پرسش :

منظور اساسي حمايت حضرت امام(ره) از مستضعفان چيست؟


شرح پرسش :
پاسخ :
از آنجا که استراتژي همه انبياي الهي، بيداري ملتهاي ستم ديده دنيا و نجات آنها از چنگال ظالمين و مستکبرين بوده است، حضرت امام نيز هدف از قيام خود و تشکيل دولت اسلامي را نجات توده هاي ستم ديده معرفي مي کند:
ما ديديم که مستکبران، مستضعفان را دارند از بين مي برند. قيام کرديم. ما براي خدا قيام کرديم....[1] .
امام(ره) معتقد است که در نهايت فقط با بيداري و وحدت مستضعفان امکان پياده کردن حکومت الله در جهان فراهم خواهد شد لذا مي فرمايد: «در تمام اقشار عالم، مسلمين بپاخيزند؛ بلکه مستضعفين بپاخيزند. وعده الهي که مستضعفين را شامل است، و مي فرمايد که ما منت بر مستضعفين مي گذاريم که آنها امام بشوند در دنيا، و وارث باشند. امامت، حق مستضعفين است، وراثت از مستضعفين است؛ مستکبرين غاصبند، مستکبرين بايد از ميدان خارج بشوند...».[2]
ايشان معتقد بودند که همين توده مستضعف بودند که از اهداف و آموزه هاي انبيا و همچنين از انقلاب الهي ايران حمايت کرده و جان خود را در راه خداوند فدا کرده اند.
نهضت ما هم با مستضعفين پيش رفت. مستکبرين يا فرار کردند يا در منازل خود نشستند. آنهايي که امروز براي استفاده نامشروع مي خواهند سر اين سفره بنشينند کجا بودند آن روز که مستضعفين خون خود را مي دادند؟ يا در بيغوله ها بودند و يا در خارج. اين مستضعفين اند که نهضت ما را به پيش بردند؛ اينها هستند که خون خود را ريختند. جوانان دانشگاهي، جوانان مدارس قديم، جوانان بازاري، عشاير محترم، اين طبقه بودند که با قيام خود رژيم منحوس را عقب نشاندند و دست نفتخواران مفتخوار را قطع کردند.[3]
از همين روست که خداوند نيز هميشه با آنهاست و سرانجام جهان نيز با حکومت آنها پايان خواهد يافت، در اين باره امام(ره) فرمودند: «خداوند هميشه با مستضعفان است و حق همواره بر باطل غلبه کرده و ايمان هميشه فايق شده است».[4]
البته بايد توجه داشت که اين حمايت، طبقاتي نيست و برخلاف آموزه هاي مارکسيستي ـ که طبقه در آن اصالت دارد- حمايت حضرت امام از مستضعفان به خاطر ظلمي است که به آنها از طرف مستکبران صورت گرفته است، مي باشد و به عبارتي به خاطر ناحقي که است به آنان روا گرديده است، مي باشد و اين حمايت از ستم ديدگان ريشه در عهدي دارد که خداوند متعال از اولياي خود گرفته است و اصولاً دليل تلاش ائمه بزرگوار ما براي تشکيل حکومت اسلامي چيزي جز اين نبوده است و الا حکومت به خودي خود هيچ ارزش ذاتي براي ايشان نخواهد داشت. در اين باره حضرت اميرالمومنين ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: «أَمَا وَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِيَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَي الْعُلَمَاءِ أَلَّا يُقَارُّوا عَلَي کظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَيْتُ حَبْلَهَا عَلَي غَارِبِهَا وَ لَسَقَيْتُ آخِرَهَا بِکأْسِ أَوَّلِهَا وَ لَأَلْفَيْتُمْ دُنْيَاکمْ هَذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِي مِنْ عَفْطَةِ عَنْز؛ آگاه باشيد سوگند به خدايي که ميان دانه حبه را شکافت و انسان را خلق کرد، اگر حضور حاضرين ـ بيعت کنندگان ـ نبود و حجت با وجود ياري کنندگان تمام نمي شد و نبود عهدي که خداوند از علما و دانايان گرفته است تا راضي نشوند بر سيري ظالمين و گرسنه ماندن مظلومين؛ هر آينه ريسمان و مهار شتر خلافت را بر کوهان آن مي انداختم و آن را با کاسه اولش آب مي دادم ـ ضرب المثلي با اين معنا که همانگونه که قبلاً هم براي خلاقت کاري نکردم اين بار نيز کنار رفته و آن را نمي پذيرفتم ـ و شما فهميده ايد که اين دنياي شما پيش من پَست تر از عطسه بز ماده است».[5]
از سوي ديگر اين حمايت به معناي تکريم فقر و يا ضعف نيست بلکه در شرايطي که جهان به دو قطب ظالم و مظلوم تقسيم شده است اين فقرا و مستضعفين بوده اند که همواره از راه و نداي حق طرفداري کرده و در اين راه فداکاري هاي بسياري نموده اند.
