پرسش :
از منظر امام خميني ، حفظ عزت و استقلال در روابط و تعامل بین المللی چه جايگاهی دارد؟
شرح پرسش :
پاسخ :
يكي از مباني انديشه سياسي حضرت امام تاكيد بر ضرورت حفظ نظام است كه اين موضوع از منظر سياست خارجي همان تاكيد بر استقلال است چرا كه با حفظ استقلال است كه تماميت ارضي و حاكميت ملي يك كشور از آسيب هاي احتمالي مصون مي ماند. ایشان می فرمودند:
سعي شود كه سفارتخانه ها تحت سلطه ديگران نباشند و تصرفاتي در آنها از ناحيه ديگران نباشد هر قدمي كه برمي داريد به فكر اين باشيد كه آيا رو به وابستگي مي رويم يا به طرف رهائي و آزادي، و رابطه با كشورهاي خارجي كه نمي خواهند ما را ببلعند بايد باشد و با آنها كه مي خواهند از طريق روابط ما را وابسته بكنند هيچ لزومي ندارد و بايد با احتياط با آنها برخورد شود. "
امام بزرگوار حفظ ايران به عنوان ام القراي جهان اسلام را براي حفظ مكتب اسلام ضروري مي دانستند دراين رابطه می فرمودند:
" اگر اين جمهوري اسلامي از بين برود اسلام آنچنان منزوي خواهد شد كه تا آخر ابد، مگر در زمان حضور حضرت، نتواند سرش را بلند كند"
و به همين دليل بود كه ايشان حفظ نظام را از اوجب واجبات مي دانستند چراكه درصورت حفظ نظام فرصت لازم براي اداي واجبات ومعرفي اسلام ناب به جهان فراهم بود اما درصورت فقدان نظام، بطور طبيعي زمينه نابودي كامل يا استحاله قطعي مكتب اسلام فراهم مي گرديد.
در اندیشه سیاسی حضرت امام، به دو عنصر « آزادي» در بعد داخلي و «استقلال» در بعد خارجي توجه ويژه شده است كه هر دوي اين عناصر به جمهوري اسلامي ارتباط مستقيم پيدا مي كند و به عبارت ديگر استقلال و آزادي درعين اينكه به يكديگر مرتبط هستند درارتباط با جمهوري اسلامي معنا پيدا مي كنند. استقلال بدون آزادي كه همان ظهور اراده ملي و پشتوانه مردمي است دوام نمي يابد و آزادي نيز بدون وجود استقلال منجر به وابستگي و استحاله در نظام بين الملل خواهد شد. استقلال و آزادي موردنظر امام ريشه در اسلام و قوانين شرع دارد از اين بابت مي توان گفت كه نگاه حضرت امام به سياست خارجي يك نگاه ايدئولوژيك است. دراين رابطه امام مي فرمايند :
«صدور اسلام به اين است كه اخلاق اسلامي، آداب اسلامي، اعمال اسلامي آنجا طوري باشد كه مردم توجه به آن بكنند... آشنا كنيد مردم را به اسلام و به نهضت اسلامي و انقلاب اسلامي، صدور آن وقت است كه اسلام، حقايق اسلام، اخلاق اسلامي، اخلاق انساني رشد پيدا بكند»
به اعتقاد حضرت امام ملتي كه مي خواهد آزاد باشد و مستقل بماند بايد بر ارزش هاي ديني و فرهنگي خود اتكا كند استقلال بدون اتكا به اين ارزشها جز استبداد نخواهد بود. حضرت امام آزادي بدون استقلال را به آزادي وارداتي كه جز بردگي و هضم شدن در نظام استكباري جهان نخواهد بود تشبيه مي كردند. از نظر ایشان تعريفي از استقلال كه مبناي اسلامي نداشته و با جمهوريت نظام سازگار نباشد تعريف درستي نمي تواند باشد.
