پرسش :
دغدغه و نگراني پيامبر اکرم در آخر عمر مبارکشان چه بود؟ پيامبر چگونه به آخرين حج شان پي بردند؟
شرح پرسش :
پاسخ :
طبق گواه تاريخ نه تنها پيامبر اکرم در آخر عمر مبارکشان بلکه در اولين روزهايي که مأمور به آشکار شدن پيامبري خود بودند، هم چنين در طول 23 سال پيامبري خود، مهمترين دغدغه و نگراني که داشتند مسئله خلافت و جانشيني بعد از خود بود.
ايشان در اولين روزهايي که مأمور شدند دعوت خويش را آشکار کنند! ابتدا اقوام و خويشان خودش را در يک مهماني فرا خواندند و پيامبري خود را به همگان اعلام کردند، و در همان مجلس فرمودند که هر کس به من ايمان بياورد جانشين، برادر، وصي و وزير من خواهد بود.[1]
ايشان هم چنين در مدت پيامبري خود مکرر بر مسئله جانشيني تأکيد ميکردند و شخص آن را معرفي ميکردند تا مردم به گمراهي و ضلالت نيفتند. اواخر عمر مبارکشان مسئله جانشيني بسيار حياتي و مهمتر از قبل جلوه ميکرد لذا ايشان هميشه به دنبال فرصتي ميگشتند تا آن را ابلاغ کنند ولي از دسيسه و توطئههاي منافقين ميترسيدند و آن را به تأخير ميانداختند تا در حجة الوداع در مکاني به نام غدير اين آيه نازل گشت: «اي پيامبر! آنچه را از سوي پروردگارت نازل شده است به طور کامل (به مردم) برسان، و اگر نکني رسالت او را انجام ندادهاي، و خداوند تو را از (خطرهاي احتمالي) مردم نگه ميدارد، و خداوند جمعيت کافران لجوج را هدايت نميکند».[2]
اين چه مسئله مهمي است که اگر ابلاغ نگردد زحمات 23 ساله نبي اکرم هدر رفته و رسالتش ناتمام مانده است. به اتفاق جميع مفسرين شيعه و سني بعد از نزول اين آيه پيامبر اکرم دستور به توقف کاروانيان را داد که از حج برگشته و به سوي منزل خويش در حرکت بودند، سپس از جهاز شتر منبري آماده کردند و بالاي منبر رفته اين آيه را تلاوت فرمودند. سپس به گواه تاريخ علي ـ عليه السلام ـ را فراخوانده و دست او را گرفت و جمله معروف «من کنت مولاه فعلي مولاه؛ هر کس من ولي و سرپرست او هستيم پس علي ولي و سرپرست او است» را ايراد فرمودند که در اين هنگام اين آيه نازل گشت «امروز آئين شما را کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم...».[3]
اين چه مسئله مهم و اساسي بود که دشمنان را از نابودي اسلام مأيوس و نااميد کرد، آيا غير از مسئله جانشيني پيامبر اکرم است؟ چون ايشان پسر نداشتند همه اميد کفار و منافقين اين بود که بعد از وجود نازنين ايشان دست به کار شده و دوباره آئين بت پرستي را رواج داده و اسلام را از بين ببرند اما با مسئله خلافت و جانشيني علي بن ابي طالب تمام اميدهاي آنان تبديل به يأس گرديد و آنان از نابودي آئين نوپا و بنياد اسلام نااميد گشتند. لذا آيه قرآن ميفرمايد: «امروز دين شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام کردم». يعني دين شما بدون مسئله امامت و ولايت کامل نبوده است.[4]
هم چنين در لحظات آخر عمر مبارک پيامبر اکرم ص و در بستر بيماري حضرت دوات و کاغذ خواستند تا مطلبي بنويسند که از گمراهي مردم جلوگيري کند ولي خليفه دوم اجازه ندادند.
آيا اين مطلب غير تمسک به جانشين او يعني اميرالمومنين علي ـ عليه السلام ـ است که مورد مخالفت خليفه دوم قرار گرفت اين مطلب از حديث ثقلين نيز استفاده مي شود، در اين حديث که جميع علماي اهل سنت به صحت آن اعتراف کرده اند پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مي فرمايند: «من شما را ترک مي کنم در حالي که 2 چيز گرانبها درميان شما به امانت مي گذارم، يکي کتاب خدا و ديگري اهل بيتم و ماداميکه به اين دو چنگ زنيد هرگز گمراه نخواهيد شد و اين دو هرگز از هم جدا نمي شود و در کنار حوض کوثر بر من وارد آيند».
آيا با ملاحظه الفاظ دو حديث و تشابهي که ميان آنها حکم فرماست نميتوان حدس قوي زد که هدف پيامبر اکرم از خواستن قلم و کاغذ، نوشتن مضمون حديث ثقلين و يا قدري بالاتر از آن بوده است و آن همان تحکيم ولايت و وصايت وصي بلا فصل خود بود که در 18 ذي الحجه در غدير خم معرفي کرده.[5]
در نتيجه مهمترين دغدغه و نگراني وجود نازنين پيامبر گرامي جلوگيري از انحراف و گمراهي مردم بعد از خودشان بود که با نصب جانشيني مورد اطمينان و عالم و تواناي در حفظ دين انجام شد.
