پرسش :
آيا بعد از زمان پيامبر(صلی الله علیه وآله) به كلّي باب ارتباط با خدا مسدود شد يا فقط باب وحي مسدود شده است؟
شرح پرسش :
پاسخ :
براي روشن شدن جواب، در آغاز انواع ارتباط انسان با خدا را بيان ميکنيم:
1- وحي: رابطه خاصي است بين خداوند و انبيا، برخي از علما فرمودهاند وحي نوعي سخن گفتن خداوند است با اشخاصي كه نبي ميباشند. پس وحي متوقف بر نبوت است.[1]
2- الهام: رابطهاي است بين انسان و خداوند شبيه وحي؛ ولي شرط نبوت در آن نيست. هر چند فرق الهام و وحي قابل ادراك نيست.[2] يك نوعي از الهام تحديث است، محدث كسي است كه صداي فرشته را ميشنود ولي چيزي را نميبيند (المحدث يسمع الصوت ولا يري شيئاً».
3- کشف و شهود: از طريق روح و بر اثر صفا و كمال معنوي به دست ميآيد .
با ختم نبوّت فقط باب نبوّت؛ يعني پيامبري مسدود ميشود؛ ولي راههاي ديگر، همچنان براي بشر باز است. از آن جهت که با آمدن دين خاتم زمينه رشد معنوي بيشتري براي بشر فراهم شده است. امکان ارتباط از طريق غير وحي بيشتر شده است. دليل مدعاي فوق را ميتوان چنين برشمرد:
1- وجود محدث بلكه محدّثها در بين بشر: شيعه و سني اتفاق دارند كه بايد بعد از پيامبر(ص) انسان محدث وجود داشته باشد، منتهي در مصداق آن بحث است آنها امثال عمر را محدّث ميدانند؛[3] ولي شيعيان ميگويند: ائمه اطهار(ع) همگي دانشمند، راستگو، داراي فهم خدادادي و محدث بودند «الائمة علماءٌ صادقون مفهمون محدّثون»؛[4] زيرا ائمه(ع) اوصياي پيامبرند، و اوصياي پيامبر همه بايد محدث باشند. «اِنَّ اَوْصياءَ محمد(ص)محدثّون»،[5] چنانكه علي(ع) محدِّث بود «كان علي محدّثٌ»[6] و فاطمه زهرا(س) نيز داراي اين مرتبه و هم سخن فرشته بود.[7] ملاصدرا در اين رابطه ميگويد: «اگر با ختم شدن نبوت «وحي» قطع شده است، باب الهام و اشراق و راهنمائيهاي غيبي الهي قطع نشده و نخواهد شد.»[8] شهيد مطهري هم ميفرمايد: «با ختم نبوت باب پيامبري مسدود شد؛ اما باب كشف و شهود و الهام مسدود نشد.»[9]
2- وجود كشف و شهود در بين بشر: اولا به اين جهت كه ارتباط و اتصال معنوي با جهان غيب و ماوراء طبيعت از مختصات پيامبران نيست تا با ختم نبوت هرگونه رابطه معنوي و روحاني قطع گردد؛ زيرا ارتباط معنوي و كشف و شهود براي ائمه(ع) و نيز براي كساني كه در درجات اعلاي ايمان باشند امكان پذير است.
ثانياً: آيات و روايات بسياري دلالت دارند، كه ارتباط با عالم ملكوت، از طريق كشف و شهود، با شرائطي كه بيان شده است، براي همه ممكن است. كلام بزرگان و بعضي از وقايع تاريخي ادعاي ما را تأييد ميكند، كه به نمونههايي از آنها اشاه ميشود:
الف) آيات قرآن
1- قرآن ميفرمايد: «اگر اهل تقوي باشيد خداي بزرگ در وجود شما ديده بصيرت قرار ميدهد كه با آن حق را از باطل، تمييز دهيد.»[10]
2- و نيز ميفرمايد: «كساني كه در راه ما مجاهدت و كوشش كنند ما آنان را به راههاي خود، راهنمايي ميكنيم.»[11] دو آيه بالا فراگير است، تمام زمانها و مكانها و هر فردي را با شرائط ذكر شده شامل ميشود و از آن هيچ اختصاصي نسبت به انبياء فهميده نميشود.
