پرسش :
چه ارتباطی بین اخلاق و توکل وجود دارد؟
پاسخ :
پاسخ اجمالی:
اخلاق به معنای صفاتی است که در نفس انسان به صورت « ملکه » در آمده است و ملکه به صفتی اطلاق می شود که در روح و جان انسان چنان نفوذ کرده و راسخ شده است که افعال و آثار و رفتار مناسب با آن صفت ، خودبخود و بدون تأمل و درنگ از انسان صادر می شود. اخلاق به دو قسم "فضیلت "و "رذیلت" تقسیم می شود. اما توکل که یکی از فضایل اخلاقی است به معنای اعتماد کردن بنده به خدای متعال و واگذار کردن همه کارهای خود به اوست. البته توکل واقعی به خداوند مانع از توسل به اسباب نیست ؛ چون که خود خدا فرموده که از اسباب کمک بگیریم ولی با توکل نمودن. پس ارتباط اخلاق با توکل در آن است که توکل از مصادیق و فضیلت های اخلاقی است.
پاسخ تفصیلی:
اخلاق در لغت، جمع « خُلُق » و « خُلق » است . این دو به معنای صفتی است که در نفس انسان به صورت « ملکه » در آمده است و ملکه به صفتی اطلاق می شود که در روح و جان انسان چنان نفوذ کرده و راسخ شده است که افعال و آثار و رفتار مناسب با آن صفت ، خودبخود و بدون تأمل و درنگ از انسان صادر می شود . مثلاً وقتی صفت تواضع و فروتنی در شخصی به حد ملکه می رسد ، خودبخود و به صورت اتوماتیک در جای مناسب ، تواضع می کند .
خلق ممکن است خلق مثبت باشد که به آن « فضیلت » می گوئیم و ممکن است خلق منفی باشد که به آن« رذیلت» می گوئیم .
بنابراین، اخلاق به معنای جمیع صفات پسندیده (فضائل) و ناپسند (رذائل) است که در انسان به صورت ملکه درآمده است. [1]
باید توجه داشت که خلق و اخلاق، از مقوله هیئت و حالت نفسانی است ؛ نه از مقوله عمل و رفتار؛ زیرا اخلاق آن حالت و قدرت درونی انسان است که رفتارهای خوب یا بد از آن تولید می شود و رفتارها زائیده اخلاق هستند نه خود اخلاق؛ به همین دلیل اگر کسی ملکه سخاوت را داشته باشد ، اما به دلائلی همچون فقر یا موانع دیگر ، قدرت بذل و بخشش نداشته باشد باز هم سخاوتمند تلقی می شود ، همچنانکه به افرادی که روح بخشندگی ندارند اما برای ریاکاری و مانند آن مالی را می بخشند سخی گفته نمی شود .
اساساً به حالت های خوب یا بد اتفاقی که به موجب آنها فعلی از انسان صادر می شود ، خلق گفته نمی شود ، بلکه به حالتی که در روح نفوذ کرده و از حالت های ثابت انسان شده است ، خلق گویند . [2]
تعریف توکل :
یکی از مفاهیم عام در اخلاق اسلامی که ناظر به صفتی نفسانی و بیانگر رابطه ای خاص میان انسان و خداوند است ، مفهوم « توکل » است . توکل ، منزلی از منازل سالکین الی الله و مقامی از مقامات موحدین است و از بالاترین درجات اهل یقین است . [3]
توکل ، عبارت است از اعتماد و اطمینان قلبی بنده در جمیع امور خود به خدا ، و حواله کردن همه کارهای خود را به او و تکیه بر حول و قوه الهی نمودن. [4]
پیامبر اکرم (ص) فرمود: « از جبرئیل (ع) پرسیدم: توکل چیست ؟ پاسخ داد: آگاهی به این واقعیت که مخلوق ، نه زیان می رساند و نه عطا و منعی دارد ، و اینکه چشم از دست و سرمایه مردم برداری ؛ هنگامی که بنده ای چنین شد جز برای خدا کار نمی کند و به غیر او امیدی ندارد . و اینها همگی حقیقت و مرز توکل اند». [5]
این صفت با ارزش در صورتی حاصل می شود که انسان همه کارهایی را که در عالم هستی انجام می گیرد ، از جانب پروردگار بداند و هیچ قدرتی را جز او مؤثر نداند و معتقد باشد که حول و قوه ای نیست مگر به واسطه او . اگر کسی واقعا چنین اعتقادی داشته باشد ، در دل به خدا اعتماد پیدا کرده و بر او تکیه می کند. [6]
البته این بالا ترین مرتبه توکل است ولی توکل دارای مراتبی است که عبارتند از:
الف : ضعیف ترین درجات توکل اینکه انسان اعتمادش به خدا مانند اعتماد به وکیل در دعاوی باشد . در این مرتبه عمده نظر به حل شدن کار است ؛
ب : حالت متوسط : غیر خدا را نشناسد و به جز او به کسی پناه نبرد ؛ مانند وابستگی طفل به مادرش ؛
ج : عالی ترین درجه توکل حالتی است که فرد خود را صد در صد وابسته به خدا می بیند ، مانند میت در نزد غسال. [7]
نکته قابل توجه این است که توکل بر خدا مانع از توسل به اسباب نیست؛ زیرا جهان طبیعت ، جهان اسباب و مسببات است ، هر بود و نبودی به دنبال وجود و عدمِ علت های طبیعی خود است ولی همه این علت ها به علت و مبدأ اول بازگشت می کنند و همه این علل و اسباب به فرمان او و طبق اراده و خواست او انجام وظیفه می نمایند .
