پرسش :

در مورد شخصی که هنگام هجرت در غار ثور همراه پيامبر _ صلّي الله عليه و آله _ بود لطفاً يك جواب علمي بدهيد؟


شرح پرسش :
پاسخ :
جوابي كه قرآن به سوال شما مي دهد علمي ترين ودقيق ترين جواب است چنانكه آيه كريمه می فرمايد: .... ثاني اثنين اذ هما في الغار اذ يقول لصا حبه لا تحزن ان الله معنا ...[1]
بر اساس آنچه در منابع تاريخي آمده است، هنگامي كه پيامبر اكرم –صلی الله عليه و آله- به قصد هجرت به مدينه از مكه حركت كرد ؛ ابوبكر با آن حضرت همراه شد و پيامبر اكرم - –صلی الله عليه و آله- نيز از همراهي او ممانعت نکردند.
آنها در اطراف مكه در غاري بنام ثور پناه گرفتند تا پس از خاموش شدن توطئه هاي مشركين كه در پي دستگيري و يا قتل پيامبر (ص) بودند راه خود را ادامه بدهند، از آن جهت كه اميرمؤمنان در بستر آن حضرت استراحت مي كرد، دشمنان متوجه غيبت پيامبر نشدند و گمان كردند كه آن حضرت در خانه است تا به خانه ي حضرت هجوم بياورند و آن حضرت را به قتل برسانند، ‌اما پيامبر اكرم –صلی الله عليه و آله- با حمايت مستقيم خداوند و امدادهاي غيبي به سوي مدينه هجرت نمود و در اين غار پناه گرفت. هنگام پناه گرفتن در غار، بر اساس آيه ي كريمه ابوبكر نگران و هراسان بود و به پيامبر –صلی الله عليه و آله- مي گفت: كه من مي ترسم دشمن به مخفيگاه ما دست يابد. از مضمون اين آيه مي توان برداشت های زير را نمود و درباره ابوبكر نظر داد.
1. خداوند متعال مستقيما جريان هجرت را با برنامه هاي حكيمانه ي خويش، به پيامبر ابلاغ مي فرمود و جبرئيل پيوسته بين خداوند و پيامبر واسطه بود و همه جزئيات را اعلام می کرد.
2. از اين رو پيامبر اكرم –صلی الله عليه و آله- با توجه به ايمانش كه كاملترين ايمانمی باشد و به ياري خداوند ايمان و اطمينان خاطر كامل داشت لذا با كمال آرامش و متانت اين راه را در پيش گرفته و به سوي مدينه حركت نمود و تمام كارهايش بر اساس وحي هدايت مي شدو آنحضرت مطمئن بود كه مشركين نمي توانند به آن حضرت دست يابند.
3. اما ابوبكر که پيامبر اکرم –صلی الله عليه و آله-را همراهی مي کرد، هراسان و بيمناك بود و به حدي مضطرب و پريشان حال بود كه پريشاني او سبب شد خداوند متعال آنرا در قرآن متذكر شود؛ ترس او در پيشگاه پيامبر از چند عامل نتيجه مي گرفت:
1. ابوبكر داراي ايماني راسخ و قوي نبود لذا وسوسه مي شد و مي گفت: نكند مشركان به ما دست بيابند و ما را بكشند (ترديد دل عامل پريشاني بود).
2. حمايت خداوند از پيامبر اکرم –صلی الله عليه و آله-، براي ابوبكر كاملا محسوس نبود لذا اين مسئله براي او پيش آمد مي كرد كه نشان مي داد يقين او به ياري خداوند صد در صد نبوده است كه يا از عدم ايمان كامل او به نبوت ناشي مي شد يا از عدم ايمان كامل او به خداوند و وعده هاي ياري او كه به پيامبرش مي داد و گرنه هيچ لزومي نداشت كه خداوند متذكر شود كه همراه پيامبر ( ابوبكر) محزون بوده باشد. انسان اگر در راه خداوند نيزكشته هم شودجاي هيچ حزن و اندوهي نيست.
در اين صورت هر كس در وعده های الهي كه در قرآن به پيامبر داده شده است، ترديد كند عمل او سبب مي شود كه ديگران درباره او نيز به ترديد بيفتند و بگويند: مگر انسان در حضور پيامبر خدا ترس به دل خود راه مي دهد، او كه به وحي متصل است و پشتيباني چون خداوند دارد!.
اين مسئله نيز به خاطر لغزش ايمان و عدم رسوخ كامل ايمان در دل انسان ناشي مي شود كه منجر به شرك خفي خواهد شد. چون انسان نبايد در ايمان و توكلش به خداوند ذره اي ترديد راه دهد، اگر ذره اي ترديد و شك داشته باشد، اين ترديد در عمل و در حركات ظاهري و رنگ و رخسار وی بروز نموده و آشكار خواهد شد. مثلا، وقتي انسان از چيزي نگران است، دائما به اطراف با اضطراب مي نگرد و آنچه در درونش مي گذرد را به بيرون منعكس مي كند،‌ تمام انسانها از اين ويژگي برخوردار هستند، لذادر هنگام نداشتن اطمینان کامل به چيزي اضطراب و پريشاني خواهند داشت؛ در صورتي كه خداوند كه تمام قدرت زمين و آسمان در دست اوست و تمام هستي با اراده او اداره مي شود.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1- الصحیح من سیره النبی الاعظم، سید جعفر مرتضی ، ترجمه دکتر سپهری
2- عبقات الانوار،میرحامد هندی

پی نوشت:
[1] . سورة توبه، آية 40.
منبع: اندیشه قم