ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 22 ساله )

سلام.
من 2.5 که با پسری آشنا شدم.هم خودم هم پسر اهل نماز و مسایل دینی هستیم.ولی الان تصمیم گرفتیم که گناه نکنیم و این مسیله را با شما در میان بگذاریم.ولی من دختری هستم که تو زندگیم ایشون اولین پسر رابطه بوده.من عاشق این پسر بودم ولی خانواده پسر رضایت به ازدواج ما نیستن.خانواده ایشان اصلا منو ندیدن من خانواده بی قیدو بندی ندارم و این خانواده به زور می خواهند بروند خواستگاری ولی پسر و من همو می خواهیم من میگم این خانواده قضاوت نکنن و اول تحقیق کنن و بعد نه بیارن نه اینکه اینجوری.شما چه راه حلی را جلو ما می گذارید ؟


مشاور (خانم مریم مردانی)

با سلام درصورتیکه به تناسب خود با این آقا در ابعاد گوناگون اطمینان دارید بهتر است فرصت دهید تا خانواده ایشان به خواستگاری بیایند.بهتر است به دنبال راه حلهایی باشید که بواسطه آنها این آقا بتواند خانواده اش را ترغیب به آمدن کند. لازم است ایشان با خانواده خود با کلامی خوش و با احترام و نیز در شرایط مساعد صحبت کند و با بیان کلامی منطقی و با دلایل قانع کننده بدون هرگونه بحث و مجادله ای آنها را قانع کند که به خواستگاری بیایند. ایشان می توانند از واسطه هم استفاده کنند و از فردی قابل اعتماد که والدین ایشان او را قبول دارند کمک بگیرد تا والدینش در این باره صحبت کنند.در این شرایط و با توجه به مشکلات بسیاری که در خانواده ها کنونی و نیز بین زن و شوهرهای جوان وجود دارد دور از انتظار نیست که خانواده ها نسبت به آشنایی دختر و پسر بدون اطلاع آنها نگران باشند. پس سعی کنید آنها را درک کرده و فرصت دهید تا این موضوع را بپذیرند و با صبر و حوصله مقدمات آشنایی خانواده ها را فراهم کنید.شما برای دوری از گناه و انجام فرمان خدا به دنبال ازدواج هستید. پس اگرچه این رابطه را به شیوه درست و شرعی شروع نکرده اید اما برای جلوگیری از گناه بیشتر،باتوکل بر خدا از او یاری بخواهید و تلاش خود را برای این رابطه بنمایید.