پرسش :

ویژگی های امام از منظر حضرت امام رضا (ع) و منظور از سایه نداشتن امام چیست؟


شرح پرسش :
پاسخ :
گرچه حديثي كه از حضرت امام رضا ـ عليه السّلام ـ در عيون اخبار الرضا و در اصول كافي درباره اوصاف و ويژگيهاي امام ـ عليه السّلام ـ نقل شده بسيار مفصل است، امّا به دليل اين كه خواسته­ايد متن آن براي شما تحرير شود، فرازهايي از آن چنين است:
«...انّ الامامة خلافة الله و خلافة رسول، انّ الامامة زمام الدين و نظام المسلمين، و صلاح الدنيا و عزّ المؤمنين، انّ الامامة اُسسّ الاسلام النامي و فرعه السامي... الامام كالشمس الطالعه المجللّه بنورها للعالم و هي في الافق بحيث لا تنالها الا يدي و الابصار، الامام البدر المنير، و السراج الزاهر، و النور الساطع و النجم الهادي في غياهب الدجّي... الامام الماء العذب علي الظماء و الدالّ علي الهدي و المنجي من الردّي... الامام السحاب الماطر و الغيث الهاطل و الشمس المضيئة و السماء الظليلة و الارض البسيطه و العين الغزيرة و الغدير و الروضة، الامام الانيس الرفيق و الوالد الشفيق و الاخ الشقيق... الامام أمين الله في خلقه و حجته علي عباده و خليفته في بلاده... الامام واحد دهره لايدانيه احد و لايعادله عالمٌ و لا يوجد منه بدل و لاله مثل و لاينظر... فمن ذا الّذي يبلغ معرفته الامام او يمكنه اختيار هيهات هيهات ضلّت العقول و تاهت الحلوم و حادت الالباب... و تصاغرت العظماء و تحيرت الحكماء و تقاصرت الحلماء و عجزت الادباء و عيبت البلغاء .... فاين الاختيار من هذا و اين العقول عن هذا و أين يوجد مثل هذا، أتضنون انّ ذلك يوجد في غير آل الرسول محمد»[1]
ترجمه: بدون ترديد امامت همان خلافت خدا و خلافت و جانشين رسول خداست. امامت زمام دين و نظام مسلمين، صلاح دنيا و عزت مؤمنين است. امامت اساس مرتفع اسلام است و فروع متعالي آن است. امام مانند آفتاب طلوع كننده است كه با نور خود عالم را روشن كرده و خود در افق بلندي قرار دارد كه دست و ديده به آن نميرسد.امام مثل ماه شب چهارده پرفروغ است. امام چراغ روشن است ونور درخشنده، ستاره رهنما در تاريكي شب ظلمت است. امام آب گوارا بر لب تشنگان است كه به سوي حق هدايت ميكند و از زشتيها نجات ميدهد، امام ابر پرباران و باران تندي است كه همواره و پيوسته فرو ميريزد. امام آفتاب روشنگر و آسمان سايه دهنده، زمين هموار، چشمه جوشاني است كه فواره ميكند. امام مانند آبي است كه بر اثر جاري شدن سيل پديد ميآيد. امام مانند بوستان پرباغ و گل است. امام مونس همراه، پدر مهربان، برادر دلسوز است. امام امين خدا در ميان مردم، حجت او بر بندگانش و خليفه او در شهرهايش است، امام يگانه روزگار است كه هيچ كسي همانند او نميشود و بدَل و نظر ندارد، پس چه كسي ميتواند امام را بشناسد او ميتواند او را انتخاب كند، عقلها از شناخت او عاجز و خردها ناتوان و صاحبان فكر حيراناند. بزرگان در برابر او (امام) كوچك و حكما در مقابل بلنداي فكر او متحير، خردمندان در مقابل او كوتاه ميآيند. ادبا در برابر منطق آنها عاجز، و افراد بليغ در پيشگاه او ناتواناند، پس كجاست اختيار اين گونه شخص، و كجاست عقلي كه بتواند او را درك كند و اين گونه افراد كجاست، آيا گمان ميكنند اين گونه افراد در غير آل محمد يافت خواهند شد؟!!
توضیح حدیث:
1. درمورد اين جمله كه فرمود: "امامت خلافت خدا و خلافت رسول خداست" به طول خلاصه بايد اشاره نمود كه گر چه امام ـ عليه السّلام ـ نسبت به پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ خليفه به معناي جانشين است. امّا چون خداوند هميشه و در همه جا حضور دارد،لذا خليفه الهي به معناي جانشين نيست، بلكه خلافت الهي به مظهريت بر ميگردد، يعني هر كس (انبياء و ائمه) خليفه خداوند باشد بدين معناست كه مظهر همه اسماء و صفات الهي است.