در بحث توحید ، یک قسم از توحید ، توحید در افعال است به معنای این که انسان موحد، در کل هستی فقط به یک موجود مؤثر مستقل که به نام خدا وجود دارد و تأثیر علل و اسباب دیگر، مربوط به اوست، معتقد گردد.
توکل بر خدا و استمداد از نیروی غیبی، شاخه ای از توحید در افعال است که توکل کننده ، مؤثر حقیقی را در هر مقام و مکانی، خدا می داند.
توکل به عنوان یک ویژگی پسندیده در آیات و روایات زیادی مطرح شده است که به چند نمونه از آن اشاره می کنیم :
« اگر ایمان دارید بر خدا توکل نمایید » [8] ،« خدا صاحبان توکل را دوست دارد » . [9]
« هر که توکل بر خدا کند ، خدا او را کفایت می کند » . [10]
امام باقر (ع)فرمود: « کسی که بر خدا توکل کند مغلوب نمی گردد و هر که به خدا پناه آورد ، شکست نمی خورد » . [11]
حضرت علی (ع): « توکل بر خداوند ، مایه نجات از هر بدی و محفوظ ماندن از هر دشمنی است » . [12]
از آنچه بیان شد روشن می شود که:« توکل » یکی از فضیلت های اخلاقی و یکی از مصادیق آن است و این است ارتباط بین اخلاق و توکل.
پی نوشتها:
[1] . محسن غرویان ، فلسفه اخلاق از دیدگاه اسلام ، ص 11 ، مؤسسه فرهنگی یمین ، چاپ دوم ، 1380 شمسی .
[2] . مهدی نیلی پور ، بهشت اخلاق ، ج1 ، ص 28 ، انتشارات مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر ، چاپخانه شریعت ، قم ، 1385 .
[3] . مهدی نیلی پور ، بهشت اخلاق ، ج1 ، ص 28 ، انتشارات مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر ، چاپخانه شریعت ، قم ، 1385 ، ج2 ، ص 701 .
[4] . ملا احمد نراقی ، معراج السعاده ، ص 758 ، انتشارات هجرت ، چاپ هشتم ، قم ، 1381 شمسی .
[5] . islamquest.net/fa/archive/question/2385.
[6] . ملا احمد نراقی ، معراج السعاده ، ص 758 ، انتشارات هجرت ، چاپ هشتم ، قم ، 1381 شمسی با اندکی تصرف .
[7] . ملا احمد نراقی ، معراج السعاده ، ص 758 ، انتشارات هجرت ، چاپ هشتم ، قم ، 1381 شمسی 3 ، ص 764 و 765 .
[8] . مائده ، 23 . وَ عَلىَ اللَّهِ فَتَوَکلَُّواْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ
[9] . آل عمران ، 159 ، إِنَّ اللَّهَ یحُِبُّ الْمُتَوَکلِِّین
[10] . طلاق ، 3 ، وَ مَن یَتَوَکلَْ عَلىَ اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ
[11] . میرزا حسین نوری ، مستدرک الوسائل ، ج2 ، ص 288 ، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث ، چاپ اول ، 1408 قمری.
[12] . منتخب میزان الحکمه ، گردآورنده : سید حمید حسینی ، باب توکل ، مؤسسه علمی و فرهنگی دارالحدیث ، 1385.
