پرسش :
هدف از خلقت انسان و جهان چه بوده است؟
شرح پرسش :
پاسخ :
پاسخ اجمالی:
خداوند وجودى بى نهایت است و همهى کمالها را دارا است و آفریدن (یعنى ایجاد کردن) فیض اوست و از آن روی که خداوند فیاض است کمال فیاضیت او اقتضا مىکند که هر چه را لایق آفریده شدن است بیافریند. پس خداوند آفرید، چون فیاض است. یعنى هدف و چرایى آفرینش در فیاضیت او است. از آنجا که صفات ذاتى خداوند خارج از ذات او نیست میتوان گفت هدف از آفرینش، ذات خداوند است.
البته اگرچه هدف فاعل به این معنا که برای تامین نیازها و جبران نقص خود، دست به خلقت زده باشد، برای خدا تصور ندارد چون بی نیاز مطلق است و نقصی در او راه ندارد اما فعل خداوند باید هدف(هدف فعل) داشته باشد زیرا خداوند حکیم است، و از شخص حکیم کار بیهوده و عبث صادر نمی شود، از این رو نظام آفرینش نظامی است هدفمند که در راستای اهداف عالیه ذات باری تعالی بنیان نهاده شده و در آن اثری از اعوجاج و آشفتگی پیدا نیست.
اما هدف نهایی آفرینش انسان، رسیدن به کمال و سعادت و دست یازیدن به والاترین کرامت ها و ارزش های انسانی است و این هددف هر چه که باشد نتیجه اش به خود او بر می گردد نه به خداوند که او غنی مطلق است و ممکنات از جمله انسان محتاج اویند، چنانکه فرموده است: « ای مردم! شما نیازمند به خدایید، تنها خداوند است که بی نیاز و شایسته هرگونه حمد و ستایش است».
پاسخ تفصیلی:
براى روشن شدن پاسخ، توجه به چند مطلب لازم است:
مطلب اول؛ هدف خداوند از آفرینش:
توجه به نکاتی ما را در دست یابی به تصویری واضح از هدف خداوند در آفرینش مخلوقات، یاری می رساند:
1- خداوند متعال به مقتضاى این که واجب الوجود است و وجود او وابسته به چیزى نیست، هیچ محدودیتى و نقصى ندارد و همه کمالها را دارا است.
2- ازجمله کمالات او فیاض و جواد بودن است. خداوند در قرآن میفرماید: (و عطاى پروردگارت منع نشده است). [1] خداوند متعال، براى عطا کردن از ناحیهى خودش، هیچ محدودیتى ندارد؛ پس هر جا که عطا نمیکند، به دلیل محدودیت پذیرندهى عطا است نه عطا کننده، و هر چیز که لایق عطا شدن باشد، عطا مىشود. 3- هر خیرى و کمالى ناشى از وجود است، و هر شرّ و نقصى ناشى از عدم؛ مثلاً علم، خیر و کمال است و جهل، شرّ و نقص. و نیز قدرت، در مقابل عجز و ناتوانى، کمال و خیر است. پس معلوم میشود که وجود خیر است، و در مقابل آن، هر شرّ و نقصى از عدم است. 4- با توجه به مقدمه سوم میتوان دریافت که فیاض و جواد بودن خداوند با آفریدن و ایجاد کردن محقق میشود. پس لازمهى فیاض بودن آفریدن است.
به عبارت دیگر، اگر چیزى لایق آفریده شدن باشد و خداوند آن را نیافریند، این نیافریدن با توجه به خیر بودن وجود، منع از خیر است و بخل محسوب مىشود و بخل از خداوند محال است. از این مقدمات نتیجه مىگیریم، اگر سؤال شود چه چیز باعث شد خدا بیافریند؟ پاسخ مىدهیم که فیاض بودن او باعث آفرینش شده است. 5- صفات خدا زاید بر ذات خدا نیست. صفات انسان و دیگر اجسام، زاید بر ذات آنها است؛ مثلاً سیب یک ذات دارد و سرخى و شیرینى صفت آن است. این سرخى و شیرینى ،خارج از ذات سیب است. سیب میتواند به جاى این صفات، ترش و سبز باشد و ذات او باقى بماند.
