ترانه ( تحصیلات : لیسانس ، 22 ساله )

سلام
علت اینکه خداوند در ایه
44 سوره ص به حضرت داوود امر میکند همسرش را با دسته ای از گیاهان بزند چیست؟


مشاور (حجة الاسلام منتظمی)

کاریر محترم از حسن اعتمادتان به مشاوره راسخون، تشکر می‌کنیم. حضرت داود نبوده حضرت ایوب بوده است. (و به او گفتیم) بسته‏ای از ساقه‏های گندم (یا مانند آن) را برگیر و به او (همسرت) بزن و سوگند خود را مشکن، ما او را شکیبا یافتیم، چه بنده خوبی که بسیار بازگشت‏کننده به سوی خدا بود؟ تنها مشکلی که برای ایوب مانده بود سوگندی بود که در مورد همسرش خورده بود و آن اینکه تخلفی از او دید و در آن حال بیماری سوگند یاد کرد که هرگاه قدرت پیدا کند یکصد ضربه یا کمتر بر او بزند، اما بعد از بهبودی می‏خواست به پاس وفاداریها و خدماتش او را ببخشد، ولی مسأله سوگند و نام خدا در میان بود. خداوند این مشکل را نیز برای او حل کرد و چنانکه قرآن می‏گوید: فرمود «بسته‏ای از ساقه‏های گندم (یا مانند آن) را برگیر، و به او بزن و سوگند خود را مشکن»! (و خذ بیدک ضغثا فاضرب به و لا تحنث). «ضغث» (بر وزن حرص) به معنی دسته‏ای از چوبهای نازک ساقه گندم و جو و یا رشته‏های خوشه خرما و یا دسته گل و مانند آن است. در اینکه تخلف همسر ایوب که طبق روایتی نامش «لیا» دختر یعقوب بود، چه بوده است؟ باز در میان مفسران گفتگو است. از ابن‏عباس مفسر معروف نقل شده که شیطان (یا شیطان‏صفتی) به صورت طبیعی بر همسرش ظاهر شد گفت من شوهر تو را معالجه می‏کنم تنها به این شرط که وقتی بهبودی یافت به من بگوید تنها عامل بهبودیش من بوده‏ام، و هیچ مزد دیگری نمی‏خواهم! همسرش که از ادامه بیماری شوهر سخت ناراحت بود پذیرفت و این پیشنهاد را به ایوب کرد، ایوب که متوجه دام شیطان بود سخت برآشفت و سوگندی یاد کرد همسرش را تنبیه کند. بعضی دیگر گفته‏ اند ایوب او را دنبال انجام کاری فرستاد، و او دیر کرد، او که از بیماری رنج می‏برد سخت ناراحت شد و چنان سوگندی یاد کرد. ولی به هر حال اگر او از یک نظر مستحق چنین کیفری بوده، از نظر وفاداریش در طول خدمت و پرستاری استحقاق چنان عفوی را نیز داشته است. درست است که زدن یک دسته ساقه گندم یا چوبهای خوشه خرما مصداق واقعی سوگند او نبوده است، ولی برای حفظ احترام نام خدا و عدم اشاعه قانون‏شکنی او این کار را انجام داد، و این تنها در موردی است که طرف مستحق عفو باشد و انسان می‏خواهد در عین عفو، حفظ ظاهر قانون را نیز بکند، وگرنه در مواردی که استحقاق عفو نباشد هرگز چنین کاری مجاز نیست.