پرسش :

آيا شق القمر با علوم و عقل سازگار است؟


شرح پرسش :
پاسخ :
در پاسخ به سؤال بالا قسمت‌هايي از تفسير نمونه نقل مي‌شود:
شق القمر از نظر علوم روز
از سؤالات مهمي كه در اين زمينه مطرح است اين است كه وقوع انشقاق و شكاف در اجرام آسماني اصولا امكان دارد؟يا اينكه علم آنرا به كلي نفي مي‏كند ؟ پاسخ اين سؤال با توجه به مطالعات و اكتشافات دانشمندان فلكي چندان پيچيده نيست ، زيرا اكتشافات مي‏گويد : چنين چيزي نه تنها محال نيست ، بلكه بارها نمونه‏هاي آن مشاهده شده ، هر چند در هر كدام عوامل خاصي مؤثر بوده است . به تعبير ديگر : كرارا در دستگاه منظومه شمسي و ساير كرات آسماني انشقاقها و انفجارهائي روي داده است كه براي نمونه موارد زير را يادآور مي‏شويم

الف - پيدايش منظومه شمسي
- اين نظريه از سوي همه دانشمندان پذيرفته شده است كه تمام كرات منظومه شمسي در آغاز جزء خورشيد بود كه بعداً از آن جدا شده و هر يك در مدار خود به گردش درآمده‌است. منتها در باره عامل اين جدائي گفتگو است : لاپلاس معتقد است عامل اين جدائي نيروي گريز از مركز در منطقه استوائي خورشيد بوده ، به اين معني كه در آن هنگام كه خورشيد به صورت توده گاز سوزاني بود ( و هم اكنون نيز چنين است ) و به دور خود گردش مي‏كرد سرعت اين گردش در منطقه استوائي سبب شد كه قطعاتي از آن جدا گردد ، و در فضا پراكنده شود ، و به دور مركز اصلي يعني خورشيد به گردش درآيد .
ولي تحقيقات بعضي ديگر از دانشمندان بعد از لاپلاس منتهي به فرضيه ديگري شده كه عامل اين جدائي را وقوع جزر و مدهاي شديدي در سطح خورشيد بر اثر عبور يك ستاره عظيم از نزديكي آن مي‏شمرد . طرفداران اين فرضيه كه حركت وضعي خورشيد را در آن روزگار كافي براي توجيه جدائي قطعاتي از آن نمي‏دانند، دست به سوي اين فرضيه دراز كرده ، مي‏گويند : اين جزر و مد ، امواج عظيمي در سطح خورشيد به وجود آورد ، درست همانند سقوط قطعه سنگ عظيمي در يك اقيانوس ، و بر اثر آن قطعاتي از خورشيد يكي پس از ديگري به خارج پرتاب شد ، و به گرد كره مادر به گردش درآمد .
در هر حال عامل جدائي هر چه باشد مانع از اين نيست كه همه معتقدند پيدايش منظومه شمسي از طريق انشقاق و جدائيها صورت گرفته است .

ب - آستروئيدها
- استروئيدها قطعات سنگهاي عظيم آسماني هستند كه به دور منظومه شمسي در گردشند، و گاهي از آنها به كرات كوچك و شبه سيارات تعبير مي‏كنند، گاهي بزرگي آنها به گونه‌اي است كه قطر آن به 25 كيلومتر مي‏رسد، ولي غالبا از اين كوچكترند .دانشمندان عقيده دارند آستروئيدها بقاياي سياره عظيمي هستند كه در مداري ميان مدار مريخ و مدار مشتري در حركت بوده ، سپس بر اثر عوامل نامعلومي منفجر و شكافته شده‌است.
تاكنون بيش از پنج هزار آستروئيد كشف و مشاهده شده ، و عده زيادي از آنها كه بزرگتر هستند نامگذاري ، و حجم و مقدار و مدت حركت آنها به دور خورشيد محاسبه شده‌است ، بعضي از فضاشناسان براي آستروئيدها اهميت خاصي قائلند ، و معتقدند احيانا مي‏توان از آنها به عنوان پايگاهي براي مسافرت به نقاط دور دست فضا استفاده كرد ! اين نمونه ديگري از انشقاق در اجرام آسماني است.