روابط خارجی از نظر امام
حضرت امام با حفظ استقلال نظام، ارتباط با خارج از كشور و برقراري روابط با كشورهاي جهان را توصيه مي نمودند امام ارتباط با جهان خارج را موجب توسعه سياسي و تقويت بنيه اقتصادي كشور دانسته و ارتباطات فرهنگي و ايدئولوژيك با ديگر كشورها بخصوص ممالك اسلامي را موجب افزايش تفاهم وهمگرائي وتعامل ميان ملتها تلقي مي نمودند. در واقع درجهان امروز نيز هيچ كشوري نمي تواند در انزوا و بدون برقراري ارتباط با كشورهاي ديگر نيازهاي خود را تامين كند و عقل سياسي ايجاب مي كند كه ارتباطات جهاني افزايش يابد روابط منطقه اي رشد پيدا كند و مناسبات دوجانبه تقويت گردد حضرت امام در توصيه هاي خود به مسئولين وزارت امورخارجه همواره بر ضرورت رعايت احترام متقابل، رعايت استقلال كشورها و مراعات موازين انساني و مداخله نكردن در امور داخلي يكديگر را تاكيد مي نمودند و در واقع سياست تعامل با جهان را امري مبتني بر عقل و شرع و متناسب با اصول كشورداري مي دانستند ايشان در فرازي از سخنان خود مي فرمايند:
"اسلام با همه كشورهائي كه در جهان هستند مي خواهد كه دوست باشد و دولت اسلامي با همه ملتها و با همه دولتها مي خواهد كه تفاهم و ارتباط صحيح داشته باشد درصورتيكه آنها متقابلاً احترام دولت اسلامي را مراعات كنند"
اولويت اول امام خميني (ره) براي برقراري و تحكيم روابط خارجي، كشورهاي اسلامي بودند براساس تفكر ايشان اتحاد ميان كشورهاي اسلامي در چارچوب نهادهاي منطقه اي و فرامنطقه اي و بين المللي ضرورت داشت و اين اتحاد تنها در سايه برقراري و تقويت روابط ممكن مي گرديد از نظر ايشان ارتباطاتي كه مبناي ايدئولوژيك و اعتقادي داشته باشد با دوام تر خواهد بود توجه به مشتركات در برقراري روابط با كشورها از توصيه هاي ايشان بود و اين امر برگرفته از سيره نبوي و ديپلماسي پيامبر اسلام (ص) بود چرا كه پيامبر اكرم (ص) نيز همواره به سفرا ونمايندگان خود در خارج از بلد اسلامي توصيه مي فرمودند كه بر سر مشتركات خود با ملل ديگر تاكيد كنيد و اگر هيچ اشتراكي نداشتيد بر« انسان بودن خود » كه وجه اشتراك كليه انسانهاست تاكيد نمائيد و اين سياست يعني توجه به اشتراكات همواره موجب تقويت دوستي ها و كاهش اختلافات مي گرديد. بطور طبيعي اسلام وجه اشتراك اصلي كشورهاي مسلمان است وامام همواره به تقويت اين وجه عنايت داشتند البته هدف اصلي تقويت ارتباطات با كشورهاي مسلمان، افزايش تفاهم بين آنها ومتحد ساختن ايشان درمقابل زورگويان و مستكبران بين المللي وبه عبارت ديگر تقويت نهضت بيداري اسلامي بود. ايشان مي فرمودند:
" از موضع قدرت عظيم، دست پر بركت و قدرتمند خود را براي دوستي وبرادري ايماني پيش تمام مسلمين خصوصاً ملتها ودولت هاي منطقه وهمسايه دراز مي كنم"
يا در فراز ديگري مسئولين سياست خارجي را موظف به در اولويت قراردادن ارتباط با كشورهاي اسلامي كرده و مي فرمودند:
" كوشش داشته باشيد در بهتر كردن روابط باكشورهاي اسلامي ودر بيداركردن دولتمردان، و دعوت به وحدت، واتحاد كنيد"
