پرسش :

آیا حجاب با آزادی زنان در جامعه منافات ندارد؟


پاسخ :
پاسخ اجمالی:
اشکال مانعیت حجاب برای آزادی عمل زن مردود است چون:
اوّلاً، اصل حضور زن در جامعه، تحصیل و اشتغال زنان مجاز است،
ثانیاً، حجاب بهترین وسیله برای حفظ آزادی انسانی و مثبت است؛ چرا که وی را از بند هوای خود و دیگران رها می کند، بله حجاب آزادی حیوانی و منفی را سلب می کند.
ثالثاً، اصل پوشیدگی، مورد پذیرش عرف، عقل و شرع است و در مورد حدّ آن باید بر طبق رأی الهی عمل کرد نه سلایق مختلف.
رابعاً، پذیرش محدودیت برای رسیدن به یک کمال و ارزش بالاتر، امری معمول و معقول است.

پاسخ تفصیلی:
یکی از اشکالاتی که برخی بر حجاب زن وارد می کنند، این است که آن را با آزادی عمل و انتخاب زنان ناسازگار می­پندارند و می­گویند حجاب شرعی تا حدود زیادی مانع انتخاب و رهایی زن در میزان پوشش، نوع پوشش، مدل، رنگ و حتی جنس لباس می شود؛ علاوه بر اینکه لباس بلند و چادر یا مواظبت بر حدّ حجاب صورت و دست، جلوی برخی فعالیت ها را می گیرد.
در پاسخ به این اشکال به چند نکته می توان اشاره کرد:
اولاً، حجاب به معنای اسارت و حبس زن در خانه و منع از خروج نیست. در فقه و دین ما اگرچه بر خروج کمتر از منزل سفارش شده، اما هیچگاه اصل حضور زن در جامعه ممنوع نشده است. زن می تواند در بیرون از خانه با رعایت حجاب و شأن زن مسلمان به کار فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بپردازد.
فرق است بین زندانى کردن زن در خانه و بین موظف دانستن او به اینکه وقتى مى‌خواهد با مرد بیگانه مواجه شود پوشیده باشد. در اسلام محبوس ساختن و اسیر کردن زن وجود ندارد.
شما اگر از فقها بپرسید آیا صرفِ بیرون رفتن زن از خانه حرام است، جواب مى‌دهند نه. اگر بپرسید آیا خرید کردن زن و لو اینکه فروشنده مرد باشد حرام است، یعنى نفس عمل بیع و شِراء زن اگر طرف مرد باشد حرام است، پاسخ مى‌دهند حرام نیست. آیا شرکت کردن زن در مجالس و اجتماعات ممنوع است؟ بازهم جواب منفى است چنانکه در مساجد و مجالس مذهبى و پاى منبرها شرکت مى‌کنند و کسى نگفته است که صرف شرکت کردن زن در جاهایى که مرد هم وجود دارد حرام است. آیا تحصیل زن، فن و هنر آموختن زن و بالأخره تکمیل استعدادهایى که خداوند در وجود او نهاده است حرام است؟ باز جواب منفى است. فقط اینکه باید پوشیده باشد و بیرون رفتن به صورت خودنمایى و تحریک‌آمیز نباشد.
بنابراین از این جهت، آزادی زن محفوظ است. آنچه زمینه است برای رسیدن به رشد و کمال، مثل تحصیل علم، برای مرد و زن فراهم است.
ثانیاً، برای اینکه معلوم شود حجاب مانع آزادی است یا برعکس وسیله رهایی است باید معنا و حقیقت آزادی بازشناسی شود.
آزادی واقعی و مثبت و مطلوب آن است که واقعاً قیود غیر لازم و اضافی را از دست و پا و زبان و چشم و گوش و عقل انسان بر می دارد. به آنچه نباید دل بست، انسان وابسته نمی شود. آنچه عرف، عقل و وحی مزاحم رشد می بیند، از پیش رو برداشته می شود. طبق این تعریف «شجاع ترین مردم کسی است که بر میل و خواهش نفس خود پیروز گردد.»[1] و «دشمن ترین دشمنان انسان، نفس و خواسته های درونی انسان است.»[2] آزادی حقیقی باید موافق با عقل و فطرت و وحی و عفاف و انسانیت باشد.