2. اين كه فرمود: "امام نظام مسلمين است" مراد آن نيست كه در صورت نبودن امام ـ عليه السّلام ـ هرج و مرج پديد خواهد آمد، چون ممكن است به وسيله افراد فاجر و حكومت ظلم نيز جلو هرج و مرج و بينظمي اجتماعي گرفته شود. پس مراد آن است كه به وسيله امام معصوم مدينه فاضله يعني نيكوترين نظام اداري جامعه به وجود آورده ميشود. لذا در برخي روايات آمده كه به وسيله مهدي قسط و عدل پديد ميآيد. و اين همان چيزي است كه حكماي الهي و همه ملل جهان آرزوي آن را دارند و آن را مطرح كردهاند.[2]
3. اين كه فرمود: "امام مثل آفتاب طلوع كننده است" برخي از بزرگان در توضيح اين جمله گفته اند: چون حضرت امام رضا ـ عليه السّلام ـ درباره بعضي اوصاف امام مانند حفظ دين و صيانت احكام الله توضيحاتي داد، ممكن است كسي گمان كند كه غير از امام معصوم نيز كساني ميتوانند اين وظايف را انجام دهند، لذا گويا حضرت در پاسخ اين شبهه وگمان مي فرمايد: اين شرايط و اوصاف كه براي امام بيان شد بسيار بعيد است، براي افراد عادي حاصل شود، زيرا امام مانند آفتاب و ماه و ستارگان است كه گرچه مردم فكر ميكنند، آنها نزديك است، امّا در واقع بسيار بلند هستند و تنها نور آنها براي مردم جلوهگري ميكند[3].
آن چه بيان شد چند نمونه از محورهاي آن حديث بود امّا به طور كلي پيام اساسي و روح حيات بخش اين حديث نوراني كه در اين جا به اندازه ظرفيت پاسخ ميتوان اشاره كرد اين است كه: امامت مانند نبوت، يك جريان متعالي و آسماني است كه تنها از ناحية خداوند به زبان پيامبرش يا امامي كه با تصريح پيامبر و از سوي او تعيين شده باشد، انجام ميگيرد و در اين مورد ميان نبوت و امامت فرقي نيست و مردم همانگونه كه حق انتخاب امام را ندارند، حق اظهار نظر دربارة كسي كه از خداوند به رهبري و امامت انسان برگزيده شده است نيز ندارند، زيرا فقط خدا ميداند چه كسي داراي نفس قدسي معنوي و استعداد و شايستگي است و تحمل بار سنگين و پرمسئوليت امامت را دارد. پس امامت امت بعد از پيغمبر بايد مانند نبوت و رسالت از جانب خدا باشد، زيرا امامت و خلافت امارتي است الهي مانند نبوت با اين تفاوت كه شأن پيامبر آوردن وحي الهي است و شأن خليفه و امام تبليغ و توضيح و تفسير آن است.[4]
ج. گر چه در اين حديث كه مورد درخواست شماست و فرازهايي از آن طبق خواست شما آورده شد، سخني از سايه نداشتن امام به ميان نيامده و حتي برعكس در يكي از جمله هاي آن چنين آمده: «امام آسمان سايه دهنده است» امّا در برخي از روايات ديگر كه البته غير از آن روايت معروف است كه حضرت امام رضا ـ عليه السّلام ـ درباره اوصاف بيان فرموده و فرازهايي از آن يادآوري شد، گرچه سخن از سايه نداشتن مطرح شده آن جا كه فرمود: « للامام علامات... و لا يكون له ظل»[5].
امّا معناي آن كلام اين نيست كه جسم و بدن انسان كامل (پيامبر اكرم و ائمه ـ عليهم السّلام ـ) سايه ندارد، بلكه مراد آن است كه انسان كامل چون مظهر اسماء و صفات خداوندي است كه متصف به صفت «ليس كمثله شيء» است، لذا مثل و مانند ندارند و هيچ كسي نميتواند از نظر كمالات وجودي همانند آنان بشود. چه اين كه در فرازي از حديث ياد شده آمده: «الامام واحد دهره لا يدانيه احد و لا يعادله عالمٌ و لا يوجد له بدلٌ». پس سايه نداشتن انسان كامل مربوط به امور معنوي است و ربطي به مسايل جسم و بدن و سايه ظاهري كه از جسم و بدن پديد مي آيد ندارد.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1.شرح اصول كافي، ملاصالح مازندراني با تعليقه علامه شعرانی .
2.امام شناسی ،محمد حسین تهرانی.

پی نوشتها:
[1] . شرح اصول كافي، ملاصالح مازندراني، با تعليقه علامه شعراني، ج 5، كتاب حجة، ص 228، نشر المكتبة الاسلاميه، تهران، 1384 ش.
[2] . علامه شعراني، ابوالحسن، تعليقه بر شرح اصول كافي، ملاصالح مازندراني، ج 5، ص 243، نشر دار الكتب الاسلاميه، 1384 ق.
[3] . همان، ص 248.
[4] . علي رضا مسجد جامعي، پژوهشي در معارف اماميه، ج 2، ص 752، نشر وزارت ارشاد اسلامي، تهران، 1380 ش.
[5] . بحار الانوار، ج 25، باب جامع في صفات الامام، ص 116، نشر موسسه الوفا بيروت.
منبع: اندیشه قم