ناشناس ( تحصیلات : دیپلم ، 21 ساله )

سلام.خداقوت.من و دوستم از سال آخر دبیرستان باهم رابطه داریم و تقریبا الآن مثل دوتا خواهر شدیم.ابتدای دوستی هردو در یک شهر زندگی می کردیم اما بعد از مدتی من به همراه خانواده ام به شهر دیگری مهاجرت کردم.از آن زمان دوری و دلتنگی هردویمان را آزار می دهد و گاهی موجب می شود که تلخی کنیم.سالی که من به شهر دیگری مهاجرت کردم هردو پشت کنکوری بودیم و قرار گذاشتیم حداکثر تلاشمان را بکنیم تا اگر خدا خواست در یک شهر و حتی الامکان یک دانشگاه قبول شویم.اما مصلحت خدا این بود که کیلومترها دورازهم درس بخوانیم.درحال حاضر هردویمان برای دوستی کردن گیج شده ایم چون تنها راه ارتباطیمان پیام دادن است؟ما باید با وضع موجود چه کنیم؟چه کنیم که هم دوستیمان را از دست ندهیم و هم دلتنگی و دوری کمتر اذیتمان کند؟علاوه برااین الآن از لحاظ روحی به شدت تحلیل رفته ایم و گاهی حوصله انجام کاری را نداریم و عصبی می شویم و با هم بدخلقی و تلخی می کنیم.برای بهتر شدن شرایط روحیمان چه کنیم؟از طرفی خانواده ها به ما چندان اجازه ی رفت و آمد نمی دهند،بااین اوضاع چطور دوستی کنیم؟دوستی به همنشینی احتیاج داره دیگه درسته؟


مشاور (سیدحبیب الله احمدی)

باسلام. ناکامی عاطفی شما قابل درک است. معمولاً‌ در دوره ی نوجوانی و مخصوصاً‌ در سال های دبیرستان، عمیق ترین دوستی ها شکل می گیرد و افراد به لحاظ عاطفی، بسیار به دوستان صمیمی خود وابسته می شوند. ولی گاهی در جریان این دوستی ها حالتی بوجود می آید که با سلامت عاطفی روابط بین فردی، چندان سازگار نیست. این حالت، وابستگی نام دارد. مفهوم وابستگی در مقابل مفهوم دلبستگی قرار دارد. دلبستگی به این معنی است که شما می توانید عمیق ترین عواطف را نسبت به یک فرد دیگر داشته باشید و با او اوج صمیمیت را تجربه کنید ولی برای احساس صمیمیت خود، کاملاً‌ وابسته و متکی به آن فرد نیستید. یعنی اگر با آن فرد باشید احساس خیلی خوبی دارید ولی اگر نباشید هم زندگیتان فلج نمی شود. این حالت، برای سلامت روان انسان لازم است. اما در مقابل، وابستگی به این معنی است که شما برای درک و تجربه ی احساس صمیمیت کاملاً متکی به فردی خاص شده اید چنانکه گویی حتی هویتی مستقل از آن فرد برای خودتان قائل نیستید. در چنین شرایطی در صورت بودن آن فرد احساس خوبی دارید ولی در صورت دوری، زندگیتان مختل می شود. صمیمیت، یک نیاز اساسی است که به شرط انتخاب دوستی که در ارزش ها و ویژگی های کلی شخصیتی با شما مشابه باشد می توانید به آن دست یابید. بنابراین منطقی نیست که با تمرکز و اصرار بیش از حد برای گرفتن تمام صمیمیت از یک فرد خاص، حالت ناسالم وابستگی را در خودتان ریشه دار کنید. بهتر است که رابطه ی دوستی خود را در همین ابعادی که الان امکان پذیر است بپذیرید و انتظارات خود را از این رابطه براساس واقعیات موجود، تا حد زیادی کاهش دهید. اگر انتظاراتتان را تعدیل کنید دیگر دچار احساس ناکامی و خشم نیز نخواهید شد زیرا این احساسات، هنگامی بوجود می آیند که یک انتظار قطعی و جزمی محقق نشود. ولی اگر انتظارتان از رابطه همینطور که الان هست باشد، خیلی راحت می توانید با این شرایط کنار بیایید. ضمناً توصیه ی اکید من این است که به هیچ وجه نسبت به ایجاد روابط صمیمانه با افراد جدید، بسته نباشید. شاید در ابتدا حس صمیمیت رابطه ی قبلی خود را تجربه نکنید ولی به مرور به سطح رضایت بخشی از صمیمیت در رابطه دست خواهید یافت.