پرسش :

بهاييان در پيدايش و استمرار رژيم پهلوي چه نقشی داشتند ؟


شرح پرسش :
پاسخ :
مقدمه:
پايه‏گذار فرقه بهائیت، شخصى به نام «ميرزا حسينعلى» معروف به « ميرزا بهاءاللَّه» بود كه نخست خود از پيروان فرقه بابيه بود.ارتباط «بهاءاللَّه» با سفيران دولت های گوناگون،حاکی از اين حقيقت است كه اين فرقه به دلائل سياسى ایجاد شده است.در واقع مى‏توان گفت فرقه «بهائيت» همان فرقه «بابيت» با تغييراتى اندک مى‏باشد[1] که در 170 سال پیش و در عصر قاجاریه جعل می گردد.
یکی از مهم ترین نقاط ضعف دوران پهلوی ها، نفوذ بهائیان در بدنه آن و اشغال حساس ترین پست ها از سوی آنها بوده است. بی تردید خطر بهائیت برای اسلام بطور عام و مذهب تشیع بطور خاص، بیش از هر فرقه دیگری بوده به گونه ای که در برهه­ای از زمان،بیشترین تلاش نیروهای مذهبی،از مبلغین گرفته تا مراجع عظام تقلید همچون آیت العظمی بروجردی صرف مبارزه با این فرقه شده و هزینه های فراوانی در این راستا صورت گرفته است.
اولا: بر اساس اسناد و مدارک موجود،بهائیت در ایران مدتها پیش از کودتای انگلیسی سوم اسفند 1299 ش توسط حبیب الله عین الملک(پدر امیر عباس هویدا نخست وزیر مشهور محمد رضا پهلوی) رضان خان را کشف و به سرجاسوسان انگلیسی(اردشیر جی) در ایران برای انجام کودتا معرفی شد .رضاخان نیز متقابلا(در تعهداتش به انگلیسی ها) وعده هایی درباره توجه به این فرقه در ایران داده بود.[2] یکی از مصادیق بارز انجام این تعهدات را در قرار دادن سپهبد صنیعی بعنوان آجودان مخصوص محمد رضا در دوران ولیعهدی او می توان جستجو نمود.[3] در این دوران،سیاست دین زدایی و کنار نهادن روحانیت از اجتماع از سوی رضا خان،مطابق خواست بهائیان بوده است.[4]
بنابراین اگر از این منظر به ارتباط بهائیت با خاندان پهلوی نگاه کنیم باید بگوییم این بهائیت بود که بذر سلسله پهلوی را کاشته تا این که در سال 1304ش رسماً رضا خان به سلطنت می رسد.امّا این که بهائيان بطور مستقیم در تاسیس این سلسله نقش داشته باشند نمی توان چنین باوری را پذیرفت.البته آنان در عصر رضا خانی،به حیات فرهنگی خویش ادامه داده و بعنوان یک جنبش مذهبی فعالیت می نمودند و حضوری در عرصه سیاست و اجتماع نداشتند.[5]
ثانیا: نسبت به نقش بهائیت در تداوم و استمرار حیات خاندان پهلوی می توان گفت حضور و پیوند بهائیت با دربار محمد رضا پهلوی در سال های پس از کودتای 28 مرداد 32 ش به اوج خود رسیده و بهائیان در دو دهه آخر سلطنت وی، به بالاترین مقامات در ایران دست یافتند.[6] این حضور در صحنه اجتماع و سیاست،پس از اطمینان از سرکوب کامل روحانیت شیعه و نهاد مذهب پس از قیام 15 خرداد 42 ش و تبعید امام خمینی(ره) در سال 43ش علنی گردید.[7]
بطور کلی،حوزه نفوذ بهائیان در رژیم پهلوی دوم در سه حوزه سیاست،اقتصاد و فرهنگ بوده و افراد زیادی از این فرقه ضاله در این سه حوزه حضوری تعیین کننده داشته اند که ما در این مجال،به برخی از این افراد به اجمال اشاره می کنیم.
1: سیاست
«اميرعباس هویدا» که سیزده سال بالاترین مقام اجرایی(نخست وزیری) کشور را در اختیار داشت با اینکه اسناد فراوانی در خصوص بهائی بودن وی وجود دارد ولی در ظاهر هیچ گاه به اعتقادات واقعی خود اعتراف نکرد و خود را مسلمان و شیعه قلمداد می نمود.چرا که انتخاب هویدا به نخست وزیری به عنوان کسی که به بهائیت اشتهار داشت موجب اعتراضات مردم می گردید لذا هویدا مجبور بود با تظاهر به مسلمانی،مأموریت خود را انجام دهد.
