علی اکبری ( تحصیلات : لیسانس ، 23 ساله )

با سلام
دوتا سوال داشتم. اولی در مورد فهم قران که خودش دوباره به دو بخش مربوط به هم تقسیم میشه و دومین سوال هم در مورد تفسیر قرانه که اونم به دو قسمت تقسیم میشه
سوال اول:
اگه قران اسان قرار داده شده(یعنی فهمش اسانه)پس چرا در بعضی ایات گفته شده ما قران را قرار دادیم برای کسانی که تعقل میکنن!
و اگه با تعقل کردن فهمش اسان میشه پس چرا این شرط در همه ی ایات بصورت کامل نیومده!(منظور اینجا اینه که: اگه فهم قران اسانه به شرط اینکه در ایات قران تعقل بشه پس چرا در قران به این شرط اشاره ای نشده!)
دومین سوال:
اگه قران برای همه قابل فهمه چرا تفسیرش میکنن!


چرا برای یک ایه واحد تفاسیر مختلفی وجود داره!

این سوال ها رو یکی از دوستانم از من پرسیده و من چون جوابهاشونو درست نمیدونستم مزاحم شما شدم.
ممنون میشم راهنماییم کنید.
در پناه خدا باشید
یاعلی


مشاور (حجة الاسلام منتظمی)

کاریر محترم : از حسن اعتمادتان به مشاوره راسخون، تشکر می‌کنیم جواب چهارسوال شمادر متن زیر آمده آن را با دقت وطالعه فرنایید. محکم:حکم در اصل به معناى منع نمودن و جـلـوگـیرى به کار رفته است البته جلوگیرى از افساد به جهت اصلاح خواهد بود, لذا هر سخن و گـفـتـارى کـه رسـا و شـبهه ناپذیر باشد و مورد کج فهمى قرارنگیرد, به چنان گفتار ـ و حتى کردارى ـ محکم گویند, یعنى مستحکم و خلل ناپذیر. متشابه :بخشى از آیات قرآن متشابه مى باشد که مایه شبهه و گاه دست آویزى براى فتنه جویان گردیده است در تعریف متشابه ـ بهتر گفته است: ((و الـمـتشابه من القرآن ما اشکل تفسیره لمشابهته بغیره )), متشابهات قرآن آن باشدکه تفسیر آن مشکل آید, زیرا نمود آن چه هست را ندارد و به چیز دیگر شباهت دارد. لذا در مورد قرآن , آن چیز دیـگـر جـز ضلالت و گم راهى نباشد ((فماذا بعد الحق الاالضلال ) پس کلام حق (قرآن کریم ) هرگاه نمودى جز حق داشته باشد و به باطل همى ماند, آن را متشابه گویند. طـبق این تعریف , تشابه ـ در آیات متشابهه ـ تشابه حق و باطل است که سخن حق گونه خداوند, باطل گونه جلوه گر شود. محکمات‌ آیات‌ِ روشنی هستند که جای هیچ‌گونه انکار و توجیه و سوءاستفاده در آن نیست‌; امّا متشابهات‌ به دلیل بالا بودن سطح مطلب یا گفتگو درباره عوالمی که از دسترس ما بیرون است‌; مانند علم غیب‌، جهان رستاخیز و صفات خداوند متعال و... که فهم معنای نهایی و اسرار و پی‌بردن به کنه حقیقت آن‌ها، به سرمایة خاص علمی نیاز دارد و خداوند متعال می‌فرماید: فقط خداوند و راسخان در علم‌، اسرار این آیات را می‌دانند و برای مردم تشریح می‌کنند. راسخان در علم عبارتند از: پیامبر و امامان‌: که از همه اسرار این آیات آگاهند و علما و دانشمندان راستین ـ که به موازین‌، احکام‌، عقاید شرعی و به روش تأویل متشابهات آشنایی کافی دارند ـ و هر یک‌، به اندازه دانش خود از این آیات چیزی می‌فهمند و برای مردم تشریح می‌کنند و همین حقیقت است که مردم را برای درک اسرار قرآن به دنبال