پرسش :

دولت موقت اول انقلاب چه طور ، همفكر ايده هاي آمريكا در داخل كشور بود ؟ چه مداركي در دست است كه آنان همفكر با ايده هاي آمريكا بودند؟


شرح پرسش :
پاسخ :
ارزيابي عملكرد و كارنامه دولت موقت را به صورت زير مورد بررسي قرار مي دهيم:
1. چگونگي تشكيل دولت موقت و اعضاي آن.
2. دولت موقت و سیاست های گام به گام
3. سياست خارجي دولت موقت و ارتباط با آمريكا.
تشكيل دولت موقت و اعضاي آن: پس از بازگشت امام خميني (ره) از پاريس به ايران در پانزدهم بهمن 1357 مهندس بازرگان را به نخست وزيري دولت موقت تعيين و مأمور تشكيل كابينه براي سازمان بخشيدن به امور آشفته كشور نمودند و در پيامي به مهندس بازرگان فرمودند: «جناب عالي را بدون در نظر گرفتن روابط حزبي و بستگي به گروهي خاص، مأمور تشكيل دولت موقت مي نمايم تا ترتيب اداره امور مملكت و خصوصاً انجام رفراندوم و رجوع به آراء عمومي ملت درباره تغيير نظام سياسي كشور به جمهوري اسلامي و تشكيل مجلس مؤسسان از منتخبين مردم جهت تصويب قانون اساسي جديد را بدهيد[1]. مضمون پيام امام (ره) به بازرگان اين بود كه وي بايد راه خود را از بسياري از چهره هاي ليبرال و ملي گرا جدا نمايد اما متأسفانه مهندس بازرگان راه ديگري را برگزيد و كابينه خود را از ميان افراد ليبرال و ملي گرا انتخاب نمود بيشتر اعضاي دولت موقت داراي تحصيلات عاليه بودند و بيشتر آنان ساليان طولاني در كشورهاي اروپاي و آمريكايي سكونت داشتند و همين خود به درك آنان از واقعيت هاي جامعه ايران و فرهنگ اسلامي لطمه مي زد نگاهي به فهرست اعضاي دولت موقت گوياي اين واقعيت است مهندس بازرگان صباغيان را به عنوان معاون نخست وزير در امور انتقال، دكتر يزدي را به سمت معاون در امور انقلاب و امير انتظام را به مسئوليت امور اداري و روابط عمومي منصوب نمود كه هر سه نفر از اعضاء اصلي نهضت آزادي بودند بقيه اعضاي كابينه از اين قرار بودند دكتر يدالله سحابي وزير مشاور در طرحهاي انقلاب، دكتر كريم سنجابي وزير امور خارجه، احمد صدر حاج سيد جوادي وزير كشور، داريوش فروهر وزير كار، مهندس عباس تاج وزير نيرو، دكتر كاظم سامي وزير بهداري، مهندس مصطفي كتيرايي وزير مسكن و شهرسازي، مهندس يوسف طاهري وزير راه، دكتر محمد حسن اسلامي وزير پست و تلگراف، دكتر محمود احمدزاده وزير صنايع، علي اردلان وزير دارايي، احمد مدني وزير دفاع، اسدالله مبشري وزير دادگستري، رضا صدر وزير بازرگاني، دكتر علي شكوهي وزير آموزش و پرورش، ناصر ميناچي وزير تبليغات و جهانگردي، مهندس علي اكبر معين فر وزير مشاور و سرپرست سازمان برنامه و بودجه، دكتر علي محمد ايزدي، وزير كشاورزي[2] اكثر اين افراد اعضاء نهضت آزادي، جبهه ملي و ... بودند تدريجاً و در طول 9 ماه عمر حكومت دولت موقت جا به جايي هايي در وزارتخانه ها صورت گرفت كه بيشتر تحت فشار اعضاء اصولگراي شوراي انقلاب و انتظارات انقلابي مرحوم امام انجام شد.
