ناشناس ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 24 ساله )

با سلام و کمال تشکر بخاطر این امکان مشاوره
من پسری 24 ساله اهل استان کرمان، دانشجوی تحصیلات تکمیلی رشته مهندسی برق دانشگاه تربیت مدرس هستم. تا قبل دانشگاه ساکن شهرستان در استان کرمان بودیم اما خانواده ام در حال حاضر ساکن خود کرمان هستند. حدود 3 هفته س که توسط مردی 50 ساله که به نحوی قبولش دارم با دختری که دانشجوی کارشناسی یکی از دانشگاه های استان کرمان ه آشنا شدم و به اصرار اون به دختر ( چرا که میگفت شما عقاید مشترکی دارین) چند هفته تلفنی با هم حرف می زنیم و واقعا متوجه شدم که با دخترخانم یک طرز فکر دارم و حقیقت عاشق اخلاق و رفتارش شدم اما یک بار که با مادرم صحبت کردم بدون حتی تحقیق درمورد دختر و خونوادش به شدت مخالفت کرد چرا که صرفا با فرهنگ اون شهر مشکل داره. تا اوجایی که من میدونم این خونواده با اکثر مردم اونجا فرق میکنن و خونواده مذهبی و خوبین و فقط مشکلی که وجود داره اینه که پدر و مادر من معلمن و پدر اون بنای ساختمان و مادرش خونه دار یعنی مامانم میگه فرهنگ خونواده ها به هم نمیخوره. ولی من واقعا دختره رو دوس دارم. از طرف دیگر هنوز بدلیل مخالف خونواده هنوز طرف رو ندیدم و اون هم عکس به کسی نمیده. واقعا نمیدونم چه کنم؟؟؟
اگه فک میکنین نیاز به بحث بیشتر داره یه شماره تماس یا آدرس مشاوره بهم بدین چون واقعا دارم اذیت میشم و طرف رو میخوام.ممنون


مشاور (خانم سعیده صفری)

باسلام. برادر گرامی در مورد شرایط فعلی خودتان توضیح زیادی نداده اید اما با توجه به متن سؤالتان می خواهم از شما بپرسم که تا چه حد مطمئنید که دلیل واقعی مخالفت مادرتان همین مواردی است که می گویند؟ به نظر می رسد با توجه به اینکه شما و خانواده تان سالیان سال در محل سکونت فعلی این خانم ساکن بوده اید و با فرهنگ همان مردم کنار آمده اید، این دلیل نمی تواند دلیل واقعی مخالفت های ایشان باشد و به قول معروف قضیه از جای دیگری آب می خورد. و خانواده تان در اصل با آن خانم و خانواده اش مشکلی ندارند بلکه در حال حاضر شرایط کنونی شما را برای ازدواج مناسب نمی دانند. در مورد خودتان توضیح زیادی نداده اید اما هر پدر و مادری ترجیح می دهند فرزندانشان به استقلال عقلانی و اقتصادی لازم دست یابند و سپس برای ازدواجشان اقدام کنند، مواردی مانند طی کردن تحصیلات در حد نیاز، خدمت سربازی و داشتن کار با حداقل حقوق... پس توصیه می کنم قبل از اینکه به پدر و مادرتان فشار بیاورید که مطابق خواسته ی شما عمل کنند یا سعی بر این داشته باشید که به آنها ثابت کنید که فرهنگ ایشان آن چیزی که آنها فکر می کنند نیست ، سعی کنید اعتمادشان را جلب کنید و نشان دهید که توانایی ازدواج و تشکیل زندگی مستقل را دارید. بعد از طی کردن این موارد نحوه ی درخواستتان ، اینکه چه طور با آن خانم آشنا شده اید، به دست آوردن رگ خواب خانواده تان حتی چرب زبانی و انجام دادن آنچه آنها می خواهند می تواند به شما کمک کند که به خواسته و محبوبتان برسید. اما این فقط یک طرف قضیه است و موضوع مهم تر شما ، آن خانم و صحت انتخابتان است، اولین توصیه ای که دارم این است که عجولانه تصمیم نگیرید، درست است که هر دوی شما تحصیل کرده و باسواد هستید و قدرت تمیز و تشخیص خوب و بد را دارید ولی احساسات انسانی دکتر و مهندس و بی سواد نمی شناسد. به خودتان فرصت دهید سعی کنید بیشتر یکدیگر را بشَناسید، سه هفته مدت بسیار کمی است که توانسته باشید از فردی به شناخت کامل رسیده باشید ، اگر بعد از حداقل 6 ماه الی یک سال باز هم این اشتیاق و اصرار وجود داشت جای بررسی بیشتری نیاز است. پس توصیه می کنم حداقل اگر می توانید از خانواده تان اجازه بگیرید و با اطلاع آنها و یا اگر خودتان اصرار زیادی به ادامه این رابطه داشتید ولی خانواده تان مانع شما می شدند با هماهنگی با شخص معرفتان برای یکبار هم که شده حضوری آن خانم را ببینید . اگر بعد از دیدار حضوری همچنان بر نظرتان مصمم بودید سعی کنید با گرمی و مهربانی و به دست آوردن دل خانواده تان آنها را راضی کنید که به شما کمک کنند مراحل رسمی ازدواجتان را فراهم کنید البته ممکن است این فرآیند کمی زمان بر باشد، ولی اولین مزیت طی شدن زمان هم به خود شما می رسد که می توانید به شناخت بهتر و بیشتری برسید، زیرا با تجربه ای که داشته ام عشق های آتشین چند هفته ای و چند ماهه خیلی راحت به سردی می گراید به همین خاطر بازهم می خواهم به خودتان و دختر خانم فرصت بدهید.