ص ( تحصیلات : لیسانس ، ۲۶ ساله )

سلام.۵سال از ازدواجم گذشته و تابه حال کوچکترین بی احترامی به مادرشوهرم نکردم درحالیکه بارها دلم را شکسته بود. تصمیم گرفتم به جای کشمش کاری کنم تا همسرم جوری به من علاقمند شود که مادرش با تمام نفوذش هم نتواند نظر او را تغییر دهد. شوهرم را با الفاظ محبت آمیز صدا میکردم. غذاهای لذیذی برایش آماده می کردم، هدایای گرانقیمتی برایش می خریدم. به خودم هم حسابی می رسیدم.خلاصه آنقدر غرق محبتش کردم تا حسابی عاشقم شد. این قضیه تحسین اطرافیان و حسادت مادرشوهرم را در پی داشت. بارها تلاش کرد باکنایه یا ایرادگیری بی جا مرا جلوی همسرم کوچک کند. اما محبت من شامل همه بود، در نتیجه خانواده شوهرم نیز به حمایت از من پرداختند. کم کم توانستیم شرکتی تاسیس کنیم و مدیریت آن را برعهده گرفتم و موفقیت چشمگیری نیز در اداره امور دارم. تمام این مسایل خشم مادرشوهرم را که ۱عمر یکه تاز میدان بود و کسی جرات نداشت خلاف میلش حرف بزند، برانگیخت. چند شب پیش پیامهایی توهین آمیز برایم فرستاد و زبان به نفرین گشود که پسرم را از من بیزار کردی و فتنه ای و...
من تنها سکوت کردم و اشک ریختم. همسرم به هواداری من برخاست و در نتیجه رابطه ما با او به اتمام رسید. هنوز یکدیگر را ندیدیم و نمی دانم چگونه باید با او برخورد کنم. اطرافیان هنوز باخبر نیستند بین ما چه گذشته. آیا باید با او مانند قبل صمیمانه برخورد کنم یا خشک و بی تفاوت نشان بدهم از او رنجیده ام.
همسرم البته با او دعوای سختی کرد اما نمی دانم تاکی دوری مادرش را تحمل می کند. به نظر شما حالا باید چه کنم؟


مشاور (خانم سعیده صفری)

باسلام. خواهر عزیزم کارهایی که شما برای جلب نظر همسرتان انجام داده اید و توانسته اید رابطه دو نفره تان را جذاب تر کنید به جا و مناسب بوده اما مشکل از جایی شروع شده که این کارها نه تنها برای حفظ رابطه و ایجاد دلبستگی بوده بلکه از طرف دیگر بخشی از آن هم به خاطر پیشی گرفتن از مادرشوهرتان بوده و ناخودآگاه این نیت در رفتارتان هم جلوه گر و به ایشان منتقل شده است، به همین خاطر است که به یکباره مورد خشم و نفرت ایشان قرارگرفته اید، به همین خاطر توصیه می کنم به محبتتان نسبت به همسرتان ادامه دهید ولی نه اینکه از مادرش بی توجه باشید ، زیرا نمی توان رابطه ی عاطفی چندساله ی بین مادر و فرزند را قطع کرد و به صلاح هیچ کدام از شما هم نیست. به همین خاطر توصیه می کنم با همسرتان صحبت کنید و همراه با هم به منزل ایشان بروید و علاوه بر اینکه همسرتان عذرخواهی می کنند شما نیز با زبانی گرم با او صحبت کنید و بگویید واقعا اینچنین قصدی نداشته اید و ندارید، و نمی خواهید رابطه تان به این شکل ادامه پیدا کند.زیرا اگر جریان زندگیتان با همین روال ادامه پیدا کند همسرتان نیز ناخودآگاه فکر می کند که عامل جدایی او از خانواده اش شما هستید و ممکن است در رابطه تان تاثیر بگذارد.