پرسش :

آیا ازدواج مانع رشد اخلاقی است یا زمینه ساز و تعالی بخش است؟ آیا در این زمینه بین دیدگاه اسلام و مسیحیت تفاوت هایی وجود دارد؟


پاسخ :
پاسخ اجمالی:
ازدواج نخستین سنگ بناى تشکیل‏ جامعه و اجتماع است و داراى آثار و نتایج ‏بسیارى ؛ از جمله: ارضاى یکی از نیازهای اساسی و غریزه ی جنسى انسان، تولید مثل و بقاى نسل، تکمیل و تکامل انسان، آرامش و سکون، پاک‏دامنى و عفاف و... است.
در دین مقدس اسلام ازدواج به عنوان حافظ نیمی از دین معرفی شده است.
جنبه‏ های اجتماعی مسئله ازدواج، مطلب مهمی است، ازدواج و تشکیل کانون‏ خانوادگی ایجاد کانون پذیرائی نسل آینده است، و سعادت نسل های آینده‏ به آن بستگی کامل دارد. دست توانای خلقت برای ایجاد و بقاء و تربیت نسل های آینده علائق نیرومند زن و شوهری را از یک طرف و علائق پدر و فرزندی را از طرف دیگر به وجود آورده است. عواطف اجتماعی و انسانی، در محیط زندگی رشد می‏ کنند، روح کودک را حرارت محیط فطری و طبیعی پدر و مادر نرم و ملایم می‏ کند.
بعضی از متفکران و اندیشمندان مسیحی، عقیده دارند که ازدواج عامل اصلی تباهی در جامعه است؛ و عده ی دیگری از آنان نیز برای بقای نسل آینده ناچارا آن را تجویز می کنند.

پاسخ تفصیلی:
در دین اسلام، ازدواج، با اینکه از مقوله لذات و شهوات است، یک امر مقدس و یک عبادت تلقی شده است.
از علل آن این است که : ازدواج اولین قدمی است که انسان از خودپرستی و خود دوستی به سوی غیر دوستی‏ بر می‏ دارد . تا قبل از ازدواج ، فقط یک " من " وجود داشت و همه چیز برای " من " بود . ازدواج اولین مرحله‏ ای است که باعث می شود این حصار شکسته ‏شود و‏ موجود دیگری هم در کنار این " من " قرار ‏گیرد و برای او معنی پیدا ‏کند.
علاوه از علل نابسامانی هاى اجتماعى در جوامع صنعتى عصر ما، متلاشى شدن نظام خانوادگى است که نه احترامى از سوى فرزندان وجود دارد، نه محبتى از سوى پدران و مادران ، و نه پیوند مهر و عاطفه اى از سوى همسران.
از سویی دیگر؛ ازدواج از نظر اسلام وسیله ‏اى براى پاک‏دامنى و پاک‏دامن زیستن است. رسول خدا صلى الله علیه و آله به زید بن حارثه فرمودند: ازدواج کن تا پاک‏دامن باشى. [1] و در سخنى دیگر، فرمودند: مردان را زن دهید تا خدا اخلاقشان را نیکو، ارزاقشان را وسیع و جوانمردیشان را زیاد گرداند.[2] در روایتى دیگر، به زنى که گفته بود، دیگر ازدواج نخواهم کرد، فرمودند: «ازدواج براى حفظ عفاف لازم است.»[3]
ازواج باعث آرامش و امنیت روحی و فکری انسان است، قرآن در این باره می فرماید: "یکی از نشانه های او این است که از خود شما برای شما همسر آفرید تا با او آرام گیرید و میان شما مهر و محبت قرارداد."[4]
از دیدگاه اسلام، میل جنسی از غرایزی است که خداوند در وجود انسان قرار داده تا به واسطه ی آن بنیان خانواده شکل گرفته و بقای نسل و ادامه حیات جوامع بشری تضمین شود.
نگاهی به تاریخ تمدن بشری نشان می دهد که انسان در هیچ زمینه ای این اندازه آسیب پذیر نیست و هیچ غریزه ای از لحاظ سر کشی به پای این غریزه نمی رسد . از این رو بشر در هیچ زمینه ایی تا این حد نیازمند کنترل و مراقبت نیست.
از آنجا که میل و نیاز جنسی باعث بروز آسیب های بسیاری درجوامع مختلف شده، متفکران و صاحبنظران در پی چاره جوئی بر آمده اند.
عده ای مثل «بودا، مانی، گاندی و تولستوی» گفته اند: این میل و غریزه را به کلی باید از بین برد تا بشر از آسیب های آن آسوده بماند . استدلال این گروه این است که میل جنسی اصولا ً میل پلیدی است و باعث بسیاری از مفاسد و جنایتها است .
