پرسش :

مناظره هاي امام رضا (ع) چه کاربردی دراین زمان دارد؟


شرح پرسش :
پاسخ :
«ادْعُ إِلِي سَبِيلِ رَبِّک بِالْحِکمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّک هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ»[1]
با حکمت و اندرز نيکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به طريقي که نيکوتر است، مناظره کن.
در ميان شيوه هاي مختلف براي اثر گذاري بر ديگران، بي ترديد يکي از برگزيده ترين ها، گفت و گو (مناظره) مي باشد، مناظره يکي از عوامل پويندگي فکر اسلامي و از کهن ترين شيوه هاي برخورد انديشه ها به شمار مي آيد که پيشينه اي طولاني دارد. اسلام بيش از هر ديني به گفت و گو به عنوان اصلي براي آگاه سازي مردم از حقايق هستي و آشکار ساختن آنان با روش تکاملي خود و دستيابي به تمدّن برتر پاي فشرده است. بزرگترين معجزه پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ براي آشنا ساختن مردم با حقيقت تمدّن اسلامي در «کلام» بود و امامان معصوم ـ عليهم السلام ـ در کنار پا فشاري بر چالش افکار، ما را به شدت از استبداد به رأي و روي بر تافتن از گفتگو براي دست يابي به افکار درست بر حذر داشته اند،[2] امام رضا ـ عليه السلام ـ که از او مي توان به عنوان سردمدار اين حرکت فرهنگي جهان اسلام ياد کرد، با پذيرش شرکت در مناظرات سران اديان در دربار مأمون اثبات کرد که اديان مختلف معارف مشترکي دارند که با مطرح کردن آن مي توان باب گفتگو را گشود و حق و باطل را از يکديگر تميز داد..[3] گفتگوي بين الأديان از زمان پيامبر اعظم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و ماجراي مباهله آغاز شده است، که در ابتدا بين پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و سران مسيحيت مناظره اي صورت گرفت و در نهايت به مباهله ختم شد. علت اين امر هم عدم پذيرش استدلات منطقي و عقلي اسلام و رهبر آن توسط رهبر مسيحيت بوده است، به عبارت ديگر عناد، مانع پذيرش حقيقت توسط آنان شد. به همين دليل خداوند دستور به انجام مباهله داد تا آنان در مقابل واقعيت قرار گيرند. مسيحيان هم، نه حق را پذيرفتند و نه مباهله را.[4] پس از اين ماجرا يهوديان مدينه نزد پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ آمدند و سئوالاتي را مطرح مي نمودند. علاوه بر مدينه، اقلّيت هاي مذهبي و ديني ساير شهرهاي عربستان و حجاز نيز نزد رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مي آمدند و به بحث و مناظره مي پراختند.[5] اين رويه در دوره هاي خلفاي پس از پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نيز ادامه داشته است.[6]
شيوه مناظرات امام رضا ـ عليه السلام ـ چگونه بوده است با توجه به رويکردهاي عقلاني عصر امام ـ عليه السلام ـ؟
يک اصل در مناظره وجود دارد و آن اين که نمي شود با هيچ فردي مناظره کرد مگر اين که مشترکاتي بين افراد وجود داشته باشد و از آن نقاط مشترک براي رفع مجهولات استفاده شود. بنابراين ائمه ـ عليهم السلام ـ هم از همين روش در مناظرات استفاده مي کردند و از نقاط مشترک بين الادياني براي رفع اختلافات فکري و اعتقادي بهره مي جستند و از موضع فکري خود آنها[7] به بيان اشکالات اعتقادي شان مي پرداختند. اين شيوه مناظره، شيوه عقلايي است رويه امام رضا ـ عليه السلام ـ در مناظراتش اين نبود که اعتقادات اسلام را براي طرف مقابل، حق بالقوه فرض کند، بلکه از طريق استدلال عقلي و بر اساس مشترکات اعتقادي و ديني به رفع اشکالات مي پرداختند و حقانيت اسلام را به اثبات مي رساندند، چرا که بدون تعقل نمي توان تناقضات بين اديان را رفع نمود. اين شيوه، يک روش ضابطه مند در مناظرات است و غير از اين، مناظرات راه به جايي نخواهد برد.
در واقع حضرت رضا ـ عليه السلام ـ در مناظرات خود با سران اديان به دنبال برتري جويي نبودند و با استفاده از عنصر عقل و منطق به اثبات حقانيت اعتقادات اسلامي مي پرداختند.[8] نکته مهمي که در اين مناظرات قابل توجه است، هدف از برگزاري اين مناظرات توسط مأمون است؛ او و اطرافيانش مي خواستند با برگزاري اين مناظرات مردم و ذهن عموم جامعه را به اين مباحث مشغول کنند، به طوري که مردم در يک وادي و حاکم در وادي ديگر باشد، چون در اين صورت حاکم خيلي راحت تر مي تواند به مقاصد خودش برسد. حضرت با شرکت در اين مناظرات و بهره مندي از احاطه کامل بر مباني شريعت اسلام و اعتقادات طرف هاي مقابلش، دايره اين بازي سياسي را به شکلي ديگر و به سمت ديگري بچرخاند و به جاي اين که اين مناظرات سبب اخلال و اغتشاش فکري جامعه شود، باعث تقويت علمي علماي اسلام شد و اين مشخص مي کند که امام ـ عليه السلام ـ توانستند نقشه شوم مأمون را خنثي کنند.[9] هم چنين باعث تقويت سطح فکري جامعه شدند که اين به ضرر هدف هاي سياسي عباسيان بود. وقتي امام ـ عليه السلام ـ اين مناظرات را انجام دادند، مأمون متوجه شد که خلاف انتظاراتش، امام ـ عليه السلام ـ به هدف هاي خود دست يافته و سطح اطلاعات مردم و التفات آنان به مسائل اعتقادي بالا رفته است، زيرا در سابق براي مردم اين گونه استدلال عقلي براي رفع شبهات تبيين نشده بود و ممکن بود که آن شبهات را بر اساس دانسته هاي قبلي خود يا بپذيرند يا ردّ کنند، امّا استدلال عقلي بر آنها حاکم نبوده است، ولي در زمان حضرت ـ عليه السلام ـ تفکّر ضابطه مند شد و در واقع تفکر ضابطه مند، معيار تشخيص حق و باطل قرار گرفته بود، و اين به نفع اسلام ختم شد.
آيا شيوه مناظره حضرت کاربرد عملي در عصر حاضر هم دارد؟
امروزه شاهد ايجاد اغتشاش فکري توسط رسانه هاي جمعي و ارتباطي وابسته به دولت هاي غرب هستيم که در فکر، تعقل و شعور مردم هم بي اثر نيست و تا اندازه زيادي اثر خودش را گذاشته است، بنابراين، ناگزير به اثبات عقلاني داشته هاي اعتقادي خود هستيم، لذا بهره مندي از همان شيوه اي که امام رضا ـ عليه السلام ـ در مقابله فکري با جهان مسيحيت و يهود به کار بردند و يا در قبال زنادقه و سايرين بهره جستند، مي تواند به ما کمک کند تا معيارهاي تفکر و تعقل ضابطه مند را در جهان امروز بسط دهيم و اگر همان طور تسليم شويم و تعصّب گونه برخورد کنيم، راه به جايي نخواهيم برد بحث ديگري که مطرح است، بحث احاطه امام رضا ـ عليه السلام ـ به مباني فکري طرف هاي مقابل خود است و به عبارت ديگر ايشان نسبت به فرهنگ جهاني آن روز آگاهي کامل داشتند.
که اين مسأله از دو منظر قابل بررسي است يکي اين که حضرت رضا ـ عليه السلام ـ به عنوان امام نزد ما مطرح هستند و بر همه آنچه در عالم هست، احاطه دارند که از آن به علم لدني امام تعبير مي شود. لذا محتواي پاسخ هاي امام براي ما مفيد هستند.
مسأله ديگر اين که امام يک انسان کامل است، يعني شيوه ها معيارهاي صحيح در دست اوست، با حکمت برخورد مي کند، هدفش در مسير زندگي مشخص است و... اينها مسائلي است که احتياج به علم لدني ندارد، امّا برخي مسايل وجود دارد که معيارها را مشخص مي کند که حق و باطل چيست و آن توسط علم خاص الهي فهميده مي شود. لذا اين مناظرات بر هر دو بخش از علم امام استوار است. و ما مي توانيم از شيوه هاي امام استفاده کنيم. به هر حال ما بايد با احياي سنّت مناظره سالم هر چه بيشتر در جهت تقريب مذاهب و کم کردن تفرقه ها بکوشيم که اساسا يکي از ثمرات مهم مناظره اين است که دو طرف بيشتر به نظرات يکديگر آشنا مي شوند و خيلي از فاصله ها از اين طريق از بين خواهد رفت انشاء الله.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ زندگي سياسي هشتمين امام، سيد جعفر مرتضي الحسيني، ترجمه دکتر سيد خليل خليليان.
2ـ زندگاني پيشواي هشتم، سيد علي محقق، قم، انتشارات نسل جوان و...
3ـ گفت و گوي تمدن ها در قرآن و حديث، محمد محمدي ري شهري.
4ـ «سنت گفت و گو و مناظره با اديان و مذاهب» به صورت مجموعه مقالات، حوزه علميه قم، مرکز مديريت، دبيرخانه نهضت آزاد انديشي.

