ت ( تحصیلات : لیسانس ، 28 ساله )

سلام باتشکرازاین فرصتی که به ما دادین.من4ساله که ازدواج کردم ویه بچه2ساله دارم.شوهرم ادم مذهبی وخوبیه.تایکسال پیش حتی زندگی گرمی داشتیم ولی بعدازاونکه وارد هیئت شدکمتر توخونه است من مخالف نیستم ولی خیلی بهش میگم فرصتی هم واسه خونه بذار....به هرحال چند روز پیش بهم گفت من وارد سایتی شدم که عکسهای سکس زنها رو دیدم .شیطون گولم زد..نمیدونم متاسفانه یا خوشبختانه ولی ادم منطقی هستم با اینکه سرم ازشدت خشم سنگین شد کاملا با ارامش گفتم همینکه صداقت داشتی برام کافیهاین چندروز ازش بدم اومدهحتی دوست ندارم کنارش باشم چون اون تصویرهای دیگه ای تو ذهنشهو من تنهازنی نیستم که عریانشو دیده بیشترازهمه به خاطر این ازش بدم میاد که قبل از ازدواجمون یکی از علما تاییدش کرد...دیگه همینکه تصاویر سکس زنان دیگه تو ذهنشه ازش بدم میاد لطفا کمکم کنید فقط خواهشا امید الکی ودلخوشی الکی بهم ندین..من از اون عالم و از خوم هم که ادم چشم پاکی بودم بدم میاد


مشاور (خانم سعیده صفری)

باسلام، خواهر عزیزم قبل از پاسخ ، از شما سوالی دام که می خواهم به پاسخ آن فکر کنید. شما می دانید تفاوت فکر و تفکر چیست؟ فکر ، در حد چند جمله با محتواهای گونان است، می تواند با محتوای پاک یا ناپاک باشد، خوب یا زشت باشد، حتی کفر و شرک به خدا یا عبادت و تهذیب نفس باشد... بله آوردن این افکار کار ذهن سالم است، و ممکن است به ذهن هر کسی بیایند، چه مسلمان و چه کافر، همه ی این افکار موقتی هستند، ذهن فکر می آورد و این کار ذهن سالم است ، اما تفکر عملی است ارادی که فرد آگاهانه به یک فکر می پردازد و به آن شاخ و برگ می دهد، خیال پردازی می کند، تصمیم می گیرد، اینجاست که تفکر معنا می یابد، و شخص به عملی دست می زند. حال اگر به این توضیح توجه کرده باشید افکار گوناگونی در طول شبانه روز ممکن است به ذهن خود شما نیز خطور کند ولی این به این معنا نیست که به همه ی آنها بپردازید و به عمل تبدیل شوند، حتی می توانید امتحان کنید فقط 24 ساعت سعی کنید افکارتان را یادداشت کنید، هر چیزی که به ذهنتان می آید و سپس دو روز بعد آن ها را بررسی کنید، متوجه می شوید که 80 درصد آنها حتی ارزش دوباره خواندن را هم ندارد، همه ی ما همین طور هستیم ، این ویژگی ماست که ذهن داریم و کار ذهن سالم فکر آوردن است ، حال هر فردی با توجه به شخصیت، منش و سابقه ی قبلی زندگی اش سعی می کند به این افکار بپردازد یا خیر. برای اینکه دقیق تر متوجه شوید ، یک مثال می زنم، ذهن مانند کاروان سراست تا وقتی افکار نامناسب موقتی باشند ، مانند مسافران کاروان سرا بیایند و بروند هیچ مشکلی پیش نمی آید حال با هر محتوایی، اما مشکل از جایی شروع می شود که کنگر بخورند و لنگر بیاندازند ، آن وقت است که عملیات تفکر روی آنها شکل می گیرد و ممکن است به عمل تبدیل شود. برای همسر شما هم همین اتفاق افتاده، ممکن است فکر یک عمل موقتا به ذهنشان آمده باشد و از سر کنجکاوی به آن عمل دست زده اند اما قرار نیست این عمل تکرار شود. خوشبختانه شماو دیگران سابقه ی خوب ایشان را تایید می کنید، پس به خاطر این قصور و کوتاهی که یکبار در زندگیتان تکرار شده، به خاطر خود ایشان و حفظ حریم گرم زندگیتان گذشت کنید. مطمئنم افکاری مانند اینکه نکند دوباره به این کار اقدام کند؟ نکند مرا با آنها مقایسه کرده باشد؟ و ... به ذهنتان خطور می کنند و شما را اذیت می کنند، به همین خاطر نگران این افکار نباشید ذهن سالم شما در برابر این اتفاق مسئول است که این افکار را بیاورد، افکارتان را فقط و فقط به عنوان چند فکر بپذیرید، نه به عنوان واقعیت . و مبادا به آنها شاخ و برگ بدهید و بزرگشان جلوه دهید، زیرا با پرداختن به آنها شما فقط افکارتان را می بینید و از دریچه ی آنها به زندگی و همسرتان نگاه می کنید و چون این افکار واقعیت شما شده اند، نمی توانید مانند قبل با همسرتان برخورد کنید ... بد خلقی می کنید، از کارهایش بهانه می گیرید، در روابط زناشوییتان کوتاهی می کنید و چه بسا خود به صورت غیر مستقیم ایشان را تشویق به دوباره انجام کار خطایش بنمایید.