بحث اتحاد ذات و صفات خداوند، یک بحث کلامى عمیق است که مىتوانید آن را در علم کلام در بحث توحید صفاتى مطالعه کنید. آنچه در این جا براى ما مهم مىباشد، این است که فیاض بودن - که علت غایى آفرینش است - عین ذات خداست و خارج از ذات او نیست. پس اگر سؤال شود چرا خداوند آفرید؟ خواهیم گفت: چون خدا است. پس علت غایى در واقع خود خداوند است. این همان سخن فلاسفه ماست که میگوید: علت غایى و علت فاعلى در افعال خداوند، متحد است، [2] و شاید بتوان همین معنا را از برخى آیات قرآن [3] ، نظیر: (و تمام کارها به او بازگردانده میشود.) [4] استفاده نمود. [5]
نکته قابل توجه آن است که اگرچه هدف فاعل به این معنا که برای تامین نیازها و جبران نقص خود، دست به خلقت زده باشد، برای خدا تصور ندارد چون بی نیاز مطلق است و نقصی در او راه ندارد اما فعل خداوند باید هدف داشته باشد (هدف فعل) زیرا خداوند حکیم است، از شخص حکیم کار بیهوده و عبث صادر نمی شود، نظام آفرینش نظامی است هدفمند که در راستای اهداف عالیه ذات باری تعالی بنیان نهاده شده و در آن اثری از اعوجاج و آشفتگی پیدا نیست و ذرات عالم با زبان بی زبانی می گویند:
نیست در دایره یک نقطه خلاف از کم و بیش
که من این مسأله بی چون و چرا می بینیم
مطابق نص آیات قرآنی ، خالق موجودات، اشیاء و پدیده ها را نه باطل آفرید و نه بازیچه، بلکه محور و اساس آفرینش او بر مبنای حق استوار گشته است که در این نظام احسن ، حتی کوچکترین اجزاء آن اهداف و مقاصد بلند و ارزشمندی را تعقیب می نمایند و هیچ یک از آنها معطل و بی کار نمی باشند که:
در این پرده یک رشته بی کار نیست
سر رشته بر ما پدیدار نیست
البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که علت غایی و هدف نهایی خلقت کائنات و پیدایش موجودات، انسان بوده است، به عبارتی شفاف تر خداوند عالم را آفرید تا آدم را بیافریند چرا که او احسن المخلوقین است چنانچه خدایش احسن الخالقین ، و از کارگاه هستی موجودی چون او بیرون نیامده است. در حدیث قدسی آمده است که فرمود: «ای پسر آدم همه چیز را برای تو آفریدم و تو را برای خودم». [6]
مطلب دوم؛ هدف خداوند از آفرینش انسان:
آنچه تا کنون گفته شد، نسبت به اصل آفرینش بود؛ اما در باره ی آفرینش این موجود خاص یعنی انسان، باید گفت که: کمال خاصى که خداوند مىخواست با خلقت انسان آن را بیافریند، هدف خلقت بشر بوده است.
توضیح آنکه: لازمه کمال فیاض بودن خداوند این است که هر کمال ممکنى را بیافریند. او قبل از آفرینش انسان، موجودات دیگرى را به نام ملایکه آفریده بود که از همان ابتداى آفرینششان داراى همه کمالات ممکنه خود بودند؛ یعنى، همه کمالات خود را بالفعل دارا بودند. پس هرگز به کمال جدیدى دست پیدا نمیکنند و مرتبه وجودیشان تکامل نمىیابد. خداوند از زبان ملائکه فرمود: (و هیچ یک از ما فرشتگان نیست مگر این که براى او مقام و مرتبهاى معین است و ماییم که صف بستهایم و ماییم که خود تسبیح گویانیم.) [7]
حال با طرح این موضوعات وارد مبحث اصلی شده، می گوییم: هدف از خلقت انسان (که علت غایی و هدف نهایی خلقت کائنات و پیدایش موجودات است)، هر چه که باشد نتیجه اش به خود او بر می گردد نه به خداوند که او غنی مطلق است و ممکنات از جمله انسان محتاج اویند، چنانکه فرموده است: « ؛ ای مردم! شما نیازمند به خدایید، تنها خداوند است که بی نیاز و شایسته هرگونه حمد و ستایش است» [8] و در جایی دیگر، موسی به بنی اسرائیل گفت: «اگر شما و همه مردم روی زمین کافر شوید به خدا زیانی نمی رسد چراکه او بی نیاز و ستوده است». [9]
در این باره علی (ع) نیز در خطبه معروف همام می فرماید: ؛ خداوند سبحان هنگام آفرینش خلق از طاعت و بندگیشان بی نیاز و از معصیت و نافرمانی آنها ایمن بود، زیرا معصیت گناهکاران او را زیان ندارد و طاعت فرمانبرداران سودی به او نمی رساند.» [10] (بلکه غرض از امر به طاعت و نهی از معصیت سود بردن بندگان است).