با توجه به اهميت اين موضوع، ابتدا ضروري به نظر مي رسد شاخصه هاي مستضعفان از نگاه امام بررسي شده و سپس به بررسي چرايي اين موضوع پرداخته شود.
مشخصات مستضعفان
تعريف مستضعف: با يک نگاه کلي به سخنان حضرت امام(ره) مي توان دريافت که منظور امام از مستضعف، قشر ضعيف جامعه هستند که توانايي دفاع از حق خود در برابر زورگويان را ندارند. در يک کلام کلي هر شخص ظالمي مستکبر و هر شخص مظلومي مستضعف به شمار مي آيد روي هم رفته امام(ره) در يک معيار کلّي مي فرمايند: «هر فرد، مي شود که مستکبر باشد و مي شود مستضعف باشد. اگر من به زير دستهاي خودم، ولو چهار نفر باشد، تعدي و تجاوز کردم و آنها را کوچک شمردم، بنده خدا را کوچک شمردم، من مستکبرم و او مستضعف؛ و مشمول همان معنايي است که مستکبرين و مستضعفين هستند. اگر شما کساني که زير دستتان هست ضعيف شمرديد و به آنها خداي نخواسته تعدي کرديد، تجاوز کرديد، شما هم مستکبر مي شويد. و آن زيردست ها مستضعف. ببينيم ما از اين امتحان، از اين بوته امتحان چطور بيرون مي آييم. آيا سرفراز بيرون مي آييم يا گردن کج و شکسته؟».[6]
با وجود اين مي شود گفت که امام، مستضعفين را بر سه قسم مي داند يا به تعبير بهتر ريشه استضعاف را در سه چيز مي داند. ضعف فکري، سياسي و اقتصادي.
مستضعف فکري يعني کسي که از لحاظ فکري داراي استقلال نبوده و تابع افکار ديگري است و اين نتيجه به ضعف کشاندن فکر آنها توسط مستکبرين است.
مستضعفين وظيفه شان را با مستکبرين بفهمند. اين مستضعفين اکثراً نمي دانند... تا بفهمند مستضعفين که اين مستکبرين با آنها چه مي کنند. اين ابرقدرت ها با اينها چه مي کنند.[7]
استضعاف اقتصادي نيز بيشتر ناشي از ضعف اقتصادي است که در يک جامعه غير الهي، ملاک اصلي در برخورداري از مزاياي قدرت است و دقيقاً به همين دليل است که حضرت امام هدف اصلي اين انقلاب را رهانيدن مستضعفان از فقر و ضعف مالي معرفي مي کند.
همه ما بايد همان نيرو را صرف کنيم، خدمت بکنيم؛ آن هم اوّل خدمت به مستضعفين، اوّل خدمت به زاغه نشين ها، اينهايي که ما مرهون آنها هستيم در پيشبرد اين نهضت. اين طبقه اي که از همه چيز محروم اند.[8]
به همين دليل ايشان هميشه تأکيد داشتند که مسئولين کشور از قشر محرومين و مستضعفين باشد تا از آفات رفاه به دور باشند. آفاتي از قبيل ترس، تن پروري، سودجويي و حب جاه و مقام و... .
... خاصيت يک حکومت محرومين، مستضعفين و حکومت مردمي اين است که (مسئولين) خودشان لمس محروميت را کرده اند؛ اينها مي فهمند که نداري يعني چه و محروميت يعني چه. يکي از خاصيت هاي بزرگش اين است که اينها ديگر از قدرت ها نمي ترسند. خاصيت اعيانيت و اشرافيت به اصطلاح و رفاه اين است که چون هميشه خوف اين مطلب (را دارند) که نبادا از اين مقام، پايين بيايم و نبادا يک لطمه اي به اشرافيت من بخورد.[9]
استضعاف سياسي نيز به معناي وابستگي تام به قدرت هاي دنيا است که در هر مسأله اي بايد آنها مقدرات کشورها و ملت هاي مستضعف را تعيين کنند، امام(ره) در اين خصوص مي فرمايند: «هان اي مسلمانان جهان و مستضعفان گيتي، بپاخيزيد و مقدرات خود را به دست گيريد. تا کي نشسته ايد که مقدرات شما را واشنگتن يا مسکو تعيين کنند؟».[10]
حضرت امام راز دشمني قدرتمندان عالم با انقلاب را علاوه بر ارزشها و فرهنگ انقلابي آن، در ويژگي حمايت از بيداري و قيام مستضعفين عليه دولتهاي مستکبر جهان مي دانند.
