پرسش :

کدام يک از مصائب حادثه کربلا براي امام حسين ـ عليه السلام ـ مشکل و درد آور بوده است؟


شرح پرسش :
پاسخ :
در تقابل و رويا رويي جبهه حق عليه باطل در طول تاريخ، صحنه هاي ماندگاري بر جاي مانده است؛ مانند رويا رويي قابيل با هابيل و همين طور نمرود با ابراهيم، فرعون با موسي و... يکي از اين جبهه ها که ماندگارترين آنها و در عين حال غم انگيز ترين آنها تا روز قيامت است صحنه زيباي عاشورا و نهضت حسين بن علي ـ عليه السلام ـ در مقابل طاغوت زمان خويش يزيد بن معاويه است. اين واقعه داراي ابعاد متفاوتي مي باشد. بعد سياسي، ديني، اجتماعي، فرهنگي و عاطفي از جمله اين ابعاد، هستند. بي شک اين نهضت نقش بزرگي در تبيين و تثبيت اسلام ناب محمّدي داشته است ، امّا در اين ميان بعد عاطفي اين واقعه که عبارت است از نحوه رويا رويي اهل بيت با مشکلات و تحمل و کنار آمدن آنها با مصيبت ها، درس هاي خوبي به جامعه بشريت در طول تاريخ داده و مي دهد .
نکته ديگر اين که در طول اين واقعه مخصوصا در روز عاشورا مصائب زيادي بر اهل بيت وارد آمده که هر کدام به نوبه خود، بزرگ و طاقت فرسا بود ؛ مانند مصيبت غريبي امام حسين ـ عليه السلام ـ ، عطش وي و کودکان و حرم ، شهادت علي اکبر، عباس بن علي، غارت خيام و... .[1]
حال سؤال اين است که در ميان اين همه مصيبت ها، کدام يک از اين ها براي ابي عبدالله ـ عليه السلام ـ مشکل تر بوده است؟
بايد بگوئيم هر کدام از اين مصيبت ها به نوبه خود بزرگ بوده است، تا جايي که بعضي از آنها، نقش محوري و کليدي، در شناساندن چهره زشت دشمن و ترسيم چهره زيبا و مظلوم امام حسين ـ عليه السلام ـ و اصحاب با وفاي وي داشته است. [2] امّا در ميان اين مصيبت ها چند مورد براي امام ـ عليه السلام ـ خيلي سنگين و درد آور بوده، تا جايي که در اين مصائب، بر حالات ابي عبدالله و حتي بر چهره نوراني حضرتش اثري گران گذارده است؛ که ما در ذيل چند نمونه مهم آن را متذکر مي شويم:
1. شهادت علي اکبر ـ عليه السلام ـ ، علي اکبر کسي است که خُلقا، خَلقا و منطقا شبيه به پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بود، به طوري که از ابي عبدالله ـ عليه السلام ـ در تواريخ مختلف آمده است که «کنا اذا شتقنا برسول الله ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نظرنا الي عليّ».[3] يعني ما هر گاه مشتاق جمال نوراني پيامبر، مي شديم، به علي اکبر نگاه مي کرديم. اين فرمايش از آن وجود بالا و والا، نشانه شدت علاقه روحي و عاطفي امام به فرزندشان مي باشد و قرائني بر سنگيني مصيبت و بر اين مطلب وجود دارد:
الف) هنگام به ميدان رفتن علي، خطاب به ابن سعد کرده و فرمودند: «خداوند نسلت را قطع کند؛ همان گونه که نسل مرا قطع کردي».[4] اين بيان امام ـ عليه السلام ـ شدت عاطفه ابي عبدالله ـ عليه السلام ـ و مقام والاي علي اکبر و اوج مصيبت را مي رساند.
ب) هنگام شهادت علي اکبر، امام بالاي جنازه وي گريه شديدي کرد، که به نقل از مقاتل تا آن روز کسي ابي عبداله ـ عليه السلام ـ را اين طور نديده بود و با اين تعبير آمده است: «قبکا،بکاء عاليا»؛ يعني با صداي بلند گريه سر داد. اين نشان گر اوج فاجعه از سوي دشمن و اوج مصيبت و عاطفه، از جانب ابي عبدالله ـ عليه السلام ـ ـ عليه السلام ـ است.
