ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 40 ساله )

با سلام. خانم مجردی هستم که تا کنون ازدواج نکرده ام. و این امر خیلی باعث نگرانی من شده است به طوری که تمام شب و روز به این مسئله فکر می کنم و نمی توانم به کارهای عادی بپردازم من در خانواده ای متوسط زندگی می کنم من از نوجوانی خواستگارنی داشتم به خاطر خواهر بزرگترم پدرم انها را رد کرده و یا مادرم جواب نادرستی به انها می داده و اجازه نمی داد ه که کسی به خواستگاریم بیاید و بعضی اوقات تا وقتی خانواده ای اعلام نکند که دختر کوچکترش را می دهد کسی به خواستگاری او نمی رود. من خواستگارنی داشتم که شرایطشان به من نمی خورد مثلا چندتای انها کوچک بودند که البته موافق بودند ولی من می ترسیدم قبول کنم بعضی از انها هم کم سواد بودند و یا شغل خوبی نداشتند . من در نوجوانی فرد خیلی مومنی بودم که از ترس خداوند هیچ گناهی نمی کردم اما بر اثر مشکلات کم کم اخلاقم عوض شد البته نه انکه بگویم کاملا عوض شدم اما مثل قبل نبودم الان هم فردی هستم که به دیگران کاری ندارم که بخواهم راجع انها حرفی بزنم یا غیبت کنم یا به مسائل دیگران دخالت کنم نمازهایم را هم تا حد ممکن سر وقت می خوانم اما اصلا تمرکز ندارم و نمازم با خشوع و تمرکز نیست و همین امر مرا نارحت می کند در شبهای قدر دعای جوشن کبیر را از ته دل خوانده ام و از خدا خواستم که زندگی به من عطا کند که بدون گناه باشد . و من به ارامش برسم. چندوقت پیش خواستگاری داشتم که از نظر سوادی خیلی پایین بود ولی به اسرار خواهرم اجازه دادم که دوباره به خانه ما بیایند با اینکه با سوادش موافق نبودم بعد که تماس گرفتند مادرش مرا پسندیده بود و دوباره تماس گرفت که من گفتم جوابتان را بعدا می دهم ولی زنگ نزدم پس از مدتی به اسرار خواهرم زنگ زدم تا شرایط پسر را از خودش بشنوم که زن برادر او گفت مادر شوهر من اول به خواستگاری می رود بعد به پسرانش می گوید که من از حرفهای او اینطور فهمیدم که پسر او نمی دانسته من دختر کی هستم و خیلی مایل به ازدواج بامن هم نبوده. چند روز پیش که عید فطر بود دختر خانمی از من سراغ گرفت که ازاواج کرده ام یا نه و شماره مرا گرفت ولی اصلا زنگ نزد که این امر مرا بسیار ناراحت کرد و از دلهره خواب درستی ندرام. این در صورتی است که من در سن 23 سالگی خواستگاران خوبی داشتم با شرایط ایدال که به خاطر خواهرم و مادرم رد کرده ام و الان خیلی خیلی پشیمان هستم نمی دانم چه کار کنم


مشاور (حجة الاسلام منتظمی)

کاربر ارجمند از اینکه به ما اعتماد کرده و «راسخون» را به عنوان منبع پاسخگویی به سؤالات خود برگزیدید، سپاسگزاریم. خرسندم که درد دل خودتان را برای ما نوشته اید. برون ریزی مسایل و مشورت گرفتن از دیگران و اهل خبره و کارشناسان اگر هیچ تأثیر و نتیجه ای نداشته باشد حداقل می تواند موجب تخلیه هیجانات باشد که روانشناسان آن را مفید و سودبخش می دانند. اکنون اجازه بدهید از شما بپرسم چقدر از مطالب و راهکارهایی که مطالعه کرده اید به آنها به عنوان موانع ازدواج و نداشتن خواستگار توضیح داده شده است را عمل کرده اید. بگذارید مثالی برایتان بزنم: فرض کنید کسی سرما بخورد، به پزشک مراجعه کند اما نسخه دکتر را گوشه جیبش بگذارد. آیا خوب می شود؟ مطمئنا نه!!! خواهر گرامی شاید شما علم و آگاهی در مورد علل نداشتن خواستگار را با مطالعه مقاله ها و پرسش و پاسخهای موجود در سایتها پیدا کرده اید ، اما راهکارها را به کار نگرفته اید! درست مثل همان نسخه! پس باید دست بکار شوید. از همین الان تصمیم بگیرید و مطالب زیر را ( هر چند به نظرتان تکراری بیاید) با دقت بخوانید و سعی کنید آنها را در زندگیتان بکار بگیرید. قبل از پرداختن به موضوع اصلی شما یعنی دلایل خواستگار نداشتن تذکر چند نکته ضروری است. خواهر گرامی؛ دغدغه شما برای ازدواج در سنین جوانی، امری طبیعی است؛ زیرا ازدواج یکی از مسائل اساسی زندگی است که در دوره جوانی اتفاق می‏افتد اما اهمیت این مسئله نباید موجب نگرانی شدید شده و زندگی شما را مختل سازد. نگران این که چرا تا به حال موفق به ازدواج نشده اید ،نباشید چرا که: 1. نداشتن خواستگار یکی از مشکلات رایج در میان دختران امروزی است. این مشکل بسیار فراگیر شده و اختصاصی به شما ندارد. با توجه به شرایط موجود، نداشتن حتى یک خواستگار چیز بعیدی به نظر نمی‌رسد، چرا که همه ما در پیرامون خود شاهد دخترهای بسیار شایسته‌ای هستیم که به هر دلیلی حتى یک خواستگار نداشته‌اند. 2. امروزه سن ازدواج در جامعه ما بالا رفته است و طبیعتاً دخترها هم دیرتر ازدواج می کنند. الآن مثل قدیم نیست که دختری که مثلاً به سن 20 سالگی رسیده دیگر امیدی به ازدواج و یافتن همسر نداشته باشد. در حال حاضر میانگین سن ازدواج در دختران حدود 24 سال است که شما فاصله چندانی با میانگین ندارید.. 3. شاید در سنین پایین تر موقعیت های بهتری برای ازدواج فراهم شود اما خداوند بهتر می داند صلاح هر فردی در ازدواج در چه سنی است. بى‏تردید خداوندى که شما را آفریده ، کفو و همسر مناسب و متناسب با شما را نیز در نظر گرفته است و به موقع او را روانه‏ منزل شما خواهد کرد ،به گونه ای که هیچ چیزى نخواهد توانست مانع ایجاد پیوند و ازدواج شما شود. و اما نداشتن خواستگار و علل آن: متاسفانه در جامعه ما قانون نانوشته ای در میان مردم باب شده که خوبی دختر را می توان از تعداد خواستگارانش فهمید. یعنی هر دختری که تعداد خواستگارانش زیاد باشد معلوم می شود که دختر خوبیست و اصل و نسب دار است اما اگر دختری در زمان متعارف جامعه ازدواج نکند یا خواستگار زیادی نداشته باشد این طور تعبیر می شود که حتماً مشکلی دارد که کسی سراغش نمی رود! آن وقت است که دختران و خانواده هایشان روز به روز نا امیدتر، نگران تر و دستپاچه تر می شوند و اعتماد به نفس خود را در زمینه ازدواج از دست می دهند. معمولاً افراد در مقابل این مساله (نداشتن خواستگار) به دو نحو برخورد می کنند. برخی با آن کنار آمده و منتظر فراهم شدن شرایط خوب می شوند ولی برخی دیگر مدام در تلاشند تا از طرق مختلفی چون برقراری آشنایی های نادرست، دعانویسی و... خود را از این مهلکه نجات دهند. اما به واقع علت اصلی نداشتن خواستگار چیست؟ به طور کلی علل و عوامل نداشتن خواستگار را می توان در دو دسته تقسیم کرد: ۱) عوامل فردی: عللی که خود فرد باعث ایجاد آنها شده است. ۲) عوامل بیرونی: عللی که عامل ایجاد آن ها خود فرد نبوده است. طبیعی است که اگر مانعی بر سر راه شما وجود دارد ابتدا باید سعی کنید آن را برطرف نمایید. ( از آنجا که ما در مورد بسیاری از مسایل زندگی شما اطلاعی نداریم مطالب زیر را بیان می کنیم و این خود شما هستید که باید با دقت در این مطالب و بررسی وضعیت خود پاسخ مناسب را بیابید). ۱) عوامل فردی - گاهی دختر دچار خطا یا انحراف اجتماعی، اخلاقی و... شده و یا یک صفت اخلاقی ناپسند دارد که تمام اهل محل آن را می دانند. این امر از سویی باعث سلب اعتماد مردم محل و از سوی دیگر باعث مردود شدن وی در تحقیقات محلی افراد غریبه می شود. به همین دلیل کسی به خواستگاری ایشان نمی رود که البته باید تا حدودی در این رابطه به مردم حق داد. تنها راه رهایی از این مشکل توبه حقیقی دختر به درگاه خداوند و کمک خواستن از او برای تغییر و اصلاح است. اگر فرد واقعاً توبه کرده و درستکار شود، مردم با دیدن رفتار تغییر یافته اش، به مرور زمان دوباره به وی اعتماد می کنند. - گاه برخی از دختر خانم ها به علل مختلفی چون خجالتی بودن، کمرویی، درونگرایی و... از حاضر شدن در جمع های خانوادگی یا دوستان سر باز می زنند و به قولی انزواجو می شوند. در این حالت نیز اولاً به دلیل این مشکل شخصیتی شان و ثانیاً به خاطر دیده نشدن توسط واسطه ها دچار تاخیر در ازدواج می شوند. راه چاره این مشکل، توسعه روابط اجتماعی دختر و خانواده او است. در چنین مواردی پیشنهاد می گردد چنین دخترانی با حفظ عفت و رعایت ضوابط اخلاقی و شرعی در مجامع و محافل زنانه نظیر روضه های خانگی، مراسم هیأت های مذهبی و ... حضور یابند تا زمینه آشنایی مادران نیازمند عروس و یا واسطه ها با چنین دختری مهیّا گردد. همچنین شرکت در جمع های جدید به شما فرصت دیده شدن می دهد و در محیط های جدید می توانید عقاید خود، شخصیت و ظرفیت اداره یک زندگی را به دیگران نشان دهید. به عبارتی، پختگی شما تا زمانی که پشت پرده باشد، کسی را به سوی شما جلب نمی کند. شما باید در محیط های اجتماعی سالم رفت و آمد داشته باشید و قابلیت های خود را نشان دهید. حتما منظورمان را از قابلیت متوجه می شوید. یعنی آن چه که احترام دیگران را نسبت به شما برمی انگیزد و نشان می دهد شما یک سر و گردن از دیگر دختران بالاترید و آمادگی یک زندگی واقعی را دارید. - مشکل دیگر برخی از دختران ایراد گرفتن های زیاد از خواستگاران است. البته هیچ دختری در خودآگاهش خود را یک آدم سخت گیر نمی داند. پای صحبت بیشتر این دخترها که بنشینید می شنوید: «مگر من چه توقعی دارم؟ من که خانه و ویلا و مهریه و شیربها نخواستم. همین قدر که پسری مرد زندگی باشد برای من کافی است» اما خیلی از همین دختران پای انتخاب که می رسد، دچار وسواس های بیهوده می شوند: «نکند تک پسر بودنش باعث لوس شدن او شده باشد؟ نکند پرجمعیت بودن خانواده او بعدها برایم مشکل تراشی کند؟ این خواستگار را نمی پسندم چون چاق است... این یکی پدرش را از دست داده و باید سرپرست خانواده خودش هم باشد ... مگر می شود با پسری که دانشجو است ازدواج کرد؟ و...» همین وسواس هایی که به نظر خیلی از خانواده ها منطقی به نظر می رسد، باعث بالا رفتن سن دخترها و در نهایت نبود خواستگار می شود. 2) عوامل بیرونی - اما همه انتقادها به دختر خانم ها مربوط نمی شود. خیلی وقت ها این پسران و خانواده آنها هستند که این مشکلات را دامن می زنند. مثلا با عرض تاسف یکی از مهمترین ملاک های انتخاب همسر در این روزها چه از سوی پسر و چه از سوی خانواده او داشتن زیبایی بسیار دختر است. یک دختر همه چیز تمام دختری است که زیبا، خوش ظاهر، مقید باشد و خانواده داری او با تمکن مالی خانواده تعبیر می شود. همین امر باعث شده که دخترانی که از زیبایی کمتری برخوردارند یا متمکن نیستند با مشکل عدم خواستگار مواجه باشند. - گاهی مشاهده می شود که برخی از دخترها به دلیل وجود نقص عضو یا مشکل جسمی با این مشکل درگیر می شوند که یقیناً این امر نوعی آزمایش از جانب خداوند برای محک فرد می باشد. البته افراد این دو دسته می توانند با گسترش استعدادها و توانمندی های خود در زمینه های متفاوت علمی، هنری و... نواقص خود را جبران و توانمندی هایشان را به رخ دیگران بکشانند. - مشکل دیگر برخی از دخترهای جوان بزهکاری و شرایط نامساعد اخلاقی پدر، مادر، برادر و دیگر افراد خانواده شان است. والدین باید بدانند که اشتباه هر یک از اعضا و بدنامی خانواده ابتدا به پای جوانان در شرف ازدواج آن خانواده به خصوص دخترهایشان نوشته می شود. به همین دلیل باید تمام سعی خود را برای اجتناب خود و اعضای خانواده از مشکلات اجتماعی و اخلاقی بکنند. - نداشتن هم کفو و همتا معضل دیگر برخی از دختران است. مثلاً دختری تحصیل کرده که در محیطی کوچک و روستایی زندگی می کند و همتایی برایش وجود ندارد. در چنین مواردی یکی از راهکارها هجرت و نقل مکان کل خانواده به محله و یا شهر بزرگتر و یا میهمان شدن خود دختر( در صورت نبودن مانع و با رعایت ضوابط اخلاقی و شرعی) در منزل یکی از محارم در شهری بزرگتر است. - گاه دیده می شود که خانواده ای محترم در محله ای بدنام و یا معروف به فساد زندگی می کنند. یقیناً دختر این خانواده با مشکل نبود خواستگار مواجه می شود. زیرا هر کسی که قصد ازدواج با وی را داشته باشد ابتدا وارد محله می شود تا از همسایه ها تحقیق کند و اگر ببیند که محل سکونت دختر در محله ای بدنام می باشد گمان می کند که خانواده یا خود دختر نیز مشکل دارند. راهکار مقابله با این مشکل ترک محل است. هجرت حرکتی مقدسی است که شاید یکی از مصادیقش همین جا باشد. - فرهنگ های اشتباه و کوته نظرانه، عامل بیرونی دیگری است در ایجاد نبود خواستگار برای برخی از دختران. فرهنگ هایی چون «دختر کوچک ازدواج کرده و دختر بزرگتر مانده. حتماً ایراد و اشکالی دارد که کسی دختر اول را نگرفته است.»، «سطح مالی پایین خانواده دختر و عدم تامین جهیزیه از طرف آنها» و... همه و همه فرهنگ های غلطی هستند که متاسفانه مثل قارچ های سمی در جامعه ما رشد یافته اند و کسی به بیهودگی شان نمی اندیشد. حال چه کنیم؟ در شرایط کنونی چه کار باید کرد؟ دختر خانمی که خواستگار ندارد چگونه می تواند این آرامش فکری را داشته باشد؟ آیا می توان جایگزینی برای نیازهای ارضاء نشده معرفی کرد؟ آیا می توان این نیازها را مهار کرد؟ انشاءالله توجه و عمل به نکات زیر بسیاری از مشکلات شما را حل خواهد کرد : 1. شما تنها فردى نیستید که با این مساله مواجه هستید؛ لذا آن را به عنوان یک مساله ببینید نه یک معضل و مشکل لاینحل. 