پرسش :

آيا آيه‎ي تطهير درباره‎ي اهل بيت خاص پيامبر و از جمله امام حسين ـ عليه السّلام ـ است و اين آيه چه ارتباطي با عصمت آنان دارد؟


شرح پرسش :
پاسخ :
در پاسخ به بخش نخست پرسش مقدمتاً بايد گفت: در اين‎باره ما روايات بسيار داريم كه مراد و منظور از «اهل بيت» را مشخص كرده‎اند. در كتاب‎هاي معتبر اهل سنت و شيعه روايات متعددي وجود دارد كه درباره‎ي اين موضوع به صراحت بيان داشته‎اند كه مراد «از اهل بيت» چه كساني هستند.
در روايات اهل سنت در حدود چهل طريق يافت مي‎شود كه بر اين نكته صحه گذارده‎اند و از كساني چون ام سلمه، عايشه، ابن سعيد حذري، ابن عباس و عبداللّه بن جعفر ـ كه از روايات موثق و معتبرند ـ اين روايات را نقل كرده‎اند.
در روايات شيعه هم از طريق ائمة‌ هدي ـ عليهم السّلام ـ به بيش از سي طريق اين روايات نقل شده است و در مجموع بايد گفت جاي هيچ شك و ترديدي باقي نمي‎ماند كه مراد و منظور از «اهل بيت»، رسول مكرم اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ و علي بن ابي‎طالب ـ عليه السّلام ـ ، فاطمة‌ زهرا (س) و امام مجتبي ـ عليه السّلام ـ و امام حسين ـ عليه السّلام ـ مي‎باشند.
علامه طباطبايي مي‎فرمايد: در اين‎باره آنچه كه از اهل سنت نقل شده است بيش از آن است كه از شيعه نقل شده است.[1]
دكتر تيجاني در كتاب «فسئلوا اهل الذكر» سي منبع از منابع معتبر اهل سنت را نقل مي‎كند كه نزول آيه‎ي تطهير را درباره‎ي اهل بيت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي‎دانند و در پايان اضافه مي‎كند كه علمايي از اهل سنت كه اين آيه را مربوط به اهل بيت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي‎دانند، زيادند و ما به همين مقدار اكتفا مي‎كنيم.[2]
تفسير البرهان، ذيل اين آية‌ شريفه، 64 روايت نقل كرده است كه 58 روايت آن مربوط به تعيين شأن نزول و مصداق «اهل بيت» مي‎باشد و جالب اين است كه روايات نقل شده از طرق مختلف اهل سنت در اين رابطه بيش از روايات رسيده از شيعه است و صاحب اين تفسير 30 روايت را به طرق مختلف اهل سنت نقل مي‎كند و 28 روايت را به طرق شيعه. و مطلب ديگر كه در اين‎باره جلب توجه مي‎كند اين است كه در برخي از اين روايات، بعضي از اصحاب كساء خود براي اثبات حقانيت خويش به اين آيه استدلال نموده و تمسك جسته‎اند، از اين جمله است روايت شمارة‌ 24 كه اميرالمؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ در قضية‌ جانشيني عمر و در جلسة‌ شوراي تعيين خليفه براي اثبات حقانيت و فضيلت خويش به اين آيه استدلال فرموده و خطاب به آنان مي‎فرمايد: آيا اين آيه دربارة كسي جز من و همسرم و فرزندانم نازل شده است؟ كه آنان در جواب مي‎گويند: خير.[3]
در تفسير الكاشف روايتي را در شأن نزول آية‌ تطهير از صحيح مسلم (القسم الثاني من الجزء الثاني) ص 116، چاپ 1348 هـ. نقل مي‎كند و پس از نقل حديث از صحيح مسلم مي‎گويد: همين روايت با همين سند را ترمذي در صحيح خود و احمد بن حنبل در مسندش و ديگران از علماي اهل سنت نقل كرده‎اند.[4] در كتاب‎هاي حديث و تفسير به چهار دسته روايت در اين‎باره برخورد مي‎كنيم:
1. رواياتي كه برخي از همسران پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل كرده‎اند و مفاد آن اين است كه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ آنان را از شمول آية‌ تطهير خارج كرده است.[5]
2. رواياتي كه مربوط به حديث كساء است.[6]
3. رواياتي كه مي‎گويند: پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ تا مدتي (شش ماه يا ببيشتر) پس از نزول آية‌ تطهير به در خانة‌علي ـ عليه السّلام ـ و فاطمه (س) و فرزندانش مي‎رفت و مي‎فرمود: «الصلوة! يا اهل البيت! إنما يريد اللّة ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يُطهّركم تطهيرا»[7]
4. رواياتي كه از ابو سعيد خدري رسيده است كه مي‎گويد: اين آيه دربارة رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ و علي و فاطمه و حسن و حسين ـ عليهم السّلام ـ نازل شده است. «نزلت في خمسة؛ في رسول اللّه ـ صلّي الله عليه و آله ـ و عليٌ و فاطمه و الحسن و الحسين ـ عليهم السّلام ـ »[8]
در اين بخش به روايتي از عايشه اشاره مي‎كنيم كه ضمن تصريح به اين مطلب كه مراد از اهل بيت، اهل بيت خاص پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ هستند، زنان پيامبر ـ از جمله عايشه ـ را از شمول آية‌ تطهير خارج مي‎داند.
