پرسش :

آيا در زمان پيامبر در شهرهاي حجاز درب‍ها چوبي بود يا به جاي درب از پرده استفاده مي‌كردند؟ (دليل تاريخي لازم است) چون برخي از اهل سنت مي‌گويند خانه علي (ع) در نداشت تا آن را بسوزانند و ... در تاريخ هم هست كه پيامبر بر در ورودي خانه پرده آويزان مي‌كرد.


شرح پرسش :
پاسخ :
اولا بايد گفت در زمان پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ بنا بر روايات و اخبار تاريخي بسيار، درهاي چوبي از جنس‌هاي مختلف از جمله از جنس چوب عرعر، ساج، حصير يا شاخه خرما و غيره وجود داشت و بر اين مطلب شواهدي نيز وجود دارد كه بعضي از آن‌ها عبارتند از:
1- محمد بن هلال در حديثي مي‌آورد: «و در حجره عايشه به سوي شام بود و يك لنگه از چوب عرعر[1] يا ساج[2] داشت.»[3] كه سمهودي مي‌گويد: «اين سخن مستند به گفته ابن عساكر است كه مي‌گويد: و در خانه، شامي بود (يعني رو به شام باز مي‌شد) و در مدت زندگاني عايشه قفل نداشت.»[4]
2- معيقب گفت: «رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ زير گنبدي از شاخ و برگ‌هاي خرما كه درش از حصير بود، معتكف شد....»[5] كه چنين روايتي از ابي حازم غلام آزاد شده انصار هم نقل شده، جز اين كه در آن آمده: «زير گنبدي كه حصيري بر درش بود.»[6]
3- ابو موسي اشعري مي‌گويد: «به دنبال رسول خدا ص بيرون رفتم تا اين‌كه وارد چاه اريس شد و من دم در نشستم كه از شاخه خرما بود»[7]
4- در حديث ام ايمن درباره زفاف حضرت فاطمه س آمده است كه گفت: «... سپس علي ـ عليه السّلام ـ از پشت پرده يا پشت در سياهي‌اي ديد. گفت كيست؟ گفت: اسماء...»[8]
5- عايشه در قصه نماز پدرش براي مردم گفت: «رسول خداص دري را ـ بين خود و مردم ـ باز كرد و پرده‌اي را كنار زد...»[9]
6- در حديث ازدواج حضرت فاطمه س آمده است كه: «رسول خدا ص علي و فاطمه را فرمود كه به خانه‌شان بروند سپس برايشان دعا كرد و در را به روي آن دو بست»[10]
7- امام كاظم ـ عليه السّلام ـ از پدرش نقل نمود كه فرمود: «رسول خدا ،علي و فاطمه و حسن و حسين ع را جمع كرد و در خانه را بر روي خود و آنان بست و فرمود: «...تا اينكه آيه «وجعلنا بعضكم لبعض فتنة أتصبرون و كان ربك بصيرا.»»[11]
8- جابر گفت: «رسول خدا ص دستور داد كه در خانه‌ها را ببنديم و در مشكهاي آب را محكم كنيم و چراغها را خاموش كنيم.»[12]
9- به هنگام وفات رسول خدا ص مغيره آمد و مردم را از ماجراي سقيفه خبر داد. «رسول خدا ص را به همان حال رها كردند و درها را به رويش بستند و ابوبكر،عمر و ابو عبيده به سرعت خود را به سقيفه رساندند.»[13]
10- در حديث عيادت پيامبر و همراهان از حضرت فاطمه ـ سلام الله عليه ـ آمده است: «گفت: برخاست و رفت تا به در رسيد. در بر روي فاطمه ـ سلام الله عليه ـ بسته بود.»[14] متون حاوي اين نوع تعابير فراوان است و به حد تواتر مي‌رسد و مجالي براي استقصاي آن نيست. اما اگر در برخي از روايات از پرده در كنار درها يا از پرده به تنهايي سخن به ميان آمده است، اين پرده علاوه بر در بود كه از وجود در بي‌نيازشان نمي‌كرد، در منطقه خشك و گرمسيري حجاز و هنگام گرما در را باز مي‌كردند تا از هواي خنك استفاده كنند و در هنگام سرما در را مي‌بستند تا از سرما محفوظ باشند و پرده تنها در هنگام باز بودن مانع از ديد مردم مي‌بودكه بر اين مدعي هم دلايل بسياري وجود دارد كه فقط به چند مورد از آنها اشاره مي‌كنيم:
1- ابوذر از رسول خدا نقل كرده است كه: «هرگاه مردي از مقابلِ درِ بازِ بدونِ پرده بگذرد و در آن نگاه كند، گناهي بر او نيست بلكه اهل خانه خطاكارند.»[15]
2. در حديثي از امام صادق ـ عليه السّلام ـ آمده است: «پيامبر اكرم پيش از وفاتش دستور داد كه هركس در خانه است جز علي ـ عليه السّلام ـ بيرون رود و فاطمه ـ سلام الله عليه ـ بين پرده و در بود...»[16]
3. از پيامبر درباره مردي پرسيدند كه همسرش را سه بار طلاق داده، سپس مرد ديگري با او ازدواج كرده و در را به رويش بسته و پرده را انداخته و روپوش زن را برداشته اما پيش از آميزش او را طلاق داده است. آيا اين زن بر شوهر اولش حلال است؟[17] در زمان جاهليت هم، مردم مدينه به جهت امنيت قلعه‌هاي زيادي با درهاي بزرگ داشته‌اند و حتي در ميان اقوام خود مردم مدينه اختلاف بسياري بودو سال‌هاي متمادي پيش از اسلام، مدينه صحنه جنگهاي داخلي بود و همواره در حالتي از آشوب به سر مي‌برد. پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ زماني كه به رسالت مبعوث گرديد مردم مدينه در هيچ لحظه‌اي از شبانه‌روز سلاح خود را بر زمين نمي‌گذاشتند.[18] رواياتي در خصوص هجوم عمر به خانه حضرت زهرا ـ سلام الله عليه ـ وجود دارد كه عمر خود با لگد به در خانه حضرت فاطمه ـ سلام الله عليه ـ كوبيد، در حالي كه آن حضرت پشت در بود و اين روايات حتي در كتب اهل سنت نيز آمده است:
1. «عمر لگدي به در زد و در را كه از شاخه خرما بود شكست، سپس وارد خانه شد...»[19]
2. و در حديث بيعت ابوبكر: «سپس عمر بپا خاست، گروهي نيز با او راه افتادند تا به در خانه فاطمه ـ سلام الله عليه ـ رسيدند،در زدند... عمر با عده‌اي باقي ماند. علي را بيرون آوردند و نزد ابوبكر بردند.» اين جريان پس از آتش زدن خانه بود.[20] پس با اين اوصاف و دلايل خانه حضرت علي ـ عليه السّلام ـ در داشت تا آن را بسوزانند.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. رنج‌هاي حضرت زهرا (س)، سيد جعفر مرتضي عاملي، ترجمة محمد سپهري، انتشارات تهذيب
2. فاطمه زهرا شادي دل مصطفي، احمد رحمانی همدانی، ترجمه افتخارزاده