دولت موقت و سیاست های گام به گام: مهدي بازرگان به طور کلي در رويه و شيوة دولت خويش در هنگامي که دولت موقت بودند مسئله سياست گام به گام را دنبال مي کردند البته گرچه براي رسيدن به اهداف سياست مرحله به مرحله را دنبال کرده و اگر اقتضاء زمان و مکان اجازه دهد براي پيشبرد اهداف سياست مرحله اي را دنبال کردن مفيد است و عقل هم همان را مطلوب مي داند امّا ايشان با چشم پوشي و بي اعتنايي به توطئه ها و فتنه هاي داخلي و دشمني هاي آمريکا بدون لحاظ اقتضائات زمانه سياست گام به گام را دنبال مي کردند و براي همين با امام (ره) و مسئولين انقلابي اختلاف پيدا کردند و حرکت هاي انقلابي و تصميمات قاطع مسئوليت انقلاب را پذيرا نبودند ايشان با تعلل ورزي در مسئله کردستان، آن را تا مرحله سقوط پيش بردند و با مسامحه اي که داشتند بيم آن مي رفت که کردستان از کشور عزيزمان تجزيه شود گويا مهدي بازرگان فراموش کرده بودند که مردم براي پيروزي انقلاب و استقلال کشور از خون و جانشان مايه گذاشته بودند و بسيار روشن است که آمريکايي که منافع عظيم خود را در ايران با سقوط رژيم پهلوي از دست داده است با ايجاد هرگونه توطئه و خصومتي دست بردار از منافع از دست رفته خويش نمي باشد و در آن بحبوحة انقلاب ملت ايران نياز به حرکت ها و تصميمات قاطع و انقلابي بود که مسامحه کاري و سياست هاي گام به گام هاي بازرگان با آن سازگاري نداشت در ظاهر اين سياست، مرحله به مرحله پيش رفتن و به واسطه برنامه هاي مرحله اي و تدريجي به مقصد رسيدن است امّا جدول زماني و اقتضائات اوائل انقلابي (بعد از پيروزي) با وجود فتنه هاي کردستان و گروهک ها و پس مانده هاي رژيم پهلوي و خصومت و دشمني آمريکا چنين فرصتي را به سياست هاي گام به گام نمي داد و اگر اين مسامحه کاري ها ادامه مي يافت به قول امام (ره) با وجود اين سياست ها در ملت عزيز ما، اکنون در زير چنگال آمريکا و مستشارات او دست و پا مي زدند و اسلام عزيز چنان سيلي از اين ستمکاران مي خورد که قرن ها سر بلند نمي کرد.[3]
سياست خارجي دولت موقت و ارتباط با آمريكا:
سياست خارجي دولت موقت بر برقراري رابطه با آمريكا استوار بود و علاوه بر بازرگان دولت موقت و ديگر اعضاي نهضت آزادي اكثراً حفظ رابطه با آمريكا را استراتژيك مي دانستند و در مواضع رسمي و غير رسمي خود اين ديدگاه را ترويج مي كردند كه قطع رابطه با آمريكا عاقلانه نيست و كشور به تداوم روابط با دولت آمريكا نياز حياتي و مبرم دارد. مهندس بازرگان يك هفته پس از پيروزي انقلاب اسلامي در مصاحبه با خبرنگار نيويورك تايمز چنين گفت: «دولت ايران مشتاق است روابط خوب خود با امريكا را از سر بگيرد[4].
اشتياق بازرگان به برقراي رابطه با آمريكا و صداقت وي در اين امر براي آمريكائيان كاملاً محرز بود كاردار سفارت آمريكا در يكي از يادداشت هاي خود، اشتياق بازرگان به حفظ روابط دوستانه با آمريكا را چنين شرح مي كند: «مناسبات حسنه با ايالات متحده از اعتقادات شخصي نخست وزير است هنگامي كه دادن پست وزارت خارجه به يزدي مورد بحث بود نخست وزير از يزدي دربارة اين نكته پرسيده بود تا اين كه اطمينان حاصل كرد كه يزدي از مناسبات دوستانه با آمريكا پشتيباني مي كند...[5]. بازرگان حتي پس از استعفا از نخست وزيريش بر اين نكته تأكيد داشت كه «ما روابط دوستانه اي با آمريكا داشته ايم و بايد آن را حفظ كنيم...[6]. امير انتظام به عنوان سخنگوي دولت موقت بارها در اعلام مواضع دولت موقت بر تداوم روابط حسنه با آمريكا تأكيد كرد. در يكي از اسناد لانة جاسوسي در خصوص يكي از مصاحبه هاي او چنين آمده است: «او (امير انتظام) به خبرگان گفت كه اميدوار است روابط با آمريكا به زودي به سوي بهبودي رود در مورد فسخ قرار دادهاي نظامي امير انتظام گفت كه فسخ تمام قراردادهاي سابقي كه ايران قبلاً در آنها ميلياردها دلار سرمايه گذاري كرده بود غير عاقلانه است. او حتي غير مستقيم به لزوم حضور متخصصان نظامي آمريكايي در ايران اشاره كرد[7]». همين طور در يكي از اسناد درباره يكي از مصاحبه هاي يزدي (از اعضاي نهضت آزادي و وزير امور خارجه دولت موقت) چنين آمده «يزدي آن طور كه در تهران تايمز مورخ 23 ژوئن منعكس شده شخصاً اين مسأله را مطرح نموده است كه ايران نمي تواند به تنهايي به پيش برود يزدي صريحاً به ادامه وابستگي به غرب اقرار دارد[8].