ثعلبي در تفسيرش مي‎گويد: هنگامي كه از عايشه دربارة‌ جنگ جمل و دخالتش در آن جنگ ويران‎گر سؤال كردند (با تأسف) گفت: اين يك تقدير الهي بود! و هنگامي كه درباره‎ي علي ـ عليه السّلام ـ سؤال كردند چنين گفت: «تسألني عن أحبّ الناس كان الي رسول اللّه و زوج احبّ الناس كان الي رسول اللّه، لقد رأيت علياً‌ و فاطمه و حسناً و حسيناً و جمعَ‌ رسول اللّه بثوب عليهم ثم قال: اللّهم هؤلاء اهل بيتي و حامتي فأذهب عنهم الرجس و طهّركم تطهير. قالت: فقلتُ يا رسول اللّه أنا من أهلك؟ فقال: تنخيّ فإنكِ إلي خيرٍ»[9] يعني از من درباره‎ي كسي سؤال مي‎كنيد كه محبوب‎ترين مردم نزد پيامبر بود و همسر محبوب‎ترين مردم نزد رسول خدا بود. من با چشم خود ديدم علي و فاطمه و حسن و حسين را كه پيامبر آنها را در زير پارچه‎اي جمع كرده و فرمود: خداوندا! اينان خاندان و اطرافيان من هستند، رجس و پليدي را از آنها دور كن و از آلودگي‎ها پاكشان فرما!
من گفتم: اي رسول خدا! آيا من نيز از آنها هستم؟
فرمود: تو فاصله بگير! تو بر خير و نيكي هستي (اما جزء اين جمع نمي‎باشي)
البته براي تكميل پاسخ لازم است به دو شبهه پاسخ داده شود:
1. با توجه به اين‎كه آية تطهير در ضمن آياتي است كه درباره‎ي زنان پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ است چگونه مي‎توان خصوص اين آيه را مخصوص اهل بيت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ دانست و همسران آن حضرت را خارج دانست؟
در پاسخ بايد گفت از رواياتي كه در شأن نزول اين آيه وارد شده است به‎دست مي‎آيد كه اين آيه مفرداً‌ و به تنهايي نازل شده است و در ضمن آيات زوجات پيغمبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نيامده و حتي يك روايت هم وجود ندارد كه دلالت كند اين آيه در ضمن آيات زنان پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نازل شده است پس آيه بر حسب نزول جزء آيات زنان پيغمبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نيست و به آنها اتصالي نداشته و فقط در مقام تنظيم و ترتيب آيات و يا به دستور پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ يا بعد از رحلت آن حضرت در ميان آن آيات گذاشته شده است. لذا اگر آيه‎ي تطهير را از ميان آيات زنان پيغمبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ برداريم، هيچ‎گونه نقص معنايي در آيات زنان نخواهد بود؛ لذا مراد از «اهل بيت» زنان پيغمبر نخواهند بود و اين احتمال و احتمالات ديگر در اين‎باره با معناي «تطهير» سازگاري ندارد، و تطهير را چه به معناي اجتناب از محرمات و امتثال به واجبات بدانيم و چه معناي آن‎را تقواي شديد در ضمن تكليف شديد بدانيم، درباره‎ي افراد ديگر غير از اهل بيت صادق نيست.[10]
ناگفته نماند كه علامه طباطبايي (قدس سره) در اين‎باره نظرات خاصي دارند كه در ذيل آيه‌‎ي 3 سوره‎ي مائده به صورت مستوفي بحث كرده است و در آنجا مي‎فرمايد بخشي از اين آيه كه «اليوم اكملت لكم دينكم... مي‎باشد به عنوان جمله‎ي معترضه در اين آيه آمده است و هيچ‎گونه ارتباطي با صدر و ذيل آيه ندارد و مي‎توان گفت كه وقوع آيه در اين‎جا يا به دستور پيامبر بوده است يا اين‎كه كساني كه پس از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ قرآن را جمع‎آوري كرده‎اند، اين آيه را اين‎گونه قرار داده‎اند. و الاً هيچ اتصالي با مطالب پيش و پس از خود ندارد و نزول اين بخش‎ها با همديگر متفاوت است.