حضرت امام از نخستين روزهاي آغاز نهضت اسلامي معتقد بودند كه اتحاد اسلامي مي تواند بُعد ظلم ستيزي و انقلابي داشته باشد و براين اساس براي مبارزه با فشارهاي ابرقدرتها، ملل مسلمان را به يكپارچگي و همبستگي فرامي خواندند از نظر ايشان افزايش ارتباطات و تفاهم ميان كشورهاي اسلامي گامي مهم و اساسي جهت حضور مسلمانان در عرصه هاي تصميم گيري بين المللي و معرفي تعاليم انسان ساز اسلام بود. ايشان احياي تمدن بزرگ اسلامي را از رهگذر طنين افكندن بانگ لا اله الا الله و محمد رسول الله در سراسر جهان ممكن دانسته و اين نكته نيز يكي از وجوه آرمان گرايانه انديشه سياسي حضرت امام است. امام در پرسشي اساسي از مسلمانان جهان سئوال مي كنند كه مسلمانان جهان با اين مخازن بزرگ و وسعت كشورهايشان اگر اتحاد داشتند آيا مثل امروز تحت سلطه دو ابرقدرت بودند؟ در همين رابطه است كه امام براي جمهوري اسلامي ايران يك نقش محوري براي نهادينه كردن حركت ضد استكباري قائل بودند ايشان مي فرمودند نهضت ما نهضت مستضعفين سراسر جهان است قبل از آن كه به منطقه اي خاص متعلق باشد. ایشان رمز صدور انقلاب اسلامي ومعنويت آن را تطبيق اين مكتب با فطرت انساني دانسته ومعتقد بودند كه صدور انقلاب اسلامي وحمايت از مستضعفين به معناي جنگ طلبي واعمال زور و به عبارتي دخالت در امور داخلي ديگران نيست بلكه معرفي وترويج ارزشهاي ديني والهي است كه منجر به ارتقاي روحيه ظلم ستيزي و شناخت حق از باطل و تقويت جبهه حق مي گردد. امام خميني، تبليغ به شيوة پيامبر اسلام و صدور فرهنگ معنوي انقلاب را موجب روي آوردن ملل مظلوم به سوي اين مكتب انسان ساز مي پنداشتند. حضرت امام معتقد بودند جمهوري اسلامي ايران قابليت الگوشدن براي كشورهاي ديگر را دارد لذا بايد مسئولين اهتمام ورزيده و اين كشور را به عنوان الگو به جهان معرفي نمايند ودراين صورت است كه ملل جهان بخصوص مسلمانان از اين الگو و اسوة حسنه حمايت كرده وسيره نظام اسلامي را در كشور خود نيز پياده مي نمايند. به عبارت دیگر از دید امام همواره سياست خارجي جمهوري اسلامي منبعث از سياست داخلي بوده وتعاملات داخلي بطور طبيعي بر مناسبات خارجي نیز تاثير مي گذارد.
امام و مسئله فلسطین
يكي از شعارهاي اصلي انقلاب اسلامي شعار معروف « امروز ايران، فردا فلسطين» بود و اين شعار ريشه در تعاليم حضرت امام خميني (ره) از سالها قبل از پيروزي انقلاب داشت. اوج اين مبارزه سياسي را ميتوان در تعيين روز جهاني قدس مشاهده كرد اين تصميم مدبرانه و شجاعانه مسئله حمايت از مردم فلسطين را نهادينه كرد و سطح مبارزه با اسرائيل را به سراسر جهان منتقل نمود. حضرت امام متعهد بودند كه مسئله جدي بودن سياست توسعه طلبانه اسرائيل نسبت به سرزمينهاي عربي و اسلامي را مكرراً يادآوري كرده وهدف غائي رژيم صهيونيستي مبني بر سياست از نيل تا فرات را به كشورهاي مسلمان هشدار دهند. تعبير دقيق حضرت امام كه اسرائيل را غده سرطاني منطقه دانستند و تكرار اين مطلب كه تنها با فداكاري وپايداري و اتحاد دولت هاي اسلامي مي توان اين غده چركين را از بين برد از فرازهاي برجسته ديدگاههاي امام راحل تلقي مي گردد و وقوع انتفاضه و آغاز حركت هاي شهادت طلبانه جوانان فلسطيني برعليه اسرائيل ريشه در تعليمات و ديدگاههاي حضرت امام خميني دارد. ضرورت همبستگي دولت هاي اسلامي براي مبارزه عليه اسرائيل و صهيونيزم يكي از مباني اصلي سياست خارجي امام خميني (ره) مي باشد.
