پرسش :

آیا سجده کردن زائرين امام رضا (ع) در مقابل ضريح ( و پشت به قبله) شرک است؟


پاسخ :
تمام فقهای شیعه امامیه سجده برای غیر خدا را جایز نمی دانند و فتوا بر حرمت آن داده اند. در عروة الوثقی به صراحت گفته شده است: «يحرم السجود لغير الله تعالى ، فإنه غاية الخضوع فيختص بمن هو في غاية الكبرياء والعظمة، وسجدة الملائكة لم تكن لآدم بل كان قبلة لهم ، كما أن سجدة يعقوب و ولده لم تكن ليوسف بل لله تعالى شكرا حيث رأوا ما أعطاه الله من الملك فما يفعله سواد الشيعة من صورة السجدة عند قبر أمير المؤمنين وغيره من الأئمة ( عليهم السلام) مشكل إلا أن يقصدوا به سجدة الشكر لتوفيق الله تعالى لهم لإدراك الزيارة ، نعم لا يبعد جواز تقبيل العتبة الشريفة؛ یعنی سجده برای غیر خدای متعال حرام است، زیرا سجده نهایت خضوع می باشد پس اختصاص به کسی دارد که در نهایت بزرگی و عظمت باشد. و سجده­ی ملائکه برای آدم نبود بلکه آدم قبله آنها بود چنانچه که سجده یعقوب و فرزندان او برای یوسف نبود بلکه برای خدا به جهت ادای شکر در برابر ملکی بود که خداوند به حضرت یوسف عطا کرده بود. آنچه که عوام شیعه در نزد قبر امیر المؤمنین و سایر امامان(علیهم السلام) شبیه سجده انجام می دهند اشکال دارد مگر اینکه به قصد شکر در برابر توفیق زیارت باشد که خداوند به آنان داده است.[1]
آیت الله خویی و سایر مراجع تقلید در شرح و توضیح این مسئله در ضمن بیان مطالبی بر حرمت سجده برای غیر خدا دلایلی را نقل کرده اند و گفته اند که دربین فقهای شیعه در آن هیچ اختلافی وجود ندارد. و سپس بعد از تایید آنچه که در عروه بر حرمت آن ذکر شده است که عبارت از نهایت خضوع باشد، آیه « لا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَ لا لِلْقَمَرِ وَ اسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذي خَلَقَهُنَّ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ؛ براى خورشيد و ماه سجده نكنيد، براى خدايى كه آفريننده آنهاست سجده كنيد اگر مى‏خواهيد او را بپرستيد»[2] معیار نهی سجده برای خورشید و قمر مخلوقیت آنها است و لذا شامل تمام مخلوقات می گردد. و در سنت و احادیث روایات زیادی هرچن ضعیف ولی به صورت متواتر اجمالی در حرمت سجده برای غیر خدا وجود دارد. از جمله این روایت که پیامبر اسلام فرمود: لو أمرت أحدا أن يسجد لأحد لأمرت المرأة أن تسجد لزوجها؛ یعنی اگر امر می کردم کسی را که برای کسی دیگر سجده کند همانا امر می کرده زن را که برای شوهرش سجده کند. و تعبیر با کلمه«لو» دلیل بر امتناع سجده برای غیر خدا می باشد. و در روایات از سجده­ی ملائکه برای آدم و نیز سجده­ی یعقوب و فرزندانش برای یوسف همانگونه که در متن عروه آمده است که سجده برای خدا بوده پاسخ داده شده است. به فرض اگر سجده برای آدم یا یوسف هم بوده باشد این سجده ها به امر و دستور خدای متعال بوده که در حقیقت سجده برای خدا به حساب می آید و این عین عبودیت و توحید است. بنابراین سجدهبرای غیر خدا بدون امر خدا جایز نمی باشد.[3]
در احتجاج طبرسی در حدیث طولانی نقل شده که هنگامی که امام صادق (ع) در پاسخ یکی از زندیقان فرمود: سجده برای غیر خدا جایز نمی باشد. زندیق گفت پس چرا خداوند ملائکه را امر کرد که برای آدم سجده کنند؟ امام در پاسخ فرمود: کسی که به امر خدا سجده کند همانا برای خدا سجده کرده است پس سجده­ به امر خدا سجده برای خدا می باشد. از سجده فرشته ها برای آدم و نیز از سجده یعقوب و فرزندانش برای یوسف جواز سجده برای غیر خدا به دست نمی آید؛ زیرا اگر شخصی یک بار کسی را اجازه دهد که وارد منزل او شود این دلیل نمی شود که باز هم می تواند بعد از آن داخل منزل او گردد.[4]
به هر حال از نظر فقه شیعه و فتوای مراجع تقلید، سجده برای غیر خدا جایز نمی باشد و اینکه برخی در عتبات مشرفه این کار را انجام می دهند از جهل و نادانی آنان نسبت به احکام فقهی ناشی می شود نه از عدم فتوای مراجع تقلید بر حرمت و عدم جواز آن. بنابراین لازم است هرکسی در حد توانایی خود مردم را ارشاد نموده و آنان را از این حکم اسلامی آگاه سازند و به ویژه بر رسانه های عمومی است که این فتاوی مراجع را به مردم برسانند.
اما بر حرمت و عدم جواز بوسیدن ضریح و حتی سایر اشیاء هیچ دلیلی وجود ندارد و نیز به دلیل اینکه بوسیدن نه مظهر عبادت می باشد و نه دلیل بر خضوع و تذلل بلکه از محبت درونی انسان نسبت به چیزی حکایت می­کند نمی توان آن را مانند سجده حرا م دانست، همانگونه که انسان از باب محبت و دوستی فرزند خودش را و یا دوست و سایر اشیاء را می تواند ببوسد و هیچ مشکلی اعتقادی و ضد توحید درآن نیست، از اینرو می تواند ضریح و سایر قسمتهای قبر رسول خدا (ص) و امامان و اولیاء خدا را ببوسد و هیچ مشکل اعتقادی و شرعی ندارد.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1- آداب زیارت ؛ ابن قولویه.
2- مفاتیح الحیات ؛ عبدالله جوادی آملی .

پی نوشتها:
[1] . سید محمد کاظم یزدی، العروة الوثقی، قم، موسسه نشر اسلامی، اول، 1419ق، ج2ص587.
[2] . فصلت/ 37.
[3] . ابوالقاسم، خویی، کتاب الصلاة، منشورات مدرسة دارلعلم،اول، 1368ش، ج4ص257-259.
[4] .شیخ محمد حسن نجفی ؛ جواهر الکلام، تهران، دارالکتب الاسلامیه،دوم، 1367ش، ج10ص126.
منبع: اندیشه قم