منبع: www.islamquest.net
پاسخ اجمالی:
اخلاق به معنای صفاتی است که در نفس انسان به صورت « ملکه » در آمده است و ملکه به صفتی اطلاق می شود که در روح و جان انسان چنان نفوذ کرده و راسخ شده است که افعال و آثار و رفتار مناسب با آن صفت ، خودبخود و بدون تأمل و درنگ از انسان صادر می شود. اخلاق به دو قسم "فضیلت "و "رذیلت" تقسیم می شود. اما توکل که یکی از فضایل اخلاقی است به معنای اعتماد کردن بنده به خدای متعال و واگذار کردن همه کارهای خود به اوست. البته توکل واقعی به خداوند مانع از توسل به اسباب نیست ؛ چون که خود خدا فرموده که از اسباب کمک بگیریم ولی با توکل نمودن. پس ارتباط اخلاق با توکل در آن است که توکل از مصادیق و فضیلت های اخلاقی است.
پاسخ تفصیلی:
اخلاق در لغت، جمع « خُلُق » و « خُلق » است . این دو به معنای صفتی است که در نفس انسان به صورت « ملکه » در آمده است و ملکه به صفتی اطلاق می شود که در روح و جان انسان چنان نفوذ کرده و راسخ شده است که افعال و آثار و رفتار مناسب با آن صفت ، خودبخود و بدون تأمل و درنگ از انسان صادر می شود . مثلاً وقتی صفت تواضع و فروتنی در شخصی به حد ملکه می رسد ، خودبخود و به صورت اتوماتیک در جای مناسب ، تواضع می کند .
خلق ممکن است خلق مثبت باشد که به آن « فضیلت » می گوئیم و ممکن است خلق منفی باشد که به آن« رذیلت» می گوئیم .
بنابراین، اخلاق به معنای جمیع صفات پسندیده (فضائل) و ناپسند (رذائل) است که در انسان به صورت ملکه درآمده است. [1]
باید توجه داشت که خلق و اخلاق، از مقوله هیئت و حالت نفسانی است ؛ نه از مقوله عمل و رفتار؛ زیرا اخلاق آن حالت و قدرت درونی انسان است که رفتارهای خوب یا بد از آن تولید می شود و رفتارها زائیده اخلاق هستند نه خود اخلاق؛ به همین دلیل اگر کسی ملکه سخاوت را داشته باشد ، اما به دلائلی همچون فقر یا موانع دیگر ، قدرت بذل و بخشش نداشته باشد باز هم سخاوتمند تلقی می شود ، همچنانکه به افرادی که روح بخشندگی ندارند اما برای ریاکاری و مانند آن مالی را می بخشند سخی گفته نمی شود .
اساساً به حالت های خوب یا بد اتفاقی که به موجب آنها فعلی از انسان صادر می شود ، خلق گفته نمی شود ، بلکه به حالتی که در روح نفوذ کرده و از حالت های ثابت انسان شده است ، خلق گویند . [2]
تعریف توکل :
یکی از مفاهیم عام در اخلاق اسلامی که ناظر به صفتی نفسانی و بیانگر رابطه ای خاص میان انسان و خداوند است ، مفهوم « توکل » است . توکل ، منزلی از منازل سالکین الی الله و مقامی از مقامات موحدین است و از بالاترین درجات اهل یقین است . [3]
توکل ، عبارت است از اعتماد و اطمینان قلبی بنده در جمیع امور خود به خدا ، و حواله کردن همه کارهای خود را به او و تکیه بر حول و قوه الهی نمودن. [4]
پیامبر اکرم (ص) فرمود: « از جبرئیل (ع) پرسیدم: توکل چیست ؟ پاسخ داد: آگاهی به این واقعیت که مخلوق ، نه زیان می رساند و نه عطا و منعی دارد ، و اینکه چشم از دست و سرمایه مردم برداری ؛ هنگامی که بنده ای چنین شد جز برای خدا کار نمی کند و به غیر او امیدی ندارد . و اینها همگی حقیقت و مرز توکل اند». [5]
این صفت با ارزش در صورتی حاصل می شود که انسان همه کارهایی را که در عالم هستی انجام می گیرد ، از جانب پروردگار بداند و هیچ قدرتی را جز او مؤثر نداند و معتقد باشد که حول و قوه ای نیست مگر به واسطه او . اگر کسی واقعا چنین اعتقادی داشته باشد ، در دل به خدا اعتماد پیدا کرده و بر او تکیه می کند. [6]
البته این بالا ترین مرتبه توکل است ولی توکل دارای مراتبی است که عبارتند از:
الف : ضعیف ترین درجات توکل اینکه انسان اعتمادش به خدا مانند اعتماد به وکیل در دعاوی باشد . در این مرتبه عمده نظر به حل شدن کار است ؛
ب : حالت متوسط : غیر خدا را نشناسد و به جز او به کسی پناه نبرد ؛ مانند وابستگی طفل به مادرش ؛
ج : عالی ترین درجه توکل حالتی است که فرد خود را صد در صد وابسته به خدا می بیند ، مانند میت در نزد غسال. [7]
نکته قابل توجه این است که توکل بر خدا مانع از توسل به اسباب نیست؛ زیرا جهان طبیعت ، جهان اسباب و مسببات است ، هر بود و نبودی به دنبال وجود و عدمِ علت های طبیعی خود است ولی همه این علت ها به علت و مبدأ اول بازگشت می کنند و همه این علل و اسباب به فرمان او و طبق اراده و خواست او انجام وظیفه می نمایند .
