سلام. پسری 22 ساله هستم دانشجوی ترم 6 پرستاری. رشته...
ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 22 ساله )
سلام.
پسری 22 ساله هستم دانشجوی ترم 6 پرستاری. رشته ام طوریه که بلافاصله بعد اتمام تحصیل جذب بازار کار میشم. فرزند آخر خونواده هستم بقیه اعضای خونواده ام متاهل و تحصیل کرده ان. از لحاظ اعتقادی آدم معتقد و پایبند به اصول هستم. اجتماعی و خوش اخلاقم. مسئله از جایی شروع میشه که من ترم 2 بودم. تو انتخاب شریک زندگیم آدم وسواسیی هستم. مدتی بود یکی از دخترای کلاسمون رو که خیلی متین و سربه زیر بود زیر نظر داشتم. این خانم 7 ماه از من بزرگتر بود و حدود 1000 کیلومتر شهرامون از هم فاصله داشتن و از لحاظ فرهنگی و از زبان هم باهم تفاوت داشتیم. ولی من بخاطر این که آدم متین و معتقد و سربه زیری بود حاضر بودم همه موانع رو قبول کنم. ایشون همون موقع انتقالی گرفتن و بعد انتقالی گرفتنشون بهشون پیشنهاد دادم. رابطه ما هم با این که دوسال طول کشید ولی کاملا رسمی و در حد اس ام اس بود. اونهم با اطلاع خونواده ها. ما باهم بیرون هم نرفتیم و در اواخر و اونم به اصرار اون خانوم تلفنی و به صورت رسمی حرف زدیم. اما من آدم متعهدیم. مشکل اینجاس که من بعد دوسال فهمیدم برداشتم اشتباه بوده یعنی علت سربه زیری و متین بودن خانوم این بود که از جنس مرد بدش میومد و بعد از آشنایی با من دیدگاهش نسبت به آقایون عوض شده بود. تا اینجاش بنا به تعهدم بره روی خودم نیاوردم. ناگفته نباشه که مادرم با مادرش تلفنی حرف زده بود که مادرشون گفته بود تا درسشون تموم نشه ما نظری نداریم قول و قرارا باشه بعد اتمام تحصیل. بعد این قضیه اتفاقی که برا من خیلی ناراحت کننده بود این بود که این خانوم با خواهر مجردش که بزرگتر از خودشه در طول تعطیلات عید به صورت مجردی همراه با دوست خواهرش و برادر و پسر خاله ی دوست خواهرش میرن به یه خونه ی ویلایی در کرج. بدون اطلاع خونواده شون. و به پدر و مادرشون نمیگن. اواخر هم بهونه میاورد و در مورد مسائل مختلف بامن بحث و جدل میکرد. این شد که به این نتیجه رسیدکه این ازدواج نتیجه ای جز جدایی و شکست نخواهد داشت. بنابراین حدود 40 روز پیش بهش گفتم که به نظرم رابطه ما بهتره تموم شه و این ازدواج نتیجه ای جز طلاق نخواهد داشت که برخلاف تصور من خیلی راحت هم قبول کرد...
بعد این قضیه در طول هفته ای که قطع رابطه کردیم با دختری آشنا شدم که 2ونیم سال از من کوچکتره. هم زبان و هم فرهنگ هستیم. از لحاظ اعتقادی و مذهبی هم کفویم. از نظر اقتصادی هم در یک سطحیم. اخلاق و ظاهرش فوق العاده اس. دختر پاک و خونواده داریه. بخاطر اشتباه قبلیم. اینبار قبل از هر اقدامی خونواده شو تحقیق کردم و مطمئن شدم که خونواده متدین زحمت کش و پاکی دارن. اینم بگم که من تو شهر اونا دانشجوام و شهرمون 45 کیلومتر ازهم فاصله داره. علت اقدام سریعم هم این بود که من درخواست انتقالی به شهر خودمون رو داده بودم و باید تصمیم میگرفتم که بمونم یا برم.
بعد تحقیق خونواده شون قضیه رو با پدر و مادرم در جریان گذاشتم که تنها چیزی که از نظرشون مشکل داشت نداشتن شغل من بود ولی با بقیه موارد موافق بودن. که منم گفتم قصدم اینه که بعد اتمام درس ازدواج کنم چون بخاطر رشته ام شغلم تضمینیه. پس یکسال بعد از لحاظ شغلی هم مشکلی ندارم. که خونواده ام موافقت کردن. بعد با مشاور دانشگاهمون مشورت کردم که ایشون هم مخالف نبودن. منم چون میخواستم طبق اصول پیش برم به یکی از کارمندای خانم دانشکده که آدم مطمئنی هست گفتم که با اون خانوم حرف بزنه و نظرشو بپرسه. که بعد صحبت اونا بهش گفته بود که اصلا قصد ازدواج نداره چون غیر از خودش خواهرش که 3 سال ازش بزرگتره هنوز ازدواج نکرده. البته فقط 2 تا دختر هستن. و اینکه تو خونواده شون بخاطر جو مذهبی و سنتی تا حالا حتی بحث ازدواج هم نشده. و اینکه الان شرایطشو نداره. البته از نظرمن هیچکدوم از اینا قانع کننده نبود که با خودش تلفی حرف زدم و ایشون از من مهلت خواستن. ولی بعد از چندروز با تردید جواب نه دادن اما چیزی که کاملا برا من روشنه اینه که این خانوم خودش تمایل داره ولی عامل دیگه که به احتمال زیاد خونواده شه مانع جواب دادنشه. و وقتی موقع شنیدن جواب ازش علت پرسیدم گفت که نپرسم و نمیتونه بگه. من خودمم هم آرزومه که این ازدواج سر بگیره چون معلوم نیست دیگه همچین موقعیتی پیش بیاد یا نه؟ با تمام این اشتراکات و تفاهمات.