درباره هدف آفرینش انسان در آیات قرآن بیانات مختلفی آمده است که در حقیقت هر کدام به یکی از ابعاد این هدف اشاره می نمایند، از جمله: « من جن و انس را نیافریدم مگر اینکه مرا پرستش کنند» [11] و در جای دیگر می خوانیم: « آن خدایی که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید تا کدامین بهتر عمل می کنید». [12] (یعنی آزمایشی آمیخته با پرورش و در نتیجه تکامل، و در موردی دیگر آمده است: « ولی مردم همواره مختلفند مگر آنچه پروردگارت رحم کند و برای همین (پذیرش رحمت و در سایه آن تکامل ، آنها را آفرید)» [13] . همانگونه که ملاحظه می شود همه این خطوط به یک نقطه منتهی می شود و آن پرورش و هدایت و تکامل انسانهاست از این جا معلوم می شود که: غایة الغایات و هدف نهایی آفرینش انسان، رسیدن به کمال و سعادت و دست یازیدن به والاترین کرامت ها و ارزش های انسانی است که این همه در پرتو شناخت و معرفت و عبودیت و بندگی آگاهانه به پیشگاه ذات احدیت میسور و ممکن خواهد بود که:« بندگی خدا گوهر گران بهایی است که باطن آن ربوبیت است» [14] که هر کس به آن دست یافت سلطنت بر همه ما سوی الله کند.
در روایتی معرفت بخش از امام صادق (ع) می خوانیم: که امام حسین (ع) در برابر اصحابش آمد و چنین فرمود: «خداوند بزرگ بندگان را نیافریده مگر به خاطر اینکه او را بشناسند ، هنگامی که او را بشناسند، عبادتش می کنند و هنگامی که بندگی او کنند از بندگی غیر او بی نیاز شوند». [15]
پی نوشتها:
[1] اسراء، 20.
[2] ر.ک: طباطبایى محمد حسین، المیزان، ج 8، ص 44 - مصباح یزدى محمد تقى، معارف قرآن، ج 1، ص 154.
[3] بقره، 210 - آل عمران، 109 - انفال، 44 - حج، 76 - فاطر، 4 - حدید، 5.
[4] «الیه یرجع الامر کله» هود، 123.
[5]islamquest.net/fa/archive/question/319.
[6] «یابن آدم خلقت الاشیاء لأجلک و خلقتک لأجلی»، المنهج القوی ، ج 5، ص 516 – علم الیقین، ج 1، ص 381.
[7] صافات، 166 و 164.
[8] «یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی الحمید»، فاطر، آیه 15.
[9] «و قال موسی ان تکفروا انتم و من فی الارض جمیعاً فإن الله لغنی حمید»،ابراهیم ، آیه 8.
[10] «اما بعد ، فإن الله سبحانه و تعالی خلق الخلق حین خلقهم غنیاً عن طاعتهم ، آمناً من معصیتهم ، لأنه لاتضره معصیة من عصاه ، و لاتنفعه طاعة من أطاعه»، نهج البلاغه فیض، ص 11 خطبه همام.
[11] «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون »، ذاریات ، آیه 56.
[12] «الذی خلق الموت و الحیاة لیبلوکم ایکم احسن عملاً »، ملک، آیه 2.
[13] «و لایزالون مختلفین الا من رحم ربک ولذالک خلقهم »،
[14] «العبودیة جوهرة کنهها الربوبیه»، مصباح الشریعة در حقیقت عبودیت.
[15] «ان الله عزوجل ما خلق العباد الا لیعرفوه، فإذا عرفوه عبدوه، فإذا عبدوه استغنوا بعبادته عن عبادة من سواه»، علل الشرائع صدوق (طبق نقل المیزان، ج 18، ص 423.