امام و آمريكا
رابطه با آمریکا همواره موضوع مورد بحث سياست خارجي ایران بوده وهست. حضرت امام خميني (ره) آمریکا را شیطان بزرگ دانسته و معتقد بودند تا زمانی که آمریکا آدم نشود يعني روشهاي غلط و سلطه جویانه خود در برخورد با ديگران و با جمهوري اسلامي ايران تصحيح كند نمی توان با این کشور رابطه برقرار کرد. البته نگاه حضرت امام به سلطه جوئي ابرقدرتها منحصر به آمريكا نبوده و ايشان از بدو پيروزي انقلاب اسلامي و در دوران جنگ سرد با طرح شعار اصولي « نه شرقي نه غربي» سلطه جويي هر دو ابرقدرت آمريكا و شوروي (سابق) را مطرود مي دانستند واين به دليل اعتقاد ايشان به حفظ استقلال نظام الهي ايران بود.
امام و دستگاه دیپلماسی
وزارت امورخارجه که دستگاه دیپلماسی كشور است جايگاه ويژه اي در نظام دارد و به قول مقام معظم رهبري اين وزارتخانه نيمي از دولت است. باتوجه به اين امر، حضرت امام نيز توجه خاصي به اين وزارتخانه داشتند و در این رابطه مي فرمودند:
""وزارتخارجه تنها وزارتخانه اي است كه با اسلامي شدنش بيشتر از ساير وزارتخانه ها مي تواند موجوديت اسلامي ما را به خارج نشان دهد وبه عكس صدماتي كه به اين كشور ممكن است وارد آيد و در سابق از ناحيه سفارتخانه هاي خارجي در اينجا و سفارتخانه هاي ما در خارج بر كشور وارد شده بيشتر از ديگران است "
امام معمولا در دیدار با دست اندرکاران سیاست خارجی آنان را به تقواي الهي، خودسازي، تهذيب نفس و اسلامي ساختن سفارتخانه ها فرا خوانده ومي فرمودند " وقتي شما در راه مستقيم قرار گرفتيد به مقصد مي رسيد".
و امروز که شانزده سال از ارتحال این حکیم الهی می گذرد اندیشه های سیاسی ایشان، مباني سياست خارجي ایران را ترسیم کرده است. ما براساس این مبانی، باتمام كشورهاي جهان به استثناي دو سه كشور روابط دوستانه و رو به رشد داريم. در این روند از مواضع اصولي خود دست برنداشته وبراساس اصول عزت، حكمت و مصلحت در مقاطع مختلف درجهت تامين منافع ملي خود تدابير لازم را اتخاذ كرده ايم. مسئولين عالي نظام كه همه از ياران و شاگردان حضرت امام بوده اند ودر صدر آنان مقام معظم رهبري كه در اصل خط دهنده اصلي سياست خارجي كشور هستند همه قلباً راه وسيرة امام در سياست خارجي را معتقد بوده و اين مسير را دنبال كرده اند ومی توانیم با کمال اطمینان بگوئیم که راه امام در سیاست خارجی ادامه خواهد يافت. (1)
پی نوشت:
1- کلیه نقل قولهای داخل گیومه از امام راحل از کتاب صحیفه نور استخراج شده است.