3- و نيز ميفرمايد: چرا در ملكوت آسمانها و زمين و هر چه خدا آفريده ننگرند [و نينديشند] كه شايد اجلشان نزديك شده باشد. راستى پس از قرآن كدام سخن را باور ميكنند.[12] و ملكوت آسمانها همان چهرهای غیبی آسمانها است، بر خلاف ملک که چهره ظاهری آسمانهاست، و این که از مردم خواسته میشود به ملکوت آسمان ها بنگرند معلوم میشود که ارتباط با عالم غیب ممکن است.
ب) روايات
1- پيامبر اسلام فرمود: «هر كس چهل روز با اخلاص خدا را عبادت كند خداوند چشمههاي حكمت را از دل او بر زبانش جاري خواهد ساخت.»[13]
2- در حديث معراج آمده است «هنگامي كه بنده من به من محبّت پيدا كرد محبّتي كه محبّت ديگران را از دل او ببرد; من هم او را دوست خواهم داشت و چشم دل او را باز خواهم كرد و گاه و بيگاه دل او را متوجه خود خواهم ساخت تا گفت و گوي با سايرين و مجالست با آنان را قطع كند و هميشه با من باشد.»[14]
3- پيامبر اسلام(ص) فرمود: «اگر لشكر شيطان اطراف قلوب بني آدم را احاطه نميكردند آنان حقايق ملكوت آسمانها و زمين را مشاهده مينمودند»[15]
4- امام علي (ع) ميفرمايد: همانا خدای سبحان و بزرگ یاد خود را روشنی بخش دلها قرار داد، تا گوش پس از ناشنوایی بشنود و چشم پس از کم نوری بنگرد، و انسان پس از دشمنی رام گردد، خداوند که نعمتهای او گرانقدر است، در دورانهای مختلف روزگار، و در دوران جدایی از رسالت (تا آمدن پیامبری پس از پیامبر دیگر) بندگانی داشته که با آنان در گوش جانشان زمزمه میکرد، و در درون عقلشان با آنان سخن میگفت. آنان چراغ هدایت را با نور بیداری در گوشها و دیدهها و دلها برمیافروختند، روزهای خدایی را به یاد میآوردند و مردم را از جلال و بزرگی خدا میترساندند.[16]
و در روايت ديگر ميخوانيم «افراد پرهيزگار در پرتو اجتناب از گناه و انجام فرائض و مستحبات به مقامي مي رسند كه گوش و چشم و دست آنان از نفوذ خاصي برخوردار ميگردند، اگر خدا را بخوانند پاسخ ميشنوند و هر چه بخواهند داده ميشوند.»[17]
تمامي روايات ذكر شده به خوبي دلالت دارند كه از طريق ارتباط با ملكوت كشف و شهود براي هميشه و براي هر كس كه داراي شرائط لازم باشد باز است.
ج: كلام بعضي از بزرگان
1- استاد مطهري ميگويد: «ممكن است بشري از لحاظ صفا و كمال و معنويت به مقامي برسد كه به قول عرفا يك سلسله مكاشفات براي او رخ ميدهد، و حقايقي از طريق (الهام و) علم الهامي به او ارائه داده ميشود؛ ولي او مأمور به دعوت مردم نيست.[18] حضرت امير ميفرمايد: «هميشه در دنيا، افرادي هستند كه خداوند، در باطن و ضميرشان با آنها حرف ميزند.»[19]
2- يكي از شاگردان رجبعلي خياط ميگويد: از مرحوم حاج مقدس پرسيدم كه اين حديث از پيامبر(ص) است كه ميفرمود: «لو لا ان الشيطان يحومون علي قلوب بني آدم لنظُروا الي الملكوت»[20] ايشان پاسخ داد آري، گفتم: شما ملكوت آسمانها و زمين را ميبيني؟ پاسخ داد: خير. ولي «شيخ رجبعلي خياط» ميبيند.[21]
نتيجه اين شد كه با ختم نبوت، و انسداد وحي، راه الهام و اشراق و كشف و شهود، بر روي بشر بسته نميشود، بلكه براي هميشه باز است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. خاتميت، استاد مرتضي مطهري، ص 39 ـ 40. و ختم نبوت استاد.
2. خاتميت، استاد سبحاني، ص 142 ـ 148.
3. سير و سلوك منسوب به بحر العلوم، سيد مهدي طباطبائي، تمام كتاب.
پی نوشتها:
[1] . مظفر، محمد رضا، بداية المعارف الالهيّة، شرح از سيد محسن خرازي، قم، مؤسسة النشر الاسلامي، چاپ اول، ج 1، ص 211.