ج – شهاب ها
شهاب‌ها سنگهاي بسيار كوچك آسماني هستند كه گاه از اندازه فندق تجاوز نمي‏كنند ، و به هر حال با سرعت شديدي در مدار خاصي بر گرد خورشيد در گردشند ، و گاه كه مسير آنها با مدار كره زمين تقاطع پيدا مي‏كند ، به سوي زمين جذب مي‏شوند اين سنگهاي كوچك بر اثر شدت برخورد با هوائي كه زمين را احاطه كرده ، به خاطر سرعت سرسام‏آوري كه دارند ، داغ و برافروخته و مشتعل مي‏شوند ، و ما به صورت يك خط نوراني زيبا در لابلاي جو زمين آنها را مشاهده مي‏كنيم ، و از آن به تير شهاب تعبير مي‏نمائيم
و گاه تصور مي‏كنيم كه ستاره دور دستي است كه سقوط مي‏كند ، در حالي كه شهاب كوچكي است كه در فاصله بسيار نزديكي آتش گرفته ، و سپس خاكستر مي‏شود مدار گردش شهاب‌ها با مدار زمين در دو نقطه تماس دارد ،
به همين دليل در مرداد ماه و آبان ماه كه دو نقطه تقاطع دو مدار است شهاب‌ها بيشتر ديده مي‏شوند . دانشمندان مي‏گويند : اينها بقاياي ستاره دنباله‏داري است كه بر اثر حوادث نامعلومي منفجر و از هم شكافته شده‌است .اين هم نمونه ديگري از انشقاق در كرات آسماني .
به هر حال مساله انفجار و انشقاق در كرات آسماني امري بي سابقه نيست ، و هرگز از نظر علم محال نمي‏باشد تا گفته شود اعجاز به محال تعلق نمي‏گيرد .اينها همه در مورد انشقاق است، ولي بازگشت آن به حال معمولي بر اثر نيروي جاذبه‏اي كه ميان دو قطعه وجود دارد كاملا امكان‏پذير است .گرچه در هيئت قديم كه بر محور عقيده بطلميوس و افلاك نه‏گانه پوست پيازي‏اش ، دور مي‏زد ، چنان اين افلاك بلورين به هم پيوسته بودند كه خرق و التيام آنها از نظر جمعي محال بود ، و لذا پيروان اين عقيده هم معراج جسماني را منكر بودند ، و هم شق القمر را ، چرا كه مستلزم شكافته شدن و سپس التيام در افلاك بود ، ولي امروز كه فرضيه هيئت بطلميوسي به دست افسانه‏ها و اسطوره‏هاي خيالي سپرده شده و اثري از آن افلاك نه‏گانه باقي نمانده ، زمينه‏اي براي اين سخنان باقي نيست شايد اين نكته نياز به يادآوري ندارد كه شق القمر تحت يك عامل طبيعي معمولي صورت نگرفت ، بلكه جنبه اعجاز داشت ، ولي چون اعجاز به محالات تعلق نمي‏گيرد منظور در اينجا بيان امكان اين مطلب بود ( دقت كنيد ).
بنابر اين انشقاق قمر نه از حيث علمي و نه از حيث عقلي هيچ گونه استبعادي ندارد و هم عقل و هم نقل بر امکان وقوع آن حکم مي دهند و نمي‌توان ادعا کرد که عقل يا علم وقوع شق القمر را انکار مي‌کند چون چنين سخني خلاف عقل و علم خواهد بود.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تفسير نمونه، مکارم شيرازي، ج23، ص 14.
2. تفسير الميزان، ذيل آيات انشقاق قمر.
منبع: اندیشه قم