یکی دیگر از مهم ترین و بانفوذترین چهره های بهايي که در پشت پرده سیاست فعالیت های گسترده ای را انجام می داد «عبد الکریم ایادی» بود.ایادی از مشهور ترین بهائیان ایران و پزشک مخصوص شاه بود و از این حیث ارتباطی بسیار نزدیک با دربار داشت.وی با استفاده از نفوذ خود در دستگاه های دولتی،بهائیان را در بخش های مختلف در ادارات و سازمان های دولتی جای می داد و از این راه ادارات و سازمان های کشور را در خدمت بهائیان در می آورد.
از چهره های دیگر بهائی که در رژیم پهلوی،صاحب قدرت بود می توان «پرویز ثابتی» را نام برد. ثابتی که پدر و مادرش بهائی بودند تلاش های خود را در سازمان های امنیتی و اطلاعاتی و به طور مشخص «ساواک» به کار گرفت و بر سیستم امنیتی و اطلاعاتی کشور مسلط شد و از این طریق تبدیل به یکی از پر نفوذترین افراد سیاسی ـ امنیتی کشور گردید.
2: اقتصاد
«حبیب الله ثابت» مشهور به «پاسال» از دیگر چهره های معروف بهائیان بود که تلاش های خود را در زمینه اقتصادی و تجاری به کار گرفته و از این طریق از بهائیان حمایت مالی می نمود.در عین حال وی تلاش می کرد تا با استفاده از ثروت کلان خویش،در عرصه سیاسی نیز نقش آفرینی کند.
«منصور روحانی» از دیگر چهره های بهائی دارای منصب مهم حکومتی در دوران پهلوی است که علی رغم اینکه پدرش از بهائیان معروف می باشد و بهائی بودن وی نیز بر همگان آشکار شده بود؛تظاهر به مسلمانی می کرد.روحانی در سال1337ش از سوی محمد رضا پهلوی به مدیریت سازمان آب تهران منصوب ودر دوره نخست وزیری «علی امینی» نیز در این مدیریت باقی ماند.
3: فرهنگ
از دیگر چهره های بهائی تأثیر گذار در رژیم پهلوی که با اقدامات بسیاری برای ترویج عقاید بهائیان و در عین حال ضربه زدن به اسلام انجام داد « فرخ رو پارساي» بود.وی در سال 1347 هنگامی که «هویدا» کابینه خود را بازسازی می نمود،به وزارت «آموزش و پرورش» انتخاب گردید و در دوران تصدی خود بر این وزارت خانه،بر رواج شدید فساد و بی بند و باری پافشاری و با همکاری ساواک،مدارس اسلامی را تحت فشار قرار داده و دختران محجبه را مجبور به کشف حجاب می نمود.از دیگر اقدامات « فرخ رو پارسا» در جهت اسلام زدایی،انجام تغییراتی در محتوای متون آموزشی مدارس بود که از این طریق به اسلام زدایی و ترویج عقاید بهائیان اقدام می نمود. بعلاوه،این فرقه بر رسانه های جمعی از جمله رادیو و تلویزیون،روزنامه ها،مجلات و... نیز مسلط بوده و به انتشار افکار خویش می پرداختند.
نتیجه:
نتیجه سخن این که دوران پهلوي ها زمینه بسيار مناسبي براي رشد و نفوذ بهائيان در ايران بود.با حمايت‌هايي كه رضا شاه و محمد رضا شاه از اين گروه مي‌كردند و پست‌هاي اجرايي ای كه در دوره پهلوی دوم،بهائيان به دست مي‌آوردند و حمايت‌هاي استعمار‌گران(به ويژه آمريكا و انگلستان و رژيم غاصب اسرائيل) باعث شد ايران سرزمين امنی براي بهائيان باشد تا به ترویج افکار و عقاید باطل خویش بپردازند.

پی نوشتها:
[1]- سی دی پرسمان. نهاد رهبری در دانشگاه ها
[2]- بهائیت آن گونه که هست. ، جمعي از نويسندگان ، انتشارات جام جم ،ص 235
[3]- همان. ص 231
[4]- بهائیت در ایران ، سيد سعيد زاهد زاهداني ، انتشارت مرکز اسناد انقلاب اسلامي ، ص 238
[5]- همان.ص 234
[6]- بهائیت آن گونه که هست.ص 231
[7]- بهائیت در ایران.ص 237
منبع: اندیشه قم