[11] در تفسير الميزان پس از نقل يك روايت كه از يزيد بن حيان نقل مي‎كند كه ما نزد زيد بن ارقم بوديم كه او گفت: روزي رسول‌خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ اين‎گونه فرمود: من دو چيز گرانبها پس از خودم نزد شما باقي مي‎گذارم، كتاب الهي كه هركس از آن پيروي نمايد هدايت يافته است و هركس آن‎را رها كند بي‎شك گمراه مي‎شود و اهل بيتم را كه من شما را توصيه مي‎كنم كه خداي را درباره‎ي اهل بيتم بياد داشته باشيد (اين جمله را سه مرتبه تكرار فرمود). سپس راوي مي‎گويد: ما از زيد بن ارقم سؤال كرديم كه زنان پيامبر هم جزء اهل بيت اويند؟ زيد بن ارقم گفت: نه اهل بيت به گروهي مي‎گويند كه صدقه بر آنان حرام است مانند آل علي و آل عباس و آل جعفر و آل عقيل.
علامه طباطبايي (قدس سره) پس از نقل اين روايت، در ردّ آن چنين مي‎فرمايد: در اين روايت «بيت» به معناي «نسب» تفسير شده است همان‎گونه كه در عرف عرب اين‎گونه بوده است و مي‎گفتند: «بيوتات العرب بمعني الانساب» ولي بايد دانست كه روايات در اين‎باره از ام سلمه و غير او، اين معنا را ردّ مي‎كند و از نظر روايات، مصداق «اهل بيت»، علي و فاطمه و امام حسن و امام حسين ـ عليهم السّلام ـ است.[12]
طبرسي در مجمع البيان پس از اين‎كه مي‎گويد: امت به تمامه بر اين‎كه مراد از اهل بيت، اهل بيت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ هستند مي‎گويد: ابن سعيد خدري، انس بن مالك، واثلة بن اسقع، عايشه و ام سلمه گفته‎اند كه اين آيه مخصوص رسول‌خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ و علي و فاطمه و حسن و حسين ـ عليهم السّلام ـ است.[13] و نيز همو تصريح كرده است كه بودن ابتداي آيه درباره‎ي زنان پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ دليل بر اين موضوع نخواهد بود كه تمام آيه درباره آنان است چه اين‎كه فصحاي عرب نيز عادتشان بر اين بوده است كه در يك كلام از مطلبي به مطلب ديگر منتقل مي‎شدند و دوباره به موضوع پيشين بر مي‎گشتند و در قرآن از اين‎گونه خطابات بسيار به چشم مي‎خورد.[14]
در اين‎باره مي‎توان به تفسيرنمونه، ج 17 (چاپ دار الكتب الاسلاميه)، چاپ سيزدهم، 1375، صفحه‎ي 297 به بعد مراجعه كرد.
در اين‎جا به ذكر چند روايت به منظور تكميل بحث و نيز تبرك و تيمن مي‎پردازيم:
در تفسير الميزان به نقل از «الدر المنثور» آورده است كه طبراني از ام سلمه نقل مي‎كند كه رسول‌خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ به فاطمه زهرا (س) فرمود: همسر و فرزندانت را خبر كن تا نزد من بيايند، پس از آمدن اميرالمؤمنين و حسنين ـ عليهم السّلام ـ ، رسول‌خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ پارچه‎اي را بر آنان انداخت و سپس دست خود را بر سر آنان قرار داد و فرمود: «اللّهم إن هؤلاء اهل محمد ـ و في لفظٍ آل محمد ـ فأجعل صلواتك و بركاتك علي آل محمد كما جعلتها علي آل ابراهيم إنك حميد مجيد» خداوندا! اينان خاندان محمد هستند ـ و در يك روايت به جاي اهل، آل آمده است ـ بر آنها درود فرست همان‎گونه كه بر خاندان ابراهيم درود فرستادي همانا تو ستوده و بزرگ مرتبه‎اي.