منبع: اندیشه قم
يكي از مباني انديشه سياسي حضرت امام تاكيد بر ضرورت حفظ نظام است كه اين موضوع از منظر سياست خارجي همان تاكيد بر استقلال است چرا كه با حفظ استقلال است كه تماميت ارضي و حاكميت ملي يك كشور از آسيب هاي احتمالي مصون مي ماند. ایشان می فرمودند:
سعي شود كه سفارتخانه ها تحت سلطه ديگران نباشند و تصرفاتي در آنها از ناحيه ديگران نباشد هر قدمي كه برمي داريد به فكر اين باشيد كه آيا رو به وابستگي مي رويم يا به طرف رهائي و آزادي، و رابطه با كشورهاي خارجي كه نمي خواهند ما را ببلعند بايد باشد و با آنها كه مي خواهند از طريق روابط ما را وابسته بكنند هيچ لزومي ندارد و بايد با احتياط با آنها برخورد شود. "
امام بزرگوار حفظ ايران به عنوان ام القراي جهان اسلام را براي حفظ مكتب اسلام ضروري مي دانستند دراين رابطه می فرمودند:
" اگر اين جمهوري اسلامي از بين برود اسلام آنچنان منزوي خواهد شد كه تا آخر ابد، مگر در زمان حضور حضرت، نتواند سرش را بلند كند"
و به همين دليل بود كه ايشان حفظ نظام را از اوجب واجبات مي دانستند چراكه درصورت حفظ نظام فرصت لازم براي اداي واجبات ومعرفي اسلام ناب به جهان فراهم بود اما درصورت فقدان نظام، بطور طبيعي زمينه نابودي كامل يا استحاله قطعي مكتب اسلام فراهم مي گرديد.
در اندیشه سیاسی حضرت امام، به دو عنصر « آزادي» در بعد داخلي و «استقلال» در بعد خارجي توجه ويژه شده است كه هر دوي اين عناصر به جمهوري اسلامي ارتباط مستقيم پيدا مي كند و به عبارت ديگر استقلال و آزادي درعين اينكه به يكديگر مرتبط هستند درارتباط با جمهوري اسلامي معنا پيدا مي كنند. استقلال بدون آزادي كه همان ظهور اراده ملي و پشتوانه مردمي است دوام نمي يابد و آزادي نيز بدون وجود استقلال منجر به وابستگي و استحاله در نظام بين الملل خواهد شد. استقلال و آزادي موردنظر امام ريشه در اسلام و قوانين شرع دارد از اين بابت مي توان گفت كه نگاه حضرت امام به سياست خارجي يك نگاه ايدئولوژيك است. دراين رابطه امام مي فرمايند :
«صدور اسلام به اين است كه اخلاق اسلامي، آداب اسلامي، اعمال اسلامي آنجا طوري باشد كه مردم توجه به آن بكنند... آشنا كنيد مردم را به اسلام و به نهضت اسلامي و انقلاب اسلامي، صدور آن وقت است كه اسلام، حقايق اسلام، اخلاق اسلامي، اخلاق انساني رشد پيدا بكند»
به اعتقاد حضرت امام ملتي كه مي خواهد آزاد باشد و مستقل بماند بايد بر ارزش هاي ديني و فرهنگي خود اتكا كند استقلال بدون اتكا به اين ارزشها جز استبداد نخواهد بود. حضرت امام آزادي بدون استقلال را به آزادي وارداتي كه جز بردگي و هضم شدن در نظام استكباري جهان نخواهد بود تشبيه مي كردند. از نظر ایشان تعريفي از استقلال كه مبناي اسلامي نداشته و با جمهوريت نظام سازگار نباشد تعريف درستي نمي تواند باشد.