منبع: www.islamquest.net
پاسخ اجمالی:
خداوند وجودى بى نهایت است و همهى کمالها را دارا است و آفریدن (یعنى ایجاد کردن) فیض اوست و از آن روی که خداوند فیاض است کمال فیاضیت او اقتضا مىکند که هر چه را لایق آفریده شدن است بیافریند. پس خداوند آفرید، چون فیاض است. یعنى هدف و چرایى آفرینش در فیاضیت او است. از آنجا که صفات ذاتى خداوند خارج از ذات او نیست میتوان گفت هدف از آفرینش، ذات خداوند است.
البته اگرچه هدف فاعل به این معنا که برای تامین نیازها و جبران نقص خود، دست به خلقت زده باشد، برای خدا تصور ندارد چون بی نیاز مطلق است و نقصی در او راه ندارد اما فعل خداوند باید هدف(هدف فعل) داشته باشد زیرا خداوند حکیم است، و از شخص حکیم کار بیهوده و عبث صادر نمی شود، از این رو نظام آفرینش نظامی است هدفمند که در راستای اهداف عالیه ذات باری تعالی بنیان نهاده شده و در آن اثری از اعوجاج و آشفتگی پیدا نیست.
اما هدف نهایی آفرینش انسان، رسیدن به کمال و سعادت و دست یازیدن به والاترین کرامت ها و ارزش های انسانی است و این هددف هر چه که باشد نتیجه اش به خود او بر می گردد نه به خداوند که او غنی مطلق است و ممکنات از جمله انسان محتاج اویند، چنانکه فرموده است: « ای مردم! شما نیازمند به خدایید، تنها خداوند است که بی نیاز و شایسته هرگونه حمد و ستایش است».
پاسخ تفصیلی:
براى روشن شدن پاسخ، توجه به چند مطلب لازم است:
مطلب اول؛ هدف خداوند از آفرینش:
توجه به نکاتی ما را در دست یابی به تصویری واضح از هدف خداوند در آفرینش مخلوقات، یاری می رساند:
1- خداوند متعال به مقتضاى این که واجب الوجود است و وجود او وابسته به چیزى نیست، هیچ محدودیتى و نقصى ندارد و همه کمالها را دارا است.
2- ازجمله کمالات او فیاض و جواد بودن است. خداوند در قرآن میفرماید: (و عطاى پروردگارت منع نشده است). [1] خداوند متعال، براى عطا کردن از ناحیهى خودش، هیچ محدودیتى ندارد؛ پس هر جا که عطا نمیکند، به دلیل محدودیت پذیرندهى عطا است نه عطا کننده، و هر چیز که لایق عطا شدن باشد، عطا مىشود. 3- هر خیرى و کمالى ناشى از وجود است، و هر شرّ و نقصى ناشى از عدم؛ مثلاً علم، خیر و کمال است و جهل، شرّ و نقص. و نیز قدرت، در مقابل عجز و ناتوانى، کمال و خیر است. پس معلوم میشود که وجود خیر است، و در مقابل آن، هر شرّ و نقصى از عدم است. 4- با توجه به مقدمه سوم میتوان دریافت که فیاض و جواد بودن خداوند با آفریدن و ایجاد کردن محقق میشود. پس لازمهى فیاض بودن آفریدن است.
به عبارت دیگر، اگر چیزى لایق آفریده شدن باشد و خداوند آن را نیافریند، این نیافریدن با توجه به خیر بودن وجود، منع از خیر است و بخل محسوب مىشود و بخل از خداوند محال است. از این مقدمات نتیجه مىگیریم، اگر سؤال شود چه چیز باعث شد خدا بیافریند؟ پاسخ مىدهیم که فیاض بودن او باعث آفرینش شده است. 5- صفات خدا زاید بر ذات خدا نیست. صفات انسان و دیگر اجسام، زاید بر ذات آنها است؛ مثلاً سیب یک ذات دارد و سرخى و شیرینى صفت آن است. این سرخى و شیرینى ،خارج از ذات سیب است. سیب میتواند به جاى این صفات، ترش و سبز باشد و ذات او باقى بماند.