اما در پاسخ سئوال دوم بايد گفت واضح است که پيامبر اکرم از کجا به آخرين حجشان پيبردند زيرا ايشان از طريق وحي و جبرئيل با خداوند سبحان در ارتباط بودند و از اين طريق از وقايع آينده مطلع ميگشتند، و نيز قطعا از همين طريق از زمان موت خود باخبر گرديده بودند کما اينکه از همين طريق به آيات و ساير مسائل آگاه ميشدند.
لذا ميدانستند حج امسال آخرين حج ايشان است و به مردم نيز فرمودند که به زودي از ميان شما رحلت خواهم کرد، و حديث معروف ثقلين که در بالا به آن اشاره شد گوياي اين مطلب است زيرا در صدر روايت پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله وسلم ـ تصريح ميکند که من شما را ترک خواهم کرد.
البته لحن خود آيه هم طوري است که ميتوان از آن مطلب را فهميد، آيه ميفرمايد اگر اين کار را انجام ندهي رسالتت را انجام ندادهاي پس با انجام اين عمل رسالتت کامل ميگردد و کار پيامبر به پايان ميرسد، لذا بعد از نزول آيه که پيامبر دستور دادند از جهاز شتران منبري آماده کنند و از آن بالا رفتند، بعد از حمد و ثناي الهي فرمودند: « اي مردم من به همين زودي دعوت خدا را اجابت کرده از ميان شما ميروم و...».[6] اين مطلب يعني علم پيامبر به رحلت خود.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ المراجعات، سید شرف الدين.
2ـ الغدير، علی اميني.
3ـ اصول کافي، ج2، باب حجت.
پی نوشتها:
[1]. سبحاني، فرازهايي از تاريخ پيامبر اکرم (ص)، ناشر مشعر، چاپ 15، چاپ دارالحديث، تهران، ص104.
[2]. مائده / 67.
[3]. مائده / 3.
[4]. مکارم شيرازي، ناصر، تفسير موضوعي (پيام قرآن) نشر مطبوعاتي قم، چاپ اول، زمستان 1373ش، ج9، ص185.
[5]. فرازهايي از زندگي پيامبر، همان، ص527.
[6]. شيخ کليني، اصول کافي، ترجمه کمره اي، انتشارات اسوه، سال 1375ش، ج1، ص89.
منبع: اندیشه قم
طبق گواه تاريخ نه تنها پيامبر اکرم در آخر عمر مبارکشان بلکه در اولين روزهايي که مأمور به آشکار شدن پيامبري خود بودند، هم چنين در طول 23 سال پيامبري خود، مهمترين دغدغه و نگراني که داشتند مسئله خلافت و جانشيني بعد از خود بود.
ايشان در اولين روزهايي که مأمور شدند دعوت خويش را آشکار کنند! ابتدا اقوام و خويشان خودش را در يک مهماني فرا خواندند و پيامبري خود را به همگان اعلام کردند، و در همان مجلس فرمودند که هر کس به من ايمان بياورد جانشين، برادر، وصي و وزير من خواهد بود.[1]
ايشان هم چنين در مدت پيامبري خود مکرر بر مسئله جانشيني تأکيد ميکردند و شخص آن را معرفي ميکردند تا مردم به گمراهي و ضلالت نيفتند. اواخر عمر مبارکشان مسئله جانشيني بسيار حياتي و مهمتر از قبل جلوه ميکرد لذا ايشان هميشه به دنبال فرصتي ميگشتند تا آن را ابلاغ کنند ولي از دسيسه و توطئههاي منافقين ميترسيدند و آن را به تأخير ميانداختند تا در حجة الوداع در مکاني به نام غدير اين آيه نازل گشت: «اي پيامبر! آنچه را از سوي پروردگارت نازل شده است به طور کامل (به مردم) برسان، و اگر نکني رسالت او را انجام ندادهاي، و خداوند تو را از (خطرهاي احتمالي) مردم نگه ميدارد، و خداوند جمعيت کافران لجوج را هدايت نميکند».[2]
اين چه مسئله مهمي است که اگر ابلاغ نگردد زحمات 23 ساله نبي اکرم هدر رفته و رسالتش ناتمام مانده است. به اتفاق جميع مفسرين شيعه و سني بعد از نزول اين آيه پيامبر اکرم دستور به توقف کاروانيان را داد که از حج برگشته و به سوي منزل خويش در حرکت بودند، سپس از جهاز شتر منبري آماده کردند و بالاي منبر رفته اين آيه را تلاوت فرمودند. سپس به گواه تاريخ علي ـ عليه السلام ـ را فراخوانده و دست او را گرفت و جمله معروف «من کنت مولاه فعلي مولاه؛ هر کس من ولي و سرپرست او هستيم پس علي ولي و سرپرست او است» را ايراد فرمودند که در اين هنگام اين آيه نازل گشت «امروز آئين شما را کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم...».[3]
اين چه مسئله مهم و اساسي بود که دشمنان را از نابودي اسلام مأيوس و نااميد کرد، آيا غير از مسئله جانشيني پيامبر اکرم است؟ چون ايشان پسر نداشتند همه اميد کفار و منافقين اين بود که بعد از وجود نازنين ايشان دست به کار شده و دوباره آئين بت پرستي را رواج داده و اسلام را از بين ببرند اما با مسئله خلافت و جانشيني علي بن ابي طالب تمام اميدهاي آنان تبديل به يأس گرديد و آنان از نابودي آئين نوپا و بنياد اسلام نااميد گشتند. لذا آيه قرآن ميفرمايد: «امروز دين شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام کردم». يعني دين شما بدون مسئله امامت و ولايت کامل نبوده است.[4]
هم چنين در لحظات آخر عمر مبارک پيامبر اکرم ص و در بستر بيماري حضرت دوات و کاغذ خواستند تا مطلبي بنويسند که از گمراهي مردم جلوگيري کند ولي خليفه دوم اجازه ندادند.