پی نوشتها:
[1]. نحل / 125.
[2]. نهج البلاغه، حکمت / 179 و غررالحکم، حکمت 877 و 1078.
[3]. آل عمران / 64.
[4]. جعفريان، رسول، تاريخ سياسي اسلام، ج1، انتشارات دليل ما، چاپ چهارم، بهار 1385ش، ص538.
[5]. ر.ک: احتجاج طبرسي، ج1، ص27 تا 44 و 47 تا 64 و نيز فرقان، آيه 7 و 8؛ زخرف/ 31، اسراء /90 تا 93.
[6]. شيخ مفيد، ارشاد، ج1، ص201، کليني، ج8، ص349، ح548.
[7]. شيخ صدوق، عيون اخبار الرضا، تهران، نشر دارالکتب الاسلاميه، 1377ش، ج1، ص155.
[8]. محمدي ري شهري، محمد، گفت و گوي تمدن ها در قرآن و حديث، ترجمه محمد علي سلطاني، قم، موسسه فرهنگي دارالحديث، مرکز چاپ و نشر 1379ش، فصل آخر.
[9]. پيشوائي، مهدي، سيره پيشوايان، نشر موسسه امام صادق ـ عليه السلام ـ ، چاپ چهاردهم، پائيز، 1381ش، ص515.
منبع: اندیشه قم