حجاب در اسلام وظیفه‌اى است بر عهدۀ زن که در معاشرت و برخورد با مرد کیفیت خاصى را در لباس پوشیدن مراعات کند. این وظیفه نه از ناحیۀ مرد بر او تحمیل شده است و نه چیزى است که با حیثیت و کرامت او منافات داشته باشد و یا‌ تجاوز به حقوق طبیعى او که خداوند برایش خلق کرده است محسوب شود.
اگر رعایت پاره‌اى مصالح اجتماعى، زن یا مرد را مقید سازد که در معاشرت روش خاصى را اتخاذ کنند و طورى راه بروند که آرامش دیگران را بر هم نزنند و تعادل اخلاقى را از بین نبرند چنین مطلبى را «زندانى کردن» یا «بردگى» نمى‌توان نامید و آن را منافى حیثیت انسانى و اصل «آزادى» فرد نمى‌توان دانست. آرى اگر کسى بگوید زن را باید در خانه حبس و در را به رویش قفل کرد و به هیچ وجه اجازۀ بیرون رفتن از خانه به او نداد، البته این با آزادى طبیعى و حیثیت انسانى و حقوق خدادادى زن منافات دارد. چنین چیزى در حجابهاى غیر اسلام بوده است ولى در اسلام نبوده و نیست.[3]
اما آزادی منفی رفتار بر اساس امیال نفسانی و انتخاب همان چیزی است که دل می خواهد و یا انتخاب کردن راهی است که دیگرانی که به شهوت خود فکر می کنند نه انسانیتِ ما از ما می خواهند. طبق این تعریف، البته پوشش اسلامی، جلوی هوس ها و شهوت های فرد را می­گیرد و آزادی حیوانی را سلب می­کند.
شکی نیست حجاب مطلوب دین بزرگترین سد راه افراد شهوتران و دنیاپرست است و به همین جهت اربابان استعمار و سردمداران کفر و هرزگی تلاش بسیاری برای حذف این ارزش می کنند.[4] اما این برداشت از آزادی، خود تجاوز به آزادی و سلب حقوق کسانی است که می خواهند جسم وروح پاک داشته باشند. غذای رنگین و خوش طعم و بویی که آلوده به سم است، در واقع غذا و تأمین کننده حیات نیست، بلکه کشنده و گیرنده زندگی است.
وقتی زن فهمیده و متعهد، با پوشش کامل دل را مهار می کند و جلوی وسوسه تزین و جلوه گری و دلربایی را می گیرد، این موفقیت بزرگی است، رهایی از بند هوای دیگران و اسیر خواهش شهوانی دیگران نبودن نیز، پیروزی مهم دیگری است. و این آزادی مثبت و خواستنی است.
بنابراین ممکن است زن یک طرز لباس بپوشد یا راه برود که اطوار و افعالش حرف بزند، فریاد بزند که به دنبال من بیا، سر بسر من بگذار، متلک بگو، در مقابل من زانو بزن، اظهار عشق و پرستش کن. آیا حیثیت زن ایجاب مى‌کند که اینچنین باشد؟ آیا اگر ساده و آرام بیاید و برود، حواس پرت کن نباشد و نگاه‌هاى شهوت‌آلود مردان را به سوى خود جلب نکند، بر خلاف حیثیت زن یا بر خلاف حیثیت مرد یا بر خلاف مصالح اجتماع یا بر خلاف اصل آزادى فرد است؟[5]
ثالثاً، اصل لزوم پوشیدگی برای مرد و زن، اصلی عرفی و عقلی و شرعی است. بدون شک برهنگی کامل مورد پذیرش هیچ جامعه، خرد و دینی نیست. یعنی به هر حال آزادی به معنایی که مستشکل اراده می کند محدود شده است، بله نسبت به حدود پوشش خصوصاًبرای زنان تفاوت سلیقه و فکر، تا حدودی وجود دارد؛ و چون نظر و میل هیچ کس برای دیگران و حتی خودش ترجیحی ندارد، بهترین شیوه توافق همگان و مورد تأیید عقل، برگزیدن راه و حدود خداوند و خالق انسان و عالم به راه نجات و سعادت بشر است.
در بسیاری ازکشورهاى متمدن جهان در حال حاضر محدودیتهایى براى مرد وجود دارد. اگر مردى برهنه یا در لباس خواب از خانه خارج شود و یا حتى با پیژامه بیرون آید، پلیس ممانعت کرده به عنوان اینکه این عمل بر خلاف حیثیت اجتماع است او را جلب مى‌کند. هنگامى که مصالح اخلاقى و اجتماعى، افراد اجتماع را ملزم کند که در معاشرت اسلوب خاصى را رعایت کنند مثلًا با لباس کامل بیرون بیایند، چنین چیزى نه بردگى نام دارد و نه زندان و نه ضد آزادى و حیثیت انسانى است و نه ظلم و ضد حکم عقل به شمار مى‌رود.
