پرسش :

من و دوستم قصد داريم دختر يا دختراني منحرف را به راه راست هدايت كنيم، در اين باره حتماً دورغ هايي يا شايد غيبت هايي كرده ايم. حال به نظر شما اين دروغ و غيبت ها گناهي دارد؟ نظر شما را هم مي پرسم كه اين كارها صحيح است يا خير؟ آيا موفق مي شويم؟ زيرا خداوند امر به معروف و نهي از منكر را واجب گردانيده است.


پاسخ :
راجع به سؤال شما بايد يادآور شوم كه خداوند رحمان خواسته كه ما انسان ها با سنگ غيبت و دروغ، شيشه حريم و شخصيت انسان هاي ديگر را نشكنيم اما در عين حال در مواردي كه مصلحت و فايده اي مهمتر از فساد و بدي غيبت و دروغ در كار باشد ـ مثل حفظ جان، مال، ايمان، و ناموس مؤمن و... اجازه داده اند.براي رسيدن به آن فايدة بيشتر و مهمتر مرتكب اين دو عمل شويم[1] اما آنچه بايد بدانيد اين است كه غير از اين دو كار راه هاي متعدد ديگري براي هدايت آنها است كه شما مي توانيد از آنها كمك بگيريد. البته بايد توجه داشته باشيد دروغ و غيبت هايي كه در اين مسير به كار مي رود نبايد خارج از حد اعتدال باشد و ديگر اينكه اگر اين دو حساب شده نباشد و آنها متوجه دروغ بودن آن شوند ممكن است اعتمادشان از شما قطع شود و باعث شود كه ديگر به سخنان شما گوش نكنند پس بهتر است از راه هاي ديگري كه در ذيل به آن مي پردازم كمك بگيريد.
1. شرايط امر به معروف و نهي از منكر[2]
امر به معروف و نهي از منكر بايد بسيار حساب شده انجام شود، وهلة اول آن اين باشد كه شما از ته دل دوست داشته باشيد كسي را به خدا نزديك كنيد و ناراحت باشيد از اينكه چرا خواهر ايماني شما با انجام گناه خودش را از نور هدايت و خورشيد عنايت هاي الهي محروم ساخته است، بايد مراقب باشيد كه دچار عجب و خودپسندي نشويد يعني طوري صحبت نكنيد كه گويا از بهترين بندگان خدا هستيد و بقيه در مراتب پايين تري نسبت به شما هستند و يا خداي نخواسته با لحن بدي با آنها سخن نگوئيد (نرم و مؤدبانه و...)
2. اهل مطالعه باشيد
سعي كنيد سخناني كه مي زنيد از روي مطالعه باشد چرا كه اگر چيزي را از خود به دين نسبت دهيد، خود باعث انحراف مي گردد و چه بسا از لحاظ عقل، جور در نيايد و باعث مسخره كردن ديگران شود ديگر، اينكه افراد مطّلعي را شناسايي كنيد (مثل همين مكاتبه شما) و به آنها معرفي كنيد تا جواب قانع كننده اي دريافت كنند و از ضررهاي ديني و اخروي انحرافشان مطلع گردند و با نمونه هايي كه همين راه را رفتند و دچار مشكل شدند آشنا شوند. به عنوان مثال اگر بدانند، افرادي كه به اعمال ديني اعتقاد دارند و اهل عبادت، دعا و... هستند كمتر دچار بيماريها و اختلالات رواني مي گردند، انگيزة دينداري آنها بيشتر مي گردد.[3]
3. تفاوت هاي بين آدم ها
شما با افراد يكساني روبرو نيستيد، بنابراين نبايد همه را با يك چشم ببينيد. با برخي از آنها بايد با منطق و استدلال سخن بگوئيد، عده اي ديگر نياز به همدلي و عاطفه دارند، يعني اگر شما با آنها دوست شويد و به شخصيت آنها احترام بگذاريد آنها نيز به سخنان شما گوش مي دهند. ممكن است فردي با يك لفظ محترمانه نظرش نسبت به شما عوض شود و يا يك هديه (مثل عطر. كتاب مفيد) مسير او را عوض كند. بله همان گونه كه افراد متدين اغلب در خانواده هاي متدين رشد كرده اند افراد منحرف نيز اغلب الگوهاي محيطي و خانوادگي دارند و از آنها به طور ناخودآگاه افكار و اعمال بد را ياد گرفته اند، پس همه يكسان نيستند، بنابراين نياز داريم علت گرايش به انحراف را بدانيم و بعد درمان آن و شيوه برخورد با آن را بشناسيم. مطمئن باشيد اگر بخواهيد با همه يكسان رفتار كنيد نتيجة خوبي نخواهيد گرفت.
4. خنثي كردن الگوهاي ناسالم
اگر افراد منحرف وابسته به الگوها و دوستان نابابي هستند سعي كنيد با زيركي آنها را از الگوهاي بد جدا كنيد و در عوض به آنها الگوهاي مناسب و مطمئن معرفي نماييد، توجه داشته باشيد براي تغيير و يا ايجاد يك رفتار صحيح نبايد انتظار داشته باشيم كه سريع به نتيجه برسيم[4] همان گونه كه به تدريج عادت زشتي را آموخته به تدريج نيز بايد آن را كنار بگذارد پس شما هم نبايد از كارتان خسته شويد (آهسته و پيوسته).
