پرسش :

چرا در جنگهای قبل و بعد از اسلام سر را از بدن جدا می کردند؟ آیا این عمل وحشیانه نیست؟ چرا پیامبر(ص) جلوی این عمل را نمی گرفت؟ چرا حضرت علی(ع) این کار را می کرد؟ چرا این کار را از طرف وهابی ها یا قاتلین امام حسین(ع) تقبیح می کنیم؟


شرح پرسش :
پاسخ :
شکی نیست که بریدن سر به هیچ وجه عمل صحیحی نیست و انسان‌ها فطرتاً از این کار ناراحت می‌شوند. در شریعت مقدس اسلام و در سیره و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) نیز به شدت از این گونه اعمال نهی شده است. چنانکه از جنایت بر اجساد کشتگان دشمن نیز نهی شده، که از آن تعبیر به مثله کردن گردیده و روایاتی در این باره وارد شده، از جمله اینکه سگ مرده را هم مثله نکنید.[1]
همچنین در کتاب شریف کافی بابی تحت عنوان «توصیه‌های پیامبر و امیرمومنان در سریه‌های که شرکت نداشتند؛ بَابُ وَصِيَّةِ رَسُولِ اللَّهِ وَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ فِي السَّرَايَا» وجود دارد و توصیه‌های ایشان در آنجا به تفصیل آمده است[2].
در تاریخ اسلام و به ویژه در جنگ‌های پیامبر اعظم (صلی الله علیه و اله) و حضرت علی (علیه السلام) از این قبیل اعمال سخنی به میان نیامده است و تاریخ ضبط نکرده که این بزرگوران چنین کاری کرده باشند و یا دستوری در این راستا داده باشند.
از سویی در برخي موارد كه اين قضيه ديده شده به درخواست و تایید پيامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) نبوده است. به یک نمونه تاریخی توجه نمایید: خالد بن ولید وقتی به سمت قبیله بنی جذیمه اعزام شد، بنابر یک اشتباه ،عده‌ای از قبیله بنی جذیمه را کشت؛ وقتی خبر به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) رسید، ضمن اعلام بیزاری و برائت از کار خالد فرمود: «خدايا تو آگاهى كه من از جنايت خالد بيزارم‏؛ اللهم انی ابرا الیک مما صنع خالد»[3] و سپس حضرت علی (علیه السلام) را به سوی این قبیله فرستاد، تا دیه و خسارت آنها را جبران نماید،امير مؤمنان علی (علیه السلام) ضمن جبران و پرداخت خسارت و دیه افراد از مردم این قبیله دلجويى كرد. و وقتى پيامبر (صلی الله علیه و اله) از کار آن حضرت آگاه شد، فرمود: «یا على! من اين كار شما را با شترانى زياد و سرخ مو عوض نمى‏كنم. تو رضايت مرا به دست آوردى، خدا از تو راضى شود».[4]
این سیره و رفتار حضرت علی (علیه السلام) در برخورد با دیگران بود. چنانکه اعزام آن حضرت دو بار به سمت یمن توسط پیامبر (صلی الله علیه و اله) برای دعوت آنها به اسلام در همین راستا قرار دارد و حتی مسجدی به نام ایشان در آنجا بوده است.[5]
ابن شهر آشوب در این باره می‌نویسد: «پس از آن که خالد بن ولید نتوانست، مردم یمن را مسلمان نماید، پیامبر از این امر ناراحت شد و خالد را برکنار کرده و به جایش امیرالمومنین (علیه السلام) را به یمن فرستاد و گفته شده با حضور امیرمومنان همه قبیله حمدان در یک روز مسلمان شدند و بعد از حمدان سایر قبایل یمن اسلام را پذیرفتند، وقتی این خبر به گوش پیامبر رسید سجده شکر به جای آوردد».[6] مورخین نیز به این نکته اشاره کردند.[7]
البته برخی خواسته‌اند با طرح شبهه‌ای اعلام نمایند که حضرت علی (علیه السلام) در جنگ خندق و جريان نبرد با عمرو بن عبدود سر او را بریده است. در صورتی که باید توجه داشت که این جریان به صورت‌های گوناگون در متون تاریخی ثبت شده است. و آنچه از این متون تاریخی بر می‌آید این است که این شبهه به هیچ وجه صحیح نیست و بریده شدن سر عمرو بن عبدود در صورت صحت در حین نبرد بوده است که مستندات تاریخی آن را در ادامه ذکر می‌کنیم.
یکی از محققان معاصر پس از تحقیقات فراوان در این باره می‌نویسد: حضرت علی (علیه السلام) با شمشیر رگ گردن عمرو بن عبدود را زد و او سپس بر زمین افتاد.[8] در اینجا و سایر مواردی که در زیر می‌آید هیچ اشاره ای به بریدن سر نشده است.
منابع تاریخی نیز سخنی از بریده شدن سر ندارند، چنانکه می‌نویسند: علی (ع) چنان با شمشیر بر ترقوه او (عمرو) کوبید که آن را شکافت و جدا کرد و عمرو بن عبدود بر زمین افتاد.[9]
پس در مجموع باید گفت حضرت علی (علیه السلام) در هنگام جنگ باعث جدا شدن سر عمرو بن عبدود و نه پس از مرگ او و این در حین جنگ امری طبیعی می‌باشد.
در پایان یادآور می‌شود که بريدن سر دشمن و همراه آوردن و نگه داشتن آن به نشانه غنيمت و پيروزي اصطلاحاً «سر آوردن» گفته مي‌شد و این کار از قديمي‌ترين سنت‌ها ی جنگی و... در بسياري از مناطق جهان بویژه اروپا معمول بوده و تا اوايل سده بيستم در اروپا رخ مي‌داده ‌است.[10]
از طرفی دلیل این که سر را می‌بریدن و آن را می‌فرستادن این بوده که هم نشانه مرگ دشمن بود و هم حمل و نقل آن آسان بود. اما در سیره و سنت معصومان هیچگاه چنین چیزی نبوده و اگر موردی توسط یاران آنها انجام شده بی‌شک مورد تایید آنها نبوده است.
ذکر این نکته ضروری است ؛ نباید امکانات زمان را در جنگها و دراجرای حکم اعدام از نظر دور داشت ؛ جنگ ده قرن پیش اقتضائات وامکانات خود را داشت وکشتن با شمشیر و بریدن سر امری عادی بود که شاید در زمان ما خشونت باشد؛ اما شدت خشونت آن با زمان حاضر که با تزریق آمپول انسانها را در مدت چند ثانیه می کشند یا با رگبار گلوله های آتشین یا با بمب اتم که در ناکازاکی و هيروشیما که هزاران انسان بی گناه کشته شدند ؛ قابل مقایسه نیست ؛ سلاح جنگ دوره صدر اسلام شمشیر بود ، صلاح امروز این ابزارهای کشتار جمعی است؛ لذا امکان داشت کسی درنبرد تن به تن سرکسی را هم با شمشیر بزند چون دفاع و جنگ غیر از این نیست ؛ در واقع در آن موقع راهي به جز اين نبوده است.
البته ممكن است كه براي اعدام كسي او را به شيوه سربريدن اعدام كرده باشند ولي بايد توجه داشته باشيم كه در آن زمان اعدام با دار و مانند آن مرسوم نبوده است و كشتن با بريدن سر از همه زودتر باعث مرگ محكوم مي شده است.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. پاسخ به شبهات درباره پیامبر اعظم (ص)، قدردان قراملکی و دیگران.
2. تاريخ تحليلي اسلام تا پايان امويان، سید جعفر شهیدی.