بر این اساس، حجاب نه تنها مخالف آزادی نیست، بلکه کمک بزرگی برای پیدا کردن آزادی مثبت است.
رابعاً، اگر برای حفظ یک ارزش یا رسیدن به یک کمال، انسان، دچار برخی محدودیت ها بشود، این نه بد است و نه چیز تازه ای. شخصی که به دنبال علم می رود، شکی نیست که بخشی از تفریحات و استراحت ها و لذت های خود را فدا می­کند و باید چنین باشد. اما عرف و عقل و دین هیچکدام این محدودیت را مذمت نمی کنند.
خامساً پوشیده بودن زن- در همان حدودى که اسلام تعیین کرده است- موجب کرامت و احترام بیشتر او نیز هست، زیرا او را از تعرض افراد جِلف و فاقد اخلاق مصون مى‌دارد.
خداوند متعال در سوره احزاب به یکی از حکمت های مادی، دنیوی و اجتماعی حجاب اشاره می نماید و می فرماید: «یا أَیهَا النَّبِی قُلْ لِأَزْواجِک وَ بَناتِک وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یدْنینَ عَلَیهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِک أَدْنی أَنْ یعْرَفْنَ فَلا یؤْذَینَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً »؛ ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلباب ها [روسری های بلند] خود را بر خویش فروافکنند، این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است، خداوند همواره آمرزنده رحیم است».[6]
شرافت زن اقتضا مى‌کند که هنگامى که از خانه بیرون مى‌رود متین و سنگین و با وقار باشد، در طرز رفتار و لباس پوشیدنش هیچ گونه عمدى که باعث تحریک و تهییج شود به کار نبرد، عملًا مرد را به سوى خود دعوت نکند، زباندار لباس نپوشد، زباندار راه نرود، زباندار و معنى‌دار به سخن خود آهنگ ندهد، چه آنکه گاهى اوقات ژستها سخن مى‌گویند، راه رفتن انسان سخن مى‌گوید، طرز حرف زدنش یک حرف دیگرى مى‌زند.
یعنی حجاب باعث بازشناسی زنان عفیف و مومن می گردد و بدین وسیله مورد آزار و تعرض اشخاص لاابالی قرار نمی گیرند. حجاب یک «نه» بزرگ به کسانی است که قصد استفاده ابزاری و شهوانی از شخص و شخصیت زن دارند.
نتیجه آنکه حجاب فراهم کننده بستر آزادی است نه مزاحم و موجب سلب آزادی.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1.جوادی آملی، عبدالله، زن در آیینه جلال و جمال، قم: اسراء، 1391.
2.مطهری، مرتضی، مسئلة حجاب، تهران: صدرا، 1393.
3.اکبری، محمد رضا، حجاب زن مسلمان، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1390.
4.بیرقی اکبری، محمد رضا، تحلیلی نو و عملی از حجاب در عصر حاضر، اصفهان: شهید فهمیده، چاپ اول، 1376.
5.پورسیدآقایی، مسعود، حجاب میوۀ شناخت، قم: حضور، 1376.

پی نوشت ها:
[1]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 394.
[2]. بحارالانوار، ج 67،ص 36 و 64.
[3]. مطهرى، شهید مرتضى، فقه و حقوق (مجموعه آثار)، ج19، ص 449، قم - ایران.
[4]. مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد; خاطرات مستر همفر در ایران; حسام الدین شریعت پناهی، اروپایی ها و لباس ایرانیان.
[5]. مرتضی مطهری، همان.
[6]. آیه 59 سوره احزاب.

منبع: اندیشه قم