روابط خارجی از نظر امام
حضرت امام با حفظ استقلال نظام، ارتباط با خارج از كشور و برقراري روابط با كشورهاي جهان را توصيه مي نمودند امام ارتباط با جهان خارج را موجب توسعه سياسي و تقويت بنيه اقتصادي كشور دانسته و ارتباطات فرهنگي و ايدئولوژيك با ديگر كشورها بخصوص ممالك اسلامي را موجب افزايش تفاهم وهمگرائي وتعامل ميان ملتها تلقي مي نمودند. در واقع درجهان امروز نيز هيچ كشوري نمي تواند در انزوا و بدون برقراري ارتباط با كشورهاي ديگر نيازهاي خود را تامين كند و عقل سياسي ايجاب مي كند كه ارتباطات جهاني افزايش يابد روابط منطقه اي رشد پيدا كند و مناسبات دوجانبه تقويت گردد حضرت امام در توصيه هاي خود به مسئولين وزارت امورخارجه همواره بر ضرورت رعايت احترام متقابل، رعايت استقلال كشورها و مراعات موازين انساني و مداخله نكردن در امور داخلي يكديگر را تاكيد مي نمودند و در واقع سياست تعامل با جهان را امري مبتني بر عقل و شرع و متناسب با اصول كشورداري مي دانستند ايشان در فرازي از سخنان خود مي فرمايند:
"اسلام با همه كشورهائي كه در جهان هستند مي خواهد كه دوست باشد و دولت اسلامي با همه ملتها و با همه دولتها مي خواهد كه تفاهم و ارتباط صحيح داشته باشد درصورتيكه آنها متقابلاً احترام دولت اسلامي را مراعات كنند"
اولويت اول امام خميني (ره) براي برقراري و تحكيم روابط خارجي، كشورهاي اسلامي بودند براساس تفكر ايشان اتحاد ميان كشورهاي اسلامي در چارچوب نهادهاي منطقه اي و فرامنطقه اي و بين المللي ضرورت داشت و اين اتحاد تنها در سايه برقراري و تقويت روابط ممكن مي گرديد از نظر ايشان ارتباطاتي كه مبناي ايدئولوژيك و اعتقادي داشته باشد با دوام تر خواهد بود توجه به مشتركات در برقراري روابط با كشورها از توصيه هاي ايشان بود و اين امر برگرفته از سيره نبوي و ديپلماسي پيامبر اسلام (ص) بود چرا كه پيامبر اكرم (ص) نيز همواره به سفرا ونمايندگان خود در خارج از بلد اسلامي توصيه مي فرمودند كه بر سر مشتركات خود با ملل ديگر تاكيد كنيد و اگر هيچ اشتراكي نداشتيد بر« انسان بودن خود » كه وجه اشتراك كليه انسانهاست تاكيد نمائيد و اين سياست يعني توجه به اشتراكات همواره موجب تقويت دوستي ها و كاهش اختلافات مي گرديد. بطور طبيعي اسلام وجه اشتراك اصلي كشورهاي مسلمان است وامام همواره به تقويت اين وجه عنايت داشتند البته هدف اصلي تقويت ارتباطات با كشورهاي مسلمان، افزايش تفاهم بين آنها ومتحد ساختن ايشان درمقابل زورگويان و مستكبران بين المللي وبه عبارت ديگر تقويت نهضت بيداري اسلامي بود. ايشان مي فرمودند:
" از موضع قدرت عظيم، دست پر بركت و قدرتمند خود را براي دوستي وبرادري ايماني پيش تمام مسلمين خصوصاً ملتها ودولت هاي منطقه وهمسايه دراز مي كنم"
يا در فراز ديگري مسئولين سياست خارجي را موظف به در اولويت قراردادن ارتباط با كشورهاي اسلامي كرده و مي فرمودند:
" كوشش داشته باشيد در بهتر كردن روابط باكشورهاي اسلامي ودر بيداركردن دولتمردان، و دعوت به وحدت، واتحاد كنيد"