و نيز در كتاب غاية‌ المرام از عبداللّه بن احمد بن حنبل از پدرش به اسناد خود از ام سلمه نقل مي‎كند كه اين آيه ـ آيه تطهير ـ در خانه‎ي من نازل شد و در خانه هفت نفر بود؛ جبرئيل، ميكائيل و علي و فاطمه و حسن و حسين و من هم كه در نزديك درب خانه بودم، خطاب به رسول‌خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ گفتم: آيا من هم جزء اهل بيت هستم؟ پيامبر فرمود: تو بر راه درست هدايت شده‎اي تو از زنان پيامبر هستي.
و نيز علامه طباطبايي نقل مي‎كنند كه در غاية‌ المرام، اين حديث از عبداللّه بن احمد بن حنبل به سه طريق از ام سلمه و نيز از تفسير ثعلبي نقل شده است.[15]
و در تفسير «الدر المنثور» به نقل از ابن مردويه كه از ابي سعيد خدري نقل كرده است، مي‎گويد: پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ چهل صبحگاه به در خانه علي و فاطمه (س) مي‎آمدند و مي‎فرمود: «السلام عليكم اهل البيت و رحمة اللّه و بركاته. الصلاة. رحمكم اللّه إنما يريد اللّه ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهير أنا حرب لمن حاربتم أنا سلم لمن سالمتم.»[16]
و باز همين مطلب بالا را از طبراني به نقل از ابي حمرا نقل مي‎كند كه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ به مدت شش ماه اين عمل را انجام داد.[17] در تفسير مراغي از ابن عباس نقل مي‎كند كه پيامبر به مدت نه ماه هر روز پنج مرتبه اين عمل را انجام داد.[18]
2. عصمت اهل بيت چگونه از اين آيه استفاده مي‎شود؟
واژه‎ي «رجس» كه در اين آيه آمده در قرآن دو معنا دارد:
الف: به معناي قذارت و آلودگي ظاهري، همان‎گونه كه در آيه 145 سوره‎ي انعام آمده است « ألّا أن يكون ميتة او دماً مسفوحاً‌ او لحم خنزير فَإنّه رجسٌ»
ب: به معناي آلودگي معنوي مانند شرك و كفر و آثار گناه و كردارهاي بد مانند آيه‎ي 125 سوره توبه « أما الذين في قلوبهم مرض فزادتهم رجسٌ إلي رجسهم...» و نيز آيه‎ي 125 سوره‎ي انعام.
با توجه به اين دو معناي رجس در قرآن و با توجه به اين‎كه اين واژه به همراه الف و لام ـ كه براي جنس و عموم و شمول است ـ آمده است معناي آن به صورتي عام و گسترده خواهد بود كه به معناي همه‎ي حالات خبيثة‌ نفس و قذارت و آلودگي‎هاي آن مي‎باشد و تطهير از اين حالت و دوري از اين وضعيت روشن است كه به معناي دوري از هرگونه آلودگي ظاهري و معنوي خواهد بود.
و مقابل اعتقاد به باطل، اعتقاد به حق و ادراك حقايق در مقام اعتقاد و عمل است و مجهز شدن به سلاح علم و عمل، قهراً‌ منطبق بر عصمت الهي خواهد بود و آن حالتي است كه صاحب خود را از اعتقاد به باطل و يا ارتكاب هر رفتار بد نگاه مي‎دارد علاوه بر اين، تأكيدي كه در آيه در همين راستا وجود دارد ما را در اين برداشت از آيه مصمم‎تر مي‎كند، پس از اين‎كه با اداة تأكيد و حصر يعني «إنّما» و به همراه فعل «يريد» آيه را آغاز مي‎نمايد، در ادامه مي‎فرمايد، و يطهركم تطهيراً.