بحث اتحاد ذات و صفات خداوند، یک بحث کلامى عمیق است که مىتوانید آن را در علم کلام در بحث توحید صفاتى مطالعه کنید. آنچه در این جا براى ما مهم مىباشد، این است که فیاض بودن - که علت غایى آفرینش است - عین ذات خداست و خارج از ذات او نیست. پس اگر سؤال شود چرا خداوند آفرید؟ خواهیم گفت: چون خدا است. پس علت غایى در واقع خود خداوند است. این همان سخن فلاسفه ماست که میگوید: علت غایى و علت فاعلى در افعال خداوند، متحد است، [2] و شاید بتوان همین معنا را از برخى آیات قرآن [3] ، نظیر: (و تمام کارها به او بازگردانده میشود.) [4] استفاده نمود. [5]
نکته قابل توجه آن است که اگرچه هدف فاعل به این معنا که برای تامین نیازها و جبران نقص خود، دست به خلقت زده باشد، برای خدا تصور ندارد چون بی نیاز مطلق است و نقصی در او راه ندارد اما فعل خداوند باید هدف داشته باشد (هدف فعل) زیرا خداوند حکیم است، از شخص حکیم کار بیهوده و عبث صادر نمی شود، نظام آفرینش نظامی است هدفمند که در راستای اهداف عالیه ذات باری تعالی بنیان نهاده شده و در آن اثری از اعوجاج و آشفتگی پیدا نیست و ذرات عالم با زبان بی زبانی می گویند:
نیست در دایره یک نقطه خلاف از کم و بیش
که من این مسأله بی چون و چرا می بینیم
مطابق نص آیات قرآنی ، خالق موجودات، اشیاء و پدیده ها را نه باطل آفرید و نه بازیچه، بلکه محور و اساس آفرینش او بر مبنای حق استوار گشته است که در این نظام احسن ، حتی کوچکترین اجزاء آن اهداف و مقاصد بلند و ارزشمندی را تعقیب می نمایند و هیچ یک از آنها معطل و بی کار نمی باشند که:
در این پرده یک رشته بی کار نیست
سر رشته بر ما پدیدار نیست
البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که علت غایی و هدف نهایی خلقت کائنات و پیدایش موجودات، انسان بوده است، به عبارتی شفاف تر خداوند عالم را آفرید تا آدم را بیافریند چرا که او احسن المخلوقین است چنانچه خدایش احسن الخالقین ، و از کارگاه هستی موجودی چون او بیرون نیامده است. در حدیث قدسی آمده است که فرمود: «ای پسر آدم همه چیز را برای تو آفریدم و تو را برای خودم». [6]
مطلب دوم؛ هدف خداوند از آفرینش انسان:
آنچه تا کنون گفته شد، نسبت به اصل آفرینش بود؛ اما در باره ی آفرینش این موجود خاص یعنی انسان، باید گفت که: کمال خاصى که خداوند مىخواست با خلقت انسان آن را بیافریند، هدف خلقت بشر بوده است.
توضیح آنکه: لازمه کمال فیاض بودن خداوند این است که هر کمال ممکنى را بیافریند. او قبل از آفرینش انسان، موجودات دیگرى را به نام ملایکه آفریده بود که از همان ابتداى آفرینششان داراى همه کمالات ممکنه خود بودند؛ یعنى، همه کمالات خود را بالفعل دارا بودند. پس هرگز به کمال جدیدى دست پیدا نمیکنند و مرتبه وجودیشان تکامل نمىیابد. خداوند از زبان ملائکه فرمود: (و هیچ یک از ما فرشتگان نیست مگر این که براى او مقام و مرتبهاى معین است و ماییم که صف بستهایم و ماییم که خود تسبیح گویانیم.) [7]
حال با طرح این موضوعات وارد مبحث اصلی شده، می گوییم: هدف از خلقت انسان (که علت غایی و هدف نهایی خلقت کائنات و پیدایش موجودات است)، هر چه که باشد نتیجه اش به خود او بر می گردد نه به خداوند که او غنی مطلق است و ممکنات از جمله انسان محتاج اویند، چنانکه فرموده است: « ؛ ای مردم! شما نیازمند به خدایید، تنها خداوند است که بی نیاز و شایسته هرگونه حمد و ستایش است» [8] و در جایی دیگر، موسی به بنی اسرائیل گفت: «اگر شما و همه مردم روی زمین کافر شوید به خدا زیانی نمی رسد چراکه او بی نیاز و ستوده است». [9]
در این باره علی (ع) نیز در خطبه معروف همام می فرماید: ؛ خداوند سبحان هنگام آفرینش خلق از طاعت و بندگیشان بی نیاز و از معصیت و نافرمانی آنها ایمن بود، زیرا معصیت گناهکاران او را زیان ندارد و طاعت فرمانبرداران سودی به او نمی رساند.» [10] (بلکه غرض از امر به طاعت و نهی از معصیت سود بردن بندگان است).