معلمان الهی و علمای دینی می‌کشاند; بنابراین‌، در برخورد با متشابهات‌، باید به احادیث و تفاسیر علمای راستین مراجعه کرد. محکم از احکام به معناى اتقان است . و مراد از کلمه یا آیه محکمه , آن است که معناى آن واضح است و چند وجهى یا مبهم نیست . و به قول راغب اصفهانى چه از نظر لفظ , چه از نظر معنى , شبهه در آن راه ندارد. مانند اکثر آیات تشریع ( آیات الاحکام ) و مواعظ و آداب و اخلاق قرآن . متشابه از تشابه است یعنى همانندى , و هم ریشه با شبهه و اشتباه است . و عبارت یا آیه متشابه به گفته راغب اصفهانى ظاهرش بیانگر باطنش نیست . شیخ طوسى مى نویسد : محکم آن است که به خاطر وضوحش بدون قرینه یا دلالت [ خارجى ] به صرف توجه به ظاهرش مراد از آن دانسته شود .... و متشابه آن است که با توجه به ظاهرش مراد از آن دانسته نشود , مگر آنکه قرینه اى [ خارجى ] بر آن افزوده شود که معناى مراد را برساند. ( تبیان , ذیل تفسیر آیه 7 سوره آل عمران ). بـه تـعـریـف دیگر متشابه لفظى است محتمل وجوه معانى که در معرض شک و شبهه است و لذا محتاج به تاویل است ; و هم قابل تاویل صحیح است و هم تاویل فاسد. مانند اکثر آیات خلق ( آفرینش انسان و انسانها , و تقدیر و صفات و افعال الهى . ( التمهید , 3/8 ). اکـثریت عظیم آیات قرآنى محکم , و اقلیت آنها ( در حدود دویست آیه ـ التمهید , 3/14 ) متشابه است . بعضى از متکلمان و جدل پیشگان با تمسک به آیاتى چون هذا بیان للناس;( آل عمران , 138 ) و کتاب احکمت آیاته ثم فصلت من لدن حکیم خبیر. ;( هود , 2 )منکر وجود متشابهات در قرآنند. و به عکس با تمسک به آیاتى چون اللّه الذى انزل احسن الحدیث کتابا متشابها.;( زمر , 23 ) برآنند که همه قرآن متشابه یا متشابهات است . اخـبـاریه نیز کمابیش همین حرف را مى زنند و فهم قرآن را جز از طریق اخبار و احادیث معصوم (ع ) جایز نمى دانند ( التمهید , 3/15 ). قـرآن کـریـم خـود بـه فصیح ترین وجهى به وجود محکمات و متشابهات در قرآن تصریح دارد و درباره هر یک توضیح مى دهد : او کسى است که کتاب [ قرآن ] را بر تو نازل کرد که بخشى از آن محکمات است که اساس کتاب است و بخش دیگر متشابهات است . اما کج دلان براى فتنه جویى و در طلب تاویل [ دلخواه خود ] پیگیر متشابهات مى شوند , حال آنکه تـاویـل آن را جز خداوند و راسخان در علم - که مى گویند به آن ایمان آورده ایم , همه از پیشگاه خداوند است - نمى دانند. ( آل عمران , آیه 7 ). بـعضى وجود متشابهات را عیب قرآن مى دانند و مى گویند اگر تمام آیات و عبارات آن روشن و محکم و بدون تشابه بود , برتر بود. در پاسخ باید گفت که قرآن در قالب و بر وفق موازین کلام طبیعى انسانى نازل شده است . و در کلام بشرى از ساده ترین تعبیرات روزمره گرفته تا عالیترین تعبیرات و عبارات ادبى و هنرى , انـواع تـعـبـیرات مجازى و استعارى و تمثیلى و کنایى راه دارد و هر جا که مجاز باشد , لا محاله تشابه و متشابه پیش مى آید. زمـخـشـرى در حکمت وجود متشابهات مى گوید : اگر تمامى آیات قرآن محکمات