ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 23 ساله )

باسلام و خسته نباشید.من و خانومم یه ساله که عقدیم.اگه اشنایی های قبلشم بزاریم روش میشه دوسال.ئخترخاله پسرخاله هم هستیم.
ایشون 21 سالشونه.همونطور که خودش قبل ازدواج میگفت ادم فوق العاده احساسی هست. نسبت به هیچ کس پرتوقع نیست اما نسبت به من هست.اونم نه از لحاظ مالی.من از لحاظ مالی خیلی وضعیت خوبی ندارم اونم خداروشکر با این قضیه مشکل نداره.اما خیلی زیاد انتظار توجه داره.یکمی هم حسادت میکنه به خونواده م مثلا اگه من به اونا توجه میکنم حسادتش بیشتر میشه.من تا جایی که در توانم هست بهش کم توجهی نمیکنم/اماهمیشه از من ناراضیه.همیشه میگه تو به من علاقه نداری تو به من میل نداری.با این خودش میدونه من از قبل ازدواجمون عاشقش بودم. اما بازهم....نمیدونم باید چکار کنم خیلی به من وابسته اس.البته در کل شخصیت مستقلی داره همه کاراشو خودش انجام میده.ما هر دومون توی تهران دانشجوییم و هرکدوم جداگانه خابگاه داریم اما خونواده هامون اینجا نیستن.اون از همه پس کارهای خودش به خوبی بر میاد اما از لحاظ احساسی خیلی به من وابسته س.گاهی بی دلیل گریه میکنه.نمیدونم چرا احساس میکنه من دوسش نندارم. با این ه من زبونی هم همیشه میگم دوسش دارم و سعی میکنم تو کارهامم بهش نشون بدم.شما بگید گه کنم؟


مشاور (اکرم اکبری)

با سلام.با همسرتان صحبت کنید و توجه را از دید ایشان معنی کنید،شاید توجه از نظر همسرتان چیز دیگری است که شما اصلا به ان توجه ندارید و بعد کارهایی که ایشان در نظر دارندرا بیشتر مد نظر داشته باشید تا بتوانید علاقه خودتان را به همسرتان انچنان که دوست دارند نشان دهید .