پی نوشتها:
[1] . عرعر، سرو كوهي است.
[2] . ساج، درخت تنومند و ستبر، چوب آن سياه و سنگين است و تقريبا نم خاك و زمين آن را نمي‌پوشاندكه در سرزمين هند مي‌رويد. (همان، ص542).
[3] . سمهودي، علي بن احمد مصري، وفاء الوفا باخبار دارالمصطفي، ج2، صص459-460، دار احياء التراث العربي بيروت.
[4] . ر.ك: همان، صص459-460، ص542.
[5] . همان مأخذ، ص485-460.
[6] . همان مأخذ، ص452، به نقل از طبراني در معجم الكبير و معجم الاوسط.
[7] . صحيح مسلم، ج7، ص118، صحيح بخاري، ج2، ص187، وفاء الوفاء، همان، ج3، ص942.
[8] . علي بن ابي بكر هيثمي، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج9، ص210، دارالكتاب، بيروت و عبدالرزاق بن همام صنعاني المصنف، بيروت، ج5، ص485.
[9] . سنن ابن ماجه، ج1، ص510، دارالفكر بيروت و داراحياء التراث العربي بيروت و ابن كثير، البدايه و النهايه، مكتبه المعارف بيروت و مكتبه النصر، رياض، ج5، ص276.
[10] . علامه مجلسي، بحارالانوار، ج43، صص122، 143 – ج101، ص89، مؤسسه الوفاء بيروت- علي ابن عيسي اربلي، كشف الغمه في معرفه الأئمه، ج1، صص352ص 372، دارالكتاب الاسلامي بيروت.
[11] . علامه مجلسي، همان، ج24، ص406 و ج38، ص81 و – ابوالفتح محمد بن علي كراجكي، كنزالفوائد، ص190، دارالاضواء بيروت.
[12] . علامه مجلسي، همان، ج73، ص177 و مسند احمد، ج3، ص363، دار صادر بيروت.
[13] . مطهر بن طاهر مقدسي (و 355 هـ )، البدء و التاريخ، دارصادر بيروت، ج5، ص65.
[14] . ابي نعيم احمد بن عبدالله اصفهاني (و470 هـ . ق) حلية الاولياء، ج2، ص42، دارالكتاب العربي بيروت.
[15] . مسند احمد بن حنبل، همان، ج5، ص153.
[16] .علامه مجلسي، بحارالانوار، همان، ج22، صص479-480.
[17] . مسند احمد بن حنبل، همان، ج2، ص62.
[18] . علامه مجلسي، بحارالانوار، همان، ج19، صص8-10 ابو علي مفضل بن الحسن طبرسي، اعلام الوري باعلام الهدي، ص55، المكتبه الحيدريه، نجف اشرف.
[19] . شيخ ابو نصر محمد بن مسعود عياشي ،تفسیر عیاشی، تهران: المكتبه العلميه الاسلاميه،ج2، ص68، و علامه مجلسي، بحارالانوار، همان، ج28، ص228، از تفسير عياشي.
[20] . ر.ك: ابو محمد، عبدالله بن مسلم بن قتيبه دينوري حلبي (و276 ه)، الامامه و السياسة، ج1، ص20، در برخي چاپ‌ها اين صفحه عمداً يا سهوا در ج2 قرار گرفته است.
منبع: اندیشه قم