پرسش :

آخرالزمان چیست و چه ارتباطى با ظهور حضرت مهدى علیه السلام دارد؟


شرح پرسش :
پاسخ :
شکى نیست هر آغازى را انجام و هر شروعى را پایانى است جز ذات بى‏ پایان خداوندى که هم آغاز است و هم انجام. زمان نیز مانند تمام مخلوقات الاهى از این قاعده مستثنا نیست. روزگارى بر دنیا سپرى شده که دیباچه زندگى دنیایى به شمار مى ‏آید و زمانى نیز خواهد گذشت که پایان این کتاب خواهد بود. برگه ‏هاى پایانى کتاب زندگى انسان در زمین «آخرالزمان» خوانده مى‏ شود.

«آخرالزمان» اصطلاحى است که در فرهنگ اغلب ادیان بزرگ دنیا به چشم مى‏ خورد و به ویژه در ادیان ابراهیمى از برجستگى و اهمیت خاص برخوردار است. این اصطلاح معمولاً به روزگار پایانى دنیا و رویدادهایى که ممکن است در این بخش از زندگى دنیوى به وقوع پیوندد گفته مى‏ شود و ادیان بزرگ درباره آن پیشگویى ‏هایى کرده ‏اند؛ براى مثال در «انجیل» چنین آمده ست:«... و این را بدان که اوقاتِ صعب در زمان آخر خواهد رسید* زیرا که خواهند بود مردمِ خود دوست و زر پرست و مغرور و متکبر و کفر گو و نافرمان والدین و حق ناشناس و بى ‏دین* و بى ‏الفت و بى‏ وفا و خبث کننده و بى‏ پرهیز و بى ‏حلم و با خوبان بى ‏اعتنا* و خائن و کم حوصله و عبوس کننده و عیش را بر خدا ترجیح مى‏ دهند.»1

قرآن مجید نیز در آیات فراوان به دوران آخرالزمان اشاره کرده است. در معارف ارزشمند اسلامى این اصطلاح در دو معناى کلى به کار رفته است:

1. مدت زمانى طولانى که با ولادت پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله آغاز و با شروع رستاخیز بزرگ پایان مى‏ یابد. از این رو آن پیامبر الاهى را پیامبر آخرالزمان نیز نامیده‏ اند.

2. مدت زمانى که با ولادت واپسین جانشین پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله، حضرت مهدى علیه السلام آغاز مى‏ شود، زمان غیبت و ظهور را در برگرفته، با شروع قیامت به انجام مى ‏رسد. روایات اهل بیت علیهم السلام نشان مى ‏دهد:

الف) با سپرى شدن این دوران بساط زندگى دنیوى برچیده مى‏ شود و مرحله ‏اى جدید در نظام آفرینش آغاز مى‏ گردد.

ب) آخرالزمان خود به دو مرحله کاملاً متفاوت تقسیم مى‏ شود:

دوران نخست که انسان به مراحل پایانى انحطاط اخلاقى رسیده، فساد اخلاقى و ستم همه جوامع بشرى را فرا مى‏ گیرد و واپسین امیدهاى بشرى به ناامیدى مى‏ گراید؛ و دوران دوم که عصر تحقق وعده ‏هاى الاهى به پیامبران و اولیاى خدا است و با قیام مصلح جهانى آغاز مى‏ شود. کلیات عقاید مربوط به آخرالزمان تقریباً از سوى همه فرقه‏ هاى بزرگ اسلام پذیرفته شده است؛ ولى در خصوص وابستگى این تحولات به ظهور مهدى موعود و نیز هویت مهدى موعود اختلاف نظر وجود دارد. شیعیان دوازده امامى حضرت مهدى علیه السلام و حکومت جهانى او را حسن ختام حیات بشر در کره زمین و او را همان موعود امت‏ها مى ‏دانند. در نظر آنان، با ظهور حضرت مهدى علیه السلام برخى از ائمه و نیکان و صالحان و نیز بدان و تبهکاران تحت عنوان «رجعت» به دنیا باز مى‏ گردند و زندگى دنیایى پایان مى ‏یابد. با گلگشتى در کلمات نورانى معصومان علیهم السلام مى‏ توان واژه‏ هایى را که بیانگر پیوند مهدویت و آخرالزمان است، یافت. این واژه ‏ها عبارت است از:

1. آخرالزمان (پایان زمان):

امام صادق علیه السلام، پیشواى ششم راستگویان، فرمودند: «رسول گرامى اسلام صلّی الله علیه و آله به حضرت على علیه السلام فرمودند: آیا تو را بشارت ندهم؟ آیا تو را خبر ندهم؟ عرض کرد: بله، یا رسول الله. آن حضرت فرمودند: هم اینک جبرئیل نزد من بود و مرا خبر داد قائمى که در آخرالزمان ظهور مى‏ کند و زمین را پر از عدل و داد مى‏ سازد - همان گونه که از ظلم و جور آکنده شده - از نسل تو و از فرزندان حسین علیه السلام است.»2

2. «لا تذهب الدنیا» (دنیا به پایان نرسد):

این تعبیر بیانگر حتمى بودن تحقق حوادثى است که پس از آن ذکر مى ‏شود. عبدالله بن مسعود مى‏ گوید: رسول گرامى اسلام صلّی الله علیه و آله فرمودند: «دنیا به پایان نرسد مگر این که امت مرا مردى رهبرى کند که از اهل بیت من است و به او مهدى گفته مى ‏شود.» و روشن است دنیا به پایان نمى ‏رسد مگر این که بخش پایانى ‏اش (آخرالزمان) را پشت سرگذارد.

3. «لا تقوم الساعة» (قیامت برپا نمى‏شود):

پیامبر گرامى اسلام صلّی الله علیه و آله فرمودند: «قیامت برپا نمى‏ شود تا این که قیام کننده‏ اى به حق از خاندان ما قیام کند؛ و این هنگامى است که خداوند به او اجازه فرماید؛ و هر کس از او پیروى کند، نجات یابد و هر کس از او سرپیچد، هلاک خواهد شد... .»4

4. «لا تنقضى الایام» (روزها منقضى نگردد):

رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمودند: «روزها منقضى نگردد تا این که مردى از اهل بیت من بر زمین حکومت کند که همنام من است.»5

5. «لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد» (اگر از دنیا بیش از یک روز باقى نماند):

امیرمؤمنان علیه السلام برفراز منبر در شهر کوفه چنین فرمودند: «اگر از دنیا بیش از یک روز باقى نماند، خداوند آن روز را چنان طولانى خواهد کرد که مردى از خاندانم برانگیخته شود.»6

6. «عند انقطاع من الزمان» (در بخش پایانى زمان):

پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند: هنگام پایان زمان و آشکار شدن فتنه ‏ها، مردى هست که به او مهدى گفته مى‏ شود و بخشش بسیار دارد.»7

نشانه ‏هاى آخرالزمان‏:

این محدوده زمانى نشانه‏ هایى دارد که اصطلاحاً «علائم آخرالزمان» خوانده مى‏ شود. علاوه بر اصطلاح رایج «علائم آخرالزمان» در فرهنگ مسلمانان اصطلاح مشابه دیگرى به نام «اشراط الساعه» وجود دارد. این اصطلاح که بیش‏تر نزد اهل سنت رایج است، به نشانه ‏هاى وقوع قیامت اختصاص دارد؛ ولى روایاتى که ذیل این عنوان ذکر شده نشان مى‏ دهد بسیارى از نشانه‏ هاى آن چون نشانه‏ هاى آخرالزمان است و مى ‏توان بسیارى از نشانه ‏هاى آخرالزمان را نشانه‏ هاى قیامت دانست. همان گونه که اشاره شد آخرالزمان به دو بخش متفاوت تقسیم مى ‏شود. بر اساس روایات، بخش اول بسیار دشوار خواهد بود. بخشى از مشخصه ‏هاى این عصر عبارت است از:

1. دین گریزی:

پیامبر گرامى اسلام صلّی الله علیه و آله ویژگى ‏هاى انسان‏ هاى این دوران را این گونه برشمرده است:

«زمانى بر مردم خواهد آمد که درهم ‏هاى آن‏ها دینشان خواهد بود و همت شان شکم ‏شان و قبله ‏هاشان زنانشان. براى طلا و نقره رکوع و سجود به جاى مى ‏آورند. آن‏ها همواره در حیرت و مستى خواهند بود؛ نه بر مذهب مسلمانى‏ اند و نه بر مسلک نصرانى.»8

2. دنیا پرستى‏:

رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمودند: «زمانى بر امت من مى ‏آید که در آن زمان درون‏ هاى مردم پلید مى ‏شود ولى ظواهرشان به طمع مال دنیا آراسته مى ‏گردد؛ به آنچه در پیشگاه خداوند است دل نمى‏ بندند؛ کارشان ریا و تظاهر است؛ خوف از خدا به دلشان راه نیابد و خداوند آن‏ها را به عذابى فراگیر دچار سازد. آن‏ها چون غریق خداوند را مى ‏خوانند؛ ولى خداوند دعایشان را مستجاب نمى‏ کند.»9

3. آزمایش‏هاى بزرگ:

‏یکى دیگر از ویژگى‏ هاى دوران آخرالزمان امتحاناتى است که انسان‏ها در این دوران پشت سر مى‏ گذارند. با این آزمون‏ها، مردم به دو گروه تقسیم مى‏ شوند: موفق‏ ها و ناموفق‏ ها. پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله، وقتى از چهره‏ هاى موفق این دوران یاد مى‏ کنند، با شگفتى به حضرت على علیه السلام چنین مى‏ فرمایند:

«اى على، بدان شگفت آورترین مردم درایمان و بزرگ‏ترین آنان در یقین مردمى هستند که درآخرالزمان که پیامبر خود را ندیدند و از امام خود محجوبند، به نوشته که خطى سیاه بر صفحه‏ اى سپید است، ایمان مى‏ آورند.»10

امیرمؤمنان على علیه السلام نیز درباره نجات یافتگان این دوران مى ‏فرمایند:

«و آن زمانى است که از فتنه ‏ها نجات نمى ‏یابد مگر مؤمنانى که بى ‏نام و نشانند. اگر در حضور باشند، شناخته نشوند؛ و اگر غایب گردند، کسى سراغ آن‏ها را نمى ‏گیرد. آن‏ها براى سیرکنندگان در شب ظلمانى جامعه‏ ها چراغ‏هاى هدایت و نشانه‏ هاى روشنند. نه مفسده جو هستند و نه فتنه‏ انگیز. نه در پى اشاعه و نه مردمى سفیه و لغو گو! اینانند که خداوند درهاى رحمتش را به سوى‏شان باز مى‏ کند و سختى ‏ها و مشکلاتى را از آن‏ها برطرف مى ‏سازد.»11

پى ‏نوشتها:
1. کتاب مقدس، ترجمه فاضل خان همدانى، نامه دوم پولس حوارى به تیموثیوس، باب سوم.
2. غیبت نعمانى، ابن ابى زینب، ص‏357.
3.کتاب الغیبة، شیخ طوسى، ص‏182، ح‏141.
4. عیون اخبار الرضا علیه السلام، شیخ صدوق، ج‏2، ص 59.
5. بشارة المصطفى لشیعه المرتضى، طبرى آملى، ص‏258.
6. کتاب الغیبة، ص‏46.
7. کشف الغمة، اربلى، ج‏3، ص‏260.
8. مستدرک الوسائل، محدث نورى، ج‏11، ص‏379.
9. کافى، شیخ کلینى، ج‏8، ص‏306.
10. من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج‏4، ص‏366.
11. نهج البلاغه، خطبه 103.
Porseman.org