بود , همه مـردم از روى آسـانـگـیـرى بـه آن اکـتفا مى کردند و از آنچه لازمه بحث و فحص و تامل و نظر و اسـتـدلال اسـت , رویگردان مى شدند ... و هم از آنجا که علما به روشنگرى برمى خیزند , و ذهن و ضمیر خود را در جست و جوى معانى درست و باز بردن متشابهات به محکمات به کار مى اندازند , فـوایـد بـسـیارى حاصل مى شود , و علم به پیش مى رود و کوشندگان در نزد خداوند ارج و اجر افـزونـترى مى یابند ... و نیز آنگاه که [ سرانجام و یا بحث و فحص علمى ] مطابقه محکم و متشابه براى آنان مسلم مى گردد , طمانینه قلبى شان بیشتر و ایمانشان استوارتر مى شود. ( کشاف , ذیل تفسیر آیه 7 سوره آل . عمران ). امـیـرالمؤمنین على (ع ) فرموده اند : ان القرآن حمال ذو وجوه ( قرآن دربردارنده وجوه معانى گوناگون است ). در ایـنکه متشابهات را باید تاویل کرد , بین اکثر قرآن پژوهان مخصوصا معتزله و شیعه اتفاق نظر است . فـقط ظاهرگرایان و بعضى از اشعریان افراطى و حشویه برآنند که باید از تاویل پرهیز کرد و آیات متشابه را حمل بر معناى ظاهرى کرد و در چون و چند آن ژرفکاوى نکرد. چـنانکه درباره یک عده از آیات قرآنى که مربوط به استواء خداوند بر عرش است ( از جمله یونس , 3 ) مـالـک بـن انـس گفته است : استوا معلوم است , و کیفیت آن مجهول است [ و ایمان به آن واجب است ] و سؤال از آن بدعت است . ( ـ تفسیر قرطبى , ذیل آیه 54 سوره اعراف ). حـال آنـکـه خود عرش الهى و استواء خداوند بر آن , و بودن عرش بر آب ( هود , 7 ) و حمل عرش توسط فرشتگان همه از متشابهات مهم قرآن است و متکلمان و مفسران در اطراف آن و معناى آن , بحث و تحقیق کرده اند. دیگر از متشابهات قرآنى , آیات مربوط به رؤیت الهى است و تعبیراتى که در آن از چشم و دست و آمـدن خداوند سخن گفته مى شود , معروفترین کتاب از آثار قدما در زمینه تشریح متشابهات , متشابه القرآن , اثر قاضى عبدالجبار همدانى ( م 415 ق )متکلم بزرگ معتزلى است . بـعـضـى از آثـار قـدیـمـى شـیـعـه عبارتند از : حقائق التاویل اثر شریف رضى ( م 406 ق ) جامع نهج البلاغة که فقط مجلد پنجم آن محفوظ مانده و به طبع رسیده است . تفسیر نعمانى که منسوب به شریف مرتضى ( م 436 ق ) هم هست , هم جداگانه به نام المحکم و الـمـتـشـابه و هم تماما در مجلد 93 بحار الانوار به طبع رسیده است , متشابه القرآن و مختلفه , تالیف ابن شهرآشوب مازندرانى ( م 588 ق ). در عـصر جدید دو اثر از آثار قرآن پژوهان شیعه در این زمینه عبارت است از اضواء على متشابهات الـقـرآن , تـالـیف شیخ خلیل یاسین , و دیگر مجلد سوم از کتاب التمهید فى علوم القرآن , تالیف استاد محمد هادى معرفت. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 54/100101331) برای یافتن پاسخ شبهات مراجعه به ترجمه قرآن به هیچ وجه کافی نیست و ترجمه های قرآن تنها بیانگر شرح اجمالی و توضیح لغات قرآن کریم است، و برای رسیدن به پاسخ سؤالات ،می بایست از تفسیرها استفاده نمود، و مراجعه به تفسیرقرآن پاسخگوی بسیاری از پرسشها است بهره‏مندى از معارف قرآن تا حدودى، گرچه براى همگان ممکن است، امّا براى فهم قرآن - به عنوان منبع اساسى معرفت دینى - نیازمندیم که ابزارهاى خاص آن را پیدا کنیم و حدود استفاده از هر یک از آنها و میزان تأثیر و اعتبار آنها را بدانیم. مهم‏ترین ابزارهاى فهم قرآن عبارت است از: 1. ادبیات و قواعد زبان‏شناختى؛ براى درک سخن هر گوینده و نقطه آغاز تفاهم، آگاهى از قواعد ابتدایى مربوط به زبان و لغت ضرورى است. از این رو داشتن اطلاعات کافى و عمیق از ادبیات این زبان، از ضروریات است. در ادبیات نیز فهم معناشناسى واژه‏ها، آشنایى به علم صرف و نحو - که جایگاه ترکیبى کلمات را در ساختار جملات مشخص مى‏سازد - و اطلاع از علم معانى بیان و بدیع - که در زیباسازى کلام حاوى قواعد مهمّى مى‏باشند - بایسته است. 2. آشنا بودن به مضمون و سیاق خود قرآن؛ قرآن قراینى دارد که بعضى پیوسته و برخى ناپیوسته است و براى فهم مقصود هر گوینده، مناسب‏ترین شیوه آن است که سخنان گوناگون خود او را در کنار هم و مرتبط با هم بنگریم و این شیوه در ارزیابى و نتیجه‏گیرى مفیداست. 3. سنت معصوم‏علیه‏السلام؛ از جمله شئون پیامبرصلى‏الله‏علیه‏وآله و ائمه علیهم‏السلام تبیین مقاصد کتاب الهى است؛ وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ».1 علامه طباطبایى درباره این آیه مى‏نویسد: «آیه مبارکه، دلیل بر حجّیت سخن پیامبر اکرم‏صلى‏الله‏علیه‏وآله در شرح آیات قرآن کریم است».2 سنّت و سخن معصوم علیه‏السلام در تفسیر و تبیین قرآن، تعلیم شیوه تفسیر به مردم، تبیین تأویل و تعلیم راه‏یابى به بطون قرآن، نقش اساسى دارد. 4. عقل و تفکر خلاق؛ مفسّر و کسى که مى‏خواهد از قرآن استفاده کند، باید عقل فعّال و تفکّر خلاق داشته باشد تا بتواند از این ابزار، به طور صحیح و دقیق استفاده نماید. 5. جامع نگرى؛ گفتنى است که دین، مجموعه عقاید و آموزه‏هایى را ارائه داده که این مجموعه، بایستى با هم سازگار باشد. ازاین‏رو در برداشت از قرآن، باید هر مفهوم قرآنى در مجموعه آموزه‏هاى دینى - که از منابع اصلى به دست آمده - نگریسته شود. فهم عمیق معانى قرآن، نیاز به تلاش علمى بسیار دارد؛ از این‏رو مفسرانى موفق بوده‏اند که کوله‏بارى از سابقه علمى و تحقیقى بر دوش آنان بوده است از جمله آیاتی که دلالت دارد اهل بیت پیامبر وکسانی که در پرتو انوار آنها هستند آگاه به تفسیر وحقایق قرآن هستند آیات ذیل است هُوَ الَّذی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذینَ فی‏ قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْویلِهِ وَ ما یَعْلَمُ تَأْویلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ (آل عمران 7) در این آیه خداوند علم به متشابهات را مختص به خود وراسخان در علم میداند به حسب آنچه در روایات فراوان که آدرس آنرا ذیلا میآوریم راسخان در علم وکسانی که به جایگاه ثابتی از علم دست یافته اند پیامبر واهل بیت آن حضرت هستند . وَ یَقُولُ الَّذینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ کَفى‏ بِاللَّهِ شَهیداً بَیْنی‏ وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ (رعد 43 ) در این آیه خداوند خودش وکسانی را نزد آنان علم کتاب است را شاهد بر نبوت پیامبر میداند به حسب آنچه در روایات آمده است کسی که نزد او علم کتاب است اهل بییت هستند که در راس آنان امیر مومنان علیه السلام است . بَلْ هُوَ آیاتٌ بَیِّناتٌ فی‏ صُدُورِ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ ما یَجْحَدُ بِآیاتِنا إِلاَّ الظَّالِمُونَ (عنکبوت 49 ) قرآن آیات روشن وبین است در سینه کسانی که به آنان علم داده شده است در ذیل این آیه نیز روایت فراوانی وجود دارد که مراد از کسانی که خداوند به آنان علم عنایت نموده که قرآن نزد آنان بین وروشن است اهل بیت علیهم السلام هستند . کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ (ص 29) در این خداوند مومنان در امر به تدبر وتعمق در معانی قرآن نموده است اگر قرار باشد کسی جز پیامبر حقایق قرآن را نداند امر به تعمق در قرآن بی معنی خواهد بود فرض بفرمایید در ذیل آیه ای هیچ روایت تفسیری از پیامبر وارد نشده است آیا ما مامور به تعمق وتدبر در این آیه جهت فهم آن هستیم یا خیر؟ اگر پاسخ منفی است پس چرا خداوند امر به تعمق وتدبر بی جهت در آن نموده واگر پاسخ مثبت است پس معلوم میشود دیگران هم در پرتو سخنان پیامبر واهل بیت میتوانند به بخشی از حقایق قرآن دست یابند . آیات یاد شده بخشی از آیاتی است که میتوان به آن استناد نمود روایات جهت اطلاع بر روایاتی که ذیل آیات یاد شده وارد شده است به بحار الانوار ج 23 ص 188-211 مراجعه کنید . (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 2/100112028 اهل بیت عصمت علیهم السلام مفسران واقعی قرآن کریم هستند وبیانات ایشان تبیین کننده مقصود آیات می باشد،روایات تفسیری وشآن نزولهای تاریخی در فهم آیات نقش دارند،وتفسیر قرآن بر این اساس ،تفسیر برأی نمی باشد.= تفسیر به رأى معانى متعددى دارد از جمله: 1- پیش‏داورى مفسر باعث شود الفاظ مبهم، محمل و متشابه را بدون وجود دلیل و قرینه بر طبق عقاید خود تفسیرنموده و به جاى آن که باورداشت‏هاى خود را با قرآن تصحیح نماید، آیات قرآن را با عقاید خود منطبق سازد. 2- پیروى از معناى ابتدایى یک آیه بدون ملاحظه دیگر آیات، مثلاً در قران آیات بسیارى از خداوند نفى جسمیت ومماثلت با دیگر اشیاء نموده، ولى برخى بدون توجه به آنها به ظاهر بعضى از آیات که نوعا مجاز و کنایه‏اند چسبیده وآیه «یداللّه‏ فوق ایدیهم» را دلیل بر جسمیت خداوند گرفته‏اند. بنابراین روشن مى‏شود که تفسیر به رأى غیر از تفحص و تدقیق در معناى آیات با استفاده از دیگر آیات، روایات وتکیه به براهین قطعى عقلى و دیگر قراین معتبر مانند: شأن نزول و... است. براى آگاهى بیشتر ر.ک: 1- پرسش‏ها و پاسخ‏هاى مذهبى، ج 4، ص 285 - 298 جعفر سبحانى 2- تفسیر به رأى ناصر مکارم شیرازى (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 10/100112028)