[2] . خرازي، بداية المعارف الالهيه، همان، ص 211.
[3] . اميني، عبدالحسين، فاطمه زهرا(س)، تهران، انتشارات استقلال، چاپ اول، 1376، ص 224.
[4] . همان، ص 231.
[5] . سبحاني، جعفر، خاتميت، ترجمه رضا استادي، تهران، انتشارات سيد الشهداء، چاپ اول، 1369، ص 146، به نقل از: کليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، ج1، ص270.
[6] . همان.
[7] . اميني، فاطمه زهرا(س)، همان، ص 223.
[8] . سبحاني، جعفر، خاتميت، همان، ص 146، به نقل از مفاتيح الغيب، ص 12.
[9] . مطهري، مرتضي، خاتميت، تهران، انتشارات صدرا، چاپ اول، 1366، ص 39.
[10] . انفال/ 29 .
[11] . عنكبوت/ 69 .
[12] . اعراف/ 185.
[13] . قمي، شيخ عباس، سفينة البحار، ج 1، ص 54؛ و عيون اخبار الرضا، ص 258، کليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، ج 2، ص 16؛ و احياء العلوم، ج 4، ص322.
[14] . ديلمي، حسن بن ابي الحسن، ارشاد القلوب، قم، انتشارات شريف رضي، اول، 1412ه.ق، ص 186.
[15] . نراقي، ملا احمد، معراج السعاده، قم، انتشارات هجرت، چاپ سوم، 1375، ص 118؛ و مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 70، ص 59، حديث 39.
[16] . نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، خ 222.
[17] . حر عاملي، محمد بن الحسن، وسائل الشيعه، بيروت، دارالاحياء التراث العربي، ج 3، ص 53، حديث 6.
[18] . مطهري، مرتضي، خاتميت، همان، ص 39 .
[19] . نهج البلاغه فيض الاسلام، خطبه 220.
[20] . اگر لشگر شيطان اطراف قلوب بني آدم را احاطه نميكرند آنان حقايق ملكوت آسمانها و زمينها را مشاهده ميكردند.
[21] . محمدي ري شهري، كيمياي محبت، يادنامه رجبعلي خياط دار الحديث، چاپ سوم، 1378، ص 96.
منبع: اندیشه قم
براي روشن شدن جواب، در آغاز انواع ارتباط انسان با خدا را بيان ميکنيم:
1- وحي: رابطه خاصي است بين خداوند و انبيا، برخي از علما فرمودهاند وحي نوعي سخن گفتن خداوند است با اشخاصي كه نبي ميباشند. پس وحي متوقف بر نبوت است.[1]
2- الهام: رابطهاي است بين انسان و خداوند شبيه وحي؛ ولي شرط نبوت در آن نيست. هر چند فرق الهام و وحي قابل ادراك نيست.[2] يك نوعي از الهام تحديث است، محدث كسي است كه صداي فرشته را ميشنود ولي چيزي را نميبيند (المحدث يسمع الصوت ولا يري شيئاً».
3- کشف و شهود: از طريق روح و بر اثر صفا و كمال معنوي به دست ميآيد .
با ختم نبوّت فقط باب نبوّت؛ يعني پيامبري مسدود ميشود؛ ولي راههاي ديگر، همچنان براي بشر باز است. از آن جهت که با آمدن دين خاتم زمينه رشد معنوي بيشتري براي بشر فراهم شده است. امکان ارتباط از طريق غير وحي بيشتر شده است. دليل مدعاي فوق را ميتوان چنين برشمرد:
1- وجود محدث بلكه محدّثها در بين بشر: شيعه و سني اتفاق دارند كه بايد بعد از پيامبر(ص) انسان محدث وجود داشته باشد، منتهي در مصداق آن بحث است آنها امثال عمر را محدّث ميدانند؛[3] ولي شيعيان ميگويند: ائمه اطهار(ع) همگي دانشمند، راستگو، داراي فهم خدادادي و محدث بودند «الائمة علماءٌ صادقون مفهمون محدّثون»؛[4] زيرا ائمه(ع) اوصياي پيامبرند، و اوصياي پيامبر همه بايد محدث باشند. «اِنَّ اَوْصياءَ محمد(ص)محدثّون»،[5] چنانكه علي(ع) محدِّث بود «كان علي محدّثٌ»[6] و فاطمه زهرا(س) نيز داراي اين مرتبه و هم سخن فرشته بود.[7] ملاصدرا در اين رابطه ميگويد: «اگر با ختم شدن نبوت «وحي» قطع شده است، باب الهام و اشراق و راهنمائيهاي غيبي الهي قطع نشده و نخواهد شد.»[8] شهيد مطهري هم ميفرمايد: «با ختم نبوت باب پيامبري مسدود شد؛ اما باب كشف و شهود و الهام مسدود نشد.»[9]
2- وجود كشف و شهود در بين بشر: اولا به اين جهت كه ارتباط و اتصال معنوي با جهان غيب و ماوراء طبيعت از مختصات پيامبران نيست تا با ختم نبوت هرگونه رابطه معنوي و روحاني قطع گردد؛ زيرا ارتباط معنوي و كشف و شهود براي ائمه(ع) و نيز براي كساني كه در درجات اعلاي ايمان باشند امكان پذير است.