«برتراندراسل» فیلسوف اجتماعی مشهور معاصر می گوید: «عوامل و عقاید مخالف جنسیت در اعصار خیلی قدیم وجود داشته و به خصوص در هر جا که «مسیحیت و دین بودا» پیروز شد عقیده مزبور نیز تفوق یافت.
و «سر تارک» مثالهایی از این فکر عجیب مبنی بر این که چیز ناپاک و تباهی در روابط جنسی وجود دارد، ذکر می نمایند.
از ایران این عقیده بسمت باختر پخش شد که ماده (زن)، عین تباهی است و به همراه آن این عقیده به وجود آمد که هر گونه رابطه جنسی، ناپاک است و این عقیده با جزئی اصلاح، اعتقاد کلیسای مسیحیت محسوب گردید.»
این عقیده قرنها وجدان انبوه عظیمی از افراد بشر را تحت نفوذ ترس آور و نفرت انگیز خود قرار داده و بعقیده روانکاوان نفوذ این عقیده اختلالات روانی و بیماری های روحی فراوانی را موجب شده است.
گروه دیگر معتقدند برای از بین بردن مفاسد و جنایات باید راه پیش روی میل جنسی را باز گذاشت. البته اجرای این نظریه جامعه را در فساد فرو برد و از دین چیزی جز نام آن در جوامع غرب باقی نگذاشت.
اما در میان این افراط و تفریط، اسلام معتقد است که میل جنسی نه میلی پلید است که باید به طور کلی با آن مبارزه کرد، و نه باید به کلی آن را آزاد گذاشت، بلکه باید آنرا در مسیر صحیح هدایت کرد. نظر اسلام این است که تمایل جنسی مثل امیال دیگر باید اختیارش در دست خود انسان باشد و باید انسان بر آن غلبه داشته باشد نه او بر انسان. اسلام راه طبیعی و سالم را برای ارضای میل جنسی ازدواج می داند.
حال باید ببینیم مسیحیتی که کلا ًبا ارضای این میل مخالف است چه نظری در مورد ازدواج دارد.
ظاهرا ًعلت اوج گرفتن این تفکر در میان مسیحیان که «علاقه و آمیزش جنسی» پلیدی است، تفسیری بود که از بدو تشکیل کلیسا ، از طرف کلیسا برای مجرد زیستن حضرت عیسی مسیح، صورت گرفت و گفته شد علت این که مسیح تا آخر مجرد زیست پلیدی ذاتی این عمل است و به همین جهت قدیسین و روحانیون مسیحی شرط وصول به مقامات روحانی را آلوده نشدن به زن در تمام عمر دانستند و پاپ از میان چنین کسانی انتخاب می شود.
ترک ازدواج و مجرد زیستن کشیش ها و کاردینالها کم کم این فکر را پیش آورد که اساسا زن عنصر گناه و فریب است، یعنی شیطان کوچک است ؛ مرد به خودی خود گناه نمی کند و این زن است که همیشه وسوسه می کند و مرد را به گناه وامی دارد. آنها قصه ی آدم و شیطان و حوا را چنین شروع می کنند، که شیطان نمی توانست در آدم نفوذ کند، لذا ابتدا حوا را فریفت و سپس حوا آدم را . آنها می گویند شیطان بزرگ زن را و زن مرد را وسوسه می کند. ولی قرآن درست خلاف این را می گوید و آن گاه که این داستان را ذکر می کند برای یکی اصالت و برای دیگری تبعیت قائل نمی شود بلکه می فرماید: ما به این دو نفر گفتیم به درخت نزدیک نشوید بعد می فرماید: شیطان این دو را وسوسه کرد نمی گوید اول یکی را وسوسه کرد و او دیگری را وسوسه نمود. آدم همان مقدار لغزش داشت که حوا داشت. و شاید برای همین است که قرآن در کنار قدیسین از قدیسات بزرگ مثل حضرت مریم یاد می کند.
در حالی که مسیحیت ازدواج را تنها برای تداوم نسل مجاز دانسته ، در حالی که اسلام ازدواج را سنت پیغمبر خویش می داند و می گوید: هر کس ازدواج کند نیمی از دین خود را کامل کرده است و برای کسانی که شرایط ازدواج ندارند راه عفاف را برای کنترل میل جنسی معرفی می کند .