در جاي ديگر دارد که «سر علي را به دامن گرفت و به سينه چسبانيد و صدا زد: «ولدي علي، علي الدنيا بعدک العفا؛ دنيا پس از تو ارزش ماندن ندارد».[5]
2. دومين حادثه دردناک و سخت براي امام، شهادت حضرت ابي الفضل العباس ـ عليه السلام ـ است؛ شخصيت بسيار بزرگي که امام سجاد ـ عليه السلام ـ از او تعريف و تمجيد کرده است و فرموده: «کان عمّنا عباس ـ عليه السلام ـ نافذ البصير»؛ يعني عموي ما عباس داراي ايمان قوّي و داراي بصيرت در دين بوده است، قرائني نشان مي دهد که اين مصيبت جانکاه تأثير عميقي بر جسم و روح ابي عبدالله ـ عليه السلام ـ گذاشته است که در ذيل ذکر مي کنيم:
الف) هنگام حضور بر بالين عباس هنگام شهادت و به دامن گرفتن سر وي فرمودند ـ الآن انکسر ظهري و قلت حيلتي؛ يعني حالا کمرم شکست و چاره ام کم شد.[6] این مطلب نشانه اوج ابتلاء و سختي مصيبت ابي عبدالله ـ عليه السلام ـ و نشانه علاقه حضرت به ساحت برادر است.
ب) در مقاتل نوشته اند: بان الانکسار في وجه الحسين ـ عليه السلام ـ يعني حالت شکست در چهره حضرت نمايان شد و اين نشانه درد و رنج حاکي از مصيبت است.
3. سومين مصيبت سخت و طاقت فرسا که براي حضرت پيش آمده مسأله شهادت علي اصغر در آغوش آن حضرت است. البته برخي مقاتل گفته اند حضرت امام حسين ـ عليه السلام ـ براي وداع، علي اصغر را به آغوش کشيده بود که حرمله تير برگلويش زد. ولي برخي مقاتل ديگر قضيه را به اين صورت نقل کرده اند که: «حضرت ام کلثوم خواهر امام حسين ـ عليه السلام ـ به او عرض کرد که اصغر سه روز است آب نياشاميده حضرت او را به آغوش کشيد و براي او طلب آب کرد که با تير حرمله به شهادت رسيد.
چند دليل براي سختي اين مصيبت مي توان بر شمرد:
الف) خون علي اصغر را به آسمان پاشيد و فرمود: «بر من آسان است اين مصيبت، به علت اين که خداوند اين مصائب را مي بيند».
خداوند براي دلداري امام حسين ـ عليه السلام ـ فرمود: «يا حسين او را واگذار که ما، در بهشت برايش دايه اي تدارک ديده ايم تا به او شير دهد.[7]
مصائب بزرگ دیگری نیز قابل ذکر است ؛ زماني که سکينه ـ سلام الله عليها ـ دختر حضرت به کنار جسد پدر آمد، گريه کرد و بي هوش شد که در حال بيهوشي اين اشعار را از حضرت آموخت که: «ليتکم في يوم عاشورا... الخ، يعني اي کاش در روز عاشورا مي ديديد که چگونه براي بچه کوچکم طلب آب کردم ولي به من رحم نکردند» يا در ادامه شعر مي فرمايد: «اين حادثه چنان سخت و طاقت فرساست که پايه هاي کوه هاي مکّه را خراب کرده است».[8]
يا در زماني که نعش اصغر را آورد سکينه به استقبال پدر آمد و عرض کرد: «پدر جان گويا برادرم را سيراب کردي؟» و حضرت در جواب فرمود: دخترم! بيا قنداقه برادرت را بگير، که بر اثر تير دشمن سرش جدا شده است».[9]
مصيبت وداع نيز از جمله مشکل ترين مصيبت ها براي حضرت بوده است. البته ذکر اين نکته لازم است که امام ـ عليه السلام ـ چندين وداع داشته است که يکي از آنها وداع با شيرخواره اش بوده که مقاتل اشاره کرده اند.[10]
از جمله وداع هاي حضرت وداع با امام سجاد ـ عليه السلام ـ وداع با سکينه، و وداع با زنان حرم و اهل بيت خود و بالاخره وداع با زينب ـ سلام الله عليها ـ و جريان معروف بوسه بر گلوي مبارک امام توسط زينب ـ سلام الله عليها ـ و اجراي وصيت مادرش زهرا ـ سلام الله عليها ـ مي باشد.[11]
مسأله عطش نيز از مصائب بزرگ بوده است. اين مسأله در غير بني هاشم تا حدودي محوري و جدّي نبوده ولي در بني هاشم به صورت يک مسأله جدّي مطرح بود و در خود ابي عبدالله ـ عليه السلام ـ نيز اين مسأله جدي بوده است که حضرت براي حل آن چاره هايي انديشيده بودند؛ از جمله ذخيره آب و جيره بندي و... فرستادن عباس به شريعه نيز براي آب به همين منظور بوده است، البته بنابر نقل مقاتل خود حضرت يکبار براي آوردن آب، قلب سياه دشمن را شکافت و خود را به شريعه رسانيد ولي هنگام برداشتن آب، دشمن حيله کرد و صدا زد: «يا حسين آب مي نوشي در حالي که به خيام حرم، حمله شده است» حضرت از دفع عطش صرف نظر کرد و به سوي خيمه روان شدند که از همين قول استفاده مي شود که مصيبت اساسي ديگر که براي وي سخت بوده، مسأله حمله دشمن به خيام حرم بوده است که حضرت براي جلوگيري از اين معضل نيز تدابيري انديشيده بودند، که از آن جمله بود: کندن خندق به دور خيام و اطراف آنها، بستن خيام با طناب به نزديک هم و... و هم چنين سفارش وي که خطاب به دشمن فرمودند: «اگر دين نداريد لااقل در دنياي خود آزاد مرد باشيد».