ثانياً: آيات و روايات بسياري دلالت دارند، كه ارتباط با عالم ملكوت، از طريق كشف و شهود، با شرائطي كه بيان شده است، براي همه ممكن است. كلام بزرگان و بعضي از وقايع تاريخي ادعاي ما را تأييد ميكند، كه به نمونههايي از آنها اشاه ميشود:
الف) آيات قرآن
1- قرآن ميفرمايد: «اگر اهل تقوي باشيد خداي بزرگ در وجود شما ديده بصيرت قرار ميدهد كه با آن حق را از باطل، تمييز دهيد.»[10]
2- و نيز ميفرمايد: «كساني كه در راه ما مجاهدت و كوشش كنند ما آنان را به راههاي خود، راهنمايي ميكنيم.»[11] دو آيه بالا فراگير است، تمام زمانها و مكانها و هر فردي را با شرائط ذكر شده شامل ميشود و از آن هيچ اختصاصي نسبت به انبياء فهميده نميشود.
3- و نيز ميفرمايد: چرا در ملكوت آسمانها و زمين و هر چه خدا آفريده ننگرند [و نينديشند] كه شايد اجلشان نزديك شده باشد. راستى پس از قرآن كدام سخن را باور ميكنند.[12] و ملكوت آسمانها همان چهرهای غیبی آسمانها است، بر خلاف ملک که چهره ظاهری آسمانهاست، و این که از مردم خواسته میشود به ملکوت آسمان ها بنگرند معلوم میشود که ارتباط با عالم غیب ممکن است.
ب) روايات
1- پيامبر اسلام فرمود: «هر كس چهل روز با اخلاص خدا را عبادت كند خداوند چشمههاي حكمت را از دل او بر زبانش جاري خواهد ساخت.»[13]
2- در حديث معراج آمده است «هنگامي كه بنده من به من محبّت پيدا كرد محبّتي كه محبّت ديگران را از دل او ببرد; من هم او را دوست خواهم داشت و چشم دل او را باز خواهم كرد و گاه و بيگاه دل او را متوجه خود خواهم ساخت تا گفت و گوي با سايرين و مجالست با آنان را قطع كند و هميشه با من باشد.»[14]
3- پيامبر اسلام(ص) فرمود: «اگر لشكر شيطان اطراف قلوب بني آدم را احاطه نميكردند آنان حقايق ملكوت آسمانها و زمين را مشاهده مينمودند»[15]
4- امام علي (ع) ميفرمايد: همانا خدای سبحان و بزرگ یاد خود را روشنی بخش دلها قرار داد، تا گوش پس از ناشنوایی بشنود و چشم پس از کم نوری بنگرد، و انسان پس از دشمنی رام گردد، خداوند که نعمتهای او گرانقدر است، در دورانهای مختلف روزگار، و در دوران جدایی از رسالت (تا آمدن پیامبری پس از پیامبر دیگر) بندگانی داشته که با آنان در گوش جانشان زمزمه میکرد، و در درون عقلشان با آنان سخن میگفت. آنان چراغ هدایت را با نور بیداری در گوشها و دیدهها و دلها برمیافروختند، روزهای خدایی را به یاد میآوردند و مردم را از جلال و بزرگی خدا میترساندند.[16]
و در روايت ديگر ميخوانيم «افراد پرهيزگار در پرتو اجتناب از گناه و انجام فرائض و مستحبات به مقامي مي رسند كه گوش و چشم و دست آنان از نفوذ خاصي برخوردار ميگردند، اگر خدا را بخوانند پاسخ ميشنوند و هر چه بخواهند داده ميشوند.»[17]
تمامي روايات ذكر شده به خوبي دلالت دارند كه از طريق ارتباط با ملكوت كشف و شهود براي هميشه و براي هر كس كه داراي شرائط لازم باشد باز است.