پی نوشتها:
[1]. شیخ حر عاملی، وسائل الشيعه، قم، موسسه آل البیت، چ اول، 1409ق، ج29، ص128.
[2]. کلینی، كافي، تهران، اسلاميه، چ دوم، 1362ش، ج5، ص27.
[3]. حلبی، السیره الحلبیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چ اول، 1422ق، ج 3، ص 277 .
[4]. طوسى، الأمالي، قم، دار الثقافة، چ اول، 1414ق، ص498.
[5]. ر. ک: غلامحسن محرمی، تاریخ تشیع، قم، انتشارت موسسه امام خمینی، چ ششم، 1386ش، ص 172.
[6]. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، قم، موسسه انتشارات علامه، 1379ق، ج2، ص 129.
[7]. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و زرکلی، بیروت، دارالفکر، چ اول، 1417ق، ج1، ص384.
[8]. علامه جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، قم، دار الحدیث، چ دوم، 1428ق، ج11، 133.
[9]. ابن کثیر، البداية و النهاية، بيروت، دار الفكر، 1407ق، ج4، ص106؛ ابن كثير، السيرة النبويّة، بیروت، دارالمعرفه لطباعه و النشر، 1393ق، ج3، ص205؛ ديار بكرى‏، تاريخ الخميس، بیروت، دار الصادر، بی تا، ج1، ص487؛ صالحی شامی، سبل الهدى، تحقيق عبدالموجود و معوض، بيروت، دار الكتب العلمية، چ اول، 1414ق، ج4، ص387.
[10]. ر.ک: سایت ویکی پدیا.
منبع: اندیشه قم