پرسش :

در حادثه درکربلا آمده که چهارهزارفرشته نشان دار برای کمک به امام حسین به سرزمین کربلا آمدند و به آنها اجازه داده نشد و به آسمان برگشتند» آيا اين حديث معتبر است؟ آيا فرشتگان بدون اجازه آمده بودند؟


شرح پرسش :
پاسخ :
شبهات مطرح شده درخصوص این روایت:
نخست: آیا فرشتگان می توانند بدون اجازه ی ابتدایی، اقدامی انجام دهند؟
دوم: چه کسی در کربلا به آن ها اجازه ی کمک نداد؟. شخصیّتی که اجازه نداد کیست؟
سوم: این چه فرشته ای است که برای کسب اجازه باید به مکان مخصوصی برود و حال این که ارتباط این محلّ با زمین قطع است و نمی دانند که در زمین چه رخ داده است؟
چهار: به شهادت تاریخ از وقایعی که در تخریب و غارت بارگاه امام حسین (ع) در طول تاریخ اتّفاق افتاد نیز جلوگیری نکردند. پس مأموریتی که در روایت بر عهده ی آن ها گذاشته شد از نگهبانی حرم نیز نانوانند؟
پنج: گفته شد امام حسین (ع) از شوق شهادت، کمک را نپذیرفت؛ ولی هدف شهادت نیست، بلکه برپایی حقّ است. از این روی، پیروزی بر دشمنان اولویت دارد‌،‌ پس چرا كمك آنها را امام حسین (ع) نپذیرفت؟

پاسخ:
در رابطه با سوال نه روايت وجود دارد كه پنج روايت از ابان بن تغلب از امام صادق عليه السلام و سه روايت از ريان بن شبيب از امام رضا –عليه السلام- و يك روايت از مالك جهني از امام باقر –عليه السلام- نقل شده است كه با دقت نظر مي توان گفت روايات ابان در واقع يك روايت است با پنج عبارت و مضمون و روايات ريان نيز يك روايت است با سه عبارت و اين ممكن است بخاطر اين باشد كه برخي،‌ روايت را نقل به معنا هم مي كردند كه با اين حساب ما سه روايت بيشتر نداريم.
ياد آوري اين نكته نيز لازم است كه اين روايات در باب ظهور امام عصر است كه فرشتگان در خدوت آن حضرتند و از جمله آن فرشتگان اين چهار هزار فرشته اي اسست كه در كربلا هستند.

دلالت روايات:
روایت اول : ابان بن تغلب از امام صادق –علیه السلام-
وَ مَعَهُمْ أَرْبَعَةُ آلَافٍ صَعِدُوا إِلَى السَّمَاءِ يَسْتَأْذِنُونَ فِي الْقِتَالِ‏ مَعَ الْحُسَيْنِ ع فَهَبَطُوا إِلَى الْأَرْضِ وَ قَدْ قُتِلَ فَهُمْ عِنْدَ قَبْرِهِ شُعْثٌ غُبْرٌ يَبْكُونَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ هُمْ يَنْتَظِرُونَ خُرُوجَ الْقَائِمِ‏ ؛ و با آنهاست چهار هزار فرشته كه به آسمان رفتند تا اذن جنگ با امام حسين بگيرند و به زمين برگشتند و امام حسين عليه السلام كشته شده بود و آنها تا روز قيامت محزون و بر امام گريه مي كنند؛ آنها در انتظار ظهورند.[1]
در اين روايت مي گويد آنها رفتند از خدا اذن بگيرند، ولي نگفته كه خدا هم اذن داد يا نه و بلكه فقط مي رساند خداوند به آنها ماموريت داد در كنار قبر مطهر امام بمانند و ممكن است به اين معنا باشد كه خدا اذن جهاد نداد.

روایت دوم : ابان بن تغلب از امام صادق –علیه السلام-
وَ أَرْبَعَةُ آلَافٍ هَبَطُوا يُرِيدُونَ الْقِتَالَ مَعَ الْحُسَيْنِ ع فَلَمْ يُؤْذَنْ لَهُمْ فَرَجَعُوا فِي الِاسْتِيمَارِ فَهَبَطُوا وَ قَدْ قُتِلَ الْحُسَيْنُ ع فَهُمْ عِنْدَ قَبْرِهِ شُعْثٌ غُبْرٌ يَبْكُونَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ؛ و چهار هزار فرشته كه مي خواستند در كنار امام حسين بجنگند و به آنها اجازه داده نشده بود و لذا رفتند تا از خدا امر(دستور)‌ بگيرند و به زمين برگشتند و امام حسين عليه السلام كشته شده بود و آنها تا روز قيامت محزون و بر امام گريه مي كنند؛ آنها در انتظار ظهورند.[2]
در اين روايت به صراحت آمده كه اول به آنها اذن داده نشده بود يعني (فلم يوذن لهم)‌ مجهول معنا شود و براي همين آنها رفتند كه امر بگيرند يعني وقتي صحنه عاشور را ديدند اراده كردند بجنگند و چون اذن نداشتند رفتند امر بگيرند و اين ايرادي ندارد چون فرشته ها ناظر به رخداده ها هستند و لذا رفتند دستور بگيرند و باز در اين روايت نيز فقط آمده كه آنها برگشتند در كنار قبر امام بمانند و اين يعني خدا امر قتال به آنها نداد نه اينكه آنها دير رسيدند، چون دير رسيدن معنا ندارد.