ج: كلام بعضي از بزرگان
1- استاد مطهري ميگويد: «ممكن است بشري از لحاظ صفا و كمال و معنويت به مقامي برسد كه به قول عرفا يك سلسله مكاشفات براي او رخ ميدهد، و حقايقي از طريق (الهام و) علم الهامي به او ارائه داده ميشود؛ ولي او مأمور به دعوت مردم نيست.[18] حضرت امير ميفرمايد: «هميشه در دنيا، افرادي هستند كه خداوند، در باطن و ضميرشان با آنها حرف ميزند.»[19]
2- يكي از شاگردان رجبعلي خياط ميگويد: از مرحوم حاج مقدس پرسيدم كه اين حديث از پيامبر(ص) است كه ميفرمود: «لو لا ان الشيطان يحومون علي قلوب بني آدم لنظُروا الي الملكوت»[20] ايشان پاسخ داد آري، گفتم: شما ملكوت آسمانها و زمين را ميبيني؟ پاسخ داد: خير. ولي «شيخ رجبعلي خياط» ميبيند.[21]
نتيجه اين شد كه با ختم نبوت، و انسداد وحي، راه الهام و اشراق و كشف و شهود، بر روي بشر بسته نميشود، بلكه براي هميشه باز است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. خاتميت، استاد مرتضي مطهري، ص 39 ـ 40. و ختم نبوت استاد.
2. خاتميت، استاد سبحاني، ص 142 ـ 148.
3. سير و سلوك منسوب به بحر العلوم، سيد مهدي طباطبائي، تمام كتاب.
پی نوشتها:
[1] . مظفر، محمد رضا، بداية المعارف الالهيّة، شرح از سيد محسن خرازي، قم، مؤسسة النشر الاسلامي، چاپ اول، ج 1، ص 211.
[2] . خرازي، بداية المعارف الالهيه، همان، ص 211.
[3] . اميني، عبدالحسين، فاطمه زهرا(س)، تهران، انتشارات استقلال، چاپ اول، 1376، ص 224.
[4] . همان، ص 231.
[5] . سبحاني، جعفر، خاتميت، ترجمه رضا استادي، تهران، انتشارات سيد الشهداء، چاپ اول، 1369، ص 146، به نقل از: کليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، ج1، ص270.
[6] . همان.
[7] . اميني، فاطمه زهرا(س)، همان، ص 223.
[8] . سبحاني، جعفر، خاتميت، همان، ص 146، به نقل از مفاتيح الغيب، ص 12.
[9] . مطهري، مرتضي، خاتميت، تهران، انتشارات صدرا، چاپ اول، 1366، ص 39.
[10] . انفال/ 29 .
[11] . عنكبوت/ 69 .
[12] . اعراف/ 185.
[13] . قمي، شيخ عباس، سفينة البحار، ج 1، ص 54؛ و عيون اخبار الرضا، ص 258، کليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، ج 2، ص 16؛ و احياء العلوم، ج 4، ص322.
[14] . ديلمي، حسن بن ابي الحسن، ارشاد القلوب، قم، انتشارات شريف رضي، اول، 1412ه.ق، ص 186.
[15] . نراقي، ملا احمد، معراج السعاده، قم، انتشارات هجرت، چاپ سوم، 1375، ص 118؛ و مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 70، ص 59، حديث 39.
[16] . نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، خ 222.
[17] . حر عاملي، محمد بن الحسن، وسائل الشيعه، بيروت، دارالاحياء التراث العربي، ج 3، ص 53، حديث 6.
[18] . مطهري، مرتضي، خاتميت، همان، ص 39 .
[19] . نهج البلاغه فيض الاسلام، خطبه 220.
[20] . اگر لشگر شيطان اطراف قلوب بني آدم را احاطه نميكرند آنان حقايق ملكوت آسمانها و زمينها را مشاهده ميكردند.
[21] . محمدي ري شهري، كيمياي محبت، يادنامه رجبعلي خياط دار الحديث، چاپ سوم، 1378، ص 96.
منبع: اندیشه قم
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}