درباره هدف آفرینش انسان در آیات قرآن بیانات مختلفی آمده است که در حقیقت هر کدام به یکی از ابعاد این هدف اشاره می نمایند، از جمله: « من جن و انس را نیافریدم مگر اینکه مرا پرستش کنند» [11] و در جای دیگر می خوانیم: « آن خدایی که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید تا کدامین بهتر عمل می کنید». [12] (یعنی آزمایشی آمیخته با پرورش و در نتیجه تکامل، و در موردی دیگر آمده است: « ولی مردم همواره مختلفند مگر آنچه پروردگارت رحم کند و برای همین (پذیرش رحمت و در سایه آن تکامل ، آنها را آفرید)» [13] . همانگونه که ملاحظه می شود همه این خطوط به یک نقطه منتهی می شود و آن پرورش و هدایت و تکامل انسانهاست از این جا معلوم می شود که: غایة الغایات و هدف نهایی آفرینش انسان، رسیدن به کمال و سعادت و دست یازیدن به والاترین کرامت ها و ارزش های انسانی است که این همه در پرتو شناخت و معرفت و عبودیت و بندگی آگاهانه به پیشگاه ذات احدیت میسور و ممکن خواهد بود که:« بندگی خدا گوهر گران بهایی است که باطن آن ربوبیت است» [14] که هر کس به آن دست یافت سلطنت بر همه ما سوی الله کند.
در روایتی معرفت بخش از امام صادق (ع) می خوانیم: که امام حسین (ع) در برابر اصحابش آمد و چنین فرمود: «خداوند بزرگ بندگان را نیافریده مگر به خاطر اینکه او را بشناسند ، هنگامی که او را بشناسند، عبادتش می کنند و هنگامی که بندگی او کنند از بندگی غیر او بی نیاز شوند». [15]
پی نوشتها:
[1] اسراء، 20.
[2] ر.ک: طباطبایى محمد حسین، المیزان، ج 8، ص 44 - مصباح یزدى محمد تقى، معارف قرآن، ج 1، ص 154.
[3] بقره، 210 - آل عمران، 109 - انفال، 44 - حج، 76 - فاطر، 4 - حدید، 5.
[4] «الیه یرجع الامر کله» هود، 123.
[5]islamquest.net/fa/archive/question/319.
[6] «یابن آدم خلقت الاشیاء لأجلک و خلقتک لأجلی»، المنهج القوی ، ج 5، ص 516 – علم الیقین، ج 1، ص 381.
[7] صافات، 166 و 164.
[8] «یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی الحمید»، فاطر، آیه 15.
[9] «و قال موسی ان تکفروا انتم و من فی الارض جمیعاً فإن الله لغنی حمید»،ابراهیم ، آیه 8.
[10] «اما بعد ، فإن الله سبحانه و تعالی خلق الخلق حین خلقهم غنیاً عن طاعتهم ، آمناً من معصیتهم ، لأنه لاتضره معصیة من عصاه ، و لاتنفعه طاعة من أطاعه»، نهج البلاغه فیض، ص 11 خطبه همام.
[11] «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون »، ذاریات ، آیه 56.
[12] «الذی خلق الموت و الحیاة لیبلوکم ایکم احسن عملاً »، ملک، آیه 2.
[13] «و لایزالون مختلفین الا من رحم ربک ولذالک خلقهم »،
[14] «العبودیة جوهرة کنهها الربوبیه»، مصباح الشریعة در حقیقت عبودیت.
[15] «ان الله عزوجل ما خلق العباد الا لیعرفوه، فإذا عرفوه عبدوه، فإذا عبدوه استغنوا بعبادته عن عبادة من سواه»، علل الشرائع صدوق (طبق نقل المیزان، ج 18، ص 423.
منبع: www.islamquest.net
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}