سعید ( تحصیلات : فوق دیپلم ، 22 ساله )

باعرض سلام و خسته نباشید. بنده 22 سال دارم و فارغ التحصیل مدرک کاردانی ام و ترم اول کارشناسی در همان دانشگاهی هستم که مدرک کاردانی ام را دریافت کرده ام. مدت زیادی است(شاید بیش از دو سال) که احساس نیاز عاطفی زیادی دارم و همان نیاز جنسی که از بدو بلوغ بوده رو هنوز دارم اما دیگه احساس میکنم خیلی سخته که بخوام با شرایط موجود ادامه بدم . آدم خیلی مذهبی نیستم اما بی بند و بار هم نیستم . به طوری که از ملاک های من برای ازدواج چادری بودن ، اهل نماز و روزه بودن و ... هست . خودم هم تقریباً به همه ی این مسائل تا حدود زیادی پایبندم . خانواده ام هم تقریباً به همین شکل هستند . مدتی هست که دختری در دانشگاه نظر من رو به خودش جلب کرده و خیلی از ویژگی هایی رو که من دنبالش بودم در ایشون می بینم . ایشون ترم دوم کاردانی هستند و البته رشته تحصیلی شون به رشته من نزدیک هست . اما احساس می کنم مشکلات زیادی سر راه ازدواج من وجود داره . مشکلاتی مثل این که هنوز دوسال از تحصیل من مونده ، سربازی نرفتم و خانواده ام به دلیل ازدواج خواهرم (همین پارسال) و برادرم(دوسال پیش) وضع مالی مناسبی ندارند . در واقع فکر میکنم توان مالی برای پشتیبانی از من رو ندارند .حتی چندبار که بحث ازدواج به شوخی و یا جدی مطرح شده ، از ماردم و خواهرم شنیده ام که هنوز برای تو زوده و باید درست تمام بشه و سربازی بری ، شاید اون موقع برات آستین بالا زدیم.
البته من خودم توانایی های خوبی در زمینه کامپیوترو طراحی وب دارم و از این طریق هم درآمدزایی کردم و خیلی از وسایل خودم را با پول خودم خریدم اما مسلماً هنوز در اون حد نیست که بگم مستقلم و هنوز محتاج پول توجیبی خانواده هستم . اما با توجه به برنامه ریزی هایی کردم و آینده ای که در کارم می بینم توانایی کسب سرمایه مناسب تا دوسال آینده رو دارم . اما مشکلی که اینجا هست ، این است که می ترسم اگه دوسال دست رو دست بزارم و حرکتی نکنم اون دخترخانم رو از دست بدم چون فک میکنم ایشون با توجه به شرایط موجود ،شرایط مناسب برای ازدواج رو دارند.راستی یادم رفت بگم ،خانواده ایشون تهران زندگی میکنن و خانواده بنده شهرستان . بنظرتون من باید چیکار کنم ؟ من به خانواده م چیزی نگفتم ؟ اصلاً می ترسم که بگم با توجه به حرفایی که قبلاً زدند. با این دخترخانم هم در این زمینه اصلاً صحبتی نکردم.


مشاور (خانم مریم مردانی)

با سلام دوست عزیز اگر نیاز شما برای ازدواج تا حدی است که در فرایند زندگی عادی تان تداخل ایجاد شده است بهتر است با توکل به خدا و با کمک عقل و منطق در مسیر رسیدن به این هدف قدم بردارید. برای رسیدن به این هدف برنامه ریزی کنید و با توجه به اینکه از بعد اقتصادی دچار مشکل هستید بخش عمده ای از برنامه خود را به بهبود وضع اقتصادیتان اختصاص دهید. در کنار این، سعی کنید با کلامی خوش و در شرایطی مناسب درمورد صمیمتان برای ازدواج صحبت کنید و البته با برنامه ریزی سعی کنید نگرانی های آنها را در مورد مسایل اقتصادی پیش رو بر طرف کنید. برنامه ریزی و اطمینان دهی به آنها می تواند به شما در کسب رضایت آنها و همراهی آنها با شما کمک کند. در عین حال سعی کنید مقدمات آشنایی با این دختر را فراهم کرده و از همان ابتدا درمورد شرایط خود به وضوح صحبت کنید و او را نسبت به کمبودهایی که وجود دارد آگاه کنید. برای او توضیح دهید که چه برنامه ای را از نظر تحصیلی و اقتصادی در نظر دارید و نیز اینکه سربازی را هم هنوز نگذرانده اید. درمورد شرایط حال حاضر و نیز ملزومات ازدواجتان با یکدیگر و نیز دشواریهای پیش رو با او صحبت کنید و به او فرصت دهید تا تصمیم بگیرد که آیا حاضر است با توجه به این شرایط ، برای ازدواج با شما بیشتر آشنا شود یا خیر. با طرح این مسئله به این شکل از همان ابتدا وضعیت برای هر دو شما روشن خواهد شد و فرد مقابل نیز با آگاهی از شرایط موجود شما، رضایت خواهد داد که به این رابطه ادامه دهد یا انصراف خود را اعلام کند. ضمن آنکه استرس و نگرانی شما از این بابت که کمبودهای موجود موجب رنجش و ناراحتی ایشان در آینده گردد کمتر خواهد شد. با همه این احوال در نظر داشته باشید که مسیر پیش رو مسیر بسیار دشواری خواهد بود و طی کردن این مسیر نیاز به توکل به خدا و انتخابی درست دارد.توکل به خدا به شما صبر و امید می دهد تا دشوای های این مسیر را تحمل کنید. انتخاب درست هم موجب می شود با بودن درکنار فردی که شما را درک می کند آرامش را تجربه کرده و در این مسیر تنها نباشید.. پس هم ایمان خود را قوی کنید و هم از طریق تحقیق و بررسی ابعاد گوناگون و با کمک مشاوره پیش از ازدواج انتخاب صحیحی داشته باشید. تنها در صورتی در این مسیر قدم بگذارید که به سختی های پیش رو فکر کرده ، برای حل مشکلات برنامه ریزی کرده و با آغوشی باز آنچه پیش خواهد آمد را بپذیرید.