در بحث توحید ، یک قسم از توحید ، توحید در افعال است به معنای این که انسان موحد، در کل هستی فقط به یک موجود مؤثر مستقل که به نام خدا وجود دارد و تأثیر علل و اسباب دیگر، مربوط به اوست، معتقد گردد.
توکل بر خدا و استمداد از نیروی غیبی، شاخه ای از توحید در افعال است که توکل کننده ، مؤثر حقیقی را در هر مقام و مکانی، خدا می داند.
توکل به عنوان یک ویژگی پسندیده در آیات و روایات زیادی مطرح شده است که به چند نمونه از آن اشاره می کنیم :
« اگر ایمان دارید بر خدا توکل نمایید » [8] ،« خدا صاحبان توکل را دوست دارد » . [9]
« هر که توکل بر خدا کند ، خدا او را کفایت می کند » . [10]
امام باقر (ع)فرمود: « کسی که بر خدا توکل کند مغلوب نمی گردد و هر که به خدا پناه آورد ، شکست نمی خورد » . [11]
حضرت علی (ع): « توکل بر خداوند ، مایه نجات از هر بدی و محفوظ ماندن از هر دشمنی است » . [12]
از آنچه بیان شد روشن می شود که:« توکل » یکی از فضیلت های اخلاقی و یکی از مصادیق آن است و این است ارتباط بین اخلاق و توکل.
پی نوشتها:
[1] . محسن غرویان ، فلسفه اخلاق از دیدگاه اسلام ، ص 11 ، مؤسسه فرهنگی یمین ، چاپ دوم ، 1380 شمسی .
[2] . مهدی نیلی پور ، بهشت اخلاق ، ج1 ، ص 28 ، انتشارات مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر ، چاپخانه شریعت ، قم ، 1385 .
[3] . مهدی نیلی پور ، بهشت اخلاق ، ج1 ، ص 28 ، انتشارات مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر ، چاپخانه شریعت ، قم ، 1385 ، ج2 ، ص 701 .
[4] . ملا احمد نراقی ، معراج السعاده ، ص 758 ، انتشارات هجرت ، چاپ هشتم ، قم ، 1381 شمسی .
[5] . islamquest.net/fa/archive/question/2385.
[6] . ملا احمد نراقی ، معراج السعاده ، ص 758 ، انتشارات هجرت ، چاپ هشتم ، قم ، 1381 شمسی با اندکی تصرف .
[7] . ملا احمد نراقی ، معراج السعاده ، ص 758 ، انتشارات هجرت ، چاپ هشتم ، قم ، 1381 شمسی 3 ، ص 764 و 765 .
[8] . مائده ، 23 . وَ عَلىَ اللَّهِ فَتَوَکلَُّواْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ
[9] . آل عمران ، 159 ، إِنَّ اللَّهَ یحُِبُّ الْمُتَوَکلِِّین
[10] . طلاق ، 3 ، وَ مَن یَتَوَکلَْ عَلىَ اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ
[11] . میرزا حسین نوری ، مستدرک الوسائل ، ج2 ، ص 288 ، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث ، چاپ اول ، 1408 قمری.
[12] . منتخب میزان الحکمه ، گردآورنده : سید حمید حسینی ، باب توکل ، مؤسسه علمی و فرهنگی دارالحدیث ، 1385.
منبع: www.islamquest.net
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}