پرسش :

با استناد به منابع تاريخي آيا مي‌توان شاهدي بر رحمت پيامبر ارائه نمود؟


پاسخ :
مطالعه منابع تاريخي تعداد قابل توجهي از رفتارهاي توام با رحمت پيامبر را در اختيار خواننده قرار مي‌دهد بخصوص اگر اين رفتارها با كردار مشركان مقايسه شود اين تعداد به حد زيادي افزايش مي‌يابد كه در ادامه به عنوان نمونه به صورت خلاصه به موارد مقايسه‌اي كه شايد استخراج آن‌ها اندكي دشوار به نظر آيد، اشاره مي‌گردد:
- در حالي كه قريش گاه مسلمانان اسير را مي‌كشت و يا بدن آنان را مثله مي‌نمود پيامبر خدا دستور مي‌داد تا با اسيران مدارا كرده، هر آن‌چه را كه خود مي‌خورند به آنان نيز بدهند و در برابر گرفتن فديه آنان را آزاد و كساني كه توانايي پرداخت فديه را نيز نداشتند در صورت آموختن سواد به ده نفر از مسلمانان آزاد مي‌نمود.[1]
- قريشيان بزرگترين دشمنان اسلام، سرسخت ترين شكنجه‌گران و به راه اندازنده جنگ‌هاي متعدد بر ضد پيامبر خدا بودند. آنان تعداد زيادي از مسلمانان ( از جمله حمزه سيد الشهدا) را به شهادت رسانده بودند.
با اين همه وقتي پيامبر در فتح مكه بر آنان غلبه پيدا كرد از آنان انتقام نگرفت و در برابر فرياد مسلمانان كه مي‌گفتند: امروز روز انتقام است، فرمودند: بلكه امروز روز بخشش است.[2]
- در عصري كه در غالب سرزمين‌ها و حكومت‌هاي موجود در سرتاسر جهان، به زن به عنوان يك موجود پست، كالايي براي داد و ستد، حيواني انسان نما، وسيله‌اي براي خوش گذراني و رفع شهوات مردان و ... نگاه مي‌شد او زن را انساني با جنسيتي ديگر، شريك زندگي مردان، گل و ... ناميد. جايگاه آنان را رفيع و مقامشان را تا بدان‌جا بالا برد كه بهشت را زير پاي مادران قرار داد.[3]
- بر خلاف ساير پادشاهان و قدرت طلبان جهان آن روز كه جنگ ابزاري براي كشورگشايي، كسب غنايم، سيطره بر ملتها و به بردگي كشاندن انسان‌ها بود، نامه پيامبر به پادشاهان و امپراطوران آن عصر به سلام و صلح مزين بود.[4]
در پايان ذكر اين نكته ضروري به نظر مي‌رسد: گاه تاريخ از دل منابع روايي و گاه از بين متون حديثي و در مواردي از لابلاي كتب تفاسير و امثال آن استخراج مي‌شود. تاريخي بودن يك گزارش الزاما به اين معنا نيست كه حتما بايد در منابعي موجود باشد كه از ابتدا تا انتهاي آن تنها به مباحث تاريخي اشاره دارد. چه بسا ناب ترين گزارش‌هاي تاريخي، از لابلاي متون جغرافيايي و يا فقهي استخراج مي‌شوند.

پي نوشت:
[1] . براي مطالعه بيشتر در اين مورد مي‌توانيد به كتاب زير كه از قديمي‌ترين منابع تاريخي است مراجعه فرماييد: ابن هشام(م 218)، زندگاني محمد پيامبر اسلام، (ترجمه السيره النبويه، ترجمه سيد هاشم رسولى، تهران، انتشارات كتابچى، چ پنجم ، 1375ش)، ج2، ص136 به بعد ذيل حادثه رجيع.
[2] . ابن هشام(م 218)، زندگاني محمد پيامبر اسلام، (ترجمه السيره النبويه، ترجمه سيد هاشم رسولى، تهران، انتشارات كتابچى، چ پنجم ، 1375ش)، ج2، ص255 به بعد.
[3] . زركلي، الاعلام، ج6، ص219.
[4] . مطهر بن طاهر مقدسى، آفرينش و تاريخ، ترجمه محمد رضا شفيعى كدكنى، تهران، آگه، چ اول، 1374ش، ج2، ص707.
منبع:سایت انوار طاها