حالا سوال من اینه که
1- قطع رابطه من با نفر قبلی لطمه ای به زندگی آینده ام نمیزنه؟ چون خونواده ام در جریان بودن وممکنه پیش همسر آینده ام مسائل اون دوران رو مطرح کنن؟
2- با همه این اشتراکات و تفاهمات کار درستیه که پیگیر جواب اون خانم باشم و علتشو بپرسم یا بهتره قضیه رو تموم کنم؟
3- کلا تحلیل شما از این اتفاقات چیه ومن باید چیکار کنم؟ (اینم بگم که رابطه قبلی من به هیچ وجه رابطه عاطفی و احساسی نبود و هردومون به طور منطقی با این قضیه کنار اومدیم. و از لحاظ روحی بهمون لطمه نزده.)
از نظر من انتخاب همسر مهمترین انتخاب زندگیه. و این دفعه با در نظر گرفتن تمام جوانب اقدام کردم. اما خانم بدون دلیل رد میدنو علتشم نمیگن و میدونم که خودشون هم تمایل دارن. من چیکار کنم؟؟؟؟؟
مشاور (خانم مریم مردانی)
با سلام و عرض ادب اول از همه ممنونم که انقدر جزیی و دقیق شرایط را توضیح دادید و تقریباً جای کمتر سؤالی را باقی گذاشتید. اما در مورد سؤال اول شما باید عرض کنم که پایان دادن به رابطه ای فرجام نامشخصی داشته و همراه با انتخابی نادرست بوده، کار کاملاً ناصحیحی است. نکته مثبت که در این گذشته وجود دارد، عدم شکل گیری عواطف و احساسات در این رابطه و اتمام آن با رضایت دو طرف است. البته درمورد آگاهی همسر آینده تان باید گفت که اگر پنهان کردن این گذشته، به هیچ عنوان امکان پذیر نیست اما نگفتن جزییات که امکان پذیر است! بهتر است در این زمینه با خانواده خود صحبت کنید و آنها را متقاعد کنید که بازگویی هر گونه مطلبی در مورد رابطه شما در گذشته، به زندگی آینده تان ضرر خواهد زد. مطمئن باشید که خانواده تان هم به دنبال خوشبختی و آرامش شما هستند. البته اگر می دانید که پنهان کردن کامل آن امکان پذیر نیست بهتر است پس از اینکه رابطه با فرد جدید تا حدودی ثبات یافت در این باره با ایشان صحبت کنید. چراکه آگاهی ایشان از طریق شما خیلی بهتر از این است که در آینده و در صحبتهای خانواده تان در این باره آگاه شوند. البته تأکید میکنم که بیان آن همین ابتدا ممکن است باعث اتمام این رابطه شود. پس آن را به زمان مناسبی موکول کنید که رابطه شکل گرفته اما عمق نیافته است. در مورد سؤال دوم، بهتر است کلیه ی شرایط را بررسی و سبک و سنگین کنید. اگر اشتراکات و تفاهمات مورد انتظار شما در این ازدواج وجود دارد پس بهتر است تلاش خود را برای این رابطه بکنید، علت را جویا شوید تا اگر قرار است آن را به پایان برسانید در آینده به درستی این عمل مطمئن بوده و دلایل قانع کننده ای برای خود داشته باشید چراکه حداقل از جانب خود مطمئنید که آنچه را لازم بوده انجام داده و تلاش خود را کرده اید. هر فرد حق انتخاب دارد و مجاز است با حفظ حریم ها و رعایت شئونات اسلامی و اصولی که در عرف وجود دارد از بین گزینه های موجود فرد مورد نظر را برای زندگی انتخاب کند. انتخاب اول شما هم یکی از این گزینه ها بوده که به نظر میرسد اصول لازم را در آن رعایت کرده اید. پس دیگر جای نگرانی وجود ندارد و نیازی نیست تا این حد نگران آن باشید. بهتر است دلایل ردتان را بررسی کنید. اگر علت صرفاً خانواده است می توانید با کمک خانواده خود آنها را راضی کنید. بررسی کنید که دقیقاً چه چیز باعث نارضایتی خانواده می شود. وجود خواهری بزرگتر که ازدواج نکرده یا شرایط شما؟ برای هریک از این مسایل راهکارهایی وجود دارد که آگاهی از علت اصلی نیمی از مشکل را حل خواهد کرد.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}