حضرت امام از نخستين روزهاي آغاز نهضت اسلامي معتقد بودند كه اتحاد اسلامي مي تواند بُعد ظلم ستيزي و انقلابي داشته باشد و براين اساس براي مبارزه با فشارهاي ابرقدرتها، ملل مسلمان را به يكپارچگي و همبستگي فرامي خواندند از نظر ايشان افزايش ارتباطات و تفاهم ميان كشورهاي اسلامي گامي مهم و اساسي جهت حضور مسلمانان در عرصه هاي تصميم گيري بين المللي و معرفي تعاليم انسان ساز اسلام بود. ايشان احياي تمدن بزرگ اسلامي را از رهگذر طنين افكندن بانگ لا اله الا الله و محمد رسول الله در سراسر جهان ممكن دانسته و اين نكته نيز يكي از وجوه آرمان گرايانه انديشه سياسي حضرت امام است. امام در پرسشي اساسي از مسلمانان جهان سئوال مي كنند كه مسلمانان جهان با اين مخازن بزرگ و وسعت كشورهايشان اگر اتحاد داشتند آيا مثل امروز تحت سلطه دو ابرقدرت بودند؟ در همين رابطه است كه امام براي جمهوري اسلامي ايران يك نقش محوري براي نهادينه كردن حركت ضد استكباري قائل بودند ايشان مي فرمودند نهضت ما نهضت مستضعفين سراسر جهان است قبل از آن كه به منطقه اي خاص متعلق باشد. ایشان رمز صدور انقلاب اسلامي ومعنويت آن را تطبيق اين مكتب با فطرت انساني دانسته ومعتقد بودند كه صدور انقلاب اسلامي وحمايت از مستضعفين به معناي جنگ طلبي واعمال زور و به عبارتي دخالت در امور داخلي ديگران نيست بلكه معرفي وترويج ارزشهاي ديني والهي است كه منجر به ارتقاي روحيه ظلم ستيزي و شناخت حق از باطل و تقويت جبهه حق مي گردد. امام خميني، تبليغ به شيوة پيامبر اسلام و صدور فرهنگ معنوي انقلاب را موجب روي آوردن ملل مظلوم به سوي اين مكتب انسان ساز مي پنداشتند. حضرت امام معتقد بودند جمهوري اسلامي ايران قابليت الگوشدن براي كشورهاي ديگر را دارد لذا بايد مسئولين اهتمام ورزيده و اين كشور را به عنوان الگو به جهان معرفي نمايند ودراين صورت است كه ملل جهان بخصوص مسلمانان از اين الگو و اسوة حسنه حمايت كرده وسيره نظام اسلامي را در كشور خود نيز پياده مي نمايند. به عبارت دیگر از دید امام همواره سياست خارجي جمهوري اسلامي منبعث از سياست داخلي بوده وتعاملات داخلي بطور طبيعي بر مناسبات خارجي نیز تاثير مي گذارد.
امام و مسئله فلسطین
يكي از شعارهاي اصلي انقلاب اسلامي شعار معروف « امروز ايران، فردا فلسطين» بود و اين شعار ريشه در تعاليم حضرت امام خميني (ره) از سالها قبل از پيروزي انقلاب داشت. اوج اين مبارزه سياسي را ميتوان در تعيين روز جهاني قدس مشاهده كرد اين تصميم مدبرانه و شجاعانه مسئله حمايت از مردم فلسطين را نهادينه كرد و سطح مبارزه با اسرائيل را به سراسر جهان منتقل نمود. حضرت امام متعهد بودند كه مسئله جدي بودن سياست توسعه طلبانه اسرائيل نسبت به سرزمينهاي عربي و اسلامي را مكرراً يادآوري كرده وهدف غائي رژيم صهيونيستي مبني بر سياست از نيل تا فرات را به كشورهاي مسلمان هشدار دهند. تعبير دقيق حضرت امام كه اسرائيل را غده سرطاني منطقه دانستند و تكرار اين مطلب كه تنها با فداكاري وپايداري و اتحاد دولت هاي اسلامي مي توان اين غده چركين را از بين برد از فرازهاي برجسته ديدگاههاي امام راحل تلقي مي گردد و وقوع انتفاضه و آغاز حركت هاي شهادت طلبانه جوانان فلسطيني برعليه اسرائيل ريشه در تعليمات و ديدگاههاي حضرت امام خميني دارد. ضرورت همبستگي دولت هاي اسلامي براي مبارزه عليه اسرائيل و صهيونيزم يكي از مباني اصلي سياست خارجي امام خميني (ره) مي باشد.