اضافه نمودن اين بخش از آيه خود تأكيد معناي آيه را به همراه دارد چه رسد به اين‎كه با مفعول مطلق آورده شود كه به نحوي خاص معنا را تأكيد و تأييد مي‎نمايد.[19]
علامه طبرسي در مجمع البيان درباره‎ي اين موضوع كه آيا مي‎توان عصمت ائمه ـ عليهم السّلام ـ را از اين آيه برداشت كرد مي‎فرمايند: «كلمة إنّما كه در ابتداي جمله مورد نظر از آيه‎ي 33 سوره‎ي احزاب آمده است، براي نشان دادن اين موضوع مهم است كه مفاد جمله‎ي بعد از إنّما، محقق است و هيچ شكي در تحقق آن نيست و هم‎چنين نفي مي‎كند مفهوم مخالف با آن‎را.
و نكته ‎‌ي ديگر اين‎كه اراده خداوند يك اراده‎ي خاص و ويژه‎اي است نسبت به اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ و الّا اگر يك اراده‎ي مطلق و همگاني بود، اين نياز به اين همه تأكيد نداشت! چرا كه خداوند از هر مكلفي، ترك گناه و انجام اوامر الهي را خواسته است، پس خداوند يك اراده‎ي خاص نسبت به اهل بيت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ داشته است، و اين‎گونه اراده‎اي مقتضي مدح و تعظيم است و اگر ما اين اراده را يك اراده همگاني و عمومي بدانيم مدحي در بر نخواهد داشت با توجه به اين دو نكته مي‎توان گفت: با اثبات اين دو موضوع، مسئله عصمت ثابت مي‎شود و آن اين‎كه خداوند تأكيداً و با اراده‎اي خاص، پاكي اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ از هرگونه زشتي و گناه را اراده كرده است.[20]

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. الميزان، علامه طباطبايي، جلد 16.
2. البرهان، سيد هاشم بحراني، جلد 6.
3. مجمع البيان، طبرسي، جلد 7 و 8.
4. بررسي شخصيت اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ در قرآن، ولي‎اللّه نقي‎پور فرد.

پی نوشتها:
[1] . طباطبايي، مححد حسين، الميزان، چاپ جامعة‌ مدرسين قم، ج 16، ص 311.
[2] . تيجاني، محمد، فسئلو اهل الذكر، ص 71.
[3] . بحراني، سيد هاشم، البرهان، (چاپ مؤسسة‌ اعلمي للمطبوعات بيروت، سال 1999 م)، ج 6، ص 286 ـ 252.
[4] . مغنيه، محمد جواد، التفسير الكاشف (چاپ دار العلم للملايين، بيروت)، 1990 م، ج 6، ص 217 ـ 216.
[5] . طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان، ج 7 و 8، ص 559؛ و حسكاني، شواهد التنزيل، ج 2، ص 56.
[6] . مسلم بن حجاج، صميع، ج 4، ص 1883.
[7] . شواهد التنزيل، ج 2، از ص 11 تا ص 15 و ص 92 كه به طرق مختلف نقل مي‎كند.
[8] . همان، ج 2، از ص 24 تا ص 27.
[9] . طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان، ج 7 و 8، ص 559.
[10] . طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، (چاپ جامعة مدرسين قم)، ج 16، ص 330 ـ 328 (با تلخيص)
[11] . طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، (چاپ جامعه مدرسين قم)، ج 3، ص 168 ـ 167.
[12] . طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، (چاپ جامعه مدرسين قم)، ج 16، ص 319.
[13] . طبرسي، ابو علي، مجمع البيان، ج 5، (چاپ مؤسسة‌ اعلمي للمطبوعات بيروت)، 1995 م، ص 156.
[14] . همان، ص 158.
[15] . طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، ج 16 (چاپ جامعه مدرسين قم)، ص 318 ـ 316.
[16] . همان، ص 318.
[17] . همان، ص 319 ـ 318.
[18] . مراغي، احمد مصطفي، تفسير المراغي، (چاپ دار الفكر)، ج 8، ص 7.
[19] . طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، ج 16 (چاپ جامعه مدرسين قم)، ص 312.
[20] . طبرسي، ابو علي، مجمع البيان، (چاپ دار احياء التراث العربي، بيروت، 1406)، ج 7 و 8، ص 463.
منبع: اندیشه قم