بنابراين سياستي كه بازرگان و دولت موقت در رابطه با آمريكا در پيش گرفته بود هيچ تشابهي با مواضع و آرمان هاي امام (ره) نداشت اين اختلاف به حدي بود كه امام (ره) فرمودند: اول انقلاب شهادت مي دهد كه نهضت به اصطلاح آزادي، طرفدار جدي وابستگي كشور به آمريكا و در اين باره از هيچ كوششي فروگذار نكرده است[9]. در اسناد لانه جاسوسي به اختلاف عقيده ميان امام (ره) و دولت وقت بر سر مسأله رابطه با آمريكا چنين اشاره شده است: دولت موقت ايران و امام خميني (ره) درباره ارزش مناسبات با آمريكا اختلاف نظر دارند ماهيت ضد آمريكايي نظريات امام خميني (ره) باعث شده است كه فعاليت هاي ضد آمريكايي افزايش يابد در حالي كه دولت موقت ايران اهميت مناسبات حسنه را با ما (آمريكاييها) به رسميت شناخته است آيت الله خميني (ره) و اطرافيان او چنين اهميتي را به رسميت نمي شناسند[10]». از جمله مهمترين عواملي كه موجب نگراني و اعتراض مردم به عملكرد دستگاه سياست خارجي دولت موقت در خصوص رابطه با آمريكا گرديد موضوع ملاقات و مذاكرات بازرگان با برژنيسكي ـ معاون امنيتي كارتر ـ بود اين ديدار در شرايطي صورت گرفت كه شاه در آمريكا به سر مي برد و از سوي ديگر امام (ره) شديدترين حملات را به امريكا به دليل اقدام توهين آميز اين دولت ابراز مي نمود مردم و در رأس آنان دانشجويان انقلابي پيرو امام با مشاهده ضعف عملكرد دولت موقت و سكوت سران آن در برابر مداخلات ايالات متحده در امور داخلي كشور پناه دادن به شاه مخلوع، عدم استرداد دارائي هايي كه سران رژيم سابق به آمريكا برده بودند. عدم پرداخت مطالبات ارزي دولت ايران از آمريكا ، جاسوسي تحت پوشش فعاليت ديپلماتيك، تحريك و تجهيز اقليتهاي قومي و مذهبي در كشور، حمايت از گروه ها و محافل سياسي مخالف امام و حركت مردم و... تصميم گرفتند كه خود در اين زمينه اقدام نمايند افشاي مذاكرات سرّي ميان بازرگان و برژينسكي به مشابه كبريتي در انبار باروت خشم و انزجار مردم و دانشجويان مسلمان بود.
مهم ترين واكنش به تمام اقدامات مداخله جويانه آمريكا و ضعف عملكرد دولت موقت در خصوص رابطه با ايالات متحده در شكل تسخير سفارت اين كشور در تهران از سوي دانشجويان پيرو خط امام تجلّي يافت، اين اقدام به نظر تمامي كارشناسان مسائل سياسي نوعي اعتراض به مشي محافظه كارانه دولت موقت و اقدامات دولت آمريكا بود كه امام (ره) از آن به انقلاب دوم ياد كرد. نگاهي به سخنان سخنگوي دانشجويان مسلمان پيرو خط امام، ضمن تأييد اين تحليل نشان مي دهد كه اين مسأله چه قدر در تحريك دانشجويان براي تسخير لانة جاسوس نقش آفرين بوده است در اين خصوص آمده است : «ما دانشجويان مسلمان دانشگاهها هستيم و خودمان را پيرو خط امام مي دانيم... اسلام نمي تواند ديني باشد كه موافق اين سلطه جويي ها باشد انقلاب ما قبل از 22 بهمن به عنوان يك مكتب در جهان مطرح بود امّا بعد از اين مرحله و به وجود آمدن يك اركان اجرايي كه به ظاهر به نام دولت انتقالي بود ولي بعد به دولت موقت تبديل گرديد و دولت موقت به جاي اين كه به استقلال سياسي و فرهنگي و اقتصادي برسد. روز به روز در جهت عكس پيش مي رود آمريكا در تمام مكان ها نفوذ مي كند حتي هيئت دولت در الجزاير با يرژنيسكي ملاقات مي كند توجه داشته باشيد كه امام موضع بسيار شديد ضد آمريكايي دارد[11]. اقدام دانشجويان پيرو خط امام در تسخير لانه جاسوسي واكنشهاي متفاوتي در داخل و خارج از كشور در پي داشت. در داخل كشور مردم، رهبر انقلاب و شوراي