و هم چنين قول حضرت که فرمودند: «تا زنده ام متعرض زن ها و کودکان نشويد».[12]
با توجه به موارد فوق به نظر مي رسد، مصيبت اصلي که موارد فوق و ساير مصيبت ها زير مجموعه اين مصيبت، قرار مي گيرد، مسأله عدم معرفت و شناخت حقيقي مردم کوفه و شام از امام ـ عليه السلام ـ بود؛ زيرا اگر آنها درک مي کردند که به وجود امام زنده اند و هستي آنها طفيل هستي امام ـ عليه السلام ـ مي باشد، هيچ گاه حاضر به مقاتله و پيکار با او نمي شدند.
و حجت خداوند را غريب و تنها نمي گذاشتند، تا اين که بر نيزه غريبي تکيه بزند و صداي هل من ناصر او را پاسخ مي دادند . البته خطبه هاي فراوان حضرت براي هدايت آنها دليل قاطعي بر اين مصيبت است که برای امام ، عدم معرفت مردم و جهالت آنها بسيار سخت و طاقت فرسا بوده است و در هر لحظه اي از صحنه هاي جنگ تلاش مي کردند تا مردم را از تصميم نا بجايشان برگردانند ، ولي هيچ يک از اين سخنان در دل سنگ آنها اثر نکرد.[13]
عجيب اين که، امام ـ عليه السلام ـ حتي در زير خنجر شمر نيز براي هدايت وي تلاش کرد، که وي در جواب امام ـ عليه السلام ـ جايزه يزيد لعنت الله را بر شفاعت رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ترجيح داد.[14]
بنابراين علاوه بر مصيبت هاي زيادي که امام متحمّل شدند، مسأله عدم معرفت مردم نسبت به او و جهالت مردم بوده است؛ که ابي عبدالله الحسين ـ عليه السلام ـ براي حلّ آنها، حتي خون خويش را اهدا نمود؛ «و بذل مهجته ليستنقذ عبادک من الجهالة و حيرة الضلاله».[15]

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ تأملي در نهضت عاشورا، دکتر رسول جعفريان.
2ـ اشک روان بر امير کاروان، ترجمه خصائص الحسينيه، شيخ جعفر شوشتري.
3ـ عاشورا، ريشه ها، انگيزه ها و...، زير نظر آيت الله مکارم شيرازي، محققين رستم نژاد و داوودي.
4ـ پژوهشکده علوم و فرهنگ اسلامي، نگاهي نو به جريان عاشورا، گروه تاريخ و سيره.

پی نوشتها:
[1]. شهرستاني، سيد محمد حسين، اشک روان بر امير کاروان (ترجمه خصائص الحسينيه)، قم، موسسه مطبوعاتي دارالکتاب (جزايري)، چاپ هفتم، 1313ق، ص158 و 159.
[2]. سيد بن طاووس، اللهوف، قم، دارالاسوه، چاپ سيزدهم، 1378ش، ص166.
[3]. اللهوف، همان، ص166؛ اصفهاني، ابوالفرج، مقاتل الطالبيين، قم، منشورات رضي، چاپ دوم، 1405ق، ص77.
[4]. اللهوف، همان، ص166.
[5]. ابن نما، حلّي، مثير الاحزان، قم، موسسه امام مهدي(عج)، 1406ق؛ شيخ مفيد، الارشاد، قم، موسسه اهل البيت لاحياء التراث، چاپ اول، 1413ق، ج2، ص107.
[6]. الارشاد، همان، ص109.
[7]. الحائري، محمد مهدي، معاني السبطين، قم، منشورات اسلامي شريف رضي، چاپ اول، ج1، ص424.
[8]. همان، ص425.
[9]. همان، ص424.
[10]. الارشاد، همان، ص108.
[11]. معاني السبطين، همان، ص21؛ اللهوف، همان، ص124.
[12]. خوارزمي، مقتل الحسين(ع)، قم، مکتبة المفيد، چاپ اول، ج2، ص33؛ مجلسي، محمد باقر، بحارالأنوار، ج45، ص50.
[13]. اللهوف، همان، ص86 و 87.
[14]. ملا محمد باقر، بهبهاني، الدمعة السّاکبه، بيروت، موسسه اعلمي، 1404ق، ص271.
[15]. شيخ عباس قمي، مفاتيج الجنان، قم، چاپ اول، ص771، زيارت اربعين.
منبع: اندیشه قم