آيا اين مطلب غير تمسک به جانشين او يعني اميرالمومنين علي ـ عليه السلام ـ است که مورد مخالفت خليفه دوم قرار گرفت اين مطلب از حديث ثقلين نيز استفاده مي شود، در اين حديث که جميع علماي اهل سنت به صحت آن اعتراف کرده اند پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مي فرمايند: «من شما را ترک مي کنم در حالي که 2 چيز گرانبها درميان شما به امانت مي گذارم، يکي کتاب خدا و ديگري اهل بيتم و ماداميکه به اين دو چنگ زنيد هرگز گمراه نخواهيد شد و اين دو هرگز از هم جدا نمي شود و در کنار حوض کوثر بر من وارد آيند».
آيا با ملاحظه الفاظ دو حديث و تشابهي که ميان آنها حکم فرماست نميتوان حدس قوي زد که هدف پيامبر اکرم از خواستن قلم و کاغذ، نوشتن مضمون حديث ثقلين و يا قدري بالاتر از آن بوده است و آن همان تحکيم ولايت و وصايت وصي بلا فصل خود بود که در 18 ذي الحجه در غدير خم معرفي کرده.[5]
در نتيجه مهمترين دغدغه و نگراني وجود نازنين پيامبر گرامي جلوگيري از انحراف و گمراهي مردم بعد از خودشان بود که با نصب جانشيني مورد اطمينان و عالم و تواناي در حفظ دين انجام شد.
اما در پاسخ سئوال دوم بايد گفت واضح است که پيامبر اکرم از کجا به آخرين حجشان پيبردند زيرا ايشان از طريق وحي و جبرئيل با خداوند سبحان در ارتباط بودند و از اين طريق از وقايع آينده مطلع ميگشتند، و نيز قطعا از همين طريق از زمان موت خود باخبر گرديده بودند کما اينکه از همين طريق به آيات و ساير مسائل آگاه ميشدند.
لذا ميدانستند حج امسال آخرين حج ايشان است و به مردم نيز فرمودند که به زودي از ميان شما رحلت خواهم کرد، و حديث معروف ثقلين که در بالا به آن اشاره شد گوياي اين مطلب است زيرا در صدر روايت پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله وسلم ـ تصريح ميکند که من شما را ترک خواهم کرد.
البته لحن خود آيه هم طوري است که ميتوان از آن مطلب را فهميد، آيه ميفرمايد اگر اين کار را انجام ندهي رسالتت را انجام ندادهاي پس با انجام اين عمل رسالتت کامل ميگردد و کار پيامبر به پايان ميرسد، لذا بعد از نزول آيه که پيامبر دستور دادند از جهاز شتران منبري آماده کنند و از آن بالا رفتند، بعد از حمد و ثناي الهي فرمودند: « اي مردم من به همين زودي دعوت خدا را اجابت کرده از ميان شما ميروم و...».[6] اين مطلب يعني علم پيامبر به رحلت خود.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ المراجعات، سید شرف الدين.
2ـ الغدير، علی اميني.
3ـ اصول کافي، ج2، باب حجت.
پی نوشتها:
[1]. سبحاني، فرازهايي از تاريخ پيامبر اکرم (ص)، ناشر مشعر، چاپ 15، چاپ دارالحديث، تهران، ص104.
[2]. مائده / 67.
[3]. مائده / 3.
[4]. مکارم شيرازي، ناصر، تفسير موضوعي (پيام قرآن) نشر مطبوعاتي قم، چاپ اول، زمستان 1373ش، ج9، ص185.
[5]. فرازهايي از زندگي پيامبر، همان، ص527.
[6]. شيخ کليني، اصول کافي، ترجمه کمره اي، انتشارات اسوه، سال 1375ش، ج1، ص89.
منبع: اندیشه قم
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}