پرسش :

سخن گفتن پيامبر(ص) با ديگران چگونه بود؟


پاسخ :
پيامبر خدا (ص) به هنگام همنشيني با ديگران هميشه خوشرو و خوش‏خلق و نرمخو بود. خشن و درشت‏خو و پرخنده و سبكسر و بدزبان و عيبجو و چاپلوس نبود. [1] خود را از سه چيز به سختى دور مى‏ داشت: «جدال و كشمكش، پرحرفى و ذكر مطالب بى‏ فايده». نسبت به مردم نيز از سه چيز پرهيز داشت: «كسى را نكوهش و سرزنش نمى‏ كرد. لغزش هاى كسى را جستجو نمى‏ نمود و عيب كسى را پى نمى‏ گرفت».[2] اكثر اوقات ساكت بود[3] و جـز در مواقع ضرورت سخن نمي گفت[4] اما به هنگام سخن نيز، هيچ گاه سخن ديگري را قطع نمي كـرد.[5] هر گاه اراده سخن مي كرد با حالت تبسم لب ها را بـه آرامي براي سخن گفتن باز مي كرد. گفتارش فصيح و شيرين بود،[6] مطالبش كوتاه و كلماتش به يكديگر پيوستگي داشت، مطالبش را براي تفهيم به مخاطب شمرده بيان مي كرد تا شنونده آن را به خوبي به حافظه بسپارد.[7] هيچ گاه به جاي سخن گـفتن با چشم و ابرو به كسي يا چيزي اشاره نمي كرد و هر گاه كسي با او سخن مي‌گفت با گوشه چشم به او نگاه نمي كرد بلكه تمام بدن را به سوي او بر مي‌گرداند و آن گاه پاسخ مي داد،[8] خطبه هايش هميشه كوتاه بود و هيچ گاه مطلب بيهوده اي بيان نكرد.
با ثروتمند و فقير دست مى‏ داد و دست خود را نمى ‏كشيد تا طرف مقابل دست خود را بكشد. با هر كس روبرو مى‏ شد از ثروتمند و فقير و بزرگ و كوچك سلام مى‏ كرد. چيزى را كه به آن دعوت مى ‏شد كوچك نمى ‏شمرد گرچه پست‏ ترين نوع خرما بود. [9]
او هميشه مي فرمود: بهترين شما خوشخو ترين شماست.[10]

پي نوشتها:
[1] . «كان دائم البشر سهل الخلق ليّن الجانب ليس بفظّ و لا غليظ و لا ضحّاك و لا فحّاش و لا عيّاب و لا مدّاح‏» علامه طباطبايي، سنن النبي، (تهران، اسلاميه، 1378ش، چ7)، ج1، ص17.
[2] . «قد ترك نفسه من ثلاث: المراء. و الإكثار، و ما لا يعنيه. و ترك النّاس من ثلاث: كان لا يذمّ أحدا و لا يعيّره، و لا يطلب عثراته، و لا عورته.» (علامه طباطبايي، سنن النبي، ج1، ص17).
[3] . سكوت آن حضرت بر چهار پايه استوار بود: حلم، حذر، تقدير و تفكر.
سكوتش در تقدير و اندازه‏گيرى در اين بود كه همه مردم را به يك چشم ببيند و به گفتار همه يكسان گوش دهد.
سكوتش در تفكر آن بود كه در چيزهاى فناپذير و فناناپذير انديشه مى‏ كرد.
سكوتش در حلم آن بود كه حلم و صبر را با هم داشت، به طورى كه چيزى او را به خشم نمى ‏آورد و از كوره به در نمى‏برد.
سكوتش در حذر در چهار مورد بود: به كارهاى نيك مى ‏پرداخت تا ديگران نيز از او پيروى كنند. كارهاى زشت را ترك مى‏ كرد تا ديگران نيز از آن بپرهيزند. كوشش خود را به كار مى ‏برد تا براى اصلاح امت خود نظرى درست ارائه دهد. و به آنچه خير دنيا و آخرت در آن بود اقدام مى‏ نمود (علامه طباطبابي، ترجمه سنن النبى، مترجم حسين استاد ولي، ص22).
[4] . كان رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله يخزن لسانه إلّا عمّا كان يعنيه‏ (علامه مجلسي، بحار الانوار، ج16، ص148).
[5] . «و لا يقطع على أحد كلامه» (شيخ صدوق، معاني الاخبار،(قم، جامعه مدرسين، 1361ش)ص 82).
[6] . ر.ك: بلعمي, تاريخنامه طبري، (تهران، البرز، 1373ش)، ج3، ص70.
[7] . علامه طباطبايي، سنن النبي، (تهران، اسلاميه، 1378ش، چ7)، ص20.
[8] . محمد تقي سپهر، ناسخ التواريخ (تهران، اساطير، 1380ش)، ج1، ص392.
[9] . علامه طباطبايي، ترجمه سنن النبي، ص34.
[10] . علامه طباطبايي، ترجمه سنن النبي، ص36.
منبع:سایت انوار طاها