پرسش :
اگر كودكمان پرسيد خدا کجاست چه جوابي به کودک بدهيم؟
پاسخ :
تعليم و تربيت در دوران کودکي امري بسيار مهم است که نبايد از آن غفلت کرد. دل کودک چون لوح سفيدي است که هر چيزي در آن قرار بگيرد، ثبات و پايداري بسياري دارد:
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع الْعِلْمُ مِنَ الصِّغَرِ كَالنَّقْشِ فِي الْحَجَر؛[1] حضرت علي (ع) مي فرمايند: علم در کودکي مانند حکاکي بر روي سنگ است.
همچنين پيامبر (ص) فرموده اند: حفظ الرّجل بعد ما يكبر كالكتاب على الماء؛[2] يادگيري در بزرگسالي مثل نگارش بر روي آب است.
حال با توجه به اهميت مساله، بايد شيوه هاي مناسب براي آن نيز آموخت. درک کودک از هستي، بيشتر منعطف به محسوسات و مشاهدات خويش است. اگر بخواهيم براي او از مهرباني خدا بگوييم، بايد مثال مهرباني پدر و مادر را بيان کنيم و اينکه محبت خدا بسيار بيشتر از محبت پدر و مادر است، اگر بخواهيم از عدم امکان ديدن خدا بگوييم، بايد از ديده نشدن جريان برق، يا هوا سخن بگوييم و اگر بخواهيم از بزرگي خدا سخن بگوييم بايد از عظمتي فراخ تر از کوه ها و خورشيد و ... سخن بگوييم.
و نبايد بيش از توان کودک به او تعليم دهيم. يکي از روانشناسان در اين باره مي گويد: تحول مفهوم خدا همگام با رشد شناختي كودك است و هر دوره داراي ويژگي هاي انحصاري است. بنابراين لازم است در هر دوره بنا به تناسب خصوصيات ذهني و شناختي به فرزندانمان آموزش هاي ديني را ارائه نماييم و اجازه دهيم كودكان دين كودكانه خود را داشته باشند و از طرح و تدريس عقايد پيچيده و مشكل براي آنها خودداري كنيم، چرا كه نمي توانند آن را درك كنند و چه بسا موجب بدفهمي و گريز آنها از دين شود. همچنين به لحاظ عاطفي بهتر است در اين سنين خداوند را با صفات رحمت و رحمانيت معرفي كنيم و نه با صفات قهر آميز.
در بعد عملي نيز بايد از تأكيد زياد و افراطي روي اجراي دقيق و صحيح برخي احكام دين و عقوبت اجرا نشدن كاملاً صحيح آنها خودداري نماييم؛ چون تأكيدات افراطي باعث ايجاد وسواس هاي فكري و عملي در آنها و باقي ماندن اين مشكل تا سنين نوجواني و بزرگسالي مي شود. بهتر است طرح بسياري از مسائل اعتقادي تا دوره تفكر صوري به تأخير افتد.
به هر حال با توجه به اهميت مساله بايد براي آن وقت اختصاص دهيم و با صبر و حوصله و آگاهي لازم، اقدامات لازم را در جهت تربيت فرزند انجام دهيم. حضرت علي (ع) در اين باره به امام حسن (ع) مي فرمايند:
إِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ كَالْأَرْضِ الْخَالِيَةِ مَا أُلْقِيَ فِيهَا مِنْ شَيْءٍ قَبِلَتْهُ فَبَادَرْتُكَ بِالْأَدَبِ قَبْلَ أَنْ يَقْسُوَ قَلْبُكَ وَ يَشْتَغِلَ لُبُّكَ؛[3] قلب نوجوان چونان زمين كاشته نشده، آماده پذيرش هر بذرى است كه در آن پاشيده شود. پس در تربيت تو شتاب كردم، پيش از آن كه دل تو سخت شود، و عقل تو به چيز ديگرى مشغول گردد.
پی نوشتها:
[1]. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج، 1ص224.
[2]. نهج الفصاحة مجموعه كلمات قصار حضرت رسول ص ص 445.