روایت سوم : ابان بن تغلب از امام صادق –علیه السلام-
وَ أَرْبَعَةُ آلَافِ‏ مَلَكٍ هَبَطُوا يُرِيدُونَ الْقِتَالَ مَعَ الْحُسَيْنِ ع فَلَمْ يُؤْذَنْ لَهُمْ فِي الْقِتَالِ فَهُمْ عِنْدَ قَبْرِهِ شُعْثٌ غُبْرٌ- يَبْكُونَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ؛ و چهار هزار فرشته كه به زمين آمدند و مي خواستند در كنار امام حسين بجنگند و به آنها اجازه داده نشده بود و آنها تا روز قيامت محزون و بر امام گريه مي كنند؛ آنها در انتظار ظهورند.[3]
در اين روايت فقط مي گويد به آنها اذن جهاد داده نشده بود يعني خدا نگفته بود بجنگيد و بلكه آنها اراده داشتند كه اگر خدا اذن دهد بجنگند و چنين اراده اي ايراد ندارد يعني آنها سر خود كاري نكردند و نمي كنند و فقط منتظر دستور خدا هستند

روایت چهارم : ابان بن تغلب از امام صادق –علیه السلام-
هَبَطَ أَرْبَعَةُ آلَافِ‏ مَلَكٍ يُرِيدُونَ الْقِتَالَ مَعَ الْحُسَيْنِ ع فَلَمْ يُؤْذَنْ لَهُمْ فِي الْقِتَالِ فَرَجَعُوا فِي الِاسْتِئْذَانِ فَهَبَطُوا وَ قَدْ قُتِلَ الْحُسَيْنُ ع فَهُمْ عِنْدَ قَبْرِهِ شُعْثٌ غُبْرٌ يَبْكُونَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ؛ و چهار هزار فرشته كه مي خواستند در كنار امام حسين بجنگند و به آنها اجازه جنگ داده نشده بود و لذا رفتند تا از خدا اذن بگيرند و به زمين برگشتند و امام حسين عليه السلام كشته شده بود و آنها تا روز قيامت محزون و بر امام گريه مي كنند؛ آنها در انتظار ظهورند.[4]
باز اين روايت تصريح دارد كه فرشتگان اذن جنگ از سوي خدا نداشتند و بلكه فقط در كربلا حاضر بودند و از خدا اجازه خواستند، اما مشخص نشده كه دستور الهي چه بود، ولي مي توان گفت اگر خدا اذن داده بود چون زمان و مكان و دير رسيدن براي فرشته معنا ندارد و همانند انسان نيستند و لذا اگر اذن گرفته بودند حتما مي جنگيدند و اگر نجنگيدند يعني فقط اذن دارند تا روز قيامت در كربلا بمانند

روایت پنجم: ابان بن تغلب از امام صادق –علیه السلام-
وَ أَرْبَعَةُ آلَافِ‏ مَلَكٍ الَّذِينَ هَبَطُوا يُرِيدُونَ الْقِتَالَ مَعَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع فَلَمْ يُؤْذَنْ لَهُمْ فَصَعِدُوا فِي الِاسْتِئْذَانِ وَ هَبَطُوا وَ قَدْ قُتِلَ الْحُسَيْنُ ع فَهُمْ شُعْثٌ غُبْرٌ يَبْكُونَ عِنْدَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ ع إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ؛ و چهار هزار فرشته كه مي خواستند در كنار امام حسين بجنگند و به آنها اجازه جنگ داده نشده بود و لذا رفتند تا از خدا اذن بگيرند و به زمين برگشتند و امام حسين عليه السلام كشته شده بود و آنها تا روز قيامت محزون و بر امام گريه مي كنند؛ آنها در انتظار ظهورند.[5]
تنها فرق اين روايت با روايت قبلي كلمه (فصعدوا)‌ مي باشد كه در روايت قبلي (فرجعوا)‌آمده است.