5. عبرت ها و پندها
يكي از راه هاي هدايت اين است كه جوانان را با تجربه هاي تلخ آشنا كرد، تجربه هاي تلخي كه مثلاً از روابط نامشروع دختر و پسر بدست آمده و يا بخاطر عدم پايبندي به دستورات دين از مسير منحرف شده و دچار اضطراب ها و ترس ها و طلاق و... شده اند. يكي از منابع مي تواند تپش (ويژه نامه اي كه هر چهارشنبه با روزنامه جام جم منتشر مي شود) باشد يا معرفي برخي از كتاب هايي كه در اين زمينه نوشته شده است.
6. الگوي عملي نه زباني
يك راهنماي خوب بايد آنچه را كه مي گويد به آن عمل كند و به قول معروف عالم بي عمل نباشد و اين يعني همان خواسته اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ كه فرمودند مردم را با عملتان به سوي خدا دعوت كنيد نه با زبان (بدون عمل)[5].
7. نرم باشيد
سخنان تند و كلمات نامناسب بديهي است كه هيچ گاه نمي تواند در دل افراد اثر كند و گوينده را هرگز محبوب شنونده نمي سازد بلكه سخنان او را بي اثر مي كند و حالت دافعه در شنونده ايجاد مي كند، همه انسان ها از زبان تحقير، تهديد و پرخاش، نفرين، بد زباني و ناسزاگويي گريزانند، زيرا سخن زشت آفت جذابيت كلام و تحقيركنندة شخصيت انسان است و برعكس كلمات دلنشين جذاب، دلنواز با طبع انسان كاملاً سازگاري دارد و به گوينده مقبوليت مي دهد و شنونده را همراه خود مي سازد[6] خداوند رحمان به حضرت موسي ـ عليه السلام ـ امر كرد كه سراغ بدترين افراد (فرعون) برو ولي با سخنان نرم با او سخن بگو. اين امر نشان دهنده اين است كه انسان تشنة محبت است و محبت و اهرم عاطفه يكي از ابزارهاي بسيار كارآمد در تغيير و اصلاح رفتار است.
8. تشويق كننده باشيد
براي هدايت بايد از اهرم تشويق استفاده كنيد، يك دفعه سراغ «نهي از منكر» نرويد، از سخنان، اعمال و كردار مثبت آنها سخن بگوئيد، به آنها شخصيت بدهيد، به طور غيرمستقيم جايگاه آنها را به عنوان افضل مخلوقات و اشرف موجودات در هستي به آنها نشان دهيد، نعمت هاي خداوند را به آنها متذكر شويد، اين امر به شما كمك مي كند كه به او نزديكتر شويد به گونه اي كه او شما را فردي محرم و دوست و خيرخواه خود به حساب آورد. بعد از آن اگر شما به او انتقادي كرديد او زياد ناراحت نمي شود و به آن دقت مي كند.
9. جراحي روح
امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمودند بهترين دوست من كسي است كه عيوبم را به من هديه كند. اين فرمايش نوراني به ما مي فهماند كه اگر خواستيم عيب ديگري را به او گوشزد كنيم بايد بسيار محترمانه باشد، مثل هديه اي كه به ديگري مي دهيم يعني به گونه اي باشد كه او احساس كند ما از روي علاقه اين توصيه را مي كنيم و آن قدر در قالب زيبا مطرح كنيم كه او، با كمال ميل مثل پذيرش هديه آن را قبول كند و در انتقاد بايد بسيار مؤدبانه و خيرخواهانه عمل كنيم چرا كه «روان شناسان از انتقاد به عنوان جراحي روح ياد مي كنند»[7] يعني بايد دقيق و با كمال ظرافت انجام شود تا نتيجه بخش باشد.
10. تبليغ چهره به چهره
براي هدايت دوستان خود يكي يكي و جدا جدا وارد عمل شويد چرا كه در اين حالت توجه بيشتري مي كنند تا زماني كه افراد مختلفي هستند و هر كسي چيزي مي گويد در جمع تأثير كلام كمتر مي شود.
11. نامه نگاري
انسان ها داراي وجدان و فطرتي نيكو هستند، بنابراين اگر با آن روبرو شوند به گناه خود اعتراف مي كنند و باز مي گردند (درِ توبه هميشه به روي آدم ها باز است) با نامه نگاري وقت زيادتري براي تأمل ايجاد مي شود كه انسان به فكر فرو رود (وجدان با تأمل بيدار مي گردد)
12. عشق به مهدي (عج)
در مورد حضرت مهدي (عج) و اينكه او از اعمال ما آگاه است سخن بگوئيد. از ملاقات هاي آقا و كرامت هاي ايشان و بقيه ائمه ـ عليهم السلام ـ برايشان سخن بگوئيد.[8] از زندگي اولياء خدا كه به ايشان عشق مي ورزيد و به درجات بالايي رسيده اند سخن بگوئيد (مثل شيخ رجبعلي خياط)[9]

