر، اظهار عشق مي كند، پس نبايد انتظار داشته باشيد كه مردتان پا به پاي شما اظهار محبت كند. به عبارت ديگر، زن موجودي احساسي و مرد موجودي منطقي است، اما همسر شما بايد در نظر داشته باشد كه به رغم ويژگي عشق بازي ، با همسرش عشق ورزي كند تا زن، رنجور نشود؛ عشق و محبت در زندگي به صورت غريزي ايجاد مي شود ؛ ولي فقط يك جرقه است و بايد تقويت شود، و اگرنه مانند گلي كه به آن آب ندهند، پس از مدتي پژمرده خواهد شد. اكنون براي استمرار و سرد نشدن رابطه يتان برخوردتان بايد سنجيده و حساب شده باشد و اين امر به اطلاعات نياز دارد.اين اطلاعات را شما مي توانيد با مطالعه ي كتاب هاي مناسب در زمينه ي مسائل زناشويي(مانند كتاب مردان مريخي زنان ونوسي تاليف دكتر جان گري و رازهايي درباره مردان و زنان تاليف باربارا دي آنجليس) ، شركت در جلسه هاي آموزش خانواده و استفاده از برنامه هاي آموزشي در رسانه ها به دست آورید.اين موارد و مشابه آن شما را با ويژگي هاي شخصيتي همسرتان بيشتر آشنا مي سازند. افزون بر دانستن ويژگي هاي شخصيتي و زواياي روحي او بايد با خصوصيات شخصي همسرتان نيز آشنا شويد، براي مثال موضوع حساسيت هاي او را بيابيد، سليقه هاي شخصي اش را زودتر بشناسيدو .. براي تسريع در اين شناخت مي توانيد از خود همسر يا نزديكان او بپرسيد. و در نظر داشته باشيد كه چيزي كه زندگي زناشويي را به سردي مي كشاند، يكنواختي است ، پس بكوشيد در جنبه هاي مختلف زندگي خود مانند پوشش، غذا، تفريح، ديدار اقوام ، مسافرت ، دكور منزل، و ....تنوع ايجاد كنيد. اما براي دريافت توجه از جانب همسرتان بهتر است اول از روش الگويي استفاده كنيد ، يعني خودشما به همان شيوه اي كه دوست داريد محبت دريافت كنيد به همسرتان اظهار محبت كنيد. اين رفتار به منزله ي اين است كه شما نيز خواستار ابراز علاقه ي شوهرتان هستيد. همزمان با روش الگويي مي توانيد از القاي غير مستقيم نيز استفاده كنيد مثلا يك كتاب دراين باره بخريد ( البته دادن كتاب به او نيز بسيار مهم است مثلا نبايد بگوييد تو هيچ چيز از زنها و برخورد كردن با آنها را نمي داني خواهش مي كنم اين كتاب را بخوان . بلكه خودتان يك فصل از كتاب را مي خوانيد و به همسرتان مي گوييد اينجا در مورد مردان يا زنان اين مطلب را نوشته ، به نظرت چه قدر درسته ، دوست داري برايت بخوانم، به نظرت چه قدر درمورد من صدق مي كند ، اين خصوصيت را دوست داري يا خير و .. يعني به شيوه اي او را كنجكاو مي كنيد كه به هيچ وجه اقتدار ش را زير سوال نبريد و به او القا نكرده باشيد كه اطلاعات شما بيشتر از اوست) در نهايت اگر اين شيوه ها نتيجه ي مطلوبي نداشت مي توانيد به صورت مستقيم به شوهرتان بگوييد. در اين صورت بايد اين اقدام را در مكان و زمان مناسبي نه در جمع ديگران انجام دهيد. براي مثال زمان هديه دادن به شوهر يا موقعيت هاي عاطفي و شادي آفرين و ... البته درخواست كلامي بايد با لحني مناسب باشدنه شكوه آميز و زياده روي در اين امر. زيرا توجه داشته باشيد كه اصرار مرد بر توجه مرد ممكن است از عشق و علاقه ي او بكاهد. گاهي همسر شما در گير و دار كار مهمي است و فراموش مي كند با شما تماس بگيرد. اين به معناي عدم علاقه به شما نيست. پس در چنين مواردي شما تماس بگيريد و به جاي اعتراض با رويي خوش به استقبال شوهرتان برويد به گونه اي كه او احساس كند با صحبت كرد با شما برايش تجديد روحيه مي شود . و مطمئن باشيد اگر اين طور پيش برويد اگر مشكل ديگري در ميان نباشد ، او با كمال ميل دفعات بعد با شما تماس خواهد گرفت. موضوع ديگري كه مطرح كرده ايد در مورد سكوت همسرتان مي باشد.اولا با توجه به اينكه مرد اهل سكوت است، نبايد از او انتظار داشته باشيد كه پابه پاي شما صحبت كند. زن اهل كلام است و روزانه تقريبا دو و نيم برابر مرد حرف مي زند. اگر شوهر شما در مقايسه با مردان ديگر كمتر حرف مي زند ممكن است داراي تيپ شخصيتي درون گرا باشدكه بيشتر اهل سكوتند؛ پس انتظار زيادي نداشته باشيدو بتديج و با تدبير، او را به سخن آوريد. اگر درون گرا نيست و مثلا با ديگران حرف مي زند اما با شما چنين نيست، علت هاي مختلفي مي تواند داشته باشداز جمله : سكوتش براي اعتراض نسبت به برخي از كارهاي شماست كه نمي پسندد، حرفهايش را به ديگران منتقل مي كنيد، وقتي حرف مي زند او را سرزنش مي كنيد و يا با توجه به برداشتي كه از حرف هايش داريد سريع عصباني مي شويدو .... پس براي حل اين مشكل و ترغيب او به گفتگو پيشنهاد مي دهم كه حقوق او را محترم بشماريد و كلا موارد تخريب ساز رابطه همچون انتقاد و سرزنش را بسيار كاهش دهيد. زمان مناسبي را براي گفتگو درنظر بگيريد مثلا ساعت ورود مرد به منزل ، زمان مناسبي براي اين كار نيست. و نمي تواند چند كار را با هم انجام دهد نمي تواند هم تلويزيون ببيند و هم با شما صحبت كند. محدوده ي زماني صحبت و موضوع آن را تعيين كنيد. مثلا نگوييد بيا بنشين حرف بزنيم بلكه بگوييد بيا 10 دقيقه درباره مسائل دانشگاهم صحبت كنيم. نكات اصلي را براي گفتگو برگزينيد و از شاخ و برگ دادن بپرهيزيد. نكته ي مهم ديگر اين است كه ديدارهاي شما نبايد زياد به تاخير بيفتد، خوب است تا جايي كه مي توانيد فقط مدت زماني كه كلاس داريد دانشگاه باشيدو بيشتر از آن جايز نيست و از شوهرتان هم بخواهيد زماني كه شما نمي توانيدبه منزل برويد ايشان به ديدن شما بيايند. حتي اگر احساس مي كنيد فشردگي و خستگي ناشي از تحصيلتان مانع ازآن مي شود كه به اندازه ي كافي به شوهرتان رسيدگي كنيد و او از اين موضوع شاكي است ، حتي بهتر است مدتي از تحصيل به هر شيوه اي كناره گيري كنيد تا زندگيتان به استحكام لازم برسد و سپس ادامه دهيد (مثلا يك ترم مرخصي بگيريد)