در ذیل به چند آیه و حدیث اشاره می کنیم:
حضرت رضا می فرماید: «اگر در مورد ازدواج دستوری صادر نشده بود، همان فواید (اجتماعی) که خدا درآن نهاده (از قبیل نیکی با خویشان و پیوند با بیگانگان) کافی بود که مصلحت اندیشان را به آن ترغیب کند.»
پیغمبر می فرماید: «مردان مجرد را زن دهید تاخداوند اخلاقشان را نیک،و ارزاقشان را وسیع، و جوانمردیشان را زیاد فرماید.»[5]
زنی حضور امام ششم شرفیاب شده عرض کرد: خدایت صلاح و سداد افزاید، من زنی هستم تارک دنیا. فرمود: منظورت از ترک دنیا چیست؟ عرض کرد: شوهر اختیار نکرده ام. فرمود: چرا؟ گفت: برای اجر و ثواب. فرمود:برگرد؛ اگر تنها زیستن فضیلتی بود، فاطمه ی زهرا بانوی اسلام ، از تو سزاوارتر بود.کسی را نرسد که در فضایل بر زهرا تقدم جوید.
از پیغمبر نقل شده: درهای آسمان، چهار موقع گشوده شود :هنگام باریدن باران، وقتی که فرزند درصورت پدر می نگرد، زمانی که در خانه ی کعبه را باز می کنند، و در وقت اجرای عقد نکاح.[6]
امام صادق می فرماید: که دو رکعت نماز مرد زن دار از هفتاد رکعت نماز کسی که عزب است افضل می باشد.[7]
در روایات آمده: هر کس از ترس فقر زن نگیرد، به خدا گمان بد برده؛ چرا که خداوند فرموده: اگر (مردان) فقیر باشند، خدا از فضل و کرم خویش بی نیازشان گرداند.[8]
احادیث و روایات از این دست زیاد است که نشان می دهد ازدواج در اسلام نه تنها نکوهیده نیست بلکه مستحب مؤکد است.
اما این دلیل نمی شود که اسلام هر گونه ازدواجی را درست بشمارد زیرا اسلام معتقد است که جامعه ای سالم است که خانواده هایش سالم باشد و خانواده سالم در گرو ازدواجی درست و از روی شناخت می باشد.[9]
توضیح این که اسلام برای تمام مراحل، رهنمودها و الگو های بسیارخوبی پیش روی ما قرار داده؛ و ویژگی های همسر خوب و ازدواج سالم را برای ما بیان کرده است، در ذیل به گوشه ای از آن اشاره می شود:
1. داشتن ایمان واقعی، زیرا چنین شخصی به علت داشتن ارتباط قلبی با خدا، فردی قابل اعتماد است.
2. داشتن اخلاق خوب در زندگی که باعث نشاط و جوانی طرفین و سایر افراد خانواده می شود ، در رویات آمده همسر بد اخلاق انسان را به پیری زودرس مبتلا می کند.
3. اصالت خانوادگی چنان که پیامبر فرموده اند: از سبزه ی مزبله بپرهیزید یعنی زن زیبا در خانواده بد. قرآن می فرماید: ما زن و مرد را برای یکدیگر آفریدیم و زن را مایه ی تسکین مرد دانسته و تذکر می دهد که زن برای مرد خیر است.
4. پرهیز از مهریه سنگین. پیامبر اکرم می فرماید:بهترین زنان امت من،زنی است که زیبایش بیشتر و مهرش کمتر باشد.
5. پرهیز از تشریفات زاید و لهو و لعب و عدم برگزاری جشن هایی که در آن به جای اینکه در های رحمت خداوند به روی این زوجها باز شود درهای قهر خداوندی به روی آنها گشوده گردد. در این صورت تضمینی برای دوام چنین زندگی وجود ندارد.
برای مطالعه بیشتر می توانید به منابع ذیل مراجعه فرمائید:
1.اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب ( مرتضی مطهری)
2.ازدواج در اسلام (ترجمه احمد جنتی)
3.حضرت زهرا (فضل الله کمپانی)

پی نوشتها:
[1] شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج 20، ص 35.
[2] محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 103، ص 222.
[3] شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه ، ج 20، ص 166.
[4] روم ، 21) و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودة و رحمة ان فی ذلک ‏لآیات لقوم ‏یتفکرون).
[5] النوادر للراوندی ص 36.
[6] بحارالأنوار ج 100 ص221 ، باب 1- کراهة العزوبة و الحث على...
[7] همان
[8] الکافی ج 5 ، ص331.
[9] نک: مقاله ی : اهمیت ازدواج در اسلام و مقایسه آن با مسیحیت، پور سیدی.
منبع: www.islamquest.net