روایت ششم: ریان بن شبیب از امام رضا –علیه السلام-
وَ لَقَدْ نَزَلَ إِلَى الْأَرْضِ مِنَ الْمَلَائِكَةِ أَرْبَعَةُ آلَافٍ‏ لِنَصْرِهِ فَوَجَدُوهُ قَدْ قُتِلَ فَهُمْ عِنْدَ قَبْرِهِ شُعْثٌ غُبْرٌ إِلَى أَنْ يَقُومَ الْقَائِمُ‏ فَيَكُونُونَ مِنْ أَنْصَارِهِ وَ شِعَارُهُمْ يَا لَثَارَاتِ الْحُسَيْنِ؛ و همانا چهار هزار فرشته به زمين آمدند تا امام حسين را ياري كنند؛ پس امام حسين عليه السلام را كشته يافتند و آنها در كنار قبر امام محزون و غبار آلود مي مانند تا قائم ما ظهور كند. پس آنها ياران امام زمان مي شوند و شعارشان يا لثرات الحسين است.[6]
اين روايت ابهام دارد كه آيا خدا اذن جنگ داده بود يا اينكه فرشته مي آمدند تا اگر دستور خدا صادر شد بجنگند و لذا بايد روايت دوم و سوم را مد نظر قرار دهيم.

روایت هفتم: ریان بن شبیب از امام رضا –علیه السلام-
وَ لَقَدْ نَزَلَ إِلَى الْأَرْضِ مِنَ الْمَلَائِكَةِ أَرْبَعَةُ آلَافٍ‏ لِنَصْرِهِ فَلَمْ يُؤْذَنْ لَهُمْ فَهُمْ عِنْدَ قَبْرِهِ شُعْثٌ‏ غُبْرٌ إِلَى أَنْ يَقُومَ الْقَائِمُ ؛ و همانا چهار هزار فرشته به زمين آمدند تا امام حسين را ياري كنند؛ پس اذن جهاد داده نشد و آنها در كنار قبر امام محزون و غبار آلود مي مانند تا قائم ما ظهور كند.[7]
اين روايت به خوبي دلالت دارد كه خدا اذن جنگ نداده بود و آنها فقط به كربلا آمدند و منتظر دستور خدا بودند و خدا فقط دستور داد تا ظهور امام زمان در كربلا بمانند.

روایت هشتم: ریان بن شبیب از امام رضا –علیه السلام-
و أربعة آلاف [ملك‏] الذين كانوا هبطوا يريدون القتال مع‏ الحسين عليه السّلام فلم يؤذن لهم فصعدوا في الاستئمارو هبطوا و قد قتل [الحسين عليه السّلام‏] ، فهم شعث غبر يبكون عند قبر الحسين عليه السّلام إلى يوم القيامة؛ و چهار هزار فرشته به زمين آمدند تا امام حسين را ياري كنند؛ پس اذن جهاد داده نشد پس به آسمان رفتند تا امر (دستور)‌بگيرند و برگشتند ديدند امام شهيد شده است و آنها تا روز قيامت در كنار قبر امام محزون و غبار آلود مي مانند..[8]
در اين روايت نيز صراحت دارد كه فرشتگان از سوي خدا مامور به جهاد نبودند و لذا برگشتند تا امر جهاد بگيرند؛ ولي فقط اجازه ماندن در كنار قبر را خدا به آنها داد.

روایت نهم: مالک جهنی از امام باقر –علیه السلام-
إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمَّا قُبِضَ الْحُسَيْنُ ع بَعَثَ إِلَيْهِ أَرْبَعَةَ أَلْفِ مَلَكٍ شُعْثاً غُبْراً يَبْكُونَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ ؛ خداوند تبارك و تعالي وقتي امام حسين عليه السلام را قبض روح كرد، چهار هزار فرشته را فرستاد تا تا روز قيامت با حالتي محزون و غبار آلود در كربلا گريه كنند.[9]
با صراحتي كه در اين روايت وجود دارد مشخص مي شود كه در روايات قبلي نيز خداوند اجازه جهاد نداد و فقط فرشتگان را مامور كرد تا روز قيامت يا تا ظهور امام زمان در كربلا بمانند.
با اين توضيح به پاسخ شبهات مي پردازيم:

نخست: آیا فرشتگان می توانند بدون اجازه ی ابتدایی، اقدامی انجام دهند؟
پاسخ: فرشتگان نمي توانند بدون اجازه اقدام كنند و براي همين رفتند از خدا اذن جهاد و ياري امام حسين را بگيرند؛ البته اراده ياري كردن امام چون كار خير است خداوند اين اذن را به فرشتگان داده تا اراده كار خير كنند ولي انجام آن منوط به اذن خداست.
دوم: چه کسی در کربلا به آن ها اجازه ی کمک نداد؟. شخصیّتی که اجازه نداد کیست؟
پاسخ: ترجمه (اذن نداد) براي (لم يوذن لهم) درست نيست و بلكه معناي روايت اين است به فرشتگان اذن جنگ داده نشده بود به عبارتي خداوند به فرشتگان اذن جنگ نداده بود و بعد هم اذن جنگ نداد و بلكه فقط اذن داده تا در كربلا بمانند.
سوم: این چه فرشته ای است که برای کسب اجازه باید به مکان مخصوصی برود و حال این که ارتباط این محلّ با زمین قطع است و نمی دانند که در زمین چه رخ داده است؟
پاسخ: خداوند مكان مخصوصي ندارد تا رفتن بدانجا طول بكشد و دقت در روايت اين حقيقت را روشن مي كند كه فرشتگان رفتند از خدا اذن بگيرند و خدا اذن نداد نه اينكه خدا دستور داد ولي آنها تا برگردند دير شد.
چهار: به شهادت تاریخ از وقایعی که در تخریب و غارت بارگاه امام حسین (ع) در طول تاریخ اتّفاق افتاد نیز جلوگیری نکردند. پس مأموریتی که در روایت بر عهده ی آن ها گذاشته شد از نگهبانی حرم نیز نانوانند؟
پاسخ: در هيچ كدام از اين روايات نيامده كه اين فرشتگان ماموريت دفاع از حرم را دارند و بلكه تصريح همه روايات اين است آنها با حالتي محزون و غبار آلود بر امام گريه مي كنند و لذا اشكال وارد نيست.
پنج: گفته شد امام حسین (ع) از شوق شهادت، کمک را نپذیرفت؛ ولی هدف شهادت نیست، بلکه برپایی حقّ است. از این روی، پیروزی بر دشمنان اولویت دارد‌،‌ پس چرا كمك آنها را امام حسین (ع) نپذیرفت؟
پاسخ : با توجه به اينكه از روايات استفاده مي شود كه خداوند اذن جنگ به فرشتگان نداد و به خصوص روايت نهم كه تصريح دارد اين فرشتگان بعد از شهادت امام، مامور شدند تا در كربلا بمانند، لذا اين شبهه وارد نيست و از روايت به هيچ وجه استفاده نمي شود كه امام اجازه نداد.

نكته:
اراده خداوند متعال گاهي بر اين تعلق گرفته كه همه چيز روال عادي و طبيعي خود را طي كند و اين اراده حكمت هايي دارد و در كربلا نيز خواست خدا اين بود كه امام حسين با روال عادي قضيه را پي گيري كند كه اگر به شهادت رسيد كه به تكليف خود مل كرد واگر هم پيروز مي شد به يقين حكومت اسلامي تشكيل مي داد و اينگونه نيست كه هدف امام فقط شهادت باشد.
بنابراين هدف امام عمل به تكليف بود و دو نتيجه داشت: پيروزي و شهادت.
امام حسين –عليه السلام- در كربلا به وظيه خود عمل كرد و چون ياور نداشت شهيد شد؛ پس شهادت نتيجه عمل به تكليف است نه هدف.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1- درکربلا چه گذشت ،شیخ عباس قمی .
2- حماسه سازان کربلا؛ترجمه بخشایشی.

پی نوشتها:
[1] . ابن أبي زينب، محمد بن ابراهيم، الغيبة للنعماني ، تهران، چاپ اول، 1397ق، ص309 ، حدیث4. في بعض النسخ «يصعدون السماء يستأمرون في القتال».
[2] . ابن أبي زينب، محمد بن ابراهيم، الغيبة للنعماني ، تهران، چاپ اول، 1397ق، ص310 ، حدیث5.
[3] . ابن قولويه، جعفر بن محمد، كامل الزيارات ، نجف اشرف، چاپ: اول، 1356ش ص192،حدیث5.
[4] . ابن قولويه، جعفر بن محمد، كامل الزيارات - نجف اشرف، چاپ: اول، 1356ش ص192،حدیث9.
[5] . ابن بابويه، محمد بن على، كمال الدين و تمام النعمة - تهران، چاپ: دوم، 1395ق، ج‏2 ، ص671، حدیث22.
[6] . ابن بابويه، محمد بن على، الأمالي( للصدوق) - تهران، چاپ: ششم، 1376ش، ص129، حدیث5. ابن طاووس، على بن موسى، إقبال الأعمال (ط - القديمة) ، تهران، چاپ دوم، 1409 ق، ج‏2 ، ص544.
[7] . ابن بابويه، محمد بن على، عيون أخبار الرضا عليه السلام، تهران، چاپ اول، 1378ق، ج‏1 ، ص299،حدیث58.
[8] . بهاء الدين نيلى نجفى، على بن عبد الكريم، سرور أهل الإيمان في علامات ظهور صاحب الزمان عج - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1426 ق، ص71.
[9] . ابن قولويه، جعفر بن محمد، كامل الزيارات - نجف اشرف، چاپ: اول، 1356ش ص192،حدیث10.
منبع:اندیشه قم