امام و آمريكا
رابطه با آمریکا همواره موضوع مورد بحث سياست خارجي ایران بوده وهست. حضرت امام خميني (ره) آمریکا را شیطان بزرگ دانسته و معتقد بودند تا زمانی که آمریکا آدم نشود يعني روشهاي غلط و سلطه جویانه خود در برخورد با ديگران و با جمهوري اسلامي ايران تصحيح كند نمی توان با این کشور رابطه برقرار کرد. البته نگاه حضرت امام به سلطه جوئي ابرقدرتها منحصر به آمريكا نبوده و ايشان از بدو پيروزي انقلاب اسلامي و در دوران جنگ سرد با طرح شعار اصولي « نه شرقي نه غربي» سلطه جويي هر دو ابرقدرت آمريكا و شوروي (سابق) را مطرود مي دانستند واين به دليل اعتقاد ايشان به حفظ استقلال نظام الهي ايران بود.
امام و دستگاه دیپلماسی
وزارت امورخارجه که دستگاه دیپلماسی كشور است جايگاه ويژه اي در نظام دارد و به قول مقام معظم رهبري اين وزارتخانه نيمي از دولت است. باتوجه به اين امر، حضرت امام نيز توجه خاصي به اين وزارتخانه داشتند و در این رابطه مي فرمودند:
""وزارتخارجه تنها وزارتخانه اي است كه با اسلامي شدنش بيشتر از ساير وزارتخانه ها مي تواند موجوديت اسلامي ما را به خارج نشان دهد وبه عكس صدماتي كه به اين كشور ممكن است وارد آيد و در سابق از ناحيه سفارتخانه هاي خارجي در اينجا و سفارتخانه هاي ما در خارج بر كشور وارد شده بيشتر از ديگران است "
امام معمولا در دیدار با دست اندرکاران سیاست خارجی آنان را به تقواي الهي، خودسازي، تهذيب نفس و اسلامي ساختن سفارتخانه ها فرا خوانده ومي فرمودند " وقتي شما در راه مستقيم قرار گرفتيد به مقصد مي رسيد".
و امروز که شانزده سال از ارتحال این حکیم الهی می گذرد اندیشه های سیاسی ایشان، مباني سياست خارجي ایران را ترسیم کرده است. ما براساس این مبانی، باتمام كشورهاي جهان به استثناي دو سه كشور روابط دوستانه و رو به رشد داريم. در این روند از مواضع اصولي خود دست برنداشته وبراساس اصول عزت، حكمت و مصلحت در مقاطع مختلف درجهت تامين منافع ملي خود تدابير لازم را اتخاذ كرده ايم. مسئولين عالي نظام كه همه از ياران و شاگردان حضرت امام بوده اند ودر صدر آنان مقام معظم رهبري كه در اصل خط دهنده اصلي سياست خارجي كشور هستند همه قلباً راه وسيرة امام در سياست خارجي را معتقد بوده و اين مسير را دنبال كرده اند ومی توانیم با کمال اطمینان بگوئیم که راه امام در سیاست خارجی ادامه خواهد يافت. (1)
پی نوشت:
1- کلیه نقل قولهای داخل گیومه از امام راحل از کتاب صحیفه نور استخراج شده است.
منبع: اندیشه قم
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}