2. زود ازدواج ‏کردن نشانه موفقیت در امر ازدواج و تأمین خوشبختى و سعادت همیشگى نیست. با کمى دقت و تفحص در بین همسایگان، فامیل و دیگران، مشاهده می کنید که فرآیند خواستگارى و ازدواج، معمولاً یک فرآیند طولانى مدت و نیازمند زمان و دقت کافى است. چه بسا همین تأخیر، شناخت و آگاهى‏تان را از موضوعات و معیارهاى ازدواج بیشتر و عمیق‏تر کند و موفقیت در این امر مهم و حیاتى را چندین برابر کند که در نتیجه به صلاح شما خواهد بود. 3. ازدواج همه زندگی نیست ، بلکه تنها یک بعد از ابعاد زندگی است . پس تا زمانی که شرایط ازدواج برایتان فراهم نشده، از فرصت استفاده کنید و در سایر ابعاد مثل تحصیل در مقاطع بالاتر و ... بکوشید. 4. از منفی بافی و افکار منفی باید اجتناب شود. اگر می خواهید سالم بمانید و جوانی خود را حفظ کنید ناراحتی و افکار مزاحم را از خود دور کنید و بدانید که آنچه باعث ناراحتی و مشکل می شود افکار منفی و نوع دید ما به دنیا و وقایع است. در بسیاری موارد ما از یک حادثه طبیعی، برداشتی داریم که کاملا متفاوت با واقعیت آن است. سعی کنید بدبینی را کنار بگذارید و به دنیا با عینک خوشبینی نگاه کنید اجازه ندهید افکار منفی بر شما پیروز شود، آرامش را در زندگی به خودتان هدیه دهید. 5. طرز برخورد با خانواده و دوستان : رفتار مناسب ، با ادب و احترام و به دور از شوخی زیاد و جلف بودن می تواند برای یک خانم مناسب باشد و نظر یک آقا را جلب کند. طرز برخورد در جامعه نیز در این باره موثر است، بعضی خانم ها ممکن است فکر کنند، برخورد مناسب در مواجهه با یک آقای نامحرم، اخم کردن و بدخلقی است ولی این درست نیست، ما نباید با رفتار محرک، دیگران را تحریک کنیم، ولی اخم کردن و بدخلقی هم مناسب نیست. 6. کم کردن توقعات: یکی از موانع مهم پیش روی ازدواج جوانان توقعات بالا می باشد که با کم کردن این توقعات و بیان این مساله در موقعیت های مناسب می توانند زمینه ازدواج را ایجاد کنند. همچنین یکی از مواردی که می تواند مانع ازدواج باشد و آقا را از اقدام به خواستگاری منصرف سازد موقعیت اقتصادی خوب خانواده خانم است یعنی آقا این جرات را ندارد که اقدام به ازدواج کند، که بیان کردن این مساله در جمع دوستان و بستگان که انتظارات من برای ازدواج بالا نیست می تواند راه حل مناسبی برای آن باشد. 7. افزایش مهارتها: تلاش بیشتر و روزافزون برای شکوفایی استعدادها و توانایی‌های خود و یادگیری فنون و هنرهای مختلف و پر کردن اوقات فراغت داشته باشید. دخترانی که شایستگی های لازم در زمینه های اخلاقی، اجتماعی، مهارت های زندگی و امتیازات ویژه دیگر در جامعه کسب می کنند، نسبت به دیگر دختران خواهان بیشتری دارند. 8. نیکو کردن اخلاق حسنه و خوش برخورد بودن: در محیط اطراف به خصوص در خانه سعی کنید با کمال متانت و گذشت و فداکاری رفتار کنید. 9. صبور و بردبار بودن: چرا که صبر و شکیبایی کلید معنویات و گشایش‌های نعمت‌ها و الطاف الهی است. 10. توجّه به ضعف‌ها و خصلت‌های ناپسند خود و رفع آنها: چه بسا به دلیل وجود یک صفت بد یا یک رذیله اخلاقی و رفتاری در ما، خداوند نعمتی و یا لطفی را از ما دور کند. 11. توجه نکردن به حرف و حدیث های مردم و برخورد کردن با آنها به صورت سعه صدر و گذشت از آنها با کمال بزرگواری. 