ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 28 ساله )

با سلام و خسته نباشید من یک دختر 28 ساله هستم که متاسفانه 1 سال است که دچار مشکل خودارضائی شدم و چن بار هم تصمیم به ترک گرفتم موفق نشدم این موضوع خیلی اذیتم میکنه مسیترم بعدها هم مشکلات روحی هم جسمی پیدا کنم تمام مسیرهائی که باعث تحریکم می شود را رها کردم اما باز هم موفق به ترک نشدم خواهش میکنم کمکم کنید .باتشکر


مشاور (خانم سعیده صفری)

باسلام خواهر عزیزم شما و تمام کسانی که از این مسئله رنج می برند تاکنون تلاش های زیادی برای حل این مشکل (امیال جنسی و خود ارضائی) انجام داده اید، مثلاً از عکس، فیلم ، صحنه های تحریک برانگیز اجتناب کرده اید، در مورد این موضوع مطالعه کرده اید، احتمالا دعا خوانده اید، به خود قول داده اید که دیگر هرگز این کار را انجام ندهید و کارهای دیگر. ولی مشکل همچنان باقی است . پس به نظر می رسد این مشکل مانند حوزه های دیگر زندگی نیست و ظاهراً تناقضی وجود دارد، یعنی در حالی که سخت تلاش کردن برای حل مسائل، طبیعتاً به حل شدن آن مسائل منجر می شود ولی در این موقعیت، سخت تلاش کردن مسئله را بدتر می کند و حتی برخی مراجعان می گویند هر چه سعی می کنیم و به خود فشار وارد می کنیم که این کار را انجام ندهیم، نسبت به آن حریص تر می شویم. پس تا اینجا به این جمع بندی می رسیم که شیوه های کنترل فعلی شما مؤثر نبوده و در آینده نیز نمی تواند مؤثر باشد. به عبارت دیگر هر چقدر سعی می کنید از این مشکل اجتناب کنید آن مسئله فقط بزرگ تر می شود. پس من می خواهم از یک زاویه ی متفاوت به مسئله شما نگاه کنم. و آن این است که شاید مشکل شما آنچه فکر می کنید (یعنی میل جنسی و به دنبال آن خود ارضائی ) نباشد. بلکه مشکل شما استفاده از روش حل مسئله در این موقعیت است یعنی تمام کارهایی که انجام می دهید تا میل جنسی تان را از بین ببرید و آن را نادیده بگیرید. و اما این توضیحات را دادم به خاطر این موضوع که این نکته را بگویم که مشکل شما میل جنسی نیست، مشکل اصلی شما کنترل کردن این امیال است. در واقع می خواهید سعی کنید با اقدامات گوناگون چیزی را حذف کنید که اصلا حذف شدنی نیست. مثلا من به شما می گویم به دونات های ژله ای گرم فکر نکنید. به آنها فکر نکنید. فکر نکنید وقتی برای اولین بار از فر خارج می شوند چه بویی دارند: به آن فکر نکنید، به مزه ژله وقتی دونات را گاز می زنید فکر نکنید. به خاکه قند سفید روی آن، به هیچ کدام از اینها فکر نکنید. توانستید؟ در واقع هر چه قدر سعی کردید فکر نکنید اتفاقا بیشتر این افکار به سراغتان می آید. امیال نیز همین گونه اند. پس وقتی این امیال به سراغتان می آیند و شما را به سمت خودارضائی سوق می دهند چه کار باید بکنید؟ برای پاسخ دادن به این سؤال می خواهم برایتان یک داستان تعریف کنم. فرض کنید که راننده ی یک اتوبوس هستی و مسافرانت را هم سوار کرده ای و قصد داری به به یک شهر بروی، مثلا باید به تهران بروی و قرار است ساعت 12 به آنجا برسی. وسط راه که برای استراحت نگاه میداری، همین که اتوبوس را خاموش می کنی و میخواهی پیاده شوی ، می بینی که چند نفر جلوی اتوبوس ایستاده اند، این چند نفر زشت و کثیف، بدبو و ترسناک هستند، و تو با خودت میگویی چه ادم های زشت و وحشتناکی. چه قدر پر سر و صدا هستند، چه قدر بدبو هستند. به آنها میگویی چرا جلوی اتوبوس من ایستاده اید؟ میگویند ما فقط می خواهیم تو ما را تا یک جایی برسانی. شما می گویید اصلا، اتوبوس من جای آدم هایی مثل شما نیست ، من نمی خواهم شما را سوار کنم، اما هر چه قدر شما مخالفت می کنید آنها باز هم اصرار می کنند و تهدیدتان می کنند که ما را با خودت ببر، بالاخره موافقت می کنی و می گویی بسیار خب سوار شوید. سوارشان میکنی و خودت پشت فرمان می نشینی. ولی این مسافرها این قدر بد و پر سر و صدا هستند که فضای اتوبوس را به هم ریخته اند، داخل اتوبوس بلند بلند صحبت میکنند، با هم دعوا می کنند، بقیه ی مسافرها را اذیت می کنند، وسط اتوبوس راه می روند، به آیینه دست می زنند، صندلی شما را تکان می دهند و... تو هم در حال رانندگی هستی اما یکباره اعصابت از دستشان خرد می شود، به آنها می گویی بروید پایین، من اشتباه کردم شما را سوار کردم، آنها هم می گویند ما به هیچ وجه پیاده نمی شویم، بعد از اینکه دیدید بحثتان نتیجه نمی دهد ، به ساعتتان نگاه می کنید و می بینید که دیرتان شده، قبول می کنید ولی می گویید بمانید ولی بروید روی صندلی آخر بنشینید که من شما را نبینم حتی در آیینه هم نمی خواهم شما را ببینم. قبول می کنند و می گویند ما روی صندلی آخر می نشینیم هیچ کاری هم نمی کنیم ، در عوض تو هم باید یک قول به ما بدهی، باید قول بدهی به هر دو راهی که رسیدی به سمت چپ بپیچی... سه نفر مسافر بد ساکت می شوند و به قولشان عمل می کنند تو هم به قولت عمل میکنی، و به هر دو راهی که رسیدی می پیچی به سمت چپ. اما چه اتفاقی می افتد؟ اتوبوس آرام است ، مسافران هم تو را اذیت نمی کنند ... اما تو به مقصدت نمیرسی. ولی اگر تو بعد از اینکه آنها را سوار کردی میگفتی من می خواهم به تهران بروم، مسیر خودم را می روم حتی اگر آن چند نفر اذیتم کنند و شیطنت به راه بیاندازند، حتی اگر اعصابم را هم خرد بکنند، چه اتفاقی می افتاد؟ مگر غیر از این بود که به تهران که رسیدی مسافرهای خوب و بد با هم پیاده می شدند؟ خب به نظرت این داستان چه ربطی به تو داشت؟ روزیکه تو به دنیا آمدی خدا به تو یک اتوبوس داد به نام اتوبوس زندگی . و با این اتوبوس قرار بود به تهران برسی ، تهران های تو چه چیزهایی بودند؟ هدف هایت، پس اتوبوست را روشن کردی و داشتی به سمت اهدافت پیش می رفتی، مسافرهای خوبی هم داشتی، می دانی چه چیزهایی هستند؟ فکرهای خوبت، آرزوهایت، احساس های خوبت و ... اما به یکباره تو دچار چند مسافر بد هم شدی، آنها را می شناسی و می دانی چه چیزهایی بودند؟ مثلا یک سال پیش ناگهان مسافری به نام خودارضائی سر راهت قرار گرفت ، یا سر و کله ی مسافری به نام میل جنسی شدید پیدا شد. و بعد از اینکه این چند مسافر تو را اذیت کردند، تو با مسافرها قرار داد بستی و گفتی آرام باش مرا اذیت نکن، من هم هر کار تو گفتی انجام می دهم، مثلا هرشب یا هر روز 2 بار خودارضائی میکنم تا میلم کم شود، مسافر میل جنسی تو من را اذیت نکن من هم ، هر چه که شما بگویید می گویم چشم. اما... این قراردادی که بستی باعث شد به اهدافت نرسی، پس علت اینکه تو فکر میکنی از خیلی از عقاید و کارهایی که می خواستی انجام و بدهی و بازماندی این است که با یک سری مسافر بد قرارداد بستی، حالا می توانی چند مورد از قراردادهایت را بگویی؟ قراردادها همه ی کارهایی هستند که انجام می دهید تا میل جنسی که سراغتان می آید را کم رنگ کنید. پس از این به بعد می خواهم دقیق تر شوی و توجه کنی که وقتی فکر میل جنسی به سراغت می آید چه کار می کنی؟ و یکی از قراردادها را بنویسید: مثلا سعی می کنید یک جای خلوت پیدا کنید که کسی نباشد، یا برعکس اگر در حال تماشای فیلمی هستید که شما را تحریک کرده ، سیستم را خاموش می کنید و کارهای دیگر و فایل بزرگی از تمام قراردادها تهیه کنید . از این به بعد می خواهیم تمرین کنید قرارداد هایی را که با مسافران بد بسته اید بشکنید و اجازه دهید اذیت هایشان را بکنند، آنها بالاخره پیاده می شوند چون مسافرند. همه ی افرادی که می شناسید فکر امیال جنسی به ذهنشان خطور می کند و واقعیت امر این است که شما یا هیچ کس دیگری نمی توانید روش حل مسئله را در مورد آن به کار ببرید به عبارتی حل مسئله قانون دنیای بیرون برای برداشتن و رفع چیزهایی است که نمی پسندیم. این قانون در دنیای بیرون خدمات زیادی به بشر کرده است و موجب پیشرفت های زیادی شده است مثلا انسان سردش شد فکر کرد که چه طور می تواند سرما را حذف کند به این نتیجه رسید که لباس گرم بدوزد و وسایل گرمازا را اختراع کند. اما بسیاری از مشکلات ما انسانها زمانی شروع شد که سعی کردیم مشکلات دنیای درونمان را مثل افکار، امیال ناخوشایند ، و احساساتمان را با قانون دنیای بیبرون حل کنیم یعنی هر کاری انجام دهیم تا این افکار و امیال دیگر به سراغمان نیاید . شکست می خوریم . چون این قانون در مورد دنیای درون کاربرد ندارد. پس قانون دنیای درون چیست؟ قانون دنیای درون پذیرش است . یعنی به این باور برسید که همه انسانها از این افکار و امیال برخوردارند و به جای اینکه هرکاری بکنند تا این امیال را از بین ببرند که یکی از روش هایی که استفاده می شود عمل خودارضائی است سعی کنید آنها را بپذیرید یعنی با وجودی که میل جنسی به شما فشار می آورد که عمل خود ارضائی را انجام دهید . به این باور برسید که با وجود این میل هم من می توانم مطالعه کنم. این یک میل است و اگر بپذیرمش اذیتش را می کند ولی می رود مثل مسافران بد . زودگذر و موقتی هستند می آیند و می روند.