[3]. نهج البلاغة – نامه 31.
منبع:سايت انوار طاها
تعليم و تربيت در دوران کودکي امري بسيار مهم است که نبايد از آن غفلت کرد. دل کودک چون لوح سفيدي است که هر چيزي در آن قرار بگيرد، ثبات و پايداري بسياري دارد:
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع الْعِلْمُ مِنَ الصِّغَرِ كَالنَّقْشِ فِي الْحَجَر؛[1] حضرت علي (ع) مي فرمايند: علم در کودکي مانند حکاکي بر روي سنگ است.
همچنين پيامبر (ص) فرموده اند: حفظ الرّجل بعد ما يكبر كالكتاب على الماء؛[2] يادگيري در بزرگسالي مثل نگارش بر روي آب است.
حال با توجه به اهميت مساله، بايد شيوه هاي مناسب براي آن نيز آموخت. درک کودک از هستي، بيشتر منعطف به محسوسات و مشاهدات خويش است. اگر بخواهيم براي او از مهرباني خدا بگوييم، بايد مثال مهرباني پدر و مادر را بيان کنيم و اينکه محبت خدا بسيار بيشتر از محبت پدر و مادر است، اگر بخواهيم از عدم امکان ديدن خدا بگوييم، بايد از ديده نشدن جريان برق، يا هوا سخن بگوييم و اگر بخواهيم از بزرگي خدا سخن بگوييم بايد از عظمتي فراخ تر از کوه ها و خورشيد و ... سخن بگوييم.
و نبايد بيش از توان کودک به او تعليم دهيم. يکي از روانشناسان در اين باره مي گويد: تحول مفهوم خدا همگام با رشد شناختي كودك است و هر دوره داراي ويژگي هاي انحصاري است. بنابراين لازم است در هر دوره بنا به تناسب خصوصيات ذهني و شناختي به فرزندانمان آموزش هاي ديني را ارائه نماييم و اجازه دهيم كودكان دين كودكانه خود را داشته باشند و از طرح و تدريس عقايد پيچيده و مشكل براي آنها خودداري كنيم، چرا كه نمي توانند آن را درك كنند و چه بسا موجب بدفهمي و گريز آنها از دين شود. همچنين به لحاظ عاطفي بهتر است در اين سنين خداوند را با صفات رحمت و رحمانيت معرفي كنيم و نه با صفات قهر آميز.
در بعد عملي نيز بايد از تأكيد زياد و افراطي روي اجراي دقيق و صحيح برخي احكام دين و عقوبت اجرا نشدن كاملاً صحيح آنها خودداري نماييم؛ چون تأكيدات افراطي باعث ايجاد وسواس هاي فكري و عملي در آنها و باقي ماندن اين مشكل تا سنين نوجواني و بزرگسالي مي شود. بهتر است طرح بسياري از مسائل اعتقادي تا دوره تفكر صوري به تأخير افتد.
به هر حال با توجه به اهميت مساله بايد براي آن وقت اختصاص دهيم و با صبر و حوصله و آگاهي لازم، اقدامات لازم را در جهت تربيت فرزند انجام دهيم. حضرت علي (ع) در اين باره به امام حسن (ع) مي فرمايند:
إِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ كَالْأَرْضِ الْخَالِيَةِ مَا أُلْقِيَ فِيهَا مِنْ شَيْءٍ قَبِلَتْهُ فَبَادَرْتُكَ بِالْأَدَبِ قَبْلَ أَنْ يَقْسُوَ قَلْبُكَ وَ يَشْتَغِلَ لُبُّكَ؛[3] قلب نوجوان چونان زمين كاشته نشده، آماده پذيرش هر بذرى است كه در آن پاشيده شود. پس در تربيت تو شتاب كردم، پيش از آن كه دل تو سخت شود، و عقل تو به چيز ديگرى مشغول گردد.
پی نوشتها:
[1]. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج، 1ص224.
[2]. نهج الفصاحة مجموعه كلمات قصار حضرت رسول ص ص 445.
[3]. نهج البلاغة – نامه 31.
منبع:سايت انوار طاها
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}