پرسش :

آيا ماجراي به آتش كشيدن درب منزل حضرت فاطمه (س) صحيح است؟ سند ارائه دهيد؟


شرح پرسش :
پاسخ :
جريان هجوم به خانة حضرت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ و تهديد تحصّن‌كنندگان در آنجا، به سوزاندن خانه با ساكنانش، در كتاب‌هاي اهل‌سنت همچون: تاريخ يعقوبي،[1] تاريخ طبري،[2] انسان الاشراف،[3] عقدالفريد،[4] شرح نهج‌البلاغه...[5] آمده است؛ بدين نحو كه عمر وقتي به در خانه فاطمه ـ سلام الله عليها ـ رسيد به اطرافيان خود دستور داد كه جلوي خانه هيزم جمع كنند. قسم ياد كرد كه اگر علي ـ عليه السلام ـ بيرون نيايد تا با ابوبكر بيعت كند در خانه را به آتش خواهد كشيد. وقتي كه به او گفتند: فاطمه دختر پيامبر در اين خانه است. گفت: باشد.[6]
امّا درباره عملي شدن اين تهديد عمر، ديگر مطلبي در منابع اهل‌سنّت به چشم نمي‌خورد.
البتّه ذكر اين نكته لازم است كه اهل سنت انتشار چنين اخباري را مايه شكست خود و رهبران خود مي‌دانند چرا كه آنان به زشتي چنين اعمالي آگاه هستند چنانچه ابن ابي الحديد مي‌گويد:
«امّا امور زشتي كه شيعه قائل به آنهاست مثل فرستادن قنفذ به خانه فاطمه و اين‌كه او با تازيانه به بازوي حضرت زد و دملي تا روز وفات حضرت در بازوي حضرت بوجود آمد و... كل اين مسائل نزد ما اصل و ريشه‌اي ندارد».[7]
از طرفي بارها با تحريف وقايع از سوي بزرگان حديث اهل‌سنت مواجه شده‌ايم، بطور مثال: بخاري در كتاب خود حديثي بدين مضمون آورده است كه: علي به عمر گفت: آيا نمي‌داني تكليف از سه نفر برداشته شده است: مجنون، صبي و نائم؟[8] در اينجا واضح است كه در اين حديث دخل و تصرف شده است چرا كه امام ـ عليه السلام ـ بي‌دليل به عمر نمي‌گويد: أما علمتَ؟ آيا نمي داني؟ وقتي در اطراف حديث در كتب حديثي جستجو مي‌كنيم مي‌بينيم كه ابو داود در سنن خود اين حديث را بطور كامل ذكر نموده و آن اين‌كه: عمر مجنونه‌اي را به جرم زنا محكوم به رجم نمود چون علي ـ عليه السلام ـ از حال او با خبر شد عمر را با چنين جملاتي خطاب نمود. وقتي امام الحدثين يعني بخاري در حديثي كه فقط دال بر جهالت عمر نسبت به حكمي است دخل و تصرف مي‌نمايد چه برسد به احاديثي كه دال بر غصب خلافت او باشد.
امّا مسئله هجوم به خانة فاطمة زهرا ـ سلام الله عليها ـ در منابع متعددی همچون احتجاج طبرسي، تاريخ سليم بن قيس الهداية الكبري، تفسير عياشي، امالي شيخ صدوق، اثبات الوصيه مسعودي، تلخيص الشافي طوسي، الفرق بين الفرق عبدالقاهر بغدادي، اختصاص شيخ مفيد، كامل الزيارات ابن قولويه، خصال شيخ صدوق، الشافي في الامامه سيد مرتضي،اصول كافي کلینی، دلايل الامامه طبري، تاريخ الائمه ابن الثلج، تاج المواليد طبرسي و مناقب ابن شهر آشوب آمده است.
همچنين سوزاندن درب و مجروح شدن حضرت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ در كتاب سليم بن قيس،[9] الهداية الكبري،[10] حسين بن حمدان خصيبي، اثبات الوصيه[11] مسعودي، الشافي سيد مرتضي[12] و دلائل الامامه[13] محمّد بن جرير بن رستم طبري آمده است.
البتّه در بعضي از اين منابع مي‌توان خدشه وارد كرد مؤلف كتاب الهدايه الكبري حسين بن حمدان در كتاب‌هاي رجال مذموم و مطروح است[14] و نيز كتاب سليم بن قيس به جهت اشتمال بر بعضي مطالبي خلاف واقع مورد وثوق علما نمي‌باشد و انتسابش به سليم ثابت نشده است. همچنين كتاب اثبات الوصيه مجهول الهويه است و انتسابش به مسعودي مجهول است. لذا در اينجا دو منبع معتبر مي‌ماند يكي تلخيص الشافي شيخ طوسي كه كتاب الشافي سيد مرتضي را تلخيص كرده است و ديگري خبر دلائل الامامه كه خبر صحيحي است.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. رنجهای زهرا، سيد جعفر مرتضي عاملي.
2. آتش به خانه وحي، سيد محمدحسين سجادي.

پی نوشتها:
[1] . يعقوبي، ابن واضح، تاريخ يعقوبي، بيروت، دارصادر، ج2، ص126 و 137.
[2] . ابن جرير طبري، تاريخ، بيروت، داراحياء التراث العربي، ج 2، ص 619.
[3] . بلاذري، انساب الاشراف، قاهره، دارالمعارف، ج1، ص586.
[4] . ابن عبد ربه: عقدالفريد، چاپ مصر، ج 5، ص 12.
[5] . ابن ابي الحديد، شرح نهج‌البلاغه، بيروت، داراحياء التراث العربي، ج دوم، 1385 ه‍ ، ج2، ص21.
[6] . ابن قتيبه: الامامه و السيامه، قم، منشورات الشريف الرضي، ص 12.
[7] . شرح ابن ابي الحديد، ج2، ص21.
[8] . صحيح مسلم، كتاب المحاربين، باب لايرجم المجنون و المجنونة.
[9] . كتاب سليم بن قيس هلالي، انتشارات دارالفنون، ص25.
[10] . خصيبي، حسين بن حمدان، الهدايه الكبري، بيروت، مؤسسه البلاغ، چاپ چهارم، 1416 ه‍ ، ص 178.
[11] . مسعودي: اثبات الوصيه، نجف، انتشارات مرتضويه، ص 124.
[12] . طوسي: تلخيص الشافي، قم، دارالكتب الاسلاميه، چاپ سوم، 1394 ه‍ ، ج 3، ص 76.
[13] . محمّد بن جرير بن رستم طبري، دلائل الامامه، قم، دار الخائر للمطبوعات، 1383 ه‍، ص 45.
[14] . خوئي، ابوالقاسم، معجم رجال الحديث، منشورات مدينه العلم، ج 5، ص 224.
منبع: اندیشه قم