12. حضور در جمع ها با شرکت کردن در مجالس مذهبی- فرهنگی- هنری و ... و نشان دادن توانمندی های و کمالات روحی و اخلاقی خود. 13. توجه به این مطلب که دنیا به آخر نرسیده و اساساً هدف اصلی و نهایی زندگی که ازدواج کردن نیست. با ازدواج نکردن نیز می توان به آن اهداف متعالی دست یافت. 14. برای تعجیل در ازدواج به حضرات ائمه اطهار علیهم السلام بویژه امام جواد علیه السلام متوسل شوید. 15. آیه «رَبّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیاتِنا قُرّةَ أَعْینٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتّقینَ إِمامًا»(سوره فرقان آیه 74) را زیاد بخوانید. 16. در مهمانی های خانوادگی و مراسم گوناگون در میان سخنان خود به صورت غیر مستقیم نسبت به ازدواج با جوان پاک و متدینی ابراز علاقه کنید. 17. یک احتمال را هم نباید ندیده گرفت و آن اینکه شاید خواستگارانی برای شما آمده یا می آید اما چون در حال تحصیل هستید والدینتان چیزی در مورد آنها به شما نمی گویند و یا اینکه آنها دارای معیارهای لازم نیستند لذا والدینتان ترجیح می دهند صحبتی در مورد آنها نکنند تا شما با فکری آسوده به تحصیلتان بپردازید. لذا بدون خجالت با والدینتان در این مورد صحبت کنید و تمایلتان به ازدواج را به اطلاع آنها برسانید. اگر صحبت رودررو با آنها برایتان سخت است با شخص دیگری از خانواده یا بستگان که راحت ترید صحبت کنید تا نظر شما را به اطلاع والدینتان برساند. و حرف آخر این که: توجه به امتحانات و آزمایش های الهی داشته باشیم که مبادا با بی صبری، اجر خود را از دست داده و مشکلات را بیشتر نماییم. ضمن اینکه خداوند متعال کسانی را که به هر جهت اسباب و امکانات ازدواجشان فراهم نشده و نتوانسته‌اند ازدواج کنند، دستور داده که تقوی و پاکدامنی پیشه کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بی‌نیاز گرداند. «وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتّی یُغْنِیَهُم اللهُ مِنْ فَضْلِهِ»[ نور/33.]. پس آنچه که در زندگی در درجه اول اهمیّت دارد، بندگی و اطاعت خداوند و حفظ پاکدامنی و عفّت است. خواهر محترم، در پایان شاخه گلی از گلستان نبوی پیش کش شما می کنیم: پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) فرمودند: «آنچه از دنیا نصیب تو باشد، اگر ناتوان هم باشى، به تو مى رسد و آنچه به زیان تو باشد، به زور نمى توانى آن را از خود دور کنى. هرکس به آنچه از دستش رفته امید نداشته باشد، آسوده است و هر کس به آنچه خداوند روزى اش کرده، خرسند باشد، شادمان مى گردد ». خواهر گرامی به یاد داشته باشید که باد با شمع های خاموش کاری ندارد، اگر بر تو سخت می گذرد بدان که روشنی. تو شاهکار خالقی تحقیر را باور مکن بر روی بوم زندگی هر چیز میخواهی بکش زیبا و زشتش پای توست، تقدیر را باور مکن تصویر اگر زیبا نبود نقاش خوبی نیستی از نو دوباره رسم کن، تصویر را باور مکن خالق تو را شاد آفرید، آزاد آزاد آفرید پرواز کن تا آرزو، زنجیر را باور مکن موفق باشید .