انقلاب در نقطه مقابل دولت موقت و نهضت آزادي به تأييد و حمايت از آن پرداختند. دولت موقت بسيار صريح و قاطع در مقام موضع گيري امام (ره) و شوراي انقلاب اين اقدام دانشجويان را در تسخير لانه جاسوسي محكوم كرد البته اين موضعگيري دولت موقت با توجه به مجموعه سياستها و عملكرد آن در طول عمر هشت ماهه اش كاملاً قابل پيش بيني بود. ابراهيم يزدي وزير امور خارجه دولت موقت در واكنش به تسخيرسفارت آمريكا ضمن ابراز تعجب از اين پيش آمد با سخناني مبهم و چند پهلو ضمن ابراز نارضايتي از حركت دانشجويان كوشيد از آشكار كردن صريح مخالفت دولت با اين اقدام انقلابي دانشجويان بپرهيزد. مهندس بازرگان نيز در روز چهاردهم آبان ماه يعني فقط يك روز پس از تسخير سفارت با تقديم استعفانامه خود به محضر امام (ره) از رياست دولت كناره گيري مي كند گرچه در متن استعفانامه مهندس بازرگان اشاره اي به مسأله اشغال سفارت نرفت اما بسيار واضح است كه اعلام استعفا آن هم فقط يك روز پس از تسخير لانة جاسوسي نمي توانست معنا و مفهومش جز اعتراض به اقدام دانشجويان دانسته باشد و تلقّي همه كارشناسان سياسي در آن روز نيز همين بود از سوي ديگر از آنجا كه امام (ره) نيز در پذيرش اين استعفا هيچ تعللي از خود نشان ندادند مي توان دريافت كه ايشان نيز حركت دولت موقت را نوعي اعتراض و به مثابه محكوم كردن اقدام دانشجويان از سوي آنها ارزيابي كرده اند چنان كه وقايع ماهها و سالهاي بعد و نيز اظهارات اعضاي دولت موقت پس از استعفا نيز به روشني بر ارزيابي دقيق امام صحه گذاشت. عملكرد نه ماهه دولت موقت به رياست بازرگان به نحوي ضعف هاي بينشي، سياسي، انقلابي و كارآمدي و مديريتي آنان را در عرصه هاي داخلي و خارجي برملا ساخت و در حقيقت حكومت نه ماهه بازرگان شكست ليبرال در برابر خط اصيل انقلاب اسلامي بود و هرچند سبب مشكلات و بحرانهايي براي انقلاب اسلامي شد امّا در عين حال اين تجربه را براي ملت ما به ارمغان داشت كه گروه هايي كه داراي بينش صحيح اسلامي نيستند هيچگاه قابل اعتماد نبوده و نخواهند شد و چهره آنان بخوبي براي مردم آشكار شد و بهانه از دست اين گروهها براي هميشه گرفته است.

معرفي منبع جهت مطالعه بيشتر:
1. مهندس مهدي بازرگان، تهران: مؤسسة فرهنگي قدر ولايت 1380.
2. محمد تقي كرامتي، وسوسه شيطان بزرگ، قم: هماي غدير 1383، ص 61 تا 112.
3. علي رضوي نيا، نهضت آزادي، مروري بر تاريخچه، ماهيت و عملكرد، تهران: كتاب صبح 1375.
4. عبور از بحران (خاطرات سال 1360 حجت الاسلام والمسلمين رفسنجاني) دفتر نشر معارف انقلاب 1378.
5. اسناد لانة جاسوسي آمريكا، دانشجويان پيرو خط امام، ج 7، 10، 11، 13، 23، 24 و 27.

پی نوشتها:
[1] . صحيفة نور، ج 6، ص 54ـ55.
[2] . براي آشنايي با گرايشات فكري و سياسي اعضاي كابينه دولت موقت به كتاب «دولت موقت» نوشته خيرالله اسماعيلي، مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1380، ص 57 تا 68 مراجعه نماييد.
[3] . امام خميني، بهمن ماه 1366 (نامه امام به آقاي محتشمي).
[4] . روزنامه اطلاعات، 30/11/57.
[5] . اسناد لانة جاسوسي، شماره 18، ص 29.
[6] . مواضع نهضت آزادي در برابر انقلاب اسلامي، ناشر نهضت زنان مسلمان، تهران 1362، ج 1، ص 24.
[7] . روزنامة اطلاعات، 19 خرداد 1358.
[8] . اسناد لانة جاسوسي، شمارة 34، ص 137ـ138.
[9] . صحيفة نور، ج 20، ص 479.
[10] . اسناد لانة جاسوسي، شماره 15، ص 77ـ78.
[11] . روزنامه جمهوري، 14 آبان 1358.
منبع: اندیشه قم