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1.قرائتی، محسن، امر به معروف و نهی از منکر، تهران: مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، 1391.
2.موسوی خراسانی، سیدحسن، بایدها و نبایدها، قم: امر به معروف و نهی از منکر، نبوغ، 1381.
3.غلامی، یوسف، راز یک فریب، قم: لاهیجی، 1386.

پی نوشت ها:
[1]. فلاح زاده، محمد حسين، آموزش فقه (سطح عالي)، قم، انتشارات الهادي، چاپ سوم، 1377، ص420.
[2]. همان، ص 282.
[3]. شرفي، محمدرضا، جوان و نيروي چهارم زندگي، تهران، سروش، 1380، ص 51.
[4]. ويل كارنگي، معرفي كتاب آئين زندگي، (فصل پنجم).
[5]. قرائتي، محسن، قرآن و تبليغ، قم، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، ص 104.
[6]. در جستجوي آرامش و تعالي خانواده، جزوة شماره 36، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، قم، بخش مشاوره، ص 3.
[7]. جوان و نيروي چهارم زندگي، ص 22.
[8]. براي مطالعه بيشتر: قاضي زاهدي، شيفتگان مهدي (عج) و كتاب هاي مشابه كمك بگيريد.
[9]. محمدي ري شهري، محمد، كتاب كيمياي محبت، قم، دارالحديث، در مورد زندگي عارفانه شيخ رجبعلي خياط نوشته شده است.

منبع: اندیشه قم