از آنجا که محروميت زدايي، عقيده و راه و رسم زندگي ما است، جهانخواران در اين مورد هم ما را آرام نگذاشته اند و براي ناتوان ساختن دولت ودست اندرکاران کشور ما حلقه هاي محاصره را تنگتر کرده اند و بغض و کينه و ترس و وحشت خود را در اين حرکت مردمي و تاريخي تا مرز هزاران توطئه سياسي ـ اقتصادي ظاهر ساخته اند و بدون شک جهانخواران به همان ميزان که از شهادت طلبي و ساير ارزش هاي ايثارگرانه ملت ما واهمه دارند، از گرايش و روح اقتصاد اسلام به طرف حمايت از پابرهنگان در هراسند.[11]
استضعاف جهاني
البته ديد حضرت امام فقط به داخل نيست بلکه به همه اقشار مستضعف جهاني مي انديشد. او بيان مي کند که تنها راه رهايي ستم ديدگان عالم بيداري و وحدت عليه مستکبران و مبارزه براي رهايي از يوغ استثماري آنهاست. در اين راه راه مبارزه آنها الگوگيري از انقلاب مردم ايران و انقلاب اسلامي آنها خواهد بود. انقلابي که با بهره گيري از انديشه هاي والاي اسلامي و انساني توانست ملتي را از زير بار ستم چند هزار ساله رهانيده و نظامي مقتدر با آزادي و استقلال بي نظير را در دنيا به وجود بياورد، که البته اين ديدگاه امام(ره) را در سخنان متعددشان در جاهاي مختلف مشاهده مي کنيم، امام(ره) مي فرمايند:
بايد اين نهضت در تمام عالم ـ نهضت مستضعف در مقابل مستکبر ـ در تمام عالم گسترده شود. ايران، مبدأ، و نقطه اول و الگو براي همه ملت هاي مستضعف (باشد). ملت هاي مستضعف ببينند که ايران با دست خالي و با قدرت ايمان و با وحدت کلمه تمسک به اسلام، در مقابل قدرت هاي بزرگ ايستاد و قدرت هاي بزرگ را شکست داد.[12]
همچنين امام خميني(ره) مي فرمايند: «ما مي خواهيم که همه ممالک اسلامي اين ويژگي ها را داشته باشند و اين معنايي که در ايران تحقق پيدا کرده است در همه ممالک اسلامي باشد و اين انقلاب صادر بشود به همه ممالک اسلامي و همه مستضعفان جهان در مقابل مستکبران بايستند و مسائل خودشان را اخذ کنند و حق خودشان را بگيرند و بايد بدانند که حق، گرفتني است، و الّا اعطا نخواهند کرد...».[13]
ايشان بر پايه همين هدف، انقلاب اسلامي را حامي همه مستضعفان عالم معرفي مي کند که از همه انسان هاي مظلوم دفاع خواهد کرد از اين رو امام(ره) فرمودند: «تمام ملت هاي مظلوم را پشتيباني مي کنيم و تمام ملت هاي مظلوم بايد ظالم ها را از صفحه روزگار بيرون کنند و از تاريخ بيرون برانند».[14]
نتيجه گيري
آن گونه که نشان داده شد حضرت امام در حمايت خود از محرومين و مستضعفان داخلي و خارجي اهداف والايي داشتند و معتقد بودند که فقط با بيداري و آگاهي بخشي به اين قشر عظيم و مظلوم مي توان به حکومتي با ويژگي هاي عدالت گستري و محروميت زدايي رسيد. همچنين در سطح جهاني نيز اين مستضعفين عالم هستند که در نهايت عليه ظلم و ستم قيام کرده و پايه هاي آن را ويران خواهند کرد و حکومت شبه جهاني عدالت محور را به وجود خواهد آورد، لذا امام (ره) فرمودند: «جنبشي که از طرف مستضعفان و مظلومان جهان عليه مستکبران و زورمندان شروع شده و در حال گسترش است، اميدبخش آتيه روشن است و وعده خداوند تعالي را نزديک و نزديکتر مي نمايد. گويي جهان مهيا مي شود براي طلوع آفتاب ولايت از افق مکه معظمه و کعبه آمال محرومان و حکومت مستضعفان».[15]

پی نوشتها:
[1]. موسوي خميني، سيد روح الله، صحيفه نور، ج11، ص358.
[2]. همان، ج7، ص292.
[3]. همان، ج7، ص327.
[4]. همان، ج7، ص89.
[5]. نهج البلاغه، ترجمه فيض الاسلام، خطبه سوم (معروف به شقشقيه)، ص 52.
[6]. همان، ج7، ص489.
[7]. همان، ج11، ص272.
[8]. همان، ج11، ص17.
[9]. همان، ج18، ص28.
[10]. همان، ج15، ص59.
[11]. همان، ج20، ص341.
[12]. همان، ج7، ص292.
[13]. همان، ج13، ص93.
[14]. همان، ج11، ص123.
[